به گزارش «سدید»؛ تعلیم و تربیت یکی از ارکان مهم یک جامعه پیشرفته است و هر جامعه ای که خواهان پیشرفت و توسعه باشد باید به امر تعلیم و تربیت توجه داشته باشد. در ایران اسلامی نیز تلاش های فراوانی برای این امر صورت گرفته است. از اعلام نظر صاحب نظران متعدد در مورد آسیب ها، مسائل و راه حل آن ها، تشکیل گروه های متعدد رسمی و غیر رسمی خودجوش و نهادی و دستورالعمل های متعدد برای اصلاحات ریز و درشت گرفته تا تدوین اسناد راهبردی مختلف، از جمله این تلاش هاست. با این حال امر تعلیم و تربیت همچنان با خلاهای فراوانی رو به رو است. از همین رو «سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی» در راستای رفع این خلاها ارائه شده است.
ضرورت و اهداف پژوهش
تحول تربیت، حلقه مفقوده پیشرفت و تحول کشور، توسعه انسانی، ارتقاء فرهنگ و تحول نظام های مختلف ملی است. تشخیص این موضوع سخت نیست که تربیت رسمی، از ایفای ماموریت اصلی خود، یعنی آماده کردن فرزندان برای کسب توانمندی های کاربردی و ایفای نقش موثر در جامعه امروز از یک سو و توانمند کردن آن ها برای پی ریزی و ساختن جامعه آینده از سوی دیگر، بازمانده است. کمابیش، همه از این خلا آگاهند و از آن سخن می گویند؛ اما فقط سخن در میان نیست، بلکه برای اصلاح آن نیز تلاش های فراوانی انجام شده است. شاید در مورد هیچ یک از نظام های کشور، به اندازه نظام تربیت، تلاش برای اصلاح، انجام نشده باشد؛ با این حال این تلاش ها نتیجه خاصی نداشته و تعلیم و تربیت در کشور همچنان با چالش روبه رو است. از همین رو پژوهش حاضر به بررسی چالش های نظام تعلیم و تربیت کشور پرداخته و راهبردهایی ملی و تمدنی را به منظور تحول تربیت عمومی و رسمی ارائه کرده است.
چالش های نظام تعلیم و تربیت کشور
با وجود تلاش های صورت گرفته در حوزه تعلیم و تربیت کشور این نظام از همه نظام های دیگر عقب مانده تر است. این مشکل علاوه بر عوامل و علل مختلف، ناشی از دو علت مهم و اصلی است که عبارتند از:
علت اول: حبس شدن در ابرانگاره هژمونی نظام صنعتی تعلیم و تربیت
اولین علت، حبس شدن سند و اغلب اقدامات در ابرانگاره تعلیم و تربیت صنعتی و باور نکردن ابرانگاره جدیدی است که در حال شکل گیری در تمدن نوین است. رویکرد متناسب با نظام صنعتی و متناسب با جامعه و تمدن گذشته در نظام تربیت نهادینه شده و تدوین کنندگان سند تحول و برنامه ریزان اقدامات تحولی، جرئت تغییر این رویکرد را ندارند. در اقدامات تحولی و از جمله سند تحول بنیادین، الگوی پیش فرض نظام رسمی کنونی آموزش و پرورش، از جمله ماهیت کلاس، معلم، کتاب درسی، اهداف آموزشی و … به عنوان پیش فرض لایتغیر در نظر گرفته شده و تغییرات بر اساس همان الگوی قدیمی، در نظر گرفته شده است و تنها اقدامات سطحی در محدوده آن پیش بینی می شود. به عبارت دیگر مشکل آن است که کسی جرئت تغییر ابرانگاره موجود را ندارد؛ در حالی که میدان ابرانگاره تغییر کرده و جامعه درگیر ابرانگاره دیگری شده است. سند حاضر، تلاشی مبتنی بر فهم این تغییر ابرانگاره تمدنی جدید و تبیین نظام تربیت و برنامه درسی، مبتنی بر قواعد و معادلات این ابرانگاره است و به معماری و الگوی تبیین شده در سند حاضر، باید با چشم تبیین یک تغییر ابرانگاره نگاه شود.
علت دوم: راهکارهایی گسسته
دومین علت موفق نشدن تلاش ها برای تحول تربیت، نبود یک نگاه یکپارچه و مبتنی بر یک معماری، به تبیین مولفه ها و ترکیب بندی نظام تربیت است. شاید بسیاری از خصوصیات نظام تربیت تمدنی جدید، حتی با در نظر گرفتن ویژگی های تحول ابرانگارهای جدید، در گوشه گوشه سند تحول، به صورت گزاره هایی زیبا ذکر شده است؛ اما ترکیب بندی تمام سند قبلی، به همراه نظام موجود در حال اجرا، مبتنی بر قواعد و معادلات ابرانگاره قدیمی است و این ترکیب بندی، اجازه تحقق آن گزاره های زیبا را نمی دهد. از همین رو سند حاضر تلاش دارد تا ساز و کارهایی را تعریف کند که در یک تاروپود منسجم، از یکدیگر پشتیبانی کنند.
مهم ترین ویژگی های سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی
برخی از مهم ترین ویژگی های سند حاضر عبارتند از:
مهم ترین ویژگی های چهارچوب معماری برنامه درسی
برخی از ابعاد چهارچوب معماری برنامه درسی عبارتند از:
مهم ترین ویژگی های رویکرد و معماری حکمرانی نظام کلان تربیت
نظام کلان تربیت باید ابعاد محوری زیر را در حکمرانی محقق کند:
اقدامات گلوگاهی و نقشه راه تحول تعلیم و تربیت
تحول در تعلیم و تربیت یک تحول نهادی و خود انگیخته است و پیش فرض های آن بر تحول اجتماعی و پذیرش و نهادینه شدن تحول قرار گرفته است. حاکمیت هم باید اقدامات خاص خود را انجام دهد، اما اتفاق اصلی در بافت نهادهای اجتماعی فعال تربیت می افتد. تحول، با چند اقدام محوری در نقاط گلوگاهی آغاز شده و بر اساس زنجیره ای از اقدامات تابع، گسترش می یابد. پیوستن به میدان برنامه درسی تحول یافته، یک پیوستن اختیاری، انتخابی، تدریجی و با در نظر گرفتن، فراهم کردن و تحقق اقتضائات است، نه یک تغییر الزامی، بخشنامه ای، دستوری و فوری. تحول نظام و بافت جدید برنامه درسی، باید به صورت موازی و به تدریج، در کنار حفظ الگوی برنامه درسی موجود انجام شود. پیوستن به الگوی برنامه درسی مطلوب، یک امر دفعی و ناگهانی نیست، بلکه امری تدریجی و تکاملی است. فهم و تحقق اجرائی الگو، به تدریج و در یک فرایند تکاملی اتفاق می افتد. تحول با تحقق هفت طیف اقدامات گلوگاهی تحولی انجام می شود که عبارتند از: توسعه نهادی تربیت عمومی، ارتقای سطح اهداف آموزشی از خرد به کلان و توسعه منابع و بسته های آموزشی، مدارس با رویکردهای متنوع و تحول برنامه درسی، استاد و شاگردی و ویژه گرایی تربیت، توسعه سکوهای آموزشی، تحول و شکل گیری نظام ۴ گانه نظارت و ارزشیابی تربیت، تحول ارزشیابی شایستگی نیروی انسانی و شکل مدرک.
اقدامات در این هفت طیف در خلال سه مرحله یا سه موج از کنش های اجتماعی و عملیاتی، صورت می گیرد. هر یک از این موج ها، منجر به ارتقای سطحی از تحول نهادی در بافت نظام تربیت می شود.
به نظر می رسد، موج اول در یک دوره ۲ ساله، موج دوم دریک دوره ۴ ساله و موج سوم در یک دوره ۶ ساله قابل تحقق باشد؛ هرچند که عوامل متعددی می تواند در کوتاه تر یا طولانی تر شدن این دوره ها موثر باشد.
جمعبندی
تحول تربیت، حلقه مفقوده پیشرفت و تحول کشور، توسعه انسانی، ارتقای فرهنگ و تحول نظام های مختلف ملی است؛ با این حال و با وجود تلاش های صورت گرفته این امر در کشور با مشکل جدی روبه رو است. این چالش ناشی از دو علت مهم و اصلی است که عبارتند از: «حبس شدن در ابرانگاره هژمونی نظام صنعتی تعلیم و تربیت» و «ارائه راهکارهای گسسته در اسناد موجود». در این پژوهش مسائل مهمی مورد توجه قرار گرفت که بررسی مهم ترین ویژگی های سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی، ارائه چهارچوب معماری برنامه درسی و ارائه رویکرد و معماری حکمرانی نظام کلان تربیت از آن جمله هستند. بررسی ها نشان دهنده این است که تحول در امر تعلیم و تربیت با تحقق هفت طیف اقدامات گلوگاهی تحولی انجام می شود. اقدامات در این هفت طیف در خلال سه مرحله یا سه موج از کنش های اجتماعی و عملیاتی، صورت می گیرند و هر یک از این موج ها، منجر به ارتقای سطحی از تحول نهادی در بافت نظام تربیت می شود.
/ انتهای پیام /
منبع: جامعه اندیشکدهها