به گزارش«سدید»؛ به همت سازمان مرکز اسناد و کتابخانه ملی، نشست صد کتاب ماندگار قرن؛ با محوریت معرفی و بررسی کتاب ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلامی؛ تالیف دکتر غلامحسین دینانی، یکشنبه ۲۷ خرداد ماه سال جاری با حضور انشاءالله رحمتی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، حسن سیدعرب، عضو هیئت علمی بنیاد دایرۀالمعارف اسلامی برگزار شد و دبیری علمی این نشست نیز برعهده سیدصادق موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید مطهری بود.
در ادامه این نشست، حسن سیدعرب، عضو هیئت علمی بنیاد دایرۀالمعارف اسلامی، به بیان نکاتی در رابطه با اهمیت کتاب پرداخت و گفت: این کتاب تاریخ فلسفه نیست. نه تاریخ فلسفه و نه تاریخ فلاسفه است، اما هر دو اینها هم هست. این کتاب گونهای خودآگاهی ما به فکر فلسفی و در واقع نوعی تحلیل فکر فلسفی در ایران و اسلام است. ماجرای فکر فلسفی تحلیل تاریخ فلسفی است. تحلیل یک فکر فلسفی در ایران بسیار دشوار و پیچیده است و تحلیل نیازمند یک نظرگاه است. ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام سنجش حافظه تاریخی ما براساس رشد و کمال اندیشه فلسفی و جوهره اصلی آن مبنای عقلی استاد دینانی در کتاب است.
او اضافه کرد: عقل استاد دینانی هم یک عقل فلسفی است. من قصد دارم تا بیشتر به جلد سوم این کتاب بپردازم که بیشترین توجه به این جلد بود. بارها و سالها از ایشان مکرر خواسته میشد تا تکنگاریای از ملاصدرا داشته باشند که استاد در جلد سوم کتاب این کار را کرد. در مجلد سوم، ایشان این پرسش را طرح میکنند که آیا فیلسوفان مسلمان به جمع نقل و عقل موفق شدند؟ کتاب پاسخ به این پرسش است. در جلد سوم نسبت دین و عقل و فلسفه و شریعت بحث میشود و تفسیر آرا ملاصدرا هم برای پاسخ به این پرسش است. در کتاب چنین طرح میشود که ظاهراً در بین حکمای مسلمان، ملاصدرا بیش از دیگران به این توفیق نائل آمده است. جریانهایی مثل مکتب تفکیک، به این کتاب نقدهای فراوانی نوشتند. نقادان جلد سوم معتقدند که مخالفان ملاصدرا مخالف خردورزی نبودند، بلکه مخالف فلسفه بودند.
او ادامه داد: این مخالفان دقت نداشتند که استدلال در فهم دین، منافاتی با ایمان ندارد و اصلاً ضرورت ایمان آوردن از عقل برمیآید؛ در زبان حکمت متعالیه این مسئله چنان تعالی پیدا میکند که ملاصدرا میگوید اگر خداوند نبود، من نمیتوانستم بگویم من هم هستم. بنابراین، نقل بدون عقل اعتبار ندارد و اصلاً نقل خالص نداریم.
سیدعرب در پایان گفت: مخالفان مجلد سوم، بخش مهمی از مخالفتشان را براساس استناد به نصوص دینی گذاشتند و تلاش کردند تا نقد آنها به ملاصدرا فارغ از استدلال فلسفی باشد؛ چون مفروضشان این بود که بدون روی آوردن به زبان فلسفه، میتوان خردورزی کرد؛ اما خردورزی بدون تعشق به فلسفه ممکن نیست. جهل از خردورزیای که تعقل فلسفی نداشته باشد، بهتر است. این کتاب در دهۀ هفتاد اثر مهمی داشت و هرچقدر که بیشتر زمان میگذرد، بیشتر به دیدگاههای استاد در تالیف این کتاب پی میبریم.
در پایان این مراسم، غلامحسین ابراهیمی دینانی هم دقایق مختصری به بیان نکاتی در رابطه با اثر علامه طباطبایی بر زندگی فلسفیاش پرداخت و گفت: من سالها افتخار شاگردی امام در فقه و اصول را داشتم. یک سال هم درس سیدمحمد محقق داماد رفتم و فلسفه را در محضر علامه خواندم. آنچه من از علامه آموختم هیچجای دیگر یافت نمیشد.
او افزود: کُربن شاگرد هایدگر بود و تمام جهان فلسفه را در ذهن داشت. او وقتی به علامه رسید، تمام آن جهان را کنار گذاشت. علامه نابغهای بود که من نظیرشان را ندیدم. در مقطعی، علامه روزها اسفار میگفت و هفتهای دو شب درس آزاد داشت. یکی از حاضرین این جلسه آقای جوادی آملی بود. علامه در این جلسات هرچه فکر داشت، راحت میگفت. من هنوز نوشتههای آن شبهای درس علامه را دارم و منتشر نکردم. وقتی ایشان اسفار میگفت، عدهای از طلاب به آقای بروجردی شکایت کردند و درس تعطیل شد.
ابراهیمی دینانی گفت: من اگر چیزی بلدم، از محضر علامه آموختم. کُربن واقعاً در محضر علامه حیران میشد؛ کربن نه ظاهراً، اما شیعهای تمام عیار بود. یکبار از کربن پرسیدم ذکر جلی شما چیست؟ لبخند زد و گفت جوان! ذکر جلی من همین است که شبها تا صبح قال الصادق و قال الباقر میخوانم. کربن از برکت علامه شیعه خالص بود. یقین دارم که اگر علامه را ندیده بودم، عمرم تضییع شده بود.
در پایان مراسم نیز، پیام داوری اردکانی خطاب به دینانی قرائت شد که در آن، داوری مزیت بزرگ دینانی را برخورداری از درد فلسفه دانسته بود.
/انتهای پیام/
منبع: ایبنا