علل کم‌رغبتی جامعه به رسانه‌های دیداری ایران؛
به‌‌رغم اینکه در مشاهده ماهواره و تلویزیون تغییرات عمده‌ای در همین 2 سال رخ داده اما هم در مقدار مخاطبان و هم میزان مشاهده سکوهای پخش خانگی تفاوت چشمگیری  اتفاق نیفتاده است. تنها تفاوت شاید در ۴-۳ درصدی است که به جمع خریداران اشتراک قانونی سکو‌ها اضافه شده‌اند. حدود ۵۰ درصد ایرانیان مخاطب برخی محتواهای پخش خانگی هستند و تنها ۳۰ درصد اشتراک دسترسی به حداقل یک بستر را خریداری کرده‌اند. این در حالی است که این سکوها در کشورهای منطقه همچون ترکیه ۶۹ درصد و عربستان ۶۲ درصد نفوذ دارند. 
به گزارش «سدید»؛ رسانه‌ها نه‌تنها به دسته‌بندی‌های اجتماعی شکل می‌دهند، بلکه به مثال یک آیینه، ما را به خودمان در مقام یک جامعه نشان می‌دهند. هر قدر تصویری که در این آیینه نمایش داده می‌شود، تنوع داشته و بخش‌های مختلف جامعه با آن همزادپنداری کنند، آیینه به واقعیت نزدیک‌تر است اما اگر بخشی از جامعه عادت کند خود را تنها در رسانه‌های ماهواره‌ای یا پخش خانگی ببیند و بخش دیگر به صداوسیما اکتفا کند، این سرآغاز ایجاد تصویر معیوب از جامعه برای جامعه است.
 
تصور متفاوت از اینکه «ما» که هستیم و جدا شدن «ما» از «آنها»، منبع اصلی شکاف‌های اجتماعی است. هر چه شکاف اجتماعی حوزه‌های گسترده‌تری را دربرگیرد، خطرات بیشتری برای تعاملات اجتماعی و هویت اجتماعی ما خواهد داشت و اصلا نباید آن را کوچک شمرد، چرا که به مرور می‌تواند هر آنچه «ما» را به‌مثابه یک کل واحد می‌سازد از بین ببرد و زمینه هرگونه گفت‌وگو و تعامل اجتماعی را مسدود کند. برای درک بهتر چنین وضعیتی شاید مرور اتفاقات و اغتشاشات سال ۱۴۰۱ مفید باشد؛ برهه‌ای که در آن حتی بدترین انواع خشونت نیز علیه «دیگری» مجاز شمرده می‌شد. متاسفانه بعد از گذشت ۲ سال از آن وقایع، تلاش‌های جدی برای التیام زخم‌ها و شکاف‌های اجتماعی موجود، اما سربسته دیده نمی‌شود. 
 
یکی از این حوزه‌های مهم، اما کمتر مورد توجه، حوزه سرگرمی و گذران اوقات فراغت است. طبق آخرین نظرسنجی‌های متا درباره مصرف رسانه‌ای مخاطبان ایرانی، از مرداد ۱۴۰۱ تاکنون و با گذشت تنها ۲ سال، تغییرات ملموسی در نحوه چینش سبد مصرف رسانه‌ای ایرانیان اتفاق افتاده است. معمولا این تغییرات بسیار به آرامی اتفاق می‌افتد اما سیر و روند آن می‌تواند نشان مقصد و پیش‌بینی مسیر آن باشد. 
 
جای خالی مطالعات مخاطب‌پژوهی با همین موضوع به‌شدت احساس می‌شود. از همین رو است که متا با توسعه ابزارهای اختصاصی برای مطالعه رفتارها و انتخاب‌های مخاطبان، تلاش دارد از طریق مطالعه مخاطبان و مشاوره به تولیدات رسانه‌ای، به مساله حیاتی هویت و همبستگی اجتماعی در ایران بپردازد.
 
 
 خیز غیرمنتظره ماهواره
 
کاهش مخاطبان صداوسیما یکی از داده‌هایی است که شاید بسیار به آن اشاره می‌شود اما این تنها یک سوی ماجرا است. با اینکه روند جهانی در کاهش مخاطبان رسانه‌های جمعی (Broadcast) وجود دارد، شاید این روند در ایران هم قابل انتظار باشد. اما افزایش مخاطبان ماهواره در ایران، خلاف انتظار است. بر اساس داده‌‌های متا، مقدار افرادی که مخاطب ماهواره بوده‌اند به میزان کمی (کمتر از ۳ درصد) افزایش یافته اما داده قابل توجه‌تر این است که میزان مشاهده شبکه‌های ماهواره‌ای در میان مخاطبان ماهواره به صورت میانگین ۲۰ دقیقه افزایش داشته که در بازه زمانی ۲ ساله عدد بسیار قابل توجهی است. 
 
همین امر باعث شده در همین بازه زمانی، ۵ درصد  کل جامعه (بیش از ۳ میلیون نفر) به جمع کسانی که ماهواره را بیشتر از تلویزیون تماشا می‌کنند اضافه شود. مشاهده ماهواره به تنهایی مشکل اصلی نیست، بلکه به نظر، از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ ملی و قطع شدن ارتباط بخشی از جامعه با نظام حتی در ساحت سرگرمی خود، باعث تشدید قطبی شدن جامعه خواهد شد. 
 
 
پخش خانگی در خلسه
 
به‌‌رغم اینکه در مشاهده ماهواره و تلویزیون تغییرات عمده‌ای در همین 2 سال رخ داده اما هم در مقدار مخاطبان و هم میزان مشاهده سکوهای پخش خانگی تفاوت چشمگیری  اتفاق نیفتاده است. تنها تفاوت شاید در ۴-۳ درصدی است که به جمع خریداران اشتراک قانونی سکو‌ها اضافه شده‌اند. حدود ۵۰ درصد ایرانیان مخاطب برخی محتواهای پخش خانگی هستند و تنها ۳۰ درصد اشتراک دسترسی به حداقل یک بستر را خریداری کرده‌اند. این در حالی است که این سکوها در کشورهای منطقه همچون ترکیه ۶۹ درصد و عربستان ۶۲ درصد نفوذ دارند. 
 
حتی میزان مخاطبان تولیدات این حوزه نیز تفاوت چشمگیری نداشته است. مثلا مهر ۱۴۰۱ سریال «یاغی» توانست به ۳۲ درصد مخاطب (قانونی و غیرقانونی) برسد، یا اسفند همان سال «پوست شیر» به ۲۱ درصد مخاطب رسید اما شهریور ۱۴۰۳، پرمخاطب‌ترین سریال‌های پخش خانگی یعنی «در انتهای شب» با ۱۳ درصد و فصل سوم «زخم کاری» نیز با ۱۶ درصد مخاطب به کار خود پایان دادند.
 
هرچند بخش قابل توجهی از مخاطبان این بسترها از طرق غیررسمی و غیرقانونی (از طریق شبکه‌های اجتماعی یا دانلود و...) به مشاهده این سریال‌ها و برنامه‌ها می‌پردازند اما فعالیت اینچنینی سکو‌های پخش خانگی، نه‌تنها التیام‌بخش شکاف‌های اجتماعی نیست، بلکه با محدود کردن مخاطبان، باعث بخش‌بندی شدن جامعه نیز می‌شوند.
 
مثلا تنها ۲۰ درصد کل مخاطبان «زخم کاری؛ انتقام» سریال «سرزمین مادری» که از تولیدات تلویزیون است را هم دیده‌اند. حضور سکوهای مختلف و تولید برای سلیقه‌های مختلف امر مثبتی است که تنوع انتخاب را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد اما اگر بسته سرگرمی مخاطبان با شکاف‌های اجتماعی منطبق شود، می‌تواند تاثیر مخرب داشته باشد.
 
 
 شاه‌کلید انسجام اجتماعی؛ همگرایی رسانه‌ها
 
اگر جدا شدن و شکاف بین ایرانیان برای ما مساله باشد، باید به‌جد تلاش داشت حداقل زمینه سرگرمی و اوقات فراغت مشترکی را برای جامعه ایجاد کنیم تا از طریق علایق، سلایق و خاطرات مشترک، به التیام اندک اندک شکاف‌های موجود اقدام کنیم. کلید این انسجام به نظر می‌رسد در دستان سازمان صداوسیما از یک سو و سکو‌های پخش خانگی از سوی دیگر است.
 
سیاست و رویکردی که صداوسیما تاکنون نسبت به سکوهای پخش خانگی داشته، ترکیبی از «تنظیم‌گر» و «رقیب» بوده است. در حالی که صداوسیما می‌تواند جاگذاری بهتری برای خود در نسبت با سکوهای پخش خانگی داشته باشد تا هدف اصلی،‌ یعنی «ملی» بودن و کارکرد انسجام اجتماعی از طریق مرجعیت رسانه‌ای را از دست ندهد.
 
 تجربه جهانی انواع مواجهه‌های رسانه‌های جمعی با سکوهای تازه‌وارد نمایش خانگی نشان می‌دهد علاوه بر تنظیم مقررات، تعاملات بسیار گسترده‌تری بین این دو نوع رسانه‌ می‌‌تواند وجود داشته باشد. مثلا خرید و فروش حق پخش تولیدات بین شبکه‌های تلویزیونی و پخش خانگی، نمایش تبلیغات تولیدات یکدیگر و همین‌طور باز کردن جا برای نقش‌آفرینی مستقیم شبکه‌های تلویزیونی در بازار این سکو‌ها. البته صداوسیما با سکوی تلوبیون سال‌هاست تلاش دارد نقش فعالی در این زمینه داشته باشد‌ اما تعامل فعالی بین این سکو‌ها با سازمان صداوسیما شکل نگرفته است. افزایش تعامل، حتما به افزایش قدرت چانه‌زنی و تاثیر و نفوذ می‌انجامد. اگر تولیدکننده‌ای بداند محصول رسانه‌ای خود را بعد از پخش در سکوهای آنلاین می‌تواند به صداوسیما نیز بفروشد، برای افزایش درآمد خود، حاضر خواهد بود برخی چارچوب‌های محتوایی رسانه‌ ملی را هم رعایت کند. 
 
 به نظر می‌رسد همانطور که با توسعه پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی، مرجعیت خبری رسانه ملی دچار خدشه شد و به‌رغم همه تلاش‌ها صداوسیما در مجموع نتوانست در فضای مجازی امتداد پیدا کند، فرصت برای جایابی درست صداوسیما با پخش خانگی با هدف ایجاد همگرایی و همبستگی اجتماعی محدود است. لازمه آن هم تغییر نگاه و جایگاه نسبت به سکوهای پخش خانگی است، چرا که سکوهای پخش خانگی اولا انگیزه و دغدغه کافی برای پرداخت به مساله سامان‌ اجتماعی ندارند، ثانیا از قدرت اجماع کافی نیز برخوردار نیستند. بلکه این سازمان صداوسیماست که هم در مقام تنظیم‌گر مقررات این حوزه و هم به عنوان یک نهاد عمومی، باید چنین دغدغه‌ای داشته و در راستای همبستگی رسانه‌ها با هدف التیام شکاف‌های اجتماعی گام نخست را بردارد.
 
/ انتهای پیام / 
ارسال نظر
captcha

ادبیات کودکان، بازتابی از ارزش‌ها و نگرش‌های غالب در جامعه است

رمزگشایی از جریان ایرانی هم‌پیمان با صهیونیست‌ها

بی‌حجاب‌ها از کاربرد امر دینی ناآگاهند

رمان نوین ایران حاصل تاریخ‌ شفاهی مقاومت است

میهن‌دوستی مومنانه

موضع روحانیت درباره فلسطین خط امام است

چگونه سواد رسانه به منفعت عمومی تبدیل می‌شود؟

فقه مقاومت و تبیین دکترین هسته‌ای

«تلفیق مفهومی» راهکار امتدادبخشی به فلسفه اسلامی

عدالت آموزشی در برهوت بودجه

نتفلیکس علیه یک تمدن

مواجهه شاعران نامدار ایرانی در برابر حملات مغول

۲۰۰ سال مانده تا ظهور!

احیای هنر مینیاتور با الهام از ادبیات فارسی

اشتغال‌زا و عدالت‌گستر یا خطای بزرگ و عدالت‌ستیز ؟

فضاسازی برای پنهان کردن ترو‌رها و جنایت‌ها خصیصه رژیم صهیونیستی است

آسیب به آینده‌سازان در نبود راهبرد فرهنگی

کنش‌های متقابل به واسطه تلفن‌های همراه فرازمینی شده است

داستان تأسیس دانشکده معقول و منقول در ایران

امام جماعت باید پیگیر امور اجتماعی محله باشد

پرونده ها