نگاهی جایگاه نوجوان در جامعه مدرن در گفتگو با حسین شکیب‌راد؛
هر نسل از ایرانیان هرگاه پا به سن جوانی می‌گذاشتند ما شاهد یک اتفاق در سطح جامعه سیاسی خود بودیم نوجوانان متولد دهه ۴۰ انقلاب سال ۵۷ را به پیروزی رساندند و متولدین دهه ۶۰ حوادث سال ۸۸ را رقم زدند. اما از سال ۹۸ انباشت حوادث را شاهد هستیم، این ویژگی نسل زد است که دیگر منتظر به اتمام رسیدن یا شروع یک نسل جدید نمی‌شود. ما هر سال شاهد یک اتفاق تازه هستیم. اگر انباشت نسلی جدی گرفته نشود شکاف نسلی دیگر معنا نخواهد داشت و یک دره عمیق میان این نسل و نسل‌های گذشته شکل خواهد گرفت

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دودهه از فریاد «دیجیتالم کجا بود؟!» مرحوم فتحعلی اویسی در سریال بدون شرح گذشت و حالا همه‌چیز دیجیتالی شده است، نمایشگرها، دوربین‌ها، چاپگر‌ها و حتی یک نسل، دیجیتالی شده‌اند. نوجوان امروز به‌واسطه دسترسی به امکانات دیجیتال، گاهی بر پدر و مادر خود فخر می‌فروشد و گاهی آن‌ها را دور می‌زند. نوجوان دیجیتال امروز گاهی با ادبیات «نسل زد» تحلیل می‌شود و گاهی با برچسب «گسست نسلی» مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، اما واقعاً نوجوان امروز چه طور زیست می‌کند؟ برای درک کیستی نوجوان ایرانی، راهی یکی از مناطق جنوب شهر شدیم، میدان قزوین را که کمی به سمت غرب برویم، بعد از ساختمان کلانتری و گوشه بوستان رازی به فرهنگسرایی می‌رسیم که حسین شکیب‌راد، نامش را فرهنگسرای رازی تغییر داده و فرهنگسرای نوجوان گذاشته است و آنجا را پاتوقی کرده برای نوجوانان مناطق جنوب شهر. شکیب‌راد، مدیر فرهنگسرای رازی (نوجوان) است و در سابقه خود تجربه تولید برنامه با محوریت نوجوان در صداوسیما را داشته است. مشروح گفتگو با وی در ادامه از منظر شما می‌گذرد:

 

بحث ما درباره نوجوان است. مفاهیم در خصوص نوجوان بنا بر یک سنی و یک اقتضایی سنی و رفتاری به یک فرد، نوجوان می‌گویند، اما ما به صورت خاص می‌خواهیم درباره نوجوان ایرانی حرف بزنیم، سوال این است که آیا با اضافه شدن پسوند ایرانی باید دنبال ویژگی خاصی در میان نوجوانان باشیم یا خیر؟

شکیب راد: ما در مورد مفهوم نوجوان با اختلاف نظر‌های زیادی مواجه هستیم، گروهی ۹ تا ۱۱ سال و یا ۱۲ تا ۱۸ سال را نوجوان می‌دانند. یونیسف زیر ۱۸ سال را کودک و هجده تا بیست و چهار سال را نوجوان می‌داند. در احادیث دینی هم، به هفت سال دوم اشاره شده که دوره نوجوانی است. ولی ما امروز شاهد مقاله‌هایی هستیم که از عصر پایان تینیجر‌ها می‌گویند، و معتقد هستند که فرد از کودکی مستقیماً وارد جوانی شده است. من احساس می‌کنم زمان دوران نوجوانی گسترده شده است؛ به جهت بلوغ زودرسی که در نسل جدید به ویژه در بین نوجوانان ایرانی شکل گرفته و سن بلوغ از سیزده سال به ده سال کاهش یافته است. جامعه شناسان معتقدند فارغ از اینکه دوره نوجوانی چه محدوده سنی را در بر می‌گیرد، گسترده شدن دوره نوجوانی به دلیل هویت این نوجوان و به اینکه به چه می‌پردازد هم اثر داشته است.

هویت دو بعد دارد یکی هویت فردی و دیگری هویت جمعی است. به نظر می‌رسد نوجوانی دورانی است که فرد هویت فردی خود را پیدا می‌کند. اما هنوز فکری که در جامعه چه نقشی می‌تواند ایفا کند ندارد که آن دوره دوره جوانی است، یعنی می‌تواند ازدواج کند و در شغل و حرفه‌ای در جامعه داشته باشد و مسئولیت اجتماعی مثل رای دادن را داشته باشد. پس ما به کسی می‌توانیم بگوییم نوجوان که به دنبال هویت فردی خود است و پایان دوره نوجوانی را می‌توان زمانی دانست که فرد هویت جمعی خود را بپذیرد. زمانی است که فرد می‌تواند در در جامعه نقش ایفا کند.

 

این ویژگی‌های نوجوان ایرانی است؟

شکیب راد: ویژگی سنی که گفته شد برای نوجوان ایرانی است؛ یعنی از ۱۰ تا ۲۴ سالگی. ممکن است در مناطق دیگری از جهان با یک ویژگی‌های دیگری از نوجوان مواجه شویم یا محدوده سنی نوجوان متفاوت باشد. بر همین اساس هم حاکمیت‌ها مثل دولت انگلیس محدودیت‌هایی در زمینه فضای مجازی برای کودکان در نظر می‌گیرد که ما متاسفانه چنین محدودیتی در فضای مجازی نداریم و نتیجه آن همین بلوغ زودرس کودک است.

از مهم‌ترین دلایل این تنوع دوره نوجوانی در عصر حاضر تضاد بین سنت و مدرنیته است که در جامعه ما پررنگ است. مثلاً در مناظره‌ها این سوال مطرح می‌شود که آیا ما با جامعه مدرنیته‌ای هستیم که با سنت می‌جنگد یا با جامعه سنتی مواجهیم که مدرنیته آن را دچار خلل کرده است. مثلا جنبش زن زندگی آزادی را برخی جامعه شناسان نفی مدرنیته دولت-ملت می‌دانند

 

نوجوان در برابر توصیه‌های دستوری مقاومت می‌کند

آیا در کنار هویت یافتن می‌توانیم ویژگی‌های دیگری از دوره نوجوانی داشته باشیم؟

شکیب راد: ما ویژگی‌های دیگری هم در نوجوانی داریم، اما با تعدد تعاریف مواجهیم یعنی اساسا با یک طیف مواجهیم. مثلا در روانشناسی ما شانزده تیپ نوجوان داریم. به نظر می‌رسد که ما در ایران با طیف بیشتری از مدل نوجوان مواجهیم که در ادامه به دلایل آن می‌پردازیم. مشکل دیگر ما هم این است که بین طیف‌های نوجوانان حد و مرز مشخصی نیست، در گذشته از نظر تعداد طیف‌ها هم به نظر می‌رسد ما با تعدد کمتری در میان نوجوانان مواجه بودیم. در ابتدای دهه هفتاد نوجوان ویژگی‌های ظاهری مشخصی داشت که به راحتی قابل تشخیص بود، ولی امروزه این گونه نیست. امروز شاید یک پسر با شلوار زاپ دار نماز شب خوان باشد.

یکی از مهم‌ترین دلایل این تنوع دوره نوجوانی در عصر حاضر تضاد بین سنت و مدرنیته است که در جامعه ما پررنگ است. مثلاً در مناظره‌ها این سوال مطرح می‌شود که آیا ما با جامعه مدرنیته‌ای هستیم که با سنت می‌جنگد یا با جامعه سنتی مواجهیم که مدرنیته آن را دچار خلل کرده است. مثلا جنبش زن زندگی آزادی را برخی جامعه شناسان نفی مدرنیته دولت-ملت می‌دانند. دولت‌ها مطلوب خود را ارائه می‌کنند؛ به مطلوبشان جایزه می‌دهند و برایش ارزش قائل می‌شوند و شغل بهتری به او می‌دهند در حقیقت به جنگ با سنت می‌پردازند. ملتی که حدود ۱۰۰ سال پیش در مقابل کشف حجاب ایستاده بود مقاومت در برابر ظلم ویژگی این فرهنگ است و بنابراین نوجوان امروز هم در برابر توصیه‌های دستوری مقاومت می‌کند. تجربه زیسته تاریخی هم همراه نوجوان امروز ایرانی است.

نوجوان امروز ایرانی در قله این تاریخ سنتی خود قرار دارد، اما مواجهه بسیار شگفت‌انگیزی با مدرنیته دارد، چرا نوجوان امروز ایرانی عجیب‌تر و متفاوت‌تر از نوجوان گذشته است؟ برای اینکه او با مدرنیته مواجه شده است. همه نسل‌های گذشته دو بخش زندگی بدون فضای مجازی و با فضای مجازی را تجربه کردند، اما نسل حاضر با فضای مجازی از ابتدا زیسته است و همیشه به دنیای اینترنت وصل بوده است. یکی از تضاد‌های درونی نوجوان امروز ایرانی هم همین تضاد بین فطرت درونی او و مواجهه با مدرنیته است و این تضاد درونی عوارضی برای نوجوانان دارد. تضاد بین سنت و مدرنیته او را گیج کرده است نه می‌تواند بگوید تتلو آدم خوبی است نه می‌تواند بگوید آدم بدی است. مدرنیته به او می‌گوید به سراغ هر چیز لذیذی برود، اما سنت به او می‌گوید که هر چیز لذت بخشی مشروع نیست. گیجی و دوگانگی با او زندگی می‌کند و شاید ویژگی روحی دوران نوجوانی هم همین استقلال طلبی او به دنبال فردیت گرایی است که به او اجازه می‌دهد درون این طیف نوجوانانه‌ی خودش، فردِ منحصر به فردِ خودش باشد. نسل گذشته به دنبال مدگرایی بود تا با مود مطلوب خودش خود را نشان دهد، اما نسل نوجوان امروز به دنبال این است که با دیگران متفاوت باشد. به قولی خودِ خودش باشد.

 

نوجوان قانع شود بسیار بهتر از نسل‌های گذشته از آرمان‌های انقلاب دفاع می‌کند

نسل گذشته همراه با الگو بود، اما نسل امروز دوست ندارد الگویی داشته باشد.

شکیب راد: نوجوان امروز می‌خواهد خودش باشد؛ و همین باعث می‌شود ما با یک طیف گسترده مواجه باشیم، زیرا هر کسی می‌خواهد خودش باشد البته این موضوع مغایر با میل جوزدگی در آنان نیست. نوجوانان میل به جو زدگی و اثرپذیری از دیگران را دارند. البته نمی‌توان منکر تهاجم فرهنگی شد، حتماً محتوای رسانه‌های دیگر اثراتی بر نوجوان امروز ایرانی گذشته است البته به عنوان مثال جامعه کره امروز در دوران مدگرایی خود به سر می‌برد و همه نوجوانان دختر می‌خواهند مثل گروه bts شوند. یکی از دلایلی که موجب شده نوجوان ایرانی امروز، این مدل رفتار را بروز دهد، این است که در جامعه امروز ایرانی متولدین دهه ۶۰ که تحت نظم پدرسالارانه گذشته بودند، امروز نمی‌خواهند فرزندانشان آن نظم پدرسالارانه را بپذیرند. یعنی برای اینکه نوجوان نسل امروز را بشناسیم باید ببینیم والدینشان چه کسانی هستند و در چه خانواده‌ای تربیت یافتند.

پدر نماد نظم در خانواده است و فرزندان دهه ۶۰ در حال فرار از فشار آن چارچوبی است که خود آن را تجربه کرده اند. نوجوانی که امروزه آزادانه عمل می‌کند در بسیاری از موارد پدر مادری دارد که تحت مقررات سختگیرانه پدرانشان بودند و به اصطلاح به خود نسل سوخته می‌گویند. نوجوان نسل امروز از تکرار متنفر است و این تنفر او از تکرار چند پیامد را به همراه دارد؛ اول اینکه توصیه‌های تکراری والدینش را گوش نمی‌دهد. دوم اینکه جوانان و نوجوانان دهه ۶۰ و ۷۰ عمدتاً یک مکانی را به عنوان پاتوقی برای دیدار‌های تکراری خود انتخاب می‌کردند، اما نوجوان امروز از انتخاب دوباره یک مکان برای محل دیدار خودداری می‌کند. نوجوان امروز بیشتر دنبال تنوع است و از تکرار تا حد امکان پرهیز می‌کند.

سوم اینکه این شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام نبودند که نوجوان امروز را تنوع طلب کردند، بلکه شبکه‌های اجتماعی با استفاده از تنوع طلبی نوجوانان راه توسعه خود را زودتر طی کردند. نسل امروز برخلاف نسل‌های گذشته کمتر قانع می‌شوند اگر نسل‌های قبل با یک حرف پدر یا مادرشان از انجام کاری منصرف می‌شدند نسل امروز پرسشگر است و به این راحتی قانع نمی‌شود. وقتی هم که نوجوان قانع نمی‌شود والدینش فکر می‌کنند که او با آن‌ها جدل می‌کند در حالی که واقعاً این گونه نیست و نوجوان فقط قانع نشده است. برای همین هم تاکید می‌شود امروز اگر نوجوان قانع شود بسیار بهتر از نسل‌های گذشته از آرمان‌های انقلاب دفاع می‌کند. این تنوع طلبی و قانع نشدن در کنار ویژگی اصلی نوجوانان که همان استقلال طلبی آنان است موجب می‌شود تا نوجوان امروز ایرانی به نظر مایل به شنا کردن خلاف جهت آب باشد. به همین خاطر این ویژگی‌ها موجب شده است تا نوجوان قانون گریز باشد، یا دین گریز عمل کند. نوجوان نسل گذشته قانون خانواده را می‌پذیرفت، اما نوجوان نسل امروز دیگر به این راحتی قانون خانواده را نمی‌پذیرد.

 

آیا می‌توانیم بگوییم که نوجوان ایرانی به یک آگاهی رسیده است که به همین خاطر ساختار گریز شده است.

شکیب راد: می‌توانیم بگوییم نوجوان امروز اطلاعات عمومی زیادی دارد. در مثلث خواسته‌ها، دانسته‌ها و توانایی‌ها، نوجوان نسل‌های قبل به دلیل اینکه سطح دانسته‌اش کم بود برای رسیدن به خواسته‌هایش نیازمند رشد توانایی‌هایش بود. در حالی که نوجوان نسل امروز سطح بالایی از دانسته‌ها و اطلاعات عمومی را به دلیل گسترش فضای مجازی در اختیار دارد، این دانسته‌ها، دانش نیست. همچنین به دلیل رشد دانسته‌ها، تنوع طلب است و خواسته‌های زیادی هم دارد. اما به دلیل وابستگی به دانسته‌ها و تفکر در مورد خواسته‌ها اقدام جدی برای رشد توانایی‌هایش نداشته است. نوجوان امروز دیگر احساس نیاز به دانش نمی‌کند، برای مسیریابی از افزار‌های مسیریاب استفاده می‌کند به همین خاطر اگر گوشی تلفن همراه نداشته باشد مسیر را گم می‌کند؛ لذا شعار خواستن، توانستن است برای گذشته است و امروز شعار دانستن، توانستن است، مطرح می‌شود.

 

این روز‌ها مفهومی به نام نسل زد پررنگ‌تر شده است، بسیاری از جامعه شناسان و جمعیت شناسان معتقدند نسل زد یک ویژگی جمعیتی است که متعلق به همه فرهنگ‌هاست، اما برخی دیگر می‌گویند نسل زد ویژگی‌هایی دارد که با نوجوان امروز ایرانی مطابقت ندارد. شما چه میزان معتقد هستید که نوجوان ایرانی با ادبیات نسل زد هم‌خوانی دارد؟

ویژگی نسل زد است که دیگر منتظر به اتمام رسیدن یا شروع یک نسل جدید نمی‌شود. ما هر سال شاهد یک اتفاق تازه هستیم. اگر انباشت نسلی جدی گرفته نشود شکاف نسلی دیگر معنا نخواهد داشت و یک دره عمیق میان این نسل و نسل‌های گذشته شکل خواهد گرفت

شکیب راد: بسیاری از این ویژگی‌هایی که پیش از این با هم صحبت کردیم؛ ویژگی‌های موجود در نسل زد هم هستند. عدم تکرار پذیری؛ تنوع خواهی و استقلال طلبی از ویژگی‌های نسل زد است، پس این‌ها از تعاریف کلی است. زمانی بی توجهی به این تعاریف ممکن است خطرساز شود که از انباشت نسلی غافل شویم. پیش از این هر نسل از ایرانیان هرگاه پا به سن جوانی می‌گذاشتند ما شاهد یک اتفاق در سطح جامعه سیاسی خود بودیم نوجوانان متولد دهه ۴۰ انقلاب سال ۵۷ را به پیروزی رساندند و متولدین دهه ۶۰ حوادث سال ۸۸ را رقم زدند. اما از سال ۹۸ انباشت حوادث را شاهد هستیم، این ویژگی نسل زد است که دیگر منتظر به اتمام رسیدن یا شروع یک نسل جدید نمی‌شود. ما هر سال شاهد یک اتفاق تازه هستیم.

اگر انباشت نسلی جدی گرفته نشود شکاف نسلی دیگر معنا نخواهد داشت و یک دره عمیق میان این نسل و نسل‌های گذشته شکل خواهد گرفت. همه ما نسل‌های پیش از نسل زد، دو زیست مجازی و غیرمجازی داریم و حتی در زیست مجازی خود هم نشانی از زیست حقیقی خود را نشان می‌دهیم. برای مثال در پروفایل خود، نقش، سمت و جایگاه حقیقی خود را در جامعه معرفی می‌کنیم، در حالی که برای نوجوان نسل زد زیست فضای مجازی عین حقیقت است آن‌ها در فضای مجازی، تصورات، آرمان‌ها و رویا‌های خود را دارند. همدیگر را با آیدی شبکه‌های اجتماعی می‌شناسند تا نام واقعی هم را بدانند. من این نسل را به رسمیت میشناسم، ولی آن را خطرناک نمی‌دانم. این شناسایی نسل زد هم دو ویژگی دارد. یکی اینکه ویژگی‌های نسل زد را ارزش گذاری نمی‌کنیم، دوم اینکه غافل از ویژگی‌های آنان با خودشان مواجه نمی‌شویم. وقتی این دو موضوع رعایت نشود نوجوانان نسل زد حرف ما را نمی‌فهمند. وقتی ما نوجوان و توانایی‌های او را به رسمیت نمی‌شناسیم او هم از انجام مسئولیت‌های اجتماعی خود سر باز می‌زند.

 

اگربه نوجوان نقش اجتماعی ندهید، دوران نوجوانی کش پیدا می‌کند

از سال‌هایی صحبت کردید که برای ما پررنگ است، مثال از سال ۵۷ زدید، آیا می‌توانی مدعی باشیم که در سال ۵۷، در دوران جنگ، در دوره سازندگی، و... ما به نوجوان نقش و مسئولیت دادیم، اما در سال‌های اخیر او را رها کردیم و اتفاقی مانند ۱۴۰۱ به وجود آمد؟

شکیب راد: حتما همین طور است، آنجایی که ما از این صحبت کردیم که دوره نوجوانی آنجایی تمام می‌شود که فرد هویت اجتماعی می‌پذیرد از همین منظر بود. رهبر انقلاب وقتی تاکید می‌کنند که به بچه‌های ۱۵ ساله می‌گوید شما جوان ها، با روش تربیتی مسئله دارد. آنقدر به نوجوان نگوییم آینده‌ساز که ۲۰ سال بعد برای نقش پذیری آماده شود، و اگر که این نقش اجتماعی را به نوجوان ندهید، دوران نوجوانی را اصطلاحا کش می‌دهید. وقتی خانواده به نوجوان می‌گویند «دهنت بوی شیر می‌دهید» در نتیجه مسئولیت اجتماعی را دیرتر می‌پذیرد، پس ما به این نسل القا می‌کنیم که هنوز برای پذیرش نقش اجتماعی آماده نشده‌اید، در حالی که او میل به پذیرش نقش اجتماعی دارد. اینجا آن نقطه‌ای است که معتقد هستم جامعه ایرانی، این خطا را در حق نوجوان ایرانی مرتکب شده است و نوجوان ۱۹ ساله‌ای که فرمانده جنگ بوده است الان نمی‌تواند نقش اجتماعی را بپذیرد. این خطا در خانواده، در مدرسه و در اغلب ساختار‌ها اتفاق می‌افتد که به نوجوان رسمیت نمی‌دهد و مسئولیت رشد نوجوان را نمی‌پذیرد؛ علاوه بر اینکه جامعه هم به او نقش نمی‌دهد و نوجوان با تاخیر به هویت جمعی دست پیدا می‌کند.

 

همواره ایستاده‌ایم که اتفاقی رخ دهد و ما در برابر آن قرار بگیریم!

با توجه به نکاتی که تا اینجا درباره ویژگی‌های نوجوان ایرانی طرح و بحث شد، ما شاهد یک گسست نسلی هستیم؟

شکیب راد: هنوز البته ما شاهد گسسته نسلی نیستیم، اما این نگرانی وجود دارد که به تدریج نسل جدید در یک منطقه خطر مثلث برمودا قرار بگیرد و این موضوع عواقب و آثاری را به همراه دارد. یکی اینکه از کار کردن در مورد نوجوان بترسیم و او را موجودی ناشناخته و عجیب قلمداد کنیم. دوم اینکه نزدیک او نشویم و سوم اینکه او را بی صاحب بدانیم به طوری که انگار هیچ کس مسئولیت این نسل را قبول نمی‌کند. حتما در آنچه توسط نسل سنتی ما در تقابل با مدرنتیه برای نسل جدید به وجود آمده است، ما مقصر هستیم، چرا که قبل از موبایل و شبکه‌های اجتماعی می‌دانستنیم که قرار است این ابزار‌ها ایجاد شوند، اما برای آن طراحی نداشتیم. ما اساسا ایستاده ایم که اتفاقی رخ دهد و ما در برابر آن قرار بگیریم.

درواقع گسست نسلی نیست و یک فاصله‌ای بین ما و نسل جدید اتفاق افتاده که شاهد عقب ماندن هستیم. در اینجا ابتدا باید این نسل را به رسمیت بشناسیم و دیگر اینکه باید با این نسل گفتگو کنیم. اما برخی از افراد این مسئله را اصلاً به رسمیت نمی‌شناسند و آن را تنها یک رفتار بچه گانه از سوی نوجوان می‌بینند. عده‌ای هم با نگرانی بیش از حد تمام رفتار‌های نوجوان را محکوم می‌کنند این دو نگرش مقابل هم، نگرش متعادل را که همان به رسمیت شناختن تفاوت‌هاست تضعیف می‌کند.

 

اگر بخواهیم از یک چرخه سیاستگذاری در چهار لایه مسئله شناسی، تدوین سند و راه حل، اجرا و ارزیابی صحبت کنیم، در لایه نخست یعنی مسئله شناسی نوجوان با چه چالش‌هایی مواجه هستیم؟

شکیب راد: اینکه ما همه نوجوان را خط قرمز می‌دانیم و کم‌کم به حذف این رده سنی فکر می‌کنیم، باعث می‌شود که مسئله را درست نشناسیم. حضرت علی‌(ع) می‌فرمایند که با فرزند زمانه خودت باش و مانند خودش برخورد کن؛ اما می‌خواهیم این را هم نپذیریم؛ لذا سیاستگذار ما ابتدا تلاش می‌کند صورت مسئله را پاک کند. طیف دیگر برعکس آنقدر مسئله را وخیم و مهلک میداند که نسل را محکوم می‌کند و می‌خواهد با او برخورد کند.

بخش دیگر عدم شناخت مسئله این است که آیا ما با ویژگی‌های نسل جدید باید روبه‌رو شویم و یا با فردی که خود این مسئله را دارد؟ اغلب با این موضوع روبه‌رو هستیم که با ویژگی‌ها مواجه می‌شوند و اساسا نمی‌بینند که فردی که تحت شعاع قرار گرفته، چه نیاز و خواسته‌ای دارد. ما باید بدانیم که افراد باهم تفاوت‌هایی دارند و باید مسئله مطالعه موردی را جدی بگیریم. ما البته باید سیاستگذاری‌های کلان داشته باشیم، ولی در همین سیاستگذاری هم باید به مطالعات تفاوت‌های فردی توجه کنیم. برای نمونه سیستم آموزشی ما چه اتفاقی را رقم می‌زند، نسلی که دانسته و خواسته آن زیاد شده، و توانایی آن کم شده است، این سیستم آموزشی برای آن قابل تحمل نیست؛ به این دلیل که در این مدرسه می‌خواهند همه را شبیه هم کنند، همه یک چیز آموزش می‌بینند، به سمتی می‌رود که هیچ جاذبه‌ای برای آن ندارد می‌رود، با آدم‌هایی که او را درک نمی‌کند از چیز‌هایی حرف میزند که برای آن مهم نیست.

متاسفانه تاکنون از دریچه نگاه نوجوان با او وارد گفتگو نشدیم. هنوز خیلی‌ها نمی‌پذیرند که نوجوان برای خود یک دیدگاه و نظری دارد. ما ریشه‌ها را به صورت کلی فراموش کردیم و به پوسته‌ها و رویه‌ها می‌پردازیم، در حالی که نسل جدید تا ریشه‌ها را نفهمد، ارتباط برقرار نمی‌کند


چه مسائلی در میان نوجوانان وجود دارد که حاکمیت با آن نمیتواند به یک راهکار مشخص برسد و برای آن خط قرمز‌های خود را دارد؟

شکیب راد: گاهی یک معلم یا یک پدر به نوجوان از نماز می‌گوید، گاهی یک معلم از حجاب می‌گوید، گاهی یکی معلم از خدا می‌گوید و گاهی هم می‌توان از نوجوان پرسید تو دنیا را چگونه دیده‌ای. متاسفانه تاکنون از دریچه نگاه نوجوان با او وارد گفتگو نشدیم. هنوز خیلی‌ها نمی‌پذیرند که نوجوان برای خود یک دیدگاه و نظری دارد. ما ریشه‌ها را به صورت کلی فراموش کردیم و به پوسته‌ها و رویه‌ها می‌پردازیم، در حالی که نسل جدید تا ریشه‌ها را نفهمد، ارتباط برقرار نمی‌کند، ما شکست می‌خوریم. ما با نوجوان در مورد حجاب و شکل ظاهری حجاب صحبت می‌کنیم، اما با او در مورد عزت نفس حرفی نمی‌زنیم، در حالی که اگر نوجوان عزت نفس را درک کرد حجاب را هم در ادامه درک می‌کند. نوجوانی که زمان زیادی را در فضای مجازی و بازی سپری می‌کند زودتر به بلوغ می‌رسد در برابر این وزن نباید نگران بود و باید وارد گفتگو شد، باید نوجوان احساس کند که والدینش او را می‌بینند. ما باید به نوجوان مسئولیت بدهیم و در کنار این اعطای مسئولیت به او آموزش دهیم. شهید باقری با مسئولیت بزرگ شد و در کنار این مسئولیت‌ها هم آموزش دید. آموزش حین خدمت مهم است.

 

خواسته‌های متناقض از نوجوان، او را دچار سردرگمی کرده است

یکی از موضوعات مهم، مجریان هستند. نظر شما درباره مجریان سیاست‌ها حوزه نوجوان چیست؟

شکیب راد: ما افراد مناسبی را به عنوان مسئولان حوزه نوجوانان قرار ندادیم، زمانی هیچکس به نوجوان اهمیت نمی‌داد، اما امروز هر کسی بدون هیچ علمی در خصوص نوجوانان اظهار نظر می‌کند و این موضوع بسیار خطرناک است، زیرا هر کس یک الگوی خاص تربیتی دارد. بسیاری از این افراد به ظاهر عالم، در میان نوجوانان کار نکرده‌اند فقط پشت میز نشستند و اظهارات خود را بر اساس احساسشان بیان کردند. ما با افرادی مواجه هستیم که فقط می‌دانند که موضوع نوجوان موضوع مهمی است، اما نوجوان را نمی‌شناسند و از ویژگی‌های او خبر ندارند.

 

حال این مجریان، می‌خواهیم ارزیابی هم انجام دهند.

شکیب راد: مهم‌ترین عامل ارزیابی یعنی شاخصه‌های ما دارای اشکال است. وقتی شاخص‌ها تغییر می‌کند موارد اشتباه و غلطی به عنوان شاخص معرفی می‌شود و یا یک نظرسنجی بسیار محدود با جامعه آماری پایین را ملاک و معیار قرار می‌دهید، نمی‌توانید در مورد نوجوان درست نظر دهید. متاسفانه کار‌ها در کشور خروجی محور نبوده است تا خروجی مطلوب با ارزش باشد.

 

چهار ساختار و نهاد اصلی موثر و تاثیرگذار در حوزه نوجوان می‌توان نام برد؛ خانواده، مدرسه، رسانه و محله. در خانواده، نوجوان با چه چالش‌هایی مواجه است.

شکیب راد: برای هر یک از این چالش‌ها که در مورد آن صحبت کردیم ما می‌توانیم مصادیقی داشته باشیم. وقتی از درک درست این نسل حرف می‌زنیم در رسانه محتوای مطلوبی برای نوجوان نمی‌بینید یا نوجوان را شخصیتی نامناسب می‌بینیم، برای مثال نوجوان با خانواده مشکل دارد همه بدبختی خانواده به خاطر نوجوان است و هزاران مشکل روحی و روانی دارد در حالی که در سینمای غرب منجی کشور و حتی منجی جهان را نوجوان نشان می‌دهد. رهبر انقلاب هم نوجوان را منجی جهان می‌داند. ما متاسفانه وضع خوبی در این چهار نهاد اصلی نوجوان نداریم و حتی در هر یک از این نهادها، مشکل‌های متفاوتی را برای نوجوان می‌بینیم، خواسته‌های متناقض و نامتعارف از نوجوان، او را دچار سردرگمی کرده است و نوجوان نمی‌داند که مدرسه درست می‌گوید یا خانواده. نه تنها در نهاد‌ها متناقض نشان داده‌ایم، بلکه حتی در یک نهاد هم توصیه‌های متناقضی به نوجوان ارائه می‌کنیم. مثلا مادر با پدر خانواده دو توصیه مخالف هم برای فرزندشان دارند. رسانه در دقایقی نوجوان را به قناعت دعوت می‌کند و در دقایقی بعد تبلیغات تلویزیونی تشویق به تنوع طلبی می‌کند؛ لذا نوجوان‌ها به ما اعتماد نمی‌کند.

 

نوجوان باید تولید کننده باشد اما مصرف‌گرا شده است!

در رسانه‌های ایرانی با اصطلاح سواد رسانه‌ای مواجه هستیم، به نظر شما سواد رسانه‌ای تا چه میزان توانسته است نوجوان را توجیه کند و او را نسبت به مسائل آگاه سازد؟

تنها حروف الفبا را در فضای مجازی به نوجوان نشان می‌دهیم. ما تنها در موضوع رسانه به باید‌ها و نباید‌ها و به جلوه‌های مصرفی و استفاده از فضای مجازی می‌پردازیم. در گذشته اگر تولید افتخار داشت و شناسنامه افراد براساس فعل و اقدامشان بود، امروز متاسفانه مصرف ارزشمند است

شکیب راد: کلیت سواد رسانه‌ای چیز بدی نیست، اما سواد، تنها الفباست. کسی با دانستن حروف الفبا دانشمند نمی‌شود. تنها حروف الفبا را در فضای مجازی به نوجوان نشان می‌دهیم. ما تنها در موضوع رسانه به باید‌ها و نباید‌ها و به جلوه‌های مصرفی و استفاده از فضای مجازی می‌پردازیم. در گذشته اگر تولید افتخار داشت و شناسنامه افراد براساس فعل و اقدامشان بود، امروز متاسفانه مصرف ارزشمند است، نوجوان می‌گوید که فلان غذا را می‌خورد و در فلان جمع حاضر می‌شود و در نقطه‌ای مشخص تفریح می‌کند، یعنی مصرف خود را بروز می‌دهد. مهمترین تهاجم فرهنگی که نسل امروز اصلاً متوجه آن نیست مصرف گرایی است. حتی رسانه ملی هم مصرف‌گرایی را تبلیغ می‌کند و این مصرف گرایی بیشترین ضربه را به ما زده است. در حوزه رسانه و فضای مجازی هم ما به استفاده و مصرف آن بیشتر توجه کرده است، اما کسی که قدرت تولید نداشته باشد نمی‌تواند مصرفش را کنترل کند. نوجوان اگر یاد بگیرد در فضای مجازی تولید داشته باشد، دیگر همه زمان خود را برای بازی و فیلم صرف نمی‌کند؛ زیرا او می‌فهمد که تولید به او اعتبار می‌دهد. در آن صورت سواد رسانه‌ای هم برای او بیشتر مهم می‌شود. اساساً تفاوت بین نیاز، دغدغه و مسئله در همین است. ما برای نیاز‌های نوجوانان تولیدات رسانه‌ای داریم در حالی که نوجوان به دغدغه‌هایش فکر می‌کند.

 

رابطه مدون بین مدرسه خانواده مسجد و محله ایجاد کنیم

محیط دیگری که در رشد نوجوان اثرگذار است مدرسه است. بسیاری معتقدند که مدارس کارخانه‌های تولید انسان‌های مشابه با یکدیگر هستند.

شکیب راد: این نظام آموزشی ما قابل اصلاح نیست تا وقتی که بخواهیم سازماندهی خود را با همین ساز و کار موجود عوض کنیم تحولی ایجاد نمی‌شود. این برای ما سوال است که چرا نسل‌های گذشته افراد مذهبی بودند آیا تمام این تحولات نسلی ناشی از تهاجم فرهنگی بوده است؟ گیر ما برای آموزش مسائل دینی در نظام آموزشی چه بوده است؟ آسان‌ترین و راحت‌ترین دلیل در دسترس نامناسب بودن کتاب‌ها و لزوم تغییر کتب درسی است. دلیل دیگری که ممکن است زیاد مطرح شود، معلم نامناسب است. کسانی که بیشتر فکر می‌کنند این دلیل را مطرح می‌کنند که مدرسه باید رویکرد دینی داشته باشد. اما از همه این موارد عمیق‌تر این است که درس دینی یک هفدهم کتاب‌های درسی است. آیا نظام آموزشی ما با چند کتاب اصلاح خواهد شد یا آیا این ساختار اجازه می‌دهد دین موضوع محوری آموزش در میان نوجوانان باشد. ما ساختار مکتبخانه‌ها را پیش از این داشتیم. معلم، یک ملا یا همان طلبه بود و حتی آموزش الفبا هم با کتب حافظ و سعدی و متکی بر مفاهیم دینی صورت می‌گرفت. ساختار مدرسه و کلاس درس متشکل از کتاب، لوازم التحریر، ساختمان مدرسه، معلم و... است. هیچ یک از این‌ها با رویکرد دینی مطابقت ندارد پس ما نه تنها به تحول که به یک تغییر کوچک هم نخواهیم رسید.

 

رسانه، خانواده، مسجد یک محل و مدرسه باید چه کار ویژه‌ای برای خود طراحی کنند و چه مدل سیاست گذاری را داشته باشند.

شکیب راد: در درجه اول بین این نهاد‌های اصلی هیچ رابطه‌ای وجود ندارد ما باید تلاش کنیم یک رابطه مدون بین مدرسه خانواده مسجد و محله ایجاد کنیم. نوجوان باید این حس را داشته باشد که همه نهاد‌ها او را به یک سمت و سوی مشخص راهنمایی می‌کنند. مدارس به رویکرد‌های جذاب و خانواده توجه چندانی نداشته است. مسجد ارتباط چندانی با مدرسه نداشته و مدرسه هم نیازی ندیده است تا با دانش‌آموزانِ خود مسجد را پر کند. در مرحله بعد همه این نهاد‌ها باید یک مسئولیت به نوجوان بدهند؛ به او اعتماد کرده و برایش برنامه داشته باشند. اگر این رویکرد را در پیش بگیریم نوجوان ما که اخلاق مدار است دغدغه هایش‌ها را لیست می‌کند و به آن پایبند خواهد بود. نوجوان ما زمانی به ما اعتماد می‌کند که ما به او اعتماد کرده باشیم و او را در میان مسئولیت‌ها بندازیم.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha