گفتگویی با علیرضا شریفی‌یزدی پیرامون سلبریتی ها؛
یک جامعه‌شناس و روانشناس اجتماعی، خلع سازمان‌ها و احزاب سیاسی و استفاده بیش از حد از سلبریتی‌ها در بزنگاه‌های انتخاباتی را عامل مهمی در سیاست‌زدگی آنان در قامت اعضای یک گروه مرجع می‌داند.

به گزارش «سدید»؛ سلبریتی پدیده جامعه امروز با ارتباطات گسترده و پیچیده‌ای است که بر بستر شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین شکل می‌یابد و بر روندها و عرصه‌های مختلف به شکلی بی‌سابقه اثرگذار است.

سلبریتی از زمین فوتبال ممکن است به مرکز توجه عمومی برسد یا تشک کشتی؛ از صحنه سینما یا صفحه تلویزیون. برخی به دلیل شخصیت هنری و فرهنگی و طیفی به خاطر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی یا بهره‌مندی از ثروتی کم‌نظیر به وادی سلبریتی‌ها پا گذاشته‌اند. عده‌ای را هم رسانه‌ها بی هیچ هنر خاصی سلبریتی کرده‌اند؛ چهره‌هایی که در یک ویژگی مشترک‌اند و آن مشهور بودن است.

در جریان ناآرامی‌های اخیر، نقش سلبریتی‌ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و نقد و نظرهای متعددی درباره نحوه و پیامد ورودشان به سیر تحولات مطرح شد. تلاش برای پاسخ به پرسش‌ها درباره جایگاه سلبریتی و شیوه مدیریت یا تعامل با آن ها موجب شد تا با استادان و کارشناسان صاحب‌نظر در این حوزه گفت‌وگو کنیم. متن حاضر حاصل مصاحبه با «علیرضا شریفی‌یزدی» » جامعه‌شناس و روانشناس اجتماعی است که در ادامه می‌خوانید:

گروه مرجع، چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم اثرگذارند

 تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتی‌ها چه پیامدهای مثبت یا منفی دارد؟

به طور کلی و از نظر علوم اجتماعی، توده مردم گروه مرجع دارند. گروه مرجع یعنی افرادی که اکثریت جامعه از جنبه‌های مختلف سعی می‌کنند زندگی خود را با آن‌ها منطبق کنند؛ برای نمونه یک ورزشکار یا یک هنرمندِ بازیگر سینما یا هر فرد دیگری که در جامعه شهرتی دارد، شیوه لباس پوشیدن، آرایش کردن، شیوه کوتاه‌کردن مو، ماشینی که سوار می‌شود، شیوه تتو کردن که این روزها باب شده و به طور کلی شیوه انتخاب زندگی و سبک زندگی آن‌ها همه الگو شده و در حقیقت مرجعی به شمار می‌روند برای تقلید دیگران. به این گروه در اصطلاح جامعه‌شناسی گروه مرجع گفته می‌شود.

گروه مرجع، چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، در فکر و ذهن و شیوه زندگی هوادارانش و حتی دیگران نقش‌آفرین و اثرگذار است. جنبه مثبت موضوع این است که اگر از این ویژگی به شکل درستی بهره گرفته شود، می‌توانیم هدف‌های خوب و درست اجتماعی را از کانال این‌ها به جامعه منتقل کنیم و جنبه منفی آن این است که وقتی سلبریتی‌ها رفتار اشتباهی می‌کنند توده مردم به‌دنبال آنها دچار رفتارهای اشتباه خواهند شد.

زمانی که سلبریتی کار حزب را انجام می‌دهد

یک نظام سیاسی چه نقشی در تقویت، تضعیف یا بهره‌گیری از نقش سلبریتی‌ها در جامعه دارد؟

این سوال یک پاسخ مستقیم و یک پاسخ غیرمستقیم دارد. اگر حکومتی به طور کلی در هر جامعه‌ای از سلبریتی‌ها در موقع خودش برای رسیدن به هدف‌هایی که در همه جای دنیا باب است، بهره گیرد، در حقیقت سلبریتی را نه در جهت تخصص یا هنری که دارد بلکه در جهت استفاده از آن‌ها برای رسیدن به هدف‌هایی که حکومت به دنبال آن است، تقویت می‌کند.

در انتخابات ایران و در دوره‌های مختلف بارها شاهد این قضیه بوده‌ایم. برای نمونه در انتخابات ۱۳۷۶ که رقابت اصلی میان آقای خاتمی و آقای ناطق‌نوری بود، هر دو به شکلی بی‌سابقه از سلبریتی‌ها استفاده کردند. هشت سال بعد یعنی انتخابات ۱۳۸۴ که رقابت میان مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی‌نژاد بود دوباره این وضعیت را شاهد بودیم. در سال ۱۳۸۸ باز این بهره‌گیری تکرار شد و حتی چهره‌ای مانند مهدی کروبی از ساسی مانکن استفاده کرد.

این روند در انتخابات ادوار اخیر هم به صورت معناداری ادامه یافته است. بنابراین باید گفت وقتی حکومت‌ها و دولت‌ها از سلبریتی‌ها در بزنگاه‌های انتخاباتی با هدف سیاسی استفاده می‌کنند طبیعتا این مجوز را مستقیم یا غیرمستقیم صادر می‌کنند که سلبریتی می‌تواند جدا از تخصص خود، در حوزه‌های دیگر مانند امور سیاسی و اجتماعی هم مداخله کند.

در ایران این رویه برای افزایش وزن سیاسی نامزدها در انتخابات رایج شده؛ پاسخ غیرمستقیم این است که شما وقتی در جامعه‌ احزاب و تشکل‌های صنفی قوی ندارید ممکن است کانال‌های دیگری این خلاء را پر کنند، یکی از آن کانال‌ها سلبریتی‌ها هستند در حقیقت آنها کار حزب را انجام می‌دهند.

نمی‌شود برای تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتی قانون گذاشت

آیا می‌توان تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتی‌ها را ضابطه‌مند کرد یا تحت مدیریت درآورد؟

راه مستقیم ضابطه‌مند کردن تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتی‌ها این نیست که قانون برای آن گذاشته شود چون مردم براساس خواسته دلشان نسبت به سلبریتی حرکت می‌کنند اما اگر بخواهیم تاثیرگذاری را ضابطه‌مند کنیم که حداقل در امور سیاسی تاثیر مخرب نداشته باشند، به طور غیرمستقیم بهترین راه این است که اجازه داده شود احزاب واقعی شکل بگیرند.

در ایران احزاب کارآمدِ تاثیرگذار که بتوانند قاطبه مردم را به‌گونه‌ای در جهت خواسته‌های حاکمیت سازماندهی کنند، وجود ندارد. در نتیجه این خلاء وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم آن تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتی‌ها را مدیریت کنیم باید اجازه داده شود سازمان‌ها و تشکل‌های صنفی و حتی سیاسی شکل بگیرد و نگاه امنیتی خود را از روی آنها برداریم و یک نگاه بازتر به آنها داشته باشیم.

تاثیرگذاری سلبریتی در جهان سوم و کشورهای توسعه‌یافته

کشورهای پیشروتر در ارتباطات، چگونه با سلبریتی‌ها تعامل یا آن‌ها را مدیریت می‌کنند؟

در آنجا هیچ فردی سلبریتی را به مفهومی که ما در ذهن داریم مدیریت نمی‌کند بلکه تعامل صورت می‌گیرد. بحث این است که سلبریتی‌ها در آن کشورها حداقل در حوزه سیاسی به اندازه‌ای که در کشورهای جهان سوم اثرگذارند، تاثیرگذاری ندارند زیرا در آن کشورها احزاب شناخته شده، شناسنامه‌دار و فعال وجود دارد و در نتیجه دیگر جای زیادی برای سلبریتی در این حوزه‌ها باقی نمی‌ماند.

 نقش سلبریتی‌ها در حوادث اخیر چگونه ارزیابی می‌شود و چگونه می‌توان این نقش را منطقی‌تر کرد؟

در مورد حوادث اخیر نقش سلبریتی‌ها به دو بخش تقسیم شد؛ یک بخش آن همان‌گونه که اشاره کردیم، خلاء احزاب را بدون اینکه خودشان متوجه باشند، پر می‌کنند. باید توجه داشت که جامعه به بحث سازماندهی گرایش دارد اما حزبی که به لحاظ علوم اجتماعی و علوم سیاسی تعریف مشخص داشته باشد، در ایران وجود ندارد.

یک بخش دیگر آن است که سلبریتی به عنوان یک شهروند اظهارنظر می‌کند؛ به تعبیر دیگر یک سلبریتی به طور طبیعی و عادی احساس می‌کند که باید دیدگاه خود را در امور مختلف داشته باشد و مانند هر شهروند دیگری اظهارنظر ‌کند اما در حوادث اخیر اگر بخواهیم تحلیل دقیقی داشته باشیم باید در نظر بگیریم اشتباهاتی در دهه‌های گذشته در این زمینه انجام دادیم. نبود احزاب از یک سو و اشتباه دیگر اینکه در بزنگاه‌های انتخاباتی سلبریتی‌ها را به میدان آوردیم و از فیلم‌های تبلیغاتی آن‌ها برای پیشبرد اهداف سیاسی استفاده کردیم؛ همه اینها دست به دست هم داد که جامعه این‌ها را به عنوان مرجع سیاسی بشناسد.

به این‌ ترتیب خلع سازمان‌ها و احزاب سیاسی و استفاده بیش از حد از سلبریتی‌ها در بزنگاه‌های انتخاباتی عاملی مهم در اتفاقات اخیر بود. ضمن اینکه به هر حال برخی از این سلبریتی‌ها از کم و کاستی‌ها و از بعضی از سیاست‌گذاری‌ها نارضایتی دارند و این حق را به خودشان می‌دهند که به عنوان نماینده مردم بتوانند حرفشان را بزنند. نکته دیگر اینکه نهادهای رسمی که به ظاهر نمایندگی بخش بزرگی از مردم را دارند خواسته‌های افراد جامعه را مطرح نمی‌کنند.

در پایان باید گفت سلبریتی‌ها در همه جای دنیا به عنوان سرمایه‌های نمادین یک جامعه مطرح می‌شوند بنابراین وقتی که دولت، خود را در تقابل با سلبریتی قرار می‌دهد در حقیقت به یک سرمایه نمادین حمله می‌کند در این صورت سرمایه اجتماعی دولت کاهش خواهد یافت.

منبع: ایرنا

ارسال نظر
captcha