به گزارش «سدید»؛ «مقاومت» زمانی رنگ و عطر «ایثار» به خود میگیرد که جامعه با وحدت کلمه برای به دست آوردن یا از دست ندادن حقی مشروع با تمام وجود، علیه ظالم متجاوز مبارزه کند. در واقع روح مقاومت و ایثار برگرفته از اندیشههای توحیدی تنها در پیکره نظامهای اسلامی در عالیترین مرتبه خود تجلی پیدا میکند، آنجا که سرزمین جغرافیایی مسلمانان یا بنیانهای شریعتشان مورد هجمه قرار میگیرد و فرد در لوای ایدئولوژی اسلامی، سلسلهمراتب ایثارگری را تا متعالیترین مرتبه خود یعنی «شهادت» طی میکند.
«شهادت» که شیرینترین ثمره شجره طیبه ایثارگری در راه خداست، چنان در عمق جان و تربیت مسلمان ریشه دوانده و نهادینه شده است که رزمنده مجاهد برای به دست آوردنش سرزمین خود را «حرم» میداند و برای رسیدن به لقاءالله «.. به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان...» رفته است.
زن و خلقتی ایثارگرانه
از تاریخ انقلابهای توحیدی پیامبران تا بزرگترین واقعه «ایثارمحور» جهان یعنی عاشورا، از انقلاب اسلامی مردم ایران تا مقاومت کم نظیر امروز مردم باریکه غزه، از هشت سال دفاع مقدس ایرانیان تا هشت سال دفاع مظلومانه یمن از تمامیت ارضی خود و تمام سالهای نکبت دست درازی رژیمصهیونیستی به سرزمین فلسطین در شریانهای کالبد مقاومت، خون ایثار و شهادت جاری است، در حالی که نکته مهم و قابل تأمل و تفاخر در عملکرد این کالبد «برابری» زن و مرد در ایثارگری و بهرهمندی از ثمرات این مسیر روشن الهی است.
شگفتانگیزتر آنکه چه بسا بتوان گفت: در قاموس مقاومت و ایثار، زنان پیشگامانی رهروتر و ایثارگرانی عاشقترند! چراکه هم مجاهدند و هم مجاهدپرور! هم بصیرند و هم بصیرتافزا! هم متربی باهوشی هستند و هم مربی خلاق! هم شهیده بودهاند هم روایتگر شهید! به قولی زن مسلمان مجاهد بصیر «شهیدگونه زندگی کرد تا توانست به شهادت برسد یا شهید پرورش دهد.»
«مادری» آغاز ایثارگری، مادرانی که شهیده زیستند تا شهید پرورش دهند
زن که مظهر نام «خلاقیت» خداوند است، از ابتدای قدم نهادن به جهان برای انجام مسئولیتی سنگین تربیت میشود که ایفای درست آن همواره نیازمند مقاومت و ایثار است.
زن با مادر شدن از بدو تولد فرزندش «ایثارگری» را در معنای حقیقی کلمه تجربه میکند! در لحظه لحظههای در آغوشگرفتن نوزادش، قطرهقطره شیر دادن و گام به گام قدم برداشتن با او... از این رو خواهناخواه مفاهیم بزرگی از ابرواژههای مقاومت و ایثار را در خانه و خانواده به نمایش میگذارد.
زن مسلمان، زمانی که تربیت و پرورش فرزند را تراز سبک زندگی اسلامی و برگرفته از الگوهای اول زن مسلمان قرار میدهد، او را با مفاهیم، مضامین، ارزشها و مکتبی آشنا میسازد که مهمترین شاخصه آن خدامحوری، ولایتمداری، دشمنشناسی و دشمنستیزی، عدالتخواهی و دفاع از مظلوم است.
مکتب عاشورا بزرگترین دانشگاهی است که تمام این سرفصلها را آموزش میدهد. اینجاست که سید شهدای اهل قلم مینویسد: «شهدا، اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا (ع) هستند.»
شاهد این مدعا سربازان جان برکفی هستند که در راه امام حسین (ع) و با نام امام حسین (ع) در برابر هر ستمکار متجاوزی «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را به منصه ظهور رساندند.
در این میادین عاشورایی «شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت در ایران اسلامی و شهدای مقاومت در جهان اسلام» دستپرورده همین مادرانی هستند که شهیده زیستند تا شهید پرورش دهند.
«مادران» پیشگامان عرصه ترویج و نهادینهسازی فرهنگ مقاومت
نکته قابل توجه که متأسفانه فقط لنز دوربین آن را ثبت کرده و قریب نیم قرن است در دل قاب، جای گرفته و خاک میخورد! انجام نخستین مرحله از جهاد تبیین و ترویج فرهنگ مقاومت و ایثار است که مادران، خواهران و همسران شهدا با زمزمه دعای مسافر کنار در منازل یا رکاب اتوبوسهای عازم جبهه صحنههای به یادماندنی خلق میکنند، در حالی که فاعل و آمر به معروفند و دست دل از محبت عزیزترین موجودی میشویند که قرار است رهسپار میدان سرخ گلوله و تن کنند و چه بسا برای دستیابی عزیزشان به آرزویش یعنی «شهادت» دست به دعا بردارند.
از خواندن لالایی عاشقانه تا روایت ایثار، مقاومت و شهادت فرزند
وظیفه زن در میدان ترویج فرهنگ ایثار، مقاومت و شهادت به بدرقه رزمندهاش ختم نمیشود، او لحظهلحظههای جبهه و جنگ را میبیند و صدای تیر و خمپاره را میشنود! شهادت همسر و فرزند را زودتر از رسیدن «پیک شهادت» میداند و اینجاست که چادر زهرایی را به سر میکند و خطبههای زینبی میخواند! حسرت شیون در غم شهید را به دل دشمن میگذارد و داغ بر دل نشسته را، چون زینب کبری (س) «ما رأیت الا جمیلا» توصیف میکند! روایتگر میشود؛ از شهیدش میگوید و راه و رسم شهید پرورشدادن را به مادران جوان میآموزد! از شوهر و سبک و سیاق همسرداری و فرزندپروریاش میگوید و مردان غیور جبهه همان عارفان سنگرنشین و مردان دلباخته به خانواده را الگو میسازد! و اینگونه است که شهید و خانوادهاش سرنوشت ایران و ایرانی را با معرفی الگوی تراز جامعه اسلامی عوض میکند!
«جوان احتیاج به الگو دارد. اینها- شهدا- الگوهای زنده کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟ پدران، مادران... آن همسری که مدتی با اینها زندگی کرده. رفتارهای اینها، پایبندیهای اینها، دلبستگیهای دینیشان، دلبستگیهای اجتماعیشان، دلبستگیهای عاطفیشان، اینها را شرح بدهند...». (امام خامنهای، دیدار با خانواده شهدا ۴/۴/ ۱۴۰۲)
«زنان نویسنده» سرداران جبهه ادبیات مقاومت و پایداری
ادبیات پایداری، اخص ادبیات دفاع مقدس را میتوان وامدار قلم زنان نویسندهای دانست که نه تنها کلمه به کلمه و جمله به جمله ایثار و مقاومت را معنی و تفسیر میکنند و خالقان آن را به تصویر میکشند، بلکه مهمترین گام در فرهنگسازی این مفاهیم را برداشته و تاریخ مقاومت و ایثار را چنان هنرمندانه ضبط و ثبت میکنند که دیگر هیچ عنصری را قدرت خدشهدارکردن و از بین بردن آن نیست، حتی اگر خدای ناخواسته گرد و غباری بر آن نشیند! به راستی نویسندگان زن ادبیات پایداری به ویژه داستاننویسان و خاطرهنگارها را میتوان «سرداران ادبیات پایداری» دانست، به گونهای که ماندگاری این فرهنگ مقدس از معجزه هنر ادبی، عشق و اراده آنها به ترویج این فرهنگ است؛ روایتی مؤمنانه، عاشقانه و هنرمندانه از پهلوانپروری (سبک زندگی و تربیت فرزند) مادران و پدرانی که اینک آنها را ذخایر انقلاب اسلامی مینامیم تا پهلوانکاری رزمندگانی که بنا به فرموده امام خمینی (ره) «امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است.»
/ انتهای پیام /