بررسی گفتمان پیشرفت در گفتگو با علی ذوعلم؛
در موضوع روایت پیشرفت، ما اصلا به دنبال این نیستیم که یک روایت غیر صادقانه ارائه دهیم. ما دو نوع روایت پیشرفت داریم؛ یکی روایت انقلاب اسلامی است که این انقلاب موجب شده تا در این ۴۴ سال پیشرفت‌های بنیادینی ایجاد شود و یکی روایت‌هایی است که دولت‌ها مطرح می‌کنند که آن روایت‌ها گاهی غیر صادقانه است، مغشوش است، قابل نقد است و واقعا باید این دو مدل روایت را از همدیگر تفکیک کرد

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ مسئله چگونگی و چیستی روایت، چند سالی است که برای فعالان عرصه رسانه دارای اهمیت شده است. پس از عبور نظریه‌های ارتباطات از مسئله اطلاع‌رسانی و پروپاگاندا، حال مباحثی درباره روایت مطرح‌شده است. هرچند که هدف ما بررسی تخصصی نظریه‌ها و تحقیقات جدید پیرامون روایت نبوده و نیست اما به نظر می‌رسد که شناخت آن و درک آن لازم است. دراین‌بین موضوع «روایت پیشرفت» به دلیل نقطه اتکای همه اهالی رسانه موضوعی کلیدی است. به همین جهت برای شناخت حوزه روایت پیشرفت به سراغ حجت‌الاسلام علی ذوعلم رفتیم. وی مشاوری وزیر فرهنگ و ارشاد و اسلامی و ریاست سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش‌وپرورش را در کارنامه دارد. وی معتقد است که ما به پیشرفتی نیاز داریم که همراه با حفظ استقلال، عزت و هویت ملی ما همراه باشد.

 

یکی از واژه‌های مورد تأکید مسئولین در دولت‌های مختلف استفاده از واژه «پیشرفت» است. گویی تعمدی وجود دارد که مسئولان زمان ارائه وضعیت کشور و معرفی دستاوردها از ادبیات «توسعه» استفاده نکنند. حال این سؤال مطرح می‌شود که، چون نمی‌خواهیم از واژه توسعه برای دستاوردهای خود استفاده کنیم، واژه پیشرفت را بکار می‌بریم یا پشت این واژه یک ادبیات گفتمانی نهفته است؟

ذوعلم: اولاً در خصوص خود پیشرفت به عنوان یک مفهوم لغوی که با توسعه، ترقی و رشد مترادف است، بحث ما نیز دراین‌باره است و در خصوص مناقشات کلامی نمی‌خواهم ورود کنم. در حقیقت هر انسان و جامعه‌ای این علاقه‌مندی را دارد که پیش برود، جلو برود، پیشرفت کند و در نهاد انسان این مطلب سرشته شده است و در بعد فردی هم همه به این فکر می‌کنند و همه انسان‌ها در هر جایگاهی که باشند، علاقه به‌پیش رفتن در آن‌ها وجود دارد، ولی اینکه شاخصه‌ها و اولویت‌های پیشرفت کدام هستند، کاملاً محل بحث است و دیدگاه‌ها دراین‌باره نه تنها متفاوت و بلکه بعضاً متضاد است.

ممکن است در یک دبیرستانی یک دانش‌آموز تلقی‌اش این باشد که من در صورتی می‌توانم خودم را رشد یافته و بالغ نشان دهم که مثلاً در یک کار و فعالیت هنری شرکت کنم، حتی اگر در کنکور رتبه خوبی به‌دست نیاورم، و برای او شاخص پیشرفت این است و این کار را نشانه پیشرفت خودش می‌داند و دانش‌آموزی دیگر ممکن است همه وقت خود را صرف درس خواند کند و از اوقات فراغت خودش هم بگذرد تا به درسش برسد؛ بنابراین در اینجا مسئله پیشرفت کاملاً جنبه فلسفی و اعتقادی پیدا می‌کند و خیلی روشن است که آن مبانی دینی و اسلامی ما پیشرفت را صرفاً در ابعاد مادی و تکنولوژیکی آن نمی‌بیند بلکه یک بسته جامعی برای شاخصه‌های پیشرفت قائل است که هم شامل مؤلفه‌های دنیوی و زندگی مادی ما می‌شود و هم شامل ابعاد فکری، فرهنگی و اعتقادی ما می‌شود.

اساساً یک مسلمان، مسلمان بودنش در همین‌جا ظهور و بروز پیدا می‌کند که در این مؤلفه‌های رشد و پیشرفت چه مؤلفه‌هایی را مقدم بر دیگری قرار می‌دهد؟ آیا اینکه اگر شخص خودش به یک دارایی، مکنت و رفاهی برسد برایش پیشرفت به شمار می‌آید یا اینکه تلاش کند تا همه جامعه بشری به این دستاوردها برسند! آیا این آورده‌ها برایش یک جایگاه مطلق دارند یا باید یک خصوصیات کیفی هم داشته باشند؟ یعنی مثلاً با عدالت، معنویت و یا اخلاق توأم باشند. به نظر این‌ها سؤالات مهمی است که باید به آن‌ها توجه کنیم.

ما هیچ وقت آمریکا و کشور‌های اروپایی را در زمینه‌های مادی ضعیف قلمداد نکرده‌ایم و آن‌ها در عرصه‌های علم و فناوری واقعا به پیشرفت‌هایی رسیده‌اند و واقعیت‌هایی است که ما با آن‌ها زندگی می‌کنیم. یعنی یک بخشی از زندگی واقعی بشری اساسا با همان پیشرفت‌های فناورانه و علمی توام و درهم تنیده است که مبدا آن کشور‌های آمریکایی و اروپایی بوده و این اصلا قابل انکار نیست و ما هم به عنوان یک کشور و ملت انقلابی به نام ایران هرگز به آن پیشرفت‌ها حسادت نمی‌ورزیم

نکته دوم اینکه ما هیچ‌وقت آمریکا و کشورهای اروپایی را در زمینه‌های مادی ضعیف قلمداد نکرده‌ایم و آن‌ها در عرصه‌های علم و فناوری واقعاً به پیشرفت‌هایی رسیده‌اند و واقعیت‌هایی است که ما با آن‌ها زندگی می‌کنیم. یعنی یک بخشی از زندگی واقعی بشری اساساً با همان پیشرفت‌های فناورانه و علمی توأم و درهم‌تنیده است که مبدأ آن کشورهای آمریکایی و اروپایی بوده و این اصلاً قابل‌انکار نیست و ما هم به‌عنوان یک کشور و ملت انقلابی به نام ایران هرگز به آن پیشرفت‌ها حسادت نمی‌ورزیم تا بخواهیم آن‌ها را کتمان و یا انکار کنیم و اتفاقاً عکس این قضیه حکم‌فرما است و ما معتقدیم که باید از این پیشرفت‌ها حداکثر استفاده را بکنیم و حتی از طریق راه‌های میانبر، بتوانیم به آن پیشرفت‌ها برسیم و حتی از آن‌ها جلو بزنیم.

منتهی دو نکته وجود دارد؛ اول اینکه این پیشرفت‌ها در چه مسیری شکل‌گرفته است و به چه قیمتی حاصل‌شده است که اگر ما تاریخ ۳۰۰ ساله گذشته را مرور کنیم متوجه می‌شویم که برخی کشورهای اروپایی با متوقف کردن و استعمار باقی کشورها به این پیشرفت‌ها رسیده‌اند. برخی از این پیشرفت‌ها ناشی از این است که دیگران را متوقف کرده‌اند و نگذاشته‌اند که آن‌ها پیشرفت کنند تا اینکه خودشان بتوانند یک پیشرفت انحصاری را دنبال کنند. این انحصار در پیشرفت خودش محل بحث است که آیا با شاخصه‌های انسانی و اخلاقی سازگاری دارد یا نه؟

نکته دوم این است که در ۴۴ سال بعد از انقلاب تمام تلاش این کشورها این بوده که از پیشرفت ما جلوگیری کنند. یعنی آن‌ها در شرایطی پیشرفت کردند که نه تنها مانعی در سر راه آن‌ها نبوده بلکه خودشان به‌عنوان یک قدرت قاهره و تبدیل علم به یک قدرت سخت مانع پیشرفت بقیه شدند؛ چه در بعد از پیروزی انقلاب و حتی قبل از انقلاب این کشورها مانع پیشرفت ما بودند و قبل از انقلاب هم جوان‌ها و دانشمندان ما می‌توانستند پیشرفت‌های بیشتری داشته باشند، ولی باز آن‌ها مانع می‌شدند و در آن زمان یک نظام سیاسی بر سر کار بود که تحت نفوذ آن‌ها قرار داشت و درواقع این مانعیت را می‌پذیرفت و به نحوی صرفاً واردکننده پیشرفت‌ها و دستاوردهای غربی‌ها بودیم.

 

به این نکته اشاره کردید که پیشرفت‌های کشورهای اروپایی با عقب نگه‌داشتن سایر کشورها به‌دست‌آمده است، ما نیز در حوزه‌های مختلفی از جمله پزشکی، علم و فناوری و موشکی به یک سری دستاوردها و پیشرفت‌هایی رسیده‌ایم. البته قطعاً ما این پیشرفت‌ها را با استعمار سایر کشورها و یا عقب نگه‌داشتن آن‌ها به‌دست نیاورده‌ایم، اما بدون شک این ادعا را داریم که در فلان حوزه مثلاً جزء دو یا سه قدرت برتر دنیا هستیم. ما نیز که به‌رایگان این علم را در اختیار سایر کشورها قرار نمی‌دهیم. پس چه تفاوتی در این خصوص بین ما و آن‌ها وجود دارد؟

ذوعلم: یک مطلب این است که ما به آنچه به نام پیشرفت رسیده‌ایم، هزینه و قیمتش را از دیگران بگیریم و با آن‌ها معامله می‌کنیم و عادلانه هم هست، اما موضوع دیگر این است که ما کاری کنیم که دیگران نتوانند در خصوص یک حوزه‌ای خاص پیشرفت کنند و این مورد دوم اساسا درقاموس ما وجود ندارد، یعنی مبانی و نگاه‌های اسلامی ما مانع از این می‌شود برای اینکه خودمان بخواهیم پیشرفت بیشتری داشته باشیم، مانع دیگران شویم و اتفاقا ما سعی کرده‌ایم که در حوزه‌های مختلف با سایر کشور‌ها به خصوص کشور‌های اسلامی پروژه‌های مشترکی انجام دهیم و هر دو با هم سود کنیم و در این باره حتما از موضع برابر و عادلانه رفتار خواهیم کرد. اما بنیان کشور‌های غربی در سه قرن گذشته این بوده که کشور‌ها را استعمار و استثمار می‌کردند تا اولا با قیمت ارزان‌تر بتوانند آن محصول مورد نظر خود را تولید کنند و ثانیا مانع این می‌شدند که دیگران به این فناوری دست پیدا کنند که جلوی بازار خودشان گرفته نشود.

در حال حاضر در خصوص موضوع هسته‌ای یکی از عواملی که غربی‌ها و آمریکایی‌ها مانع پیشرفت ما می‌شوند، همین موضوع است، چون بیم این دارند که ما به علم تولید مواد خام سوخت هسته‌ای برسیم و آن را ارزان‌تر در اختیار سایر کشور‌ها قرار دهیم پس مانع پیشرفت ما می‌شوند تا برای آن‌ها رقیب دیگری پیدا نشود. ضمن اینکه از نگاهی دیگر در حال حاضر کشور‌هایی مانند آلمان و ژاپن مستعمره آمریکا به شمار می‌روند و آمریکا به بهانه‌های مختلف در حال باج گرفتن از آنهاست. در بررسی شاخصه‌های پیشرفت، اگر ویژگی‌هایی مانند استقلال، هویت و عزت ملی برایمان مهم نباشد، براحتی می‌توانیم در موضوعات علمی و فناوری به پیشرفت‌های زیادی برسیم، اما باید زیر پرچم کشور‌های دیگر نفس بکشیم و وابسته آن‌ها باشیم، اما اگر این ویژگی‌ها برای ما مهم است، پس ما به پیشرفتی نیاز داریم که همراه با حفظ استقلال و عزت و هویت ملی ما همراه باشد و بنابراین حاظر نیستیم تا با هر قیمتی این موانع را برطرف کنیم و خود کشور‌های غربی هم این را اذعان دارند که اگر این موانع را از جلوی روی ما بردارند، به سرعت ایرانی‌ها جای آن‌ها را در حوزه‌های مختلف خواهند گرفت و رقیب تازه‌ای برای آن‌ها در بازار‌های جهانی خواهیم بود؛ بنابراین مانع ما می‌شوند و همین یک امر کاملا ضد بشری است و آن‌ها با تخلفات بسیار گستره ضد بشری و ضد اخلاقی به این پیشرفت‌ها رسیده‌اند.

مهمترین شاخص‌ها، عدالت است. یعنی اگر قانونی برای بهره برداری از کشور‌های جهان درخصوص استفاده از منابع زیرزمینی و حتی به کار بردن ذهن‌های خلاق حاکم است، همه باید یکسان باشند. اگر به عنوان مثال رسیدن به یک حد از فناوری هسته‌ای برای کشور‌ها ممنوع است، این ممنوعیت باید برای همه یکسان باشد. یا انجام دادن معاملات بین المللی صرفا برای چند کشور مجاز نباشد و همه براحتی این کار را انجام دهند

 

علاوه بر شاخصه‌هایی مثل حفظ استقلال، هویت و عزت ملی که برای ویژگی‌های پیشرفت ذکر کردید، چه شاخصه‌های دیگری برای این کلید واژه وجود دارد؟

ذوعلم: شاخصه‌های پیشرفت یک مسئه کاملا فلسفی، نظری و اعتقادی است و از گذشته‌های دور دو نگاه متفاوت در این باره وجود داشته است؛ یک نگاه صرفا دنیا مدارانه که فقط خوردن، خوابیدن، لذت بردن و رفاهیات مادی و دنیایی را جزء شاخصه‌های پیشرفت به شمار می‌آورد؛ اما نگاه دیگر جامع و انسانی‌تر است که علاوه بر شاخصه‌های نگاه اول، به ویژگی‌های اخلاقی و معنوی هم توجه دارد. انصاف، عدالت، برابری، وفای به عهد، رعایت مسائل اخلاقی و صداقت همه از شاخصه‌ها و ویژگی‌های نگاه دوم است. ما به عنوان یک کشور مسلمان که اعتقادات دینی و مذهبی داریم، هرگز نمی‌توانیم نگاه اول را برای شاخصه‌های پیشرفت خود ترجیح دهیم؛ البته نه اینکه آن شاخصه‌ها مهم نیستند که قطعا مهم هستند، اما در بستر آن شاخصه‌های اخلاقی و معنوی کامل می‌شوند و ترکیب این‌ها حتما باید متوازن باشد و مهمترین این شاخص‌ها، عدالت است. یعنی اگر قانونی برای بهره برداری از کشور‌های جهان درخصوص استفاده از منابع زیرزمینی و حتی به کار بردن ذهن‌های خلاق حاکم است، همه باید یکسان باشند. اگر به عنوان مثال رسیدن به یک حد از فناوری هسته‌ای برای کشور‌ها ممنوع است، این ممنوعیت باید برای همه یکسان باشد. یا انجام دادن معاملات بین المللی صرفا برای چند کشور مجاز نباشد و همه براحتی این کار را انجام دهند. شما امروزه صریحا مشاهده می‌کنید که آمریکا حتی بر کشور‌های اروپایی نیز می‌خواهد که حاکمیت کند.

حال در موضوع روایت پیشرفت، ما اصلا به دنبال این نیستیم که یک روایت غیر صادقانه ارائه دهیم و رهبران جمهوری اسلامی از امام تا رهبر معظم انقلاب هیچ وقت درباره دستاورد‌های جمهوری اسلامی غلو و اغراق نکردند حتی گاهی در صف اولین منتقدان به نظام بودند؛ شما نگاهی به بیانیه گام دوم انقلاب داشته باشید. در همین بیانیه به ۸ مورد از دستاورد‌های انقلاب اشاره می‌شود، ولی با نگاهی کاملا منصفانه و با ارائه سند و هیچ وقت دراین موارد مثلا گفته نشده که ما در حوزه اقتصادی پیشرفت کرده‌ایم و یا در اصلاح نظام‌های تولید و توزیع به یک تحول و پیشرفتی رسیده‌ایم و یا در نظام‌های تربیتی مان به یک تحول چشم گیری رسیده‌ایم.

در این بیانیه شرح یکی از این دستاورد‌ها این بوده که اراده مردم در اداره کشور حاکم شده است و خیلی روشن است که این مورد اتفاق افتاده است و این دستاوردی است که غربی‌ها هم به آن اذعان و باور دارند. الان آن دموکراسی عمیق و صادقانه‌ای که در ایران است، بدون شک در هیچ کشوری پیدا نمی‌شود یعنی اینجا کسی رئیس جمهور کشور می‌شود که حتی خودش هم این را متصور نبوده است یا ورود طیف‌های متضاد سیاسی در دوره‌های مختلف شورای شهر، مجلس و البته که ما هم به مانند همه جا فیلتر‌ها و فرآیند‌های خودمان را داریم و در هر کشوری به انواع گوناگون این گزینش‌ها وجود دارد.

دستاورد دیگر ما این بوده که توانسته‌ایم دربرابر قلدری و زورگویی برخی کشور‌ها ایستادگی کنیم و یا اینکه توانسته‌ایم اندکی کفه عدالت را به نفع محرومیت زدایی در مناطق دورافتاده هدایت کنیم. اما بدون شک هنوز مشکلات اقتصادی وجود دارد، تبعیض‌ها و ناعدالتی‌ها وجود دارد، هنوز مردم در یک رفاه معقولی قرار ندارند و بنابراین دستاورد‌ها و پیشرفت‌هایی که در بیانیه گام دوم به زبان و قلم رهبرانقلاب مطرح شده کاملا منصفانه است و البته این وسط ممکن است برخی دولت‌ها برای نشان دادن عملکرد بهتر خودشان غلو‌هایی داشته باشند که مثلا برای اولین بار من این کار را انجام دادم، این روایتی است از عملکرد خود آن دولت که متاسفنه برخی اوقات با جهت گیری‌های سیاسی آمیخته می‌شود و اینجاست که مشکل ایجاد می‌شود. ما دو نوع روایت پیشرفت داریم؛ یکی روایت انقلاب اسلامی است که این انقلاب موجب شده تا در این ۴۴ سال پیشرفت‌های بنیادینی ایجاد شود و یکی روایت‌هایی است که دولت‌ها مطرح می‌کنند که آن روایت‌ها گاهی غیر صادقانه است، مغشوش است، قابل نقد است و واقعا باید این دو مدل روایت را از همدیگر تفکیک کرد و به نظر می‌رسد که یکی از وظایف رسانه‌ها این است که این‌ها از همدیگر متمایز کند.

بسیاری از مردم همین دستاورد‌های نظامی را جزء پیشرفت‌های نظام می‌دانند و آن‌ها را باور دارند، لمس می‌کنند و از این امنیت خوشحال اند که کسی براحتی نمی‌تواند اصطلاحا نگاه چپ به ما بکند؛ بالاخره مردم یا زمان جنگ را درک کرده‌اند و یا خوانده‌اند


حاکمیت و دولت‌ها ادعا دارند که در حوزه‌های مختلفی در این سال‌ها پیشرفت‌هایی صورت گرفته، اما گویا ذهنیت مردم با حاکیمت درباره این پیشرفت‌ها یکی نیست. اگر این فرض را قبول دارید چه دلایلی باعث این شکاف شده است؟

ذوعلم: البته این فقط مسئه ما نیست و در همه دنیا این مشکل وجود دارد. مثلا آمریکایی‌ها ادعا دارند که در جنگ اکراین، توانسته اند روسیه را شکست دهند. آیا مردم آمریکا نیز این را باور دارند؟ به عقیده من در آنجا شکاف گسترده تری بین مردم و حاکمیت وجود دارد. چون بدنه مردم معتقداند که اصلا آمریکا چرا باید در این جنگ دخالت کند. اما در کشور ما حاکمیت و مردم واقعا یکی هستند و حاکم برآمده از همین مردم است و البته مراد از حاکمیت هم یک نقطه نیست. یعنی گاهی رهبری انقلاب این روایت‌های پیشرفت را مطرح می‌کند و او همه این‌ها را فراتر از دولت‌ها و جناح‌ها می‌بیند؛ ایشان آینده و امروز را به درستی تحلیل و رصد می‌کند و اعتقاد دارد که آینده را بسیار درخشان‌تر می‌بینم، چون یک سری ساختار‌ها و نهاد‌هایی در حال تشکیل است که می‌توانند تغییراتی ایجاد کنند. گاهی یک استاندار، نماینده مجلس، یک وزیر به عنوان نمادی از حاکمیت مورد نظر است که همه آن‌ها شرایط خاص خودشان را دارند و به نظر بنده واقعا در معنای پیشرفت بین مردم و حاکمیت شکاف زیادی وجود ندارد (البته باید نظرسنجی کرد) و بسیاری از مردم همین دستاورد‌های نظامی را جزء پیشرفت‌های نظام می‌دانند و آن‌ها را باور دارند، لمس می‌کنند و از این امنیت خوشحال‌اند که کسی براحتی نمی‌تواند اصطلاحا نگاه چپ به ما بکند؛ بالاخره مردم یا زمان جنگ را درک کرده‌اند و یا خوانده‌اند که کسی مانند صدام در آن زمان براحتی و در یک فرصت کوتاهی ۵ استان ما را مورد تعرض قرار می‌دهد و بسیاری از آن‌ها را اشغال می‌کند، اما در سایه همین قدرت نظامی، امروزه دیگر این خطر برای ما وجود ندارد و یا در ارزیابی عملکرد حاج قاسم شهید بسیاری از مردم معتقداند که یک اقتدار واقعی برای ما شکل گرفته است؛ ولی از آن طرف نیاز‌های روزانه و خرد مردم هم بسیار مهم است و مردم این کاهلی‌ها و سوء مدیریت‌ها در این حوزه‌ها را می‌بینند و اعتراض دارند که واقعا هم اعتراض‌شان بجاست.

اگرچه ما معتقد ایم که مصداق‌های پیشرفت ما فراوان است، اما در برخی موارد دولت‌ها و مسئولانمان به درستی عمل نکرده اند و باید اتفاقا به صورت شفاف این نقاط ضعف را برای مردم گفت؛ بنابراین انواع پیشرفتی که تا به حال انجام شده، همانگونه که هست باید درذهن مردم متبلور شود. چون برخی معتقد اند که ما باید این مسائل را به گونه‌ای برای مردم روایت کنیم تا آن‌ها بپذیرند که من اصلا با آن موافق نیستم بلکه باید آنچه اتفاق افتاده است را به گونه‌ای برای مردم روایت کنیم تا واقعیت‌ها برای آن‌ها روشن شود و این دو خیلی با هم متفاوت است. البته در شرایطی قرار داریم که همه بوق‌های رسانه‌ای دنیا علیه ماست و آن‌ها مدام در حال سم پاشی و فضاسازی‌های رسانه‌ای خود هستند که البته به عقیده من این را هم مردم دیگر احساس کرده اند و ۲۲ بهمن ماه امسال نشان داد که مردم خیلی حواس جمع هستند چرا که به گفته بسیاری، جمعیت حاظر در مراسم امسال بسیار بیشتر ازسال‌های گذشته بود و همین ارتقا درک مردم از مسائل و این مقاومت فرهنگی و درونی مردم خودش یک پیشرفت به شمار می‌آید. به نظر می‌رسد که دراین ۴۴ سال ما در اکثر مولفه‌های پیشرفت اعم از مادی و معنوی جلو رفته ایم و بسیاری از روایت‌های ما نیز بر اساس اعداد و آمار‌های جهانی است و دیگر نمی‌شود گفت که این پیشرفت‌ها نیز محسوس نیست؛ در این حوزه باید به دو نکته مهم و اساسی توجه کرد. اولا باید نظریه جامع شاخصه‌های پیشرفت را برای جامعه خودمان بیشتر تبیین کنیم و دوم اینکه در روایت گری پیشرفت حتما باید صادقانه عمل کنیم تا اعتماد مردم به ما حفظ شود.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha