توصیف نقش دختران ایرانی در ساخت جامعه پیرامونی خود در گفتگو با آزاده نیاز؛
ما در برخورد با دختر نوجوان ایرانی می‌بینیم که او رفتار‌های پسرانه از خود بروز می‌دهد و ما آن را مردگرایی و هنجارشکنانه تفسیر کردیم، در حالی که این جامعه بوده است که هیچ گاه قدرت عملکرد لازم را به دختر نوجوان ایرانی نداده است و او به همین خاطر رفتار پسرانه را انتخاب کرده است. چرا برچسب هنجار شکنی به نوجوان می‌زنیم؟ چرا به نوجوان دختر می‌گوییم که از جنسیت خود فاصله گرفته است؟
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «من کیستم» از جمله مهم‌ترین سؤالات هویتی است که همه ما به آن فکر کرده‌ایم. افراد گاهی برای یافتن پاسخ این سؤال فرد دیگری را الگو قرار می‌دهند و از او تقلید می‌کنند، گاهی هم یک مکتب یا ایدئولوژی را سرلوحه خود قرار می‌دهند و گاهی به‌صورت انتخابی با درک از کیستی خود، هویتشان را می‌سازند. اما دختران نسل امروز چه طور و از چه طریقی به «من کیستم» پاسخ می‌دهند؟ برای فهم جواب این سؤال راهی یکی از ساختمان‌های بلوار کشاورز شدیم و کمی پایین‌تر از چهارراه حجاب با آزاده نیاز به گفتگو نشستیم. نیاز، استاد دانشگاه تهران است و حرف‌های شنیدنی درباره دختران دارد. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:
 
دختران را در یک تحلیل مرد ساخته قرار داده‌ایم
معمولا وقتی ما از نوجوان دختر صحبت می‌کنیم، یعنی فردی با ویژگی‌ها و شاخصه‌های ویژگی‌هایی عام دخترانه مانند دروه سنی، تغییر جسمی، میل به دیده شدن و... اما در اینجا می‌خواهیم درباره یک سری ویژگی‌های خاص نوجوان ایرانی صحبت کنیم، اینکه وقتی از نوجوان ایرانی صحبت می‌کنیم آیا با نوجوانان سایر نقاط دنیا تفاوت‌هایی دارد یا خیر؟
نیاز: اگر می‌خواهیم تحلیل درستی در این مورد داشته باشیم که زنان ما چه ویژگی‌هایی دارند و چه خصوصیات رفتاری را از خود بروز می‌دهند؛ باید نخست آنان را از سنین نوجوانی بررسی کنیم. مطالعات من هم از همین منظر است.
معمولا بخشی از مطالعات ما جنبه آسیب شناسانه در مورد خصوصیات و رفتارهای دختران و زنان دارد که مطالعات غیر دقیقی بوده و توجه چندانی به لایه‌های عمیق زندگی زنان و دختران ندارد. همین امر باعث می‌شود که مواجهه ما با موضوع دختران و زنان مواجهه دقیقی نباشد. به نظر می‌رسد لازم است که اندیشه ورزان و دغدغه‌مندان علاوه بر طرح بحث‌های آسیب شناسانه، کنار هم بنشینند تا یک مقام توصیف خوب از چیزی که وجود دارد داشته باشد.
اگر توجه مناسبی به سنین ابتدایی و نوجوانی و دختر ایرانی نداشته باشیم، خیلی نمی‌توانیم در نگرش‌ها نسبت به زن ایرانی موفق باشیم و نمی‌توانیم تحلیل دقیقی از زنان امروزمان ارائه دهیم. دختران امروز ما متاسفانه بیش از پسران تحت ستم کم توجهی تحلیلی قرار دارند به طوری که وقتی خواستیم نهایت تحلیل را نسبت به شخصیت دختران ایرانی داشته باشیم، صرفاً دختران را در یک تحلیل مرد ساخته قرار دادیم.
هدف از این انتقاد و گلایه از این تحلیل‌های مرد ساخته این نیست که ما خود را به جریانات فمنیستی نزدیک کنیم بلکه معتقدیم باید در تحلیل‌های خودمان بیشتر به لایه‌های عمیق زن و دختر ایرانی توجه کرد.
ما با یک خلا جدی در درک زیست جهان دختران مواجهیم. معمولاً ما وقتی می‌خواهیم زنان و دختران ایرانی را تحلیل کنیم، نگاه ما آسیب شناسانه است و انگ‌های جدی را در این زمینه نسبت به نوجوانی که آشفته یا بلاتکلیف است مشاهده می‌کنیم.
«نوجوانی که یک اختلاف فکری با ارزش‌های خانواده خود دارد» و یا «نوجوانی که با ارزش‌های اجتماعی جامعه خود چندان همخوانی ندارد» و یا «نوجوانی که گویی قرن‌هاست از جامعه خود دورتر زندگی می‌کند» از جمله تحلیل‌های وحشتناکی هستند که متاسفانه امروز در جامعه ما تسری هم داده شده است. متاسفانه این تحلیل‌ها به عنوان نمادی از نوجوان امروز ایرانی شناخته شده‌اند به طوری که افراد غالباً با دیدن این تحلیل‌ها ترجیح می‌دهند سراغ حل آشفتگی‌های نوجوانان نروند.
 
نسل زد مرسوم در جهان با تجربه زیسته نوجوان ایرانی تفاوت دارد
مواردی که مطرح کردید بیشتر نوع نگاه جامعه سیاستگذاران به نوجوان دختر ایرانی است اما اگر یک قدم عقب‌تر برویم می‌خواهیم بدانیم دختر ایرانی چه ویژگی‌ها و چه خصوصیاتی دارد تا بتوانیم این ویژگی‌ها و خصوصیات را به جامعه نشان دهیم.
نیاز: صحبت‌های ابتدایی بیشتر ناظر به این مسئله بود که نکات بنده خارج از صحبت‌ها و چارچوب‌هایی است که نسبت به دختر ایرانی بیان می‌شود. معمولاً تحلیل‌هایی که در مورد دختر ایرانی مطرح می‌شود دو بال دارد؛ یک بال اشاره به آشفتگی‌های نوجوانانه دارد و دیگری برچسب ها و تحلیل‌هایی است که تحت عنوان نوجوانان نسل زد به آن‌ها نسبت داده می‌شود.
در تعریف بین المللی، نسل زد ویژگی‌هایی دارد که ما همان تعاریف را ترجمه کردیم و با استفاده از شواهد و قرائن در دسترسمان یک سری ویژگی‌ها و خصوصیاتی را به دختر ایرانی نسبت داده‌ایم. من بخش زیادی از این توصیفات مربوط به نسل زد را رد می‌کنم.
نسل زد مرسوم در جهان دنیای متفاوت و تجربه زیستی بسیار متفاوتی با نوجوان ایرانی دارد.
نسل زد یک سری شاخص‌هایی را مطرح می‌کند که مانند بسیاری از تعاریف دیگر بین المللی ترجمه شده است و با مقداری تغییر در مفاهیم، وارد فضای اجتماعی و فرهنگی ما شده است و در مواقعی حتی شاهد باز تعریف‌هایی از شاخص های نسل زد هستیم که فاصله ما را با نوجوان ایرانی بیشتر کرده است.
ما مفاهیمی را از این شاخص‌های نسل زد استخراج کردیم که هر روز ما را از فضای فکری نوجوانان ایرانی بیشتر دور می‌کند. این مفاهیم و استخراج این مفاهیم به این منجر شده است که ما تلاش کنیم دائماً پل‌هایی را برای شناخت جوانانی که فکر می‌کنیم از ما بسیار دورتر هستند، ایجاد کنیم در حالی که من فکر می‌کنم خصوصیات نوجوان ایرانی اصلاً اینگونه نیست.
مفاهیم نسل زد برای جامعه غربی مناسب است و پاسخگوی آن جوامع خواهد بود و به خوبی فضای نوجوان غربی را ترسیم و آنالیز می‌کند، اما وقتی این مفاهیم را ترجمه می‌کنیم و می خواهیم برای جامعه خودمان تطبیق دهیم دچار اشتباهات استراتژیک جدی می‌شویم و نوجوان ایرانی را روز به روز در موقعیتی قرار می‌دهیم که اینگونه نیستند.
نوجوان ایرانی در تدارک یک طراحی فردی منحصر به فرد برای خود است
برخی از مفاهیم در مورد نوجوان قطعی است. نوجوان قطعاً به دنبال باز تعریف و تغییر کلیشه‌هاست. چهارچوبی که یک نوجوان برای طراحی شخصیت خود به کار می‌گیرد یک چهارچوب منحصر به فرد است. شخصی‌سازی و فردی گرایی یک ویژگی نسل زد در مفاهیم غربی است که من آن را باز طراحی فردی در میان نوجوانان ایرانی می‌بینم. نوجوان ایرانی در تدارک یک طراحی فردی برای شخصیت خود است. اینکه ما بگوییم نوجوان ایرانی دچار آشفتگی طراحی فردی است یا بگوییم او در تدارک یک طراحی فردی منحصر به فرد برای خود است؛ دو برخورد بسیار متفاوت است.
نوجوان ایرانی برای شخصیت خود یک طرح دارد و در مواجهه با این موضوع آشفته نیست. خود را یک عنصر موثر می داند که خلاق است. او مجموعه ای از ویژگی‌ها و توانمندی هایی را که در خود سراغ دارد توصیف می کند.
لذا نوجوان ایرانی آشفته نیست، او تکلیفش با خودش روشن است و بلکه این جامعه و ما هستیم که رفتار او و خلاقیت او را در طراحی شخصیت خودش درک نمی‌کنیم. نوجوان ایرانی حتی با بازتعریف ارزش‌هایی که جامعه می‌خواهد به او نشان دهد خلاقانه مواجه می‌شود. مثلاً برخی در جامعه گاهی می‌خواهند به نوجوان ایرانی این برچسب را بزنند که او زیست عفیفانه ندارد یا حیا و عفاف ندارد، اما نوجوان ایرانی حریم را می‌شناسد و مفاهیم ظاهری و باطنی حیا زیست عفیفانه را می‌فهمد.
این یک خودآگاهی عامدانه کاملاً خلاق است اما اتفاقا تعاریف عامدانه و کلیشه‌ای با مواجهه روبنایی باعث شده است که نوجوان ایرانی احساس کند در محاصره انواع کلیشه های تکراری و پر تکرار است و به همین خاطر از خلاقیت خود می خواهد استفاده کند تا این واژه‌های پر تکرار را بشکند و از مفاهیم، تعاریفی جدید ارائه کند. اما ما این عمل را هنجارشکنی دانستیم. درست است که نوجوان ایرانی در زمان بازتعریف مفاهیم آنقدر دستش از واژگان خالی بوده و آنقدر ما سطحی با این رویکرد نوجوان برخورد کردیم که نوجوان نتوانسته خلاقانه همه اطراف مفاهیم را در نظر بگیرد اما نوجوان ایرانی دایره حرمت را می شناسد. او دوست دارد این مفاهیم را باز تعریف کند چون آن را دوست دارد و ما نمی‌توانیم به او هنجارشکن بگوییم.
ما باید دست نوجوان را برای باز تعریف مفاهیم پر کنیم. او مجموعه و منظومه‌ای از علاقمندی‌ها را دارد که این مجموعه را طبق دلخواه جامعه لیست نمی‌کند؛ او از استقلال، قدرت و علاقه‌مندی نوجوانانه خود یک تعریف دیگری ارائه می‌کند.
ما در برخورد با دختر نوجوان ایرانی می بینیم که او رفتارهای پسرانه از خود بروز می دهد و ما آن را مردگرایی و هنجارشکنانه تفسیر کردیم، در حالی که این جامعه بوده است که هیچ گاه قدرت عملکرد لازم را به دختر نوجوان ایرانی نداده است و او به همین خاطر رفتار پسرانه را انتخاب کرده است.
چرا برچسب هنجار شکنی به نوجوان می‌زنیم؟ چرا به نوجوان دختر می‌گوییم که از جنسیت خود فاصله گرفته است؟ نه اینگونه نیست جامعه پایگاه قدرتمند دیگری را به دختر نشان نداده است تا بتواند خود را به ظهور برساند و خود را بروز دهد. جامعه به دختر نوجوان جایی را نشان نداده است که بتواند توانمندی‌های خود را بروز دهد.
آیا ما به دختر جایی را نشان داده‌ایم که بتواند توانایی‌های خود را نشان دهد؟ ما هیچ وقت میدانی برای بروز و ظهور و درک دختران از زیست دخترانه را به او نشان نداده‌ایم. نوجوان استقلال خواه است. نوجوان مایل به باز تعریف همه میدان اطراف خود است؛ اما ما هیچ وقت فکر نکردیم که این دختر کجا باید استقلال خواهی و قدرت خود را نشان دهد.
دختر نوجوان می‌بیند که لطافت و ظرافتش به کاهش قدرتش منجر می‌شود، پس مایل است ظرافت و لطافت را در کنار نمایش قدرت خود داشته باشد. لطافت، ظرافت و احساسی بودن خود را در کنار قدرتش داشته باشد. می‌خواهد هر دو را در کنار هم داشته باشد و ابراز کند و ابراز دختران هم با همدیگر متفاوت است. دختر امروزه به خوبی فهمیده است که لطافت و احساسی بودنش لزوماً نقطه ضعفش نیست. او ترکیب‌های نوینی از لطافت و احساس با قدرت طلبی اش ارائه می‌کند.
 
دختران ایرانی در وقایع ۱۴۰۱ احساس کردند که در میانه یک تحول جدی نشسته‌اند
آیا در کنار این لطافت و عاملیت می توان ویژگی‌های دیگری برای دختر امروز ایرانی ارائه کرد؟
نیاز: می‌توان به تعریف یک خودِ آرمانی هم در ویژگی‌های دختر امروز اشاره کرد. ارائه خود به یک شکل آرمانی از دیگر ویژگی‌های دختر امروز ایرانی است که ای کاش ما در تحلیل این ویژگی دختر امروز ایرانی به لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت دختر نوجوان ایرانی توجه می کردیم.
دختر نوجوان ایرانی تصویری که از خودِ آرمانی ارائه می‌دهد ناخودآگاه، خود را در همان ذهنیت تصویر می‌کند، مثلاً تعریفش از زن قدرتمند مستقل شجاع به گونه‌ای است که ممکن است با ویژگی‌های فرهنگی ما همخوانی نداشته باشد. به عنوان مثال تعریف از استقلال به صورت پرتکرار در میان دختران این است که استقلال اقتصادی داشته باشند. زیرا جامعه به آنان این طور نشان داده، افرادی مستقل هستند که استقلال مالی داشته باشد و یا کسی می‌تواند قدرتمند باشد که در شکل مردانه ظاهر شود.
وقایع اخیر اوج به صحنه آمدن و اوج قدرت‌نمایی و یک کار مشترک بین دختران جامعه بود. کاری که ما هیچ وقت نتوانستیم مزه‌اش را به دخترانمان بچشانیم، اینکه آنها بتوانند سهمی از تحول در جامعه را داشته باشند. اما آنها این بار احساس کردند که در میانه یک تحول جدی نشستند.
اینکه در وقایع اخیر سهم نوجوانان خصوصاً نوجوانان دختر این قدر پررنگ شد به این خاطر بود که آنها توانستند اوج خلاقیت و اوج حضور اجتماعی و استقلال طلبی خود را بروز دهند. آنها پیش از این از سوی جامعه و حاکمیت مزه حضور اجتماعی را نچشیده بودند اما در وقایع اخیر خودشان این سهم مشارکت جویی را گرفتند و این حس را چشیدند.
دختران نوجوان ایرانی به دنبال باز تعریف مفاهیم هستند و الزاماً به دنبال هنجار شکنی نیستند. دختر نوجوان ایرانی می‌خواهد خارج از مفاهیم همه سخنرانان، نصیحت‌های معلمان و سخنان نوشته شده بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی و دیوار مدارس تعریف خودش را از مفاهیم داشته باشد. او دنبال خاص بودن است، او می‌خواهد ویژه باشد.
این ویژگی نوجوانانه در میان دختران تقویت می‌شود؛ این حس روایتگری از خود در میان دختران بیشتر است. دختران بیشتر می‌خواهند روایت‌های شخصی و فردی خود را خلق کنند، دختران به اصطلاح بیشتر مایل به خلق هویت روایتی خود هستند. و این خلق هویت بیشتر در فضای مجازی برای دختران امکان‌پذیر است لذا بروزی که از خود در فضای مجازی ارائه می‌دهند بروز بیشتری است.
وقتی جامعه فضای بروز هویت منحصر به فرد را به دختران نوجوان ما نمی‌دهد طبیعتاً شکل‌گیری این هویت به فضای مجازی کشیده می‌شود. این سکونت سیال در فضای دیجیتال ناشی از عدم توجه به روایت‌های فردی دختران در فضای حقیقی است.
 
نسل جدید کمی متفاوت اما در امتداد نسل گذشته
این روزها ادبیات شکاف نسلی پررنگ شده است، آیا شما موافق شکاف نسلی هستید؟ اگر نه، چه مثال‌هایی از امتداد نسلی می‌توانید بزنید؟
نیاز: نسلی که می‌تواند از خود یک روایت ارائه دهد و روایتی از یک شخصیت ایده آلی را که در ذهن خود تصویر می‌کند ارائه می‌دهد؛ خانواده و ارزش را درک می‌کند علاقمندی‌های خود را لیست می‌کند برنامه برای رسیدن به این شخصیت ایده آل ارائه می‌کند و در برنامه‌ای که ارائه می‌دهد نقاط جدی از هنجارهای اجتماعی در آن دیده می‌شود؛ به نظرم اثبات این امر است که ما با امتداد نسلی مواجهیم و با شکاف نسلی مواجه نیستیم. درست است که این نسل کمی متفاوت از نسل گذشته عمل می‌کند اما در همان امتداد است؛ دختر نوجوان ایرانی تنها از شبیه شدن متنفر است.
شاید یک دختر در لایه سطحی و ظاهری مخالف با مفهومی مثل غیرت باشد اما وقتی با او صحبت می‌کنیم او هم در لایه‌های زیرین دوست دارد در محیط‌هایی فعالیت کند که یک حریمی برایش در نظر گرفته شده‌ است. دختر نوجوان امروز ایرانی هم حرمت را می‌فهمد و حریم را ارزش می‌داند. او هم انتخاب می‌کند که با چه افرادی چه چیزهایی را در میان بگذارد یعنی او حریم تعریف می‌کند. نباید رفتار هنجارشکنانه برخی از نوجوانان را به همه نوجوانان تسری داد. بیشتر نوجوانان دنبال نقش آفرینی و اثرگذاری هستند. همه نسل‌ها به دنبال همین اثرگذاری و نقش آفرینی بوده و هستند. نوجوان امروز ایرانی هم می خواهد اثرگذار باشد و این اثرگذاری را به چشم خود ببیند.
دغدغه اصلی نوجوان امروز ایرانی این است که جامعه او را بفهمد و مادر و پدرش او را درک کند.
یکی دیگر از ویژگی‌های نوجوان امروز این است که در زمینه گفتگوی درون نسلی بسیار قوی هستند و ما می‌توانیم از این گفتگوهای درون نسلی خیلی خوب استفاده کنیم. هرچه فضای گفتگوی بین نسلی کم بوده، نوجوانان فرصت کافی برای گفتگو درون نسلی داشته اند. ما فرصت و زبان گفتگو با نوجوانان این نسل را تا حدود زیادی از دست دادیم.
 
نوجوان در خانواده از الگوهای شبیه‌ساز فرار می‌کند
نوجوان ایرانی در مواجهه با خانواده و جامعه خود با چه چالش‌هایی مواجه هستند و چه نقاطی محل تعارض آنها شده است که باید روی آن بحث کرد؟
نیاز: یکی از نکات بسیار مهم این است که نوجوان در ابراز احساسات و در زمان اظهار نظرهایش به صورت جدی اعلام موضع می‌کند. نوجوانی که در کنار خود خانواده‌ای همراه و خانواده قابل گفتگویی را می‌بیند؛ کمتر احساس آشفتگی روحی می‌کنند.
البته بسیاری از خانواده‌ها هم همزیستی مسالمت آمیزی با نوجوانان خود دارند و حتی اگر آنان را در بسیاری از موارد قبول ندارند آنان را درک می‌کنند، البته نوجوان امروز ایرانی هم بسیار باهوش است. او این همزیستی مسالمت آمیز را به عنوان فرصتی جدی برای پیشگیری از چالش‌های خود با خانواده به کار می‌برد. برخی از خانواده‌ها هم در همه موارد دربرابر نوجوان خود کوتاه می‌آیند و اتفاقاً این نوجوان، نوجوان آرامی است زیرا او همه مجوزها و استانداردهای خود را از خانواده‌اش گرفته است. آن نوجوانی که از این موضوعات رنج می‌برد، نوجوانی است که همزیستی مسالمت آمیز با خانواده ندارد احساس می‌کند که خانواده‌ای دارد که دارای شاخص‌های شبیه شدن هستند. به همین خاطر او از الگوهای خانواده فرار می‌کند. هنجارهایی که خانواده تعریف می‌کند را قبول ندارد.
یکی از دلایل اصلی این موضوع عدم مهارت همدلی کردن از سوی خانواده هاست. خانواده‌ها در همدلی کردن به شدت ضعف دارند. بچه خوب، بچه ای تعریف شده که خانواده را درک کند و خانواده نیازی نمی بیند که نوجوانش را درک کند.
نگاه کردن از دریچه دیگری از موضوعات بسیار ضروری است که خانواده ها باید به آن توجه کنند. لیست علاقمندی‌های او و توجه او به فضای مجازی تفریحات نوجوانانه از موضوعاتی است که خانواده‌ها باید به آن‌ها توجه کنند.
 
دانش‌آموز عاملیت دارد و باید از انفعال فعلی خارج شود
به موضوع فضای مجازی اشاره کردید، چالشی که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز وجود دارد؛ اغلب در چنین شرایطی توصیه می‌شود که نوجوانان میزانی از سطح سواد رسانه‌ای را داشته باشند؛ به اعتقاد شما این سواد رسانه‌ای موجود تا چه اندازه کافی است؟
نیاز: بسیار ناکافی بوده است؛ درست است که ما قواعد بازی را داریم، و می‌خواهیم به نوجوان سواد رسانه‌ای را بیاموزیم اما مثل یک کودک به او توپی را نشان می‌دهیم و قواعد بازی با توپ را هم به او می‌گوییم منتها هیچگاه توپی به دستش نمی‌دهیم تا با هیجان، خودش هم بازی کند و او همیشه تنها در حال تماشای بازی است، نوجوان هم در کشور ما تا این اندازه با رسانه آشناست.
باید از این انفعال در مورد فضای رسانه خارج شویم، باید زمین بازی را به او نشان دهیم؛ فرهنگ، با شبکه ای شدن مفاهیم گسترش می‌یابد. جامعه ایمانی و اخوت و برادری از مفاهیمی هستند که با مشارکت افراد ایجاد می شود. آیا ما نمی‌توانیم از نوجوان بخواهیم در زمینه‌ فضای مجازی نقش آفرینی کند؟ تا زمانی که سواد رسانه‌ای به این صورت منفعل و بدون کنشگری نوجوان باشد؛ به جایی نمی‌رسیم.
 
مدرسه نیز از جمله ساختارهایی است که بر هویت نوجوان تاثیر فراوان و گسترده ای دارد. برخی‌ها معتقد هستند که باید در ساختار فعلی مدرسه نگرش جدی صورت گیرد، تا نوجوان نقش آفرین باشد. شما هم با این موضوع موافق هستد؟
نیاز: من اسم مدرسه را مجموعه منفعل یک طرفه  حاکمیتی بشنیم تا برایت تعیین تکلیف کنم، می‌گذارم. جایی که قرار است به صورت یک طرفه می‌خواهد به خورد مخاطب خود بدهد. مخاطب در این فرآید شبیه موجود بی‌جانی است که به زور می‌خواهیم به او دارو دهیم و این لذت خوراندن هیچ‌وقت برای او قابل درک نمی شود. من نام این رفتار را مواجهه تعیین تکلیف کننده یک طرفه می‌گذارم. چه قدر نوجوان در ساخت آنچه در اطراف او در جریان است، مشارکت دارد؟ این هم همان مشارکت فعال است. چه قدر نوجوان به این موضوع فکر می‌‎کند که اطرافش مسائلی وجود دارد که او برای آن راه‌حل هایی دارد؟ چه قدر به یک مدیریت و تعلیم و تربیت سیستمی در مدرسه فکر کردیم که علاوه بر معلم، دانش آموز نیز در آن عاملیت دارد؟ حال چه اتفاقی می‌افتد؟ نوجوان می‌رود در جای دیگر و نقش آفرینی می‌کند با مفاهیمی که خودش به آن دست پیدا کرده است.
ساختار مدرسه و درسی ما باید دو طرفه باشد و دانش آموز از حالت منفعل خارج شود.
 
محله، یکی از آن پایگاه‌هایی است که نوجوان در آن نقش می‌پذیرد و یا مسئله ایجاد می‌کند. مسجد در گذشته این ظرفیت را دارا بود که نقش پذیری و مسئله مندی را برای نوجوان ایجاد کند. در حال حاضر مساجد باید به چه سمتی حرکت کنند که نوجوان دختر ایرانی آنجا را پایگاهی برای نقش پذیری قلمداد کند؟
نیاز: من احساس می‌کنم مسجد باید به میدان بیاید برای کمک به بچه‌ها برای شناسایی مسائلی که در اطرافشان وجود دارد و در حال حاضر وقتی می‌خواهیم کودکان را مسأله محور بار بیاوریم، او را با ارزش‌های کلان و مسائل کلان آشنا می‌کنیم تا آنها بتوانند مسائل کلان را حل کنند، در صورتی که معمولاً از مسائل خُرد غفلت می‌شود. مسجد می‌تواند پایگاه ویژه‌ای برای این مشارکت اجتماعی باشد. می تواند جایی برای شناسایی مسائل خردی باشد که کوچک هستند.
مساجد پایگاهی برای چشاندن لذت مشارکت اجتماعی برای کودکان و نوجوانان است. ما می‌توانیم در چند موضوع توانمند شویم. یکی در شناسایی ظرفیت‌های کوچکی که در اطراف ما هستند مثل ظرفیت خانواده برای حل برخی مسائل کلان شهری و دیگری لذت کنار دیگران قرار گرفتن هم افزا شدن ظرفیت‌ها بچشانند. مسجد یک جای موثر برای تحقق این دو ظرفیت است.
 
سیاست‌گذار، دختران نوجوان را ذیل موضوع زنان می‌بیند
 اگر یک چرخه در زمینه سیاست‌گذاری نوجوان را از مسئله‌یابی تا اجرا و ارزیابی در نظر بگیریم؛ به نظر شما ایراد کار چرخه در کدام قسمت است. شما به چه ضعف هایی در این زمینه اشاره می‌کنید.
نیاز: ایرادی که در زمینه سیاست گذاری داریم این است که مقام‌های توصیفی خوبی نداریم. اگر موضوع برنامه‌ریزی و سیاست گذاری برای نوجوان مهم است نباید این موضوع مهم را قربانی موضوعات دیگر کنیم. همیشه این موضوع در سایه موضوعات دیگر بوده است مثلا اگر خواستیم در مورد دختران نوجوان صحبت کنیم ذیل موضوع زنان به آنان پرداختیم. اگر خواستیم در مورد نوجوان حرف بزنیم در خصوص اوقات فراغت آنان صحبت کردیم. در صورتی که شناخت ویژگی‌های نوجوانان خودش به تنهایی حائز هویت است. باید ببینیم که این توجه به این هویت مستلزم رعایت چه شرایطی است. در مساله سیاست گذاری در درجه اول باید بپذیریم که این عنوان به تنهایی مهم است و نباید ذیل موضوع دیگری به آن پرداخت. در درجه دوم باید ببینیم که چگونه می‌توان این مسئله را توصیف کرد. باید توصیفات نوجوانان را از حالشان، از ویژگی‌ها و علاقمندی‌هایشان بشنویم و از زبان آنان صحبت کنیم. ما متاسفانه مقام‌های توصیف اشتباهی داریم.‌ اگر توصیف خوبی از نوجوان داشته باشیم در مرحله سیاست گذاری در امر نوجوانان بهتر عمل خواهیم کرد.
در زمینه توصیف نوجوانان به شدت تمرکزگرا عمل می‌کنیم و متاسفانه توجه به زیست بوم‌های مختلف بسیار کم است . توصیفات ما از نوجوانان معمولاً مرد ساخته و تهرانیزه شده است که به راحتی دختران دور از مرکز و بومی مناطق کمتر برخوردار را نادیده می‌انگارد.
 
مجری برنامه‌های نوجوان باید سهمی در طراحی و تفکر سیستمی داشته باشد
مجریان سیاستگذاری ها به چه موضوعاتی توجه نکردند که باید توجه داشته باشند؟
نیاز: من قائل به مجریانی که به صورت یک طرفه اجرا کننده دستورالعمل‌ها هستند نیستم.
مجریانی که به شاخص‌ها و مفاهیم توجه ندارند و درکی از آن ندارند بدترین مجریان هستند. یکی از بدترین اتفاقات این است که اجرای این مجریان اثرگذار نیست. مجریان، اجرا کننده مواردی هستند که نهاد دیگری آن‌ها را طراحی کرده است. آن مجری که سهمی در طراحی و تفکر سیستمی نسبت به موضوع و مسئله نداشته باشد حتماً مجری خوبی نخواهد بود.
 
برای ارزیابی سیاستگذاری‌ها چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
 نیاز: اینکه ما تا چه میزان در جهت بهبود وضعیت و بازتعریف مفاهیم حرکت کردیم نشان دهنده بهبود سیاستگذاری ها است در غیر این صورت کلیشه ها پابرجا هستند و تکرار کلیشه ها راحت ترین کار ممکن است.
وقتی ما شاخص‌های مناسبی از استقلال طلبی و مشارکت جویی نوجوانان داشته باشیم، طبیعتا شاخص ارزیابی اثر فعالیت ما متفاوت می‌شود و به سمت شاخص های کیفی حرکت می‌کند.
 
 
با توجه به اینکه به این موضوع اشاره کردیم که نسل جدید به دنبال تکرار مفاهیم گذشته نیست و درصدد است تا با باز تعریف مفاهیم به دنبال اثرگذاری باشد لذا طبیعی است که ما با تعدد مفاهیم مواجه هستیم. آیا می‌توان تفکرات و تعاریف دختران را ذیل مفاهیمی مشترک گردآوری کرد؟
نیاز: حتماً؛ مفاهیم حول «اثرگذاری»، حول «قدرت و استقلال»، «بازشناسی ظرفیت‌های زنانه» و حول «شکل دادن به یک خود آرمانی» از جمله این مفاهیم است اما مهم‌ترین آن را اثرگذاری می‌دانم.
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha