به گزارش «سدید»؛ چندی پیش کنگرۀ آمریکا بستۀ کمک خارجی ۹۵ میلیون دلاری را تصویب و جو بایدن نیز بلافاصله آن را امضا کرد. این بسته، شامل ۶۱ میلیارد دلار کمک به اوکراین، ۲۶ میلیارد به رژیم صهیونیستی و ۸ میلیارد نیز به تایوان بود که کمکهای نظامی، غیرنظامی و انساندوستانه را دربرمیگیرد.
موضوع قابل توجه در این رأیگیری، مخالفت اقلیتی از دموکراتها و جمهوریخواهان با بسته بود. ۳۷ دموکرات ترقیخواه حاضر در کنگره به دلیل اینکه بستۀ مذکور، دولت را ملزم به کمک نظامی به اسرائیل میکرد، به آن رأی منفی دادند. از آنجا که اسرائیل و آمریکا دهههاست که رابطه خاصی با یکدیگر دارند، مخالفت این گروه با این بستۀ کمکی این پرسش را مطرح میکند که اساساً ترقیخواهان دموکرات چه رویکردی نسبت به مسائل اصلی سیاست خارجه آمریکا دارند؟
ترقیخواهی (Progressiveness) هم در نام و هم در معنایش، پدیدۀ تازهای در ساحت سیاسی آمریکا محسوب نمیشود. ریشههای آن را میتوان در جنبشهای اجتماعی اوایل قرن بیستم یافت که هدفشان در عرصه سیاست داخلی مبارزه با دخالت منافع گروههای خصوصی در سیاست، مطالبۀ نقش اقتصادی بیشتر از سوی دولت فدرال، آزادیهای مدنی برای بانوان و تا حدی آزادیهای جنسی بود. امروزه نیز موضعگیری اقتصادی و فرهنگی آنها مشابه - و بعضاً رادیکالتر از - یک قرن گذشته است. همۀ این موارد باعث شده است که ترقیخواهی در منتهیالیه طیف چپ در سیاست آمریکا دیده شود؛ هرچند هنوز هم محافظهکارتر از دوستان اروپایی خود است.
باورهای ترقیخواهان در سیاست خارجه نیز دارای ریشههای تاریخی است. تفکرات ویلسونی، باعث شده است که آنها از اشاعۀ آرمانهای آمریکایی - حقوق بشر، دموکراسی، آزادیهای اجتماعی - در جهان حمایت بکنند. به همین دلیل است که آنها در قبال تحولات اجتماعی ایران حساس هستند و موضعی بشدت انتقادی دارند. ترقیخواهان، همچون سایر گروههای سیاسی در آمریکا باور عمیقی به یکسانکردن دیگر کشورها مطابق آنچه آنها آرمانهای استثنایی آمریکا میدانند، دارند. در این چارچوب، آمریکا همچنین موظف است که از کشورهای دموکرات در برابر دشمنانشان حمایت بکند.
با این حال، اشاعۀ ترقیخواهانۀ دموکراسی، وجهۀ نظامیگرایانه و جنگطلبانۀ کسانی همچون جرج بوش پسر را ندارد. اگر یک وجهه از ویلسونیسم، آمریکا را به مداخله در جنگ دموکراسیها با غیردموکراسیها میکشاند؛ وجهۀ دیگر آن، در جنبشهای ضدجنگ و حقوق بشری متجلی میشود. بهترین نمونه آن نیز جنبش ضدجنگِ دهه ۶۰ میلادی در میانه جنگ ویتنام بود. ترقیخواهان درحالیکه معتقد به حمایت از آنچه جهان آزاد مینامند، هستند، با نقض حقوق بشر و جنگ نیز مخالفت میکنند.
چنین دیدگاههایی بر روی مواضع ترقیخواهان در سه مسئلۀ اصلی سیاست خارجه آمریکا در نظام بینالملل، یعنی منطقه آسیا - پاسفیک (ظهور چین)، شرق اروپا (جنگ روسیه و اوکراین) و خاورمیانه (اسرائیل) تأثیر گذاشته است. این موضعگیری در رأیگیری ۲۳ آوریل کنگره نیز مشهود بود. هیچیک از دموکراتهای حاضر در مجلس نمایندگان، با بخشهای حمایت از اوکراین و تایوان مندرج در بسته، مخالفت نکردند. در واقع ترقیخواهان همچون باقی دموکراتها خطر ظهور چین را برای آمریکا و برای تایوان به عنوان موجودیتی دموکراتیک درک کردهاند و جدال اصلی را میان دموکراسی و استبداد میبینند. از سوی دیگر آنها توجیه کافی برای حمایت نظامی-مالی از اوکراین دارند. ادبیات مورد استفادۀ آنها مکرراً این دو مسئله را، مسئله رویارویی جهان آزاد دربرابر جهان دیکتاتوری قرار میدهد. در این دو موضوع، ترقیخواهان هممسیر با جریان اصلی حزب دموکرات هستند؛ اما مسئلهای وجود دارد که باعث جدایی آنها میشود: اسرائیل. ترقیخواهان برخلاف مسئلۀ چین و روسیه، در مورد اسرائیل، رویکردی انتقادی به وضع موجود دارند.
برخلاف جمهوریخواهان که علیرغم وقوع فاجعه انسانی در غزه، همچنان بر حمایت از اسرائیل پافشاری میکنند و دموکراتهای میانهرو که بهندرت واکنش جدی علیه اسرائیل میگیرند - همچون نطق انتقادی چاک شومر، رهبر اکثریت سنا علیه نخستوزیر اسرائیل - ترقیخواهان موضع تندتری را نسبت به اقدامات اسرائیل در غزه اتخاذ کردهاند. آنها بر ایجاد آتشبس دائمی در غزه پافشاری میکنند، برخلاف سایر دموکراتها علناً سخن از نقض حقوق بشر در جنگ ۷ اکتبر توسط اسرائیل میکنند و خواهان برکناری نتانیاهو هستند. البته لازم به ذکر است که همچون سایر دموکراتها بر راهحل دودولتی تأکید میکنند. چنین موضعگیریهایی در قبال اسرائیل اساساً در طیف چپ سیاستمداران آمریکا یافت میشود.
هنگامی که چنین انشعابی از جریان اصلی سیاستمداران آمریکا - که قویاً از اسرائیل پشتیبانی میکند - شکل میگیرد، به این معنی است که در حقیقت انشعاب مشابهی درون جامعۀ آمریکا رخ داده است، بنابراین نمیتوان به چنین شکافی صرفاٌ از دریچۀ رئالیستی بدبینانۀ پلیس بد - پلیس خوب نگریست. قشر ترقیخواه جامعه آمریکا که بخش عمدۀ آن شامل نسل جوان ۱۸ تا ۲۵ سال و دانشگاهیان میشود؛ همچون سایر دموکراتها و جمهوریخواهان به رابطۀ آمریکا و اسرائیل نگاه نمیکنند.
این قشر مخالف کمک بیقیدوشرط به اسرائیل است و در حمایت از تشکیل کشور فلسطین مصممتر است. این قشر که پایگاه رأی سیاستمداران ترقیخواه را ایجاد کرده است؛ نسبت به سایر رأیدهندگان دموکرات، نگاه بهمراتب انتقادیتری در قبال اسرائیل دارد. ترقیخواهان سریعتر از سایر اقشار اجتماعی آمریکا نسبت به اقدامات اسرائیل واکنش نشان میدهند. اگر جنایات اسرائیل را به موج تشبیه کنیم، اولین برخورد این موج، با صخرۀ ترقیخواهان است.
جنگ ۷ اکتبر، تمایز میان دموکراتهای میانهرو و ترقیخواه را در سیاست خارجه و مسئلۀ اسرائیل برجستهتر کرده است؛ اما ترقیخواهان چه میزان توانایی برای تغییر سیاست خارجۀ آمریکا در قبال اسرائیل را دارند؟ فعلاٌ میتوان پاسخ داد که تأثیر بسیار اندکی برای تغییر جهت سیاست خارجه دارند. ترقیخواهان در کوتاهمدت، صرفاً با تشدید بحران انسانی در غزه میتوانند دموکراتهای میانهرو را با خود همراه کنند. همچنین باید اتفاق خاصی در زمین نبرد ۷ اکتبر رخ دهد که علیرغم سیطرۀ لابی اسرائیل بر کنگره، جمهوریخواهان هم موضعی انتقادی در قبال اسرائیل بگیرند؛ اما در بلندمدت، حدود و نقش این گروه فقط وابسته به میزان رشد قشر ترقیخواه در جامعۀ آمریکا خواهد بود. در صورتی که تحول خاصی در فرهنگ سیاسی جامعه آمریکا به سمت ترقیخواهی رخ ندهد، نباید منتظر تغییر خاصی در روابط آمریکا و اسرائیل بود.
/ انتهای پیام /
منبع: خبرگزاری عطنا