با وجود آنکه امروز جامعه ما دیگر جامعه جوانی محسوب نمی‌شود، اما هنوز هم بخش مهمی از جمعیت کشورمان جوان هستند و همچنان پنجره جمعیتی باز است

به گزارش«سدید»؛ با وجود آنکه امروز جامعه ما دیگر جامعه جوانی محسوب نمی‌شود، اما هنوز هم بخش مهمی از جمعیت کشورمان جوان هستند و همچنان پنجره جمعیتی باز است. جمعیت ۳۶ میلیونی جوانان دختر و پسر کشور که هر کدام از توانمندی و هنر ویژه‌ای برخوردارند، نیازمند توجه ویژه دولت و حاکمیت است چراکه اگر این ثروت عظیم انسانی به درستی مدیریت و بهره‌برداری نشود، نه‌تن‌ها سودی نخواهد داشت بلکه تبدیل به یک تنش نسلی، تهدید و آسیب می‌شود و مشکلات متعددی ایجاد می‌کند. اینک، جوانان به تبع تغییرات طبیعی جهانشمول از یک طرف و سمپاشی دشمنان از طرف دیگر مورد تحول نگرشی و رفتاری قرار گرفته و نیاز‌ها و دغدغه‌های جدید و گاه نامتعارفی پیدا کرده‌اند که نیازمند شناخت، آسیب‌شناسی و برنامه‌ریزی است. دکتر سعید عبدالملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه، روان‌شناس، تحلیلگر روان‌شناسی سیاسی و توسعه تئوریسین در راستای تبیین بیانیه گام دوم انقلاب، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، کتاب «جوانان تأثیرگذار، صورت‌بندی نظام مسائل و چالش‌های جوانان، راهبرد‌ها و الزامات سیاستی» را به رشته تحریر درآورده است. در این کتاب در سه فصل به نگارش درآمده تلاش شده است ضمن گونه‌شناسی و صورت‌بندی مسائل و چالش‌های جوانان کشور، راهکار‌های عملیاتی و واقع‌بینانه در چارچوب اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی ارائه شود. چالش‌های نسل جوان و جایگاه آن‌ها در اسناد بالادستی و چگونگی هویت‌بخشی به آن‌ها موضوعاتی است که در گفتگو با دکتر عبدالملکی درباره آن‌ها به بحث و بررسی پرداخته‌ایم.

چرا در برنامه‌ریزی‌های دشمن جوانان در نوک پیکان قرار می‌گیرند و برای مواجهه با این مسئله باید چه تدابیری در نظر گرفت؟

جوانان نقطه قوت هر کشوری هستند و ما نیز که در حال حاضر یک کشور جوان هستیم، دشمنان همواره این نقطه قوت‌مان را هدف توپخانه خود قرار داده‌اند. دشمن برای کشیدن ترمز پیشرفت کشور از یک‌سو می‌خواهد جوانان را ناامید و افسرده کند تا نشاط و کارآمدی خود را از دست دهند و در روند پیشرفت کشور نقشی نداشته باشند و از سوی دیگر بین جوانان و نظام تخم کینه و تفرقه بکارد چراکه دشمن با ایران قوی مشکل دارد. دشمنان اساساً دشمن بشریت هستند و حتی به جوانان کشور‌های دیگر هم رحم نمی‌کنند. جوانان کشور‌های دیگر را ببینید، همه آن‌ها را در مصرف‌گرایی، مشروبات الکلی و روابط نامشروع جنسی غرق کرده‌اند و اسم آن را آزادی گذاشته‌اند، در حالی که آن‌ها را خنثی و نابود کرده‌اند تا نفهمند در دنیا و کشورشان چه می‌گذرد. به نظر بنده نسل «زد» و «نیت»‌ها که در کل جهان ظهور کرده‌اند، از سوی غرب معماری و سازماندهی شده‌اند. سیاست‌های لیبرالی و سرمایه‌داری غرب به گونه‌ای است که فقط یک عده خاص باید آقای جهان باشند و مابقی تحت کنترل و شرطی‌سازی آن‌ها قرار داشته باشند، بنابراین در این پارادایم گفتمانی جوانان صرفاً مصرف‌گرا و قربانی هستند. با نگاهی عمیق به نسل‌های شکل‌گرفته بعد از جنگ جهانی دوم این مهم را درمی‌یابیم که چگونه سیاست غرب خیلی ماهرانه نسل جوان کنونی را به لبه پرتگاه پوچ‌گرایی برده است. اولین نسل بعد از جنگ جهانی دوم بیبی بومر‌ها (نسل B) بودند که بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ می‌زیستند که آرمان‌گرا، انقلابی و صاحب ایدئولوژی بودند. نسل بعدی نسل ایکس (X) بود که بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ به دنبال تحول سیاسی، فردگرایی، مادی‌گرایی و زندگی لوکس بودند. نسل سوم نسل وای (Y) بود که بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۵ می‌زیستند که در این زمان جهانی‌سازی، ظهور اینترنت و تجربه‌گرایی بر آن حاکم بود. در سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ نسل زد (Z) شکل گرفت که نسل بدون هویت بودند و تحت نفوذ و سلطه شبکه‌های اجتماعی قرار داشتند، اما اکنون شاهد ظهور نیت‌ها هستیم؛ نسلی که گرچه از ابتدای سال ۲۰۰۰ میلادی بنیان‌های اولیه آن قابل‌ردیابی است، اما در سال‌های اخیر بروز و ظهورش جدی شده است. نسل نیت (NEEt) به معنای نسلی است که «نه درس می‌خواند، نه شاغل است و نه مهارتی می‌آموزد». نسل نیت در ایالات‌متحده امریکا، کانادا، انگلستان، چین، ژاپن و ایران شیوع بیشتری دارد. این نسل به همراه نسل زد نسل پساانقلاب اطلاعاتی، پسااینترنت و نسل فضای مجازی هستند که باید آن‌ها را در این میدان رفتارشناسی کرد و نسخه پیچید، بنابراین می‌بینیم که چگونه در این فرایند غربی‌سازی جهان، نسل بشر طی ۸۰ سال از آرمان‌گرایی به پوچ‌گرایی رسیده است. نسل نیت در کشور ما متأسفانه به دلیل غفلت مسئولان ذی‌ربط- به خصوص در دهه ۹۰ که سند ۲۰۳۰ اجرا شد- اکنون در وضع نامناسبی است. بر اساس برخی آمار‌ها و گزارش‌های سال ۱۳۹۷ نسل نیت حدود ۳۰‌درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور را تشکیل می‌دهند، حتی بدون توجه به آمارها، مشاهدات میدانی وجود این نسل را تأیید می‌کند. جمعیت مذکور بدون فعالیت، بدون مهارت، بدون شغل، بدون اشتغال به تحصیل یا فارغ‌التحصیل هستند و هیچ مهارت و کارآمدی در زمینه‌های گوناگونی مثل صنایع، تولیدی و خدماتی ندارند و صرفاً سربار جامعه، خانواده و بمب آماده انفجار هستند، دچار کناره‌گیری و طرد اجتماعی و سیاسی هستند و با ارزش‌ها و هنجار‌های جامعه بیگانه‌اند و بستر مناسبی برای بزهکاری، ارتکاب جرم و آسیب‌های اجتماعی هستند و عملاً یک تهدید امنیتی به شمار می‌روند.

یعنی ما به واسطه نداشتن برنامه برای بخشی از نسل جوان آن‌ها را به جای فرصت به تهدید تبدیل کرده‌ایم؟

بله. عمده افرادی که در ناآرامی‌های سال‌های ۹۶، ۹۸ و اغتشاشات ۱۴۰۱ حضور فعال داشتند، نیت‌ها بودند، یعنی جوانانی که تقریباً در سن ۱۵ تا ۲۵ سال بودند، بنابراین باید بدانیم که بی‌توجهی به جوانان در این سن ممکن است از فرصت‌ها تهدید بسازد.

راهکار مواجهه با این نسل و این چالش‌ها چیست؟

همیشه آسیب‌شناسی بخشی از راه‌حل است. آسیب‌شناسی مذکور به ما می‌گوید که چه کنیم تا این نسل از دام سیاست شیطانی غرب رها و آزاد شود و به دامان ایران اسلامی برگردد و صدالبته لازمه‌اش این است که مسئولان برنامه‌ریزی کنند و آنچه در سیاست‌های کلی نظام در خصوص نوجوانان و جوانان آمده و تاکنون غفلت شده است، به اجرا درآید. جمعیت ۳۶ میلیونی جوانان دختر و پسر کشور که هر کدام از توانمندی و هنر ویژه‌ای برخوردارند، نیازمند توجه ویژه دولت و حاکمیت است چراکه اگر این ثروت عظیم انسانی به درستی مدیریت و بهره‌برداری نشود، نه تنها سودی در آن نخواهد بود، بلکه تبدیل به یک تهدید و آسیب می‌شود و مشکلات متعدد ایجاد می‌کند. اینک، جوانان به تبع تغییرات طبیعی جهانشمول از یک طرف و سمپاشی دشمنان از طرف دیگر مورد تحول نگرشی و رفتاری قرار گرفته‌اند و نیاز‌ها و دغدغه‌های جدید و گاه نامتعارفی پیدا کرده‌اند که نیازمند شناخت، گونه‌شناسی و برنامه‌ریزی است. متأسفانه در سال‌های اخیر به دلایل مختلف این ظرفیت انسانی مورد کم‌مهری قرار گرفته است. از جمله این دلایل، ناکارآمدی مدیریتی، فقدان هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی فراگیر دولت و وزارت ورزش و جوانان بوده است. دلیل دوم، بحران بیماری کروناست که موجب فریز و به تأخیر افتادن روند طبیعی رشد و توسعه به ویژه در حوزه جوانان شده است. چه از لحاظ تحصیل و آموزش و چه اشتغال و تشکیل خانواده و درآمد، جوانان دچار وقفه شده‌اند و این وقفه خسارات و تبعات زیادی را دامنگیر آن‌ها کرده است، بنابراین بنده پیشنهاد می‌کنم وزارت ورزش و جوانان سن جوانی را تا ۴۵ سالگی لحاظ کند تا بخشی از این وقفه جبران شود. اگر سیاستگذاری لازم در این مورد صورت نگیرد، پیامد‌های زیانبار بی‌شماری نه تنها گریبان این قشر، بلکه گریبان تمام جامعه را خواهد گرفت. بیکاری و تجرد موجب دامن زدن به آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد، زیست کافی‌شاپی، روابط نامشروع، تضعیف نهاد خانواده، بحران سلامت روان، خودکشی و امثال آن شده است.

جایگاه جوانان در اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی نظام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی نظام جایگاه ویژه‌ای برای جوانان لحاظ شده است، به عنوان مثال در بند ۱۵ از سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ نسبت به تقویت هویت ملی و ایجاد بستر‌های لازم برای رشد فکری، علمی، توجه به نیازها، مقتضیات فراهم کردن شغل، ازدواج، مسکن جوانان و حل آسیب‌های اجتماعی که ممکن است در کمین آنان باشد، تأکید شده است. همچنین در سیاست‌های کلی آموزش و پرورش جایگاه دانش‌آموزان لحاظ شده است. در سیاست‌های کلی خانواده نیز بر ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران و حمایت از تشکیل خانواده تأکید شده است. در بند ۲۴ سیاست‌های کلی مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، به نیازها، ضرورت‌های جوانان و فراهم کردن شرایط مناسب برای مشارکت آن‌ها در فعالیت‌های اجتماعی توجه ویژه شده است، همین‌طور در اصول سیاست فرهنگی کشور مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اهتمام و اقدام همه‌جانبه به منظور شناخت نیازها، مقتضیات جسمی و روحی نسل جوان کشور و فراهم کردن زمینه‌های مساعد برای تکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان و مسئولیت‌پذیری و حضور مستقیم و مشارکت اجتماعی آنان تأکید شده است. در برنامه‌های توسعه به خصوص برنامه ششم افزایش مهارت و تخصص فارغ‌التحصیلان دبیرستان‌ها، هنرستان‌ها، دانشگاه‌ها و ارائه آموزش‌های مهارتی، تخصصی و فنی و حرفه‌ای لحاظ، اما در برنامه هفتم توسعه متأسفانه نسبت به جوانان غفلت شده است و به جز افزایش جمعیت چیزی نمی‌بینیم. اما در بیانیه گام دوم انقلاب به طور ویژه نسبت به جوانان و حضور و نقش آنان در تمام شئون حال و آینده کشور تأکید فراوان شده است. در بیانیه مذکور رهبر معظم انقلاب صریحاً از نقش مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان و به طور کلی فعالان جوان در تمام میدان‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی نام می‌برند و اکیداً فرمان می‌دهند که زمام اداره کشور به جوانان مؤمن، انقلابی، دانا و کاردان سپرده شود، بنابراین در خصوص جوانان سیاست، سند، قانون و فرمان کم نداریم بلکه در اجرا کم‌کاری و غفلت می‌شود. اکثر دولت‌ها در اجرای آن‌ها کوتاهی کرده‌اند، اما خوشبختانه دولت کنونی مسائل جوانان را در حوزه‌هایی همچون تسهیلات ازدواج، اشتغال، مسکن و حل آسیب‌های اجتماعی به طور جدی در دستور کار خود دارد.

بحث‌های هویتی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که ما در مورد نسل جوان و نوجوان با آن مواجهیم. چگونه باید هویت ایرانی- اسلامی را در نسل جوان پرورش داد؟

ابتدا باید بگویم که در کشور ما سه نوع هویت وجود دارد: ۱. هویت ایرانی ۲. هویت اسلامی ۳. هویت مدرن. طبیعتاً جوانان نیز متأثر از این سه‌گانه هویتی هستند. وجود و حضور این سه‌گانه هویتی امری گریزناپذیر است. لازم است تعادلی بین این سه مورد برقرار و آن را ضابطه‌مند کرد تا هویت ملی آسیب نبیند. اساساً در کشور ما کسب هویت دچار وقفه و گاه بحران است. دوره هویت‌یابی در نوجوانی اتفاق می‌افتد که معمولاً در ۱۵ سالگی است. در سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹ کسب هویت در ۱۴ یا ۱۵ سالگی رخ می‌داد، اما در حال حاضر کسب هویت در ۲۳ سالگی رخ می‌دهد. بر اساس مطالعات روان‌شناسی، الگو، قهرمان و سوپراستار در چهار سطح وجود دارد: ۱. در شش سال اول زندگی که پدر و مادر الگو و قهرمان فرزند خود هستند. ۲. در شش سال دوم زندگی که معلمان و مربیان الگوی فکری و رفتاری فرد هستند. ۳. در شش سال سوم که همسالان و دوستان می‌باشند. ۴. اما در دوره جوانی الگو، قهرمان و سوپرمن برای جوانان، گروه‌های مرجع، مسئولان و مدیران کشور هستند، بنابراین پایه کلیدی و محوری هویت در جوانان، نظام حکمرانی کشور است و هر خطا و سهل‌انگاری در این خصوص رخ دهد، پرهزینه خواهد بود. از طرفی، جامعه ما یک جامعه به شدت پویا و در حال تغییر دائمی است. شدت تغییرات به ویژه در دهه گذشته بسیار بالا بوده است. همزمان با ورود گوشی‌های تلفن همراه، اینترنت پرسرعت و شبکه‌های اجتماعی، نرخ رشد تحولات اجتماعی شدت گرفته است. جوانان اولین گروه آماری هستند که بیشترین تأثیر نگرشی و رفتاری را از این موضوع تجربه کرده‌اند. متأسفانه در دهه ۹۰، دولت وقت به دلیل ترویج سبک زندگی غربی و ممانعت از الگوشدن و ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی به هویت نسل جوان آسیب زد؛ حذف پرورشی مدارس، اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو، توسعه اینترنت و فضای مجازی که تا عمق روستا‌ها رفت، در حالی که هنوز ظرفیت فرهنگی آن به وجود نیامده بود و توسعه اینترنت اساساً اولویت کشور نبود و بار تخریبی فضای مسموم شبکه‌های اجتماعی و فیلم‌های پورن موجب افزایش آسیب‌های اجتماعی شد. همین‌طور، سلبریتی‌پروری، فرهنگ‌سازی برای همزیستی سگ و انسان که موجب ورود سگ به خانه‌های مردم شد. به علاوه، کوچ دادن دانش‌آموزان و دانشجویان در فضای مجازی لطمات جبران‌ناپذیری بر هویت نوجوانان و جوانان گذاشت. بر اساس مطالعات صورت‌گرفته یکی از عللی که کسب هویت در ایران امروز را با چالش مواجه کرده، فضای مجازی است. متأسفانه فضای مجازی، فضای ذهنی (mental space) کودکان، نوجوانان و جوانان ما را تسخیر کرده است. این ظرف ذهنی از سوی اینستاگرام آلوده‌شده است. اینستاگرام با ارائه تصاویر و کلیپ‌های مستهجن و پورنوگرافی موجب وقوع بلوغ زودرس در کودکان و نوجوانان و تأخیر و بحران در هویت‌یابی آنان شده است. اینستاگرام حتی بزرگسالان را از نظر هوش اخلاقی تخریب می‌کند. بر اساس پژوهش‌های دانشگاهی، بیشترین درصد جامعه ایرانی که در اینستاگرام حضور دارند، بین ۱۸ تا ۳۷ سال هستند که یک دوره طلایی و سرمایه انسانی و اجتماعی برای هر کشوری است و متأسفانه غرب از طریق این شبکه، جوانان و نوجوانان ما را مهندسی هویت می‌کند، بنابراین بر اثر قصور دولت سابق، خلأ هویتی و ایدئولوژیک در جوانان به وجود آمد که خروجی منفی آن را در اغتشاشات ۱۴۰۱ به عینه دیدیم. خوشبختانه دولت کنونی در حال جبران آن آسیب‌هاست و تاکنون برنامه‌های خوبی در حوزه جوانان اجرا کرده است.

برای پرورش و تقویت هویت ایرانی- اسلامی چه راهکار‌هایی پیش روی ماست؟

با افتخار می‌توان اذعان داشت در کشور ما و ذیل نظام جمهوری اسلامی ایران برای پرورش و تقویت هویت ایرانی- اسلامی خوراک‌ها و تغذیه‌های فکری و رفتاری فراوانی وجود دارد؛ چه نرم‌افزاری و چه سخت‌افزاری. نظام در چهار دهه گذشته ثابت کرده است صرفاً نگاه تک‌ساحتی و مادی‌گرایانه جوابگو نیست و برخلاف کشور‌های اسکاندیناوی که به دلیل غرق‌شدن در رفاه مادی بعد از ۴۰‌سالگی زندگی برای‌شان جذابیتی ندارد و بعضاً دست به خودکشی می‌زنند، اما ما همواره با دو بال معنویت و عقلانیت به پیش می‌رانیم که نه تنها به زندگی تک‌تک افراد جامعه معنا می‌بخشد، بلکه هویت ملی را تقویت می‌کند. بنده مسائل و چالش‌های نسلی را این‌گونه می‌فهمم که ما با چهار سطح چالش نسلی مواجهیم که نیازمند توجه است. یکی از این سطوح تفاوت نسلی است که امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است و حتی موجب رشد و بالندگی جامعه می‌شود. مرحله دوم گسست نسلی است که به معنای ایجاد رخنه، فاصله و شکاف بین نسل‌های موجود جامعه، تضعیف بنیان‌ها و ارزش‌های نسل گذشته و عدم‌اتکای نسل جوان به آن بنیان‌هاست. مرحله سوم خطرناک‌تر است و آن انقطاع نسلی و دور شدن نسل‌های جامعه از هم و به‌خصوص جوانان از نسل قبلی است. مرحله چهارم که آژیر خطر به صدا درمی‌آید و باید منتظر انفجار بود، مرحله تنش نسلی است که اردوکشی خیابانی و براندازی را در پی دارد. رهبر معظم انقلاب سال گذشته در جمع پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس فرمودند: «ما باید کاری کنیم، نسل جدید مسائل دفاع مقدس را مثل شما بشناسد و بداند. این توقعی است که بنده از خودم و دیگران دارم.» این امر نشان می‌دهد پیوستگی هویت نسلی برای آینده کشور یک امر راهبردی است و جنبه هستی‌شناختی دارد. مع‌الاسف، فقدان سیاستگذاری و هدف‌گذاری به خصوص در یک دهه گذشته برای جذب و همبستگی اجتماعی و بین نسلی موجب ناتوانی در هویت‌یابی و بحران هویت در نوجوانان و جوانان دهه‌های ۷۰، ۸۰ و بعضاً دهه ۹۰ شد و فضای مجازی بی‌ضابطه و رها و فرهنگ غرب و ارزش‌های امریکایی نگرش و رفتار نوجوانان و جوانان ما را تحت تصرف خود درآورده که لازم است مجلس جوان آینده به این موضوع ورود کند و برای صیانت از آسیب‌های فضای مجازی تصمیم‌های مهم و راهبردی بگیرد.

مسائل اقتصادی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که به‌خودی‌خود می‌تواند روی سایر مسائل و موضوعات جوانان مانند ازدواج و تشکیل خانواده اثرگذار باشد. برای توانمندسازی جوانان در این عرصه باید چه کار کرد؟

ابتدا لازم است به مهم‌ترین مسائل اقتصادی جوانان بپردازم و سپس راهکار‌ها را ارائه کنم. قطعاً بیکاری و عدم‌اشتغال در رتبه نخست مشکلات اقتصادی جوانان قرار دارد. به علاوه، درآمد ناکافی، عدم‌برخورداری از مسکن یا مسکن مناسب، فقدان شغل متناسب با وضعیت فردی و مدرک تحصیلی، فضای کسب‌وکار نامناسب (ایمنی فیزیکی و روانی، امنیت شغلی و تعهدات کارفرما)، رفتار اقتصادی و اقتصاد رفتاری نامناسب در جوانان (ولخرجی و مصرف‌گرایی)، ضعف در مهارت‌های سرمایه‌گذاری و پس‌انداز، افزایش احساس نابرابری و فقر و فقدان فرهنگ کارآفرینی و کاریابی در رتبه‌های بعدی قرار دارند. واقعیت این است که مسائل اقتصادی و معیشتی یکی از انواع چالش‌ها و مشکلاتی است که جوانان ما بیش از سایر اقشار جامعه با آن مواجه هستند. یکی از راهکار‌های اساسی برای حل مشکلات اقتصادی جوانان، اشتغال‌زایی است. طبق گزارش مرکز آمار ایران در تابستان ۱۴۰۱ حدود ۲ میلیون‌و ۲۳۶ هزار جوان ۱۵ تا ۳۵ ساله بیکار بوده‌اند که تقریباً یک‌میلیون از آن‌ها فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هستند. اساساً برای تثبیت زندگی در دوره جوانی سه عنصر لازم است: ۱. اشتغال۲.  مسکن ۳. ازدواج. وظیفه ذاتی هر حکومتی است که این سه را خارج از دوره زمانی دولت‌ها، بلکه به صورت مستمر و دائمی تأمین کند، اما به این دلیل که تصمیم‌گیری در خصوص سه مؤلفه مذکور در هر دولتی متفاوت است، جوانان بر اساس توجه دولتمردان به این موارد، آنان را الگوی خود قرار می‌دهند و دست به دعا هستند که دولت مستقر برای آن‌ها معجزه کند. چنین وضعیتی آسیب‌زاست و باید فکری به حال آن شود چراکه هم مانع توسعه پایدار کشور می‌شود و هم تولید ناخالص ملی را با چالش مواجه می‌کند. به علاوه، بنده معتقدم سه‌گانه «قدرت، ثروت و منزلت» در کشور ما به تناسب توزیع نشده است و سرمنشأ بسیاری از مشکلات کنونی به خصوص مشکلات اقتصادی و معیشتی، ضریب جینی بالا، فاصله طبقاتی و بی‌عدالتی است و جوانان بیشترین آسیب را از این وضعیت دیده‌اند. گرچه ضعف در عدالت توزیعی برای یک کشور درحال‌توسعه اجتناب‌ناپذیر است، اما اگر این توزیع به خوبی اجرا شود، سرمایه اجتماعی جوانان تقویت خواهد شد و تولید ناخالص داخلی افزایش می‌یابد. وقتی صحبت از «قدرت» می‌شود، ناخودآگاه مناصب دولتی به ذهن تداعی می‌شود، اما فراتر از آن است و شامل تمام مواردی می‌شود که به جوانان عزت‌نفس، خودباوری و انگیزه برای حضور و مشارکت در تمام صحنه‌ها می‌دهد. در بحث «ثروت» باید زمینه را برای فعالیت‌های اقتصادی و حضور آن‌ها در چرخه ثروت‌آفرینی، کارآفرینی و اقتصاد دانش‌بنیان و تولید هموار کرد. در خصوص «منزلت» باید هویت‌بخشی کرد و جایگاه‌های اجتماعی و مدیریت جهادی و انقلابی را به جوانان سپرد. در خبر‌ها شنیدیم که وزارت ارشاد صد‌ها جوان حزب‌اللهی را به منظور جوان‌سازی و کادرسازی به بدنه این وزارتخانه تزریق می‌کند. این الگوی بسیار مهم و راهبردی است که شایسته است در تمام سازمان‌ها و نهاد‌ها پیاده‌سازی شود.

با توجه به اینکه جنابعالی در کتاب «جوانان تأثیرگذار» به طور مفصل به نظام مسائل و چالش‌های جوانان کشور پرداخته‌اید، مهم‌ترین مسائل و مشکلات جوانان ما کدام است و راه‌حل آن چیست؟

بنده بر اساس فرمول سوات (SWOT) به بررسی وضعیت جوانان کشور پرداخته‌ام و به طور کلی باید بگویم تهدید اصلی در حوزه جوانان، گسست بین نسلی است و راهکار آن انتقال قدرت بین نسلی و مسئولیت‌سپاری به جوانان در تمام زوایای مدیریتی، اجرایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. فرصت اصلی در این زمینه، اجرای پروژه و پروسه انتقال بین نسلی است، اما ضعف اصلی در حوزه جوانان به خود آنان برمی‌گردد و عبارت از عدم‌توانایی حل مسئله و ناکارآمدی چندوجهی است که راهکارش خودسازی و توانمندسازی است. قوت اصلی در این مورد وجود ۳۶ میلیون جوان بین ۱۵ تا ۴۰ سال است که یک گنج برای کشور محسوب می‌شود. با این وصف، به طور خلاصه بگویم، مهم‌ترین و در اولویت‌ترین مسائل جوانان کشور عبارت است از بیکاری، ازدواج، مسکن، آسیب‌های اجتماعی، فقدان حل مسئله، فردگرایی، مدرک‌گرایی، عدم‌توازن بین تحصیلات و بازار کار، فقدان مهارت شغلی، ناامیدی نسبت به آینده، اعتیاد، افسردگی، افزایش رفتار‌های ضداجتماعی، ابهام در مورد آینده، گسست نسلی و عدم‌درک و پذیرش از سوی نهاد‌های اجتماعی و نهاد قدرت و نسل‌های اول و دوم انقلاب، رهاشدگی توسط ساختار دولتی و اجرایی، فقدان جوان‌باوری در بخش‌هایی از حاکمیت، فضای مجازی، بحران هویت، بحران سلامت روان، بیماری‌های جسمانی (فشار خون، سکته و کبد چرب)، اوقات فراغت، فقدان مهارت‌های زندگی، طلاق، کاهش موالید، تغییرات نگرشی، رابطه با جنس مخالف، دین‌گریزی، زیست کافی‌شاپی، مفاسد اخلاقی، بالا رفتن سن ازدواج، موانع ازدواج (مهریه سنگین) و فقدان درآمد بخشی از مسائل و مشکلات جوانان کشور است. بنده به طور جدی عرض می‌کنم که ساماندهی امور جوانان در محور‌هایی همچون اشتغال، سلامت، مهارت‌های زندگی و شغلی، ازدواج و تشکیل خانواده، اوقات فراغت، توانمندسازی در برابر آسیب‌های اجتماعی و فضای مجازی ضروری است. جوانان به عنوان گروهی از جامعه گرچه شاید ساختار اجتماعی متفاوتی نسبت به سایر افراد جامعه نداشته باشند، اما نیازها، مسائل و چالش‌های متفاوتی دارند که نیازمند توجه ویژه است. امروزه جوانی در معنای کلی و جهانشمول آن تنوع‌گرایی در وضعیت و کثرت‌گرایی در سبک زندگی است و همین امر بیانگر آن است که اساساً نیاز‌ها و خواست‌های جوانان با سایر اقشار جامعه متفاوت شده است، بنابراین ابتدا لازم است به احصای کل نظام مسائل و چالش‌های جوانان کشور پرداخت چراکه به صورت سیستمی و علت و معلولی باهم مرتبط هستند و سپس به ارائه راه‌حل‌های عملیاتی و واقع‌بینانه در چارچوب قوانین و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام کرد.

/انتهای پیام/

منبع: جوان
ارسال نظر
captcha
پرونده ها