گروه دین و اندیشه «سدید»؛ کتاب قرآن همواره در نزد همه ما مسلمانان از تقدس و احترام ویژهای برخوردار است. حتی کسانی که به اصطلاح از ظواهر دینی کمتری برخوردار بوده و یا تقیدات کمتری به دین دارند، آنان نیز به این کتاب هدایت، با دید تقدس نگاه کرده و حرمت ویژهای برای آن قائل هستند. این موضوع فینفسه أمری بسیار پسندیده است، اما به نظر در نحوه مواجهه ما با قرآن نگاه درس آموزی و تنظیم گری زندگی غایب است. اکنون که ماه رمضان و در حقیقت ماه قرآن خوانی است، فرصت را مناسب دیدیم تا در گفتگو با حجتالاسلام دکتر محمد کاشیزاده، پژوهشگر و مبلغ دینی، پیرامون این موضوع که «چه باید کنیم تا از نور هدایت قرآن در زندگی بهره بگیریم؟» بیشتر بدانیم.
تقوا شرط بهره گیری از قرآن
به عنوان سوال نخست، این موضوع را بشکافید که از اساس چه نسبتی میان ماه رمضان و قرآن کریم برقرار است؟ در حقیقت چگونه میتوانیم این ماه را دستمایهای قرار دهیم برای بهره مندی پیشتر از نور هدایت قرآن کریم؟
کاشیزاده: در پاسخ سوال شما میخواهم در خصوص ارتباط ماه مبارک رمضان و آماده شدن مومنان برای پذیرش قرآن و بهره مندی از آن نکاتی را عرض کنم. شاید اینکه قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است نیز با همین مسئله مرتبط باشد. بحث را با حدیثی از رسول مکرم اسلام(ص) شروع میکنم که فرمودند: «ِلکُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان». اشیاء وقتی در بهار قرار میگیرند بهار چه تأثیری بر آنها دارد؟ مهمترین ویژگی بهار احیا و زنده کردن است. یک درخت در زمستان خشک و بی روح میشود، ولی وقتی بهار را تجربه میکند زنده میشود، شکوفا میشود و وارد فرآید بارآوری، تولید کردن و... میشود. بهار خیلی خاصیت عجیبی است. بهار زنده کننده است. حضرت در انتهای کلام خود میافزایند که بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. در اینجا یک ابهام وجود دارد که مگر قرآن خودش احیاگر نیست؟ مگر زنده کننده نیست؟ قرآن چرا باید نیاز به حیات داشته باشد؟ مگر قرآن میمیرد که بخواهد با ماه مبارک رمضان زنده شود؟
همه مردم توان بهره مندی از هدایت قرآن را ندارند. تنها آن دسته از مردم میتوانند از هدایت قرآن بهره بگیرند که شرط تقوا را داشته باشند. در سوره بقره آیه دوم خداوند میفرماید: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» یعنی این قرآنی که هیچ شکی در آن نیست، تنها برای متقین هدایت است. حالا مگر میشود قرآن کتاب هدایت برای یک انسان نباشد؟ بله میشود، اما مشکل از قرآن نیست، مشکل از فرد است
در مورد قرآن این نکته یقینی است که در واقع کتاب هدایت و احیاست. ماه مبارک رمضان یک ویژگی دارد که به واسطه آن خاصیت بهار پیدا میکند برای قرآن. خداوند متعال در سوره بقره آیه ۱۸۳ میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» این یعنیای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما واجب شد همان گونه که بر پیشینیان شما نوشته شده است. هر کسی بهرهمند از دین باشد باید این فرایند روزهداری را طی کند. یک علتی نیز ذکر میشود در ادامه آیه که تقوا است. شاید از مهمترین اهداف روزهداری همانطور که در این آیه اشاره شده تقوا باشد. این تقوا یک تأثیر ویژهای در انسان دارد.
حالا شما این یک نکته پیرامون روزهداری را در اینجا مد نظر داشته باشید تا نکته دومی را متذکر شوم و بعد جمع بندی کنم. سوال بنده در اینجا آن است که مگر نه آنکه قرآن کتاب هدایت است؟ اما آیا همه مردم میتوانند از این هدایت بهره بگیرند؟ پاسخ قطعا خیر است. همه مردم توان بهره مندی از هدایت قرآن را ندارند. تنها آن دسته از مردم میتوانند از هدایت قرآن بهره بگیرند که شرط تقوا را داشته باشند. در سوره بقره آیه دوم خداوند میفرماید: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» یعنی این قرآنی که هیچ شکی در آن نیست، تنها برای متقین هدایت است. حالا مگر میشود قرآن کتاب هدایت برای یک انسان نباشد؟ بله میشود، اما مشکل از قرآن نیست، مشکل از فرد است.
این آیاتی که در واقع تلاوت میکنم برای ما یک بافت ذهنی ایجاد میکنند در خصوص آنکه چگونه از هدایت قرآن بهرهمند شویم. خداوند در آیه ۲۶ سوره بقره میفرمایند: «یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ» یعنی، این کتابی که هدایت است برای مردم، به وسیله آن خیلیها هدایت میشوند و خیلیها گمراه میشوند. قرآن اتفاقا اول ضلالت را ذکر میکند. پس گمراه نمیشوند با قرآن مگر آنکه فسق داشته باشند. کسی که تقوا را رعایت نمیکند از حدود الهی تجاز میکند، مرتکب فسق میشود. فاسق کسی است که در عین آگاهی به حرمت یک کار، آن را انجام میدهد. نا آگاه را فاسق نمیگویند. اگر کسی اشتباها کار غلطی انجام داد آن آدم فاسق نیست. فاسق کسی است که آگاهانه کاری را انجام میدهد. پس قرآن کتاب هدایت است، اما نه برای فاسقان. وقتی فردی که با حق مواجه میشود، از آن جهت که همه چیز را بر اساس منافع و هوا و هوس میخواهد بپذیرد، کتابی که حق را مشخص کند میشود کتاب گمراهی این شخص. یعنی گمراهی او را بروز و ظهور میدهد. گمراه شدن فاسق در مواجهه با قرآن کنایه از همان آشکار شدن گمراهی است. پس شرط هدایت پذیری از قرآن تقواست.
خب حالا نسبت این سخن با رمضان چیست که رسول گرامی اسلام رمضان را بهار قرآن دانستند؟
کاشیزاده: همانطور که در آیه وجوب روزه تلاوت شد، خداوند حکمت روزهداری را تقوا میدانند. به عبارت دیگر تقوا در ماه مبارک رمضان تدارک میشود با روزه. انسان روزه دار وقتی روزه به او در پیدا شدن تقوا کمک کرد، یا به شدت یافتن تقوای موجود در قلب او یاری رساند، برای پذیرش حق آمادگی مییابد. وقتی چنین فردی به واسطه حق پذیری بیشتر ناشی از روزه، با قرآن مواجه پیدا کرد، هدایت پذیری بیشتری دارد. به همین دلیل است که انسان در ماه مبارک رمضان با قرآن انس بهتری برقرار میکند. بهتر میتواند آن را درک کند و از هدایت آن بهره بگیرد.
یک تقوای پیشا دینی داریم و یک تقوای پسا دینی. به عبارت دیگر یک تقوای انسانی داریم و یک تقوای ایمانی. این تقوای انسانی هنگامی که با فضای دینی ارتباط بگیرد، شدت آن بالا میرود. هر انسانی ولو آنکه دین نداشته باشد یک سری کارها را میداند خوب است و یک سری کارها را میداند که بد است. وقتی او مطابق ملاک خودش، بر اساس فهمی که از خوبی و بدی دارد عمل کرد، یعنی وقتی خود را ملزم میکند به عمل طبق دانستههای خود، در یک ادبیاتی میشود به او گفت حکیم و در یک ادبیاتی میتوان گفت با تقوا
تقوای انسانی و تقوای الهی
این سخن شما به نظر درست است، اما با برخی مشهورات عرفی تفاوت دارد. تصور ما آن است که به اصطلاح اگر انسان گناهکار و مریض احوالی هستی، به قرآن و دین رجوع کن تا هدایت شوی، اما مفاد سخن شما آن میشود که اگر انسان متقی شدی به قرآن رجوع کن تا هدایت شوی، در غیر این صورت گمراه خواهی شد.
کاشیزاده: شما به نکته خوبی اشاره کردید. من اینجا میخواهم یک تقسیم بندی انجام دهم و بگویم که، یک تقوای پیشا دینی داریم و یک تقوای پسا دینی. به عبارت دیگر یک تقوای انسانی داریم و یک تقوای ایمانی. این تقوای انسانی هنگامی که با فضای دینی ارتباط بگیرد، شدت آن بالا میرود. هر انسانی ولو آنکه دین نداشته باشد یک سری کارها را میداند خوب است و یک سری کارها را میداند که بد است. وقتی او مطابق ملاک خودش، بر اساس فهمی که از خوبی و بدی دارد عمل کرد، یعنی وقتی خود را ملزم میکند به عمل طبق دانستههای خود، در یک ادبیاتی میشود به او گفت حکیم و در یک ادبیاتی میتوان گفت با تقوا. با تقوا از این جهت که کارهایی که گمان میکند غلط است را انجام نمیدهد و حکیم از آن جهت که کار خود را بر اساس فهم و دانسته محکم انجام میدهد. برای مثال لزوم راستگویی، امانت داری، احترام به جان و مال و ناموس دیگرا أموری عقلانی است و هر کس حسن و قبح آن را متوجه میشود. پس اینها ملاکهای قبل از پذیرش دین است. هر کسی ولو آنکه با هیچ دینی آشنایی نداشته باشد، اگر به او بگویی ضرب و شتم والدین مجاز است سریعا میگوید نه، اگر کسی به اینها پایبند بود، یعنی بر اساس ملاکهای فطری خود عمل کرد، این شخص متقی به تقوای انسانی است.
خطاب قرآن به افرادی است که این ملاکهای اولیه تقوا را رعایت میکنند. البته غالب انسانها افرادی هستند که تعبیر آیه ۱۰۲ سوره توبه، در حقیقت «خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا» یعنی ممکن است جاهایی از دانستههای خود تخطی کنند، مرز تقوا را رد کنند و گرفتار فسق شوند. انسان به هر اندازه که درگیر بی تقوایی شود بهره مندی او از قرآن کم میشود. ماه مبارک رمضان این ناخالصیهای انسان را کم میکند. این خلوص انسان را افزایش میدهد. یک کسی ممکن است در جامعه ایمانی زندگی کند، ولی اگر با قرآن مواجه شود با یک آزمایشی رو بهرو شود که در مواجهه با حقیقت مردود شود، فردی نیز ممکن است در جامعه غیر ایمانی بوده، اما به این دلیل که تقوای انسانی را رعایت کرده، هنگامی که با قرآن مواجه شود به نور آن هدایت میشود؛ بنابراین نمیتوان اینها را بالفعل از هم تفکیک کرد. آن درونیات فرد که ملاک تقواست بسیار دارای اهمیت است. اگر اجازه دهید من این نکته را مقداری تکمیل کنم. ما در ماه مبارک رمضان سی روز، روزه میگیریم. آخرین روز این ماه که عمل عبادی یک دست تکمیل میشود را عید مینامیم. معنای عید چیست؟ دو معنا برای عید گفته شده، یک معنا گفته اند از ریشه عادت بوده یعنی روزی که انسانها در آن عادتا خوشحالی میکنند. یک معنای دقیقتر نیز وجود دارد که میگویند عید از عود گرفته شده، یعنی زمانی که انسان بازگشت میکند به آن خوبیهای فطری خود. اگر ما با این نگاه به عید نگاه نیم، اینکه گفته میشود آن روزی که انسان در آن گناه نکند عید است برایمان معنادار میشود. حاصل سی روز تلاش مومنانه در راه خود سازی میشود عید فطر. این عود پیدا کردن، عود پیدا کردن به شاخصهای اصیل انسانی و ایمانی است. جامعه اسلامی که روز عید فطر عید میگیرد، باید کاملا متفاوت باشد با جامعه روز نخست ماه مبارک رمضان. در چه چیزی متفاوت باشد؟ در عود پیدا کردن به شاخصهای اصیل انسانی و ایمانی خود. ما باید با جامعه مواجه باشیم که حق پذیری آن بالا رود، شفافیت هایش باید نسبت به حق و باطل در عملکرد بیشتر باشد.
در حقیقت همه ما انسانها دارای شاکلهای هستیم. ما انسانها شاکله خود را میسازیم. همه انسانها بهرهمند از یک شاکله ابتدایی پاک هستند. لکن ما به دست خودمان این شاکله پاک الهی را مدفون میکنیم زیر خروارها گناه و تعصب. کار پیامبران الهی آن بود است که در واقع «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول» یعنی آنکه عقلهای ما را از زیر خاکها در بیاورند. یکی از ابزارهای پیامبران برای بیرون کشیدن این عقول مدفون انسانی، همین روزه گرفتن است، کسی که در مسیر رمضانیه حرکت کرد و خودسازی کرد، و به مقام عید رسید، یعنی عود کرد به آن فطرت اصلی و عقل دفینه شده خویش، این فرد مواجهه بسیار متفاوتی با قرآن پیدا میکند. به همین دلیل است که در ماه مبارک رمضان، بهار قرآن قرار داده شده و انسان میتواند با رعایت تقوا، زندگی خود را بر اساس قرآن جهت دهد.
مراتب مختلف تقوا و هدایت
آیا نمیشود این سخن شما را تشکیکی دید؟ یعنی به هر میزان که تقوا را رعایت کردی، یک پله از نورانیت قرآن بیشتر بهره میبری، سپس اگر در سطح خود آن پله مجدد تقوا را رعایت کردی، همینطور مرتبه به مرتبه رشد پیدا میکنی.
کاشیزاده: قطعا همینطور است که شما میگویید. مراتب ایمان مرتبط است با مراتب تشکیکی تقوا. انسان هرچقدر خود کنترلی اش بالاتر برود، رشد ایمانی بیشتری پیدا میکند. هنگامی که من خود کنترلی ام بالا میرود، بر اساس دانستههایم عمل بیشتری انجام میدهم، عمل بیشتری که انجام دهم، مجدد خودکنترلی من بالاتر میرود، این موضوع که مجدد افزایش یابد دوباره ظرایف بیشتری را میآموزم و رعایت میکنم و تا آخر همینطور است. این عمل و ایمان مدام روی هم تأثیر میگذارند تا جایی که دیگر عید و عود پیدا کردن معنی نداشته باشد. ما در دعای نماز عید فطر میگوییم «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَمَزِیْداً». یعنی خداوندا این روز را برای ما مسلمین عید قرار دادی، اما برای حضرت رسول (ص) شرافت، کرامت و ذخیره زیاد شده قرار دادی. پیامبراسلام که گناه نکرده است در طول سال که اکنون بخواهند عود پیدا کنند به حقیقت اولیه خود، بلکه این عید برای ایشان، یک ذخیره، شرافت و کرامت بیشتری ایجاد میکند. اینها همگی ارتقاء است برای ایشان نه عود پیدا کردن. البته در این موضوع انحصاری نیز در ایشان وجود ندارد. این موضوع میتواند برای دیگران نیز رخ دهد، کما اینکه در خصوص جناب سلمان نیز داریم که سلمان از ما اهل بیت است.
/انتهای پیام/