به گزارش «سدید»؛ پروژهای که هرچند تاکنون به نتیجه عینی مشخصی نرسیده اما رها هم نشده است. اکنون مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خبر از احیای عروسکهای دارا و سارا دادهاند؛ خبری خوش که خاطره یک شکست را یادآوری میکند و بیم آن میرود که اگر در بر همان پاشنه قبل بچرخد، پروژه احیای این عروسکها به شکستی دیگر منجر شود.
احیای یک شکست ملی
اخیرا فرهاد فلاح، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از احیای عروسکهای دارا و سارا خبر داده و گفته است: «اواخر شهریورماه شخصیت نمایشی این عروسکها رونمایی میشود و پس از آن جریان بازارپردازی آنها را دنبال میکنیم.» وی همچنین به مصوبات شورای معاونین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کرد و ادامه داد: «بر این اساس کانون تصمیم به احیای عروسکهای دارا و سارا گرفته است و میخواهیم اشکالات گذشته را برطرف و منظومهوار نسبت به بازارپردازی و تولیدمحتوا پیرامون آنها اقدام کنیم تا علاوه بر خود عروسک برای کتاب، انیمیشن، نمایش و... نیز به تولیدمحتوا بپردازیم. از ۲۷ تا ۳۰ شهریور جشنواره نمایش کودک و نوجوان در مرکز تئاتر کانون در پارک لاله تهران برگزار میشود. قرار است در این جشنواره عروسک نمایشی دارا و سارا رونمایی شود تا از این پس با تولیدمحتوا در حوزه نمایشی هم کودکان و نوجوانان با این دو عروسک ارتباط برقرار کنند.» البته فلاح به این نکته اشاره کرده که درباره عروسک دارا و سارا تمرکز تولیدمحتوا براساس نمایش است.فلاح با اشاره به تصمیم کانون پرورش فکری برای تولید دارا و سارا براساس اقلیمها و فرهنگهای مختلف کشور اظهار کرد: «یعنی این عروسکها را براساس فرهنگ سیستانی، آذری، شمالی و... تولید کنیم. فعلا سیاست تولیدمحتوا برای مناطق مختلف با زبان و گویش فارسی است اما ممکن است بعدا براساس نیازسنجی برای هر فرهنگ هم به شکل مشخص تولیدمحتوای مخصوص داشته باشیم.» وی با بیان اینکه فعلا نمیتوان برآورد دقیقی از زمان تولید انبوه عروسک دارا و سارا داشت، گفت: «سعی ما این است که بعد از رونمایی عروسک به سمت اجراهای استانی و حضور عروسک در برنامههای صداوسیما برویم. این مهم است که بچهها پیامهای اخلاقی را از سمت این عروسکها دریافت کنند.»بدونشک احیای پروژهای که زمانی برچسب برند ملی را با خود داشت فعالیتی درخور توجه به حساب میآید، اما با توجه به صحبتهای اخیر آقای فلاح ذکر چند نکته الزامی است. چون همچنان که طرح اولیه عروسکهای دارا و سارا به شکست منجر شد طرح احیای این عروسکها به شکلی که پیش از این در توضیحات معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آمده است نیز نتیجهای بهتر از طرح تولید این عروسکهای ملی در سال ۸۰ ندارد.
جای خالی پیوست رسانهای
ایده اولیه ساخت عروسکهای ملی دارا و سارا نخستین بار در سال ۱۳۸۰ مطرح شد. ایدهای که هدف غایی آن جایگزینی عروسکی ایرانی با نشانههای فرهنگی ایرانی ــ اسلامی بهجای عروسک باربی، نمونه غربی آن بود؛ هدفی بزرگ که اجرای آن نیازمند نقشهراهی بلندمدت است که بخش زیادی از آن باید با تولید آثار نمایشی مخصوصا انیمیشن دنبال میشد. در نهایت اما برای عروسکهای ایرانی صرفا وسایل جانبیای مانند نوار سرود، تقویم، پوستر و جوراب طراحی و تولید شد که در مقابل نمونه غربی که توان اصلی خود را بر تولید آثار نمایشی گذاشته بود جذابیتی نداشت. دستآخر نیز بهدلیل کیفیت نامرغوب تولید داخلی، ساخت این عروسکها به چین واگذار شد اما آنها هم از نظر وزن و نیز قابلیتهای فرعی، قدرت رقابت با رقبای خارجی را نداشتند. اکنون اما با گذشت بیش از ۲۰ سال و رونمایی از سه نسل از عروسکهای دارا و سارا، کانون پرورش فکری به فکر احیای این عروسکها افتاده است اما همچنان برای بازارسازی حول شخصیت این عروسکها تقریبا همان راه گذشته را قرار است طی کند. اگرچه اعلام شده است تولیدمحتوا برای شخصیتسازی عروسکها براساس کتاب و انیمیشن است اما تکیه این بخش مهم از احیای دارا و سارا همچنان بر عهده نمایشهای صحنهای است. نمایشهایی که مخاطب محدودی دارد و عملا نمیتواند در معرفی عروسکهای دارا و سارا موفق ظاهر شود.این ماجرا زمانی جالب میشود که شرکت تولیدکننده عروسک باربی هم بهدلیل افت فروش عروسکها و محصولات جانبی آنها طی یک پروژه چندساله اقدام به احیای محصول خود کرد؛ احیایی که مانند بمب در دنیای سرگرمی صدا کرد و سود سرشاری را از طریق فروش فیلم باربی به خود اختصاص داد. اکنون این پرسش پیش میآید که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز که در چند سال اخیر نامش بهعنوان سرمایهگذار در فیلمهای مختلفی به چشم میخورد چرا قرار نیست برای محصولات تولیدی خود سرمایهگذاری کند و به معرفی همهجانبه عروسکهای دارا و سارا بپردازد؟
توجه به نیازهای مخاطب
نکته دیگر در صحبتهای معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مخاطبی است که این محصولات فرهنگی باید به آنها معرفی شود و حتی بازاری حول آنها شکل بگیرد، یعنی کودکان نسل Z. کودکان و نوجوانانی که امروزه آنها را به اسم نسل Z میشناسیم ویژگیهای مشترکی با هم دارند و اگر بخواهیم محصولی برای این مخاطب سنی تولید و به آنها معرفی کنیم، ناگزیریم که به این ویژگیها توجه کنیم. ازجمله این ویژگیها میتوان به بومی، دیجیتال و خیالپرداز بودن آنها اشاره کرد؛ نکتهای که باید حتما برای احیای عروسکهای دارا و سارا در نظر گرفت و با توجه به ویژگیهای مشترک میان اهالی نسل Z قطعا اجرای نمایشهای صحنهای در اولویتهای چندم قرار میگیرد و بهترین راه احیای عروسکهای دارا و سارا را باید در تولید آثار نمایشی مانند فیلم، سریال، انیمیشن و بازیهای رایانهای پیدا کرد. خلاصه اینکه احیای عروسکهای ملی دارا و سارا به خودی خود اتفاقی خوب در عرصه فرهنگی کشور به حساب میآید و میتواند به نمادی فرهنگی برای کودکان و نوجوانان ایرانی تبدیل شود اما تحقق این هدف در دنیای امروز که مخاطبان هدف یعنی نسل Z به جدیدترین آثار فرهنگی جهان دسترسی دارند و هر روز تحت تاثیر آثار و اخبار مربوط به قهرمانان و ابرقهرمانان محبوب غربی خود قرار دارند کار دشواری است که نیاز به برنامهریزی بلندمدت و نقشهراه از پیش تعیینشده دارد، در غیر این صورت احیای این عروسکها مانند قبل به شکست میانجامد و مصداق مثال معروف آزموده را آزمودن خطاست، میشود.
/ انتهای پیام /