در گفت‌وگو با ابوالقاسم عیسی‌مراد مطرح شد؛

انتقال پیام‌های انقلاب به نوجوانان نیازمند چیست؟

انتقال پیام‌های انقلاب به نوجوانان نیازمند چیست؟
مشکل اصلی در انتقال ارزش‌های انقلاب اسلامی نه در محتوای آنها، بلکه در روش‌شناسی و نحوه انتقال این مفاهیم به نسل جدید است. محتوای این ارزش‌ها از منابع معتبر اسلامی و دینی نشئت می‌گیرد و به هیچ وجه از نظر مفهومی مشکلی ندارد، اما چالش اصلی اینجاست که انتقال این مفاهیم به نوجوانان و جوانان امروز نیازمند یک متدولوژی خاص است که بتواند با نیازها، زبان و دغدغه‌های نسل جدید همخوانی داشته باشد.

به گزارش «سدید»؛ انتقال ارزش‌ها به نسل نو از نگاه روانشناختی اهمیت زیادی دارد، زیرا نوجوانان و جوانان در حال شکل‌دهی هویت خود هستند. برای انتقال مؤثر این ارزش‌ها باید از متد‌های متناسب با نیاز‌های روانی و شناختی این نسل استفاده کرد و به ویژگی‌های رشد عاطفی و اجتماعی آنان توجه داشت. دکتر ابوالقاسم عیسی‌مراد، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مشکل اصلی را در روش‌شناسی و نحوه انتقال مفاهیم می‌داند نه در محتوا. او معتقد است برای انتقال مؤثر به نسل جدید، نیاز به متدولوژی خاصی است که با دغدغه‌ها و زبان نسل جدید همخوانی داشته باشد. دلایل کاهش ارتباط نسل جدید با این مفاهیم به تفاوت‌های نسلی، تجربه‌های متفاوت و تأثیر فرهنگ‌های غربی از طریق رسانه‌های اجتماعی برمی‌گردد. همچنین درک نکردن دقیق از نیاز‌های این نسل می‌تواند به انتقال ناکارآمد این ارزش‌ها منجر شود. این کارشناس برای حل این مشکل، تأکید دارد باید از روش‌های نوین آموزشی و فرهنگی استفاده کرد. مخاطب‌شناسی و شناخت دقیق نیاز‌ها و تحولات نسل جدید ضروری است. همچنین رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند ابزار مناسبی برای انتقال این مفاهیم باشند. در نهایت مفاهیم باید به گونه‌ای ارائه شوند که با دغدغه‌های روز جامعه همراستا بوده و ارتباط مستقیمی با هویت ملی و دینی برقرار کنند. 

در ادامه مشروح گفت‌و‌گو با دکتر ابوالقاسم عیسی‌مراد را می‌خوانید. 
 
 
به رغم تلاش‌های فراوان برای انتقال ارزش‌های انقلاب اسلامی، چرا بعضاً نسل جدید نگاه‌شان به ارزش‌های نظام مانند نسل قدیم نیست؟ چه عواملی می‌تواند در این تغییر نگرش نقش و تأثیر داشته باشد؟
 
مشکل اصلی در انتقال ارزش‌های انقلاب اسلامی نه در محتوای آنها، بلکه در روش‌شناسی و نحوه انتقال این مفاهیم به نسل جدید است. محتوای این ارزش‌ها از منابع معتبر اسلامی و دینی نشأت می‌گیرد و به هیچ وجه از نظر مفهومی مشکلی ندارد، اما چالش اصلی اینجاست که انتقال این مفاهیم به نوجوانان و جوانان امروز نیازمند یک متدولوژی خاص است که بتواند با نیازها، زبان و دغدغه‌های نسل جدید همخوانی داشته باشد. این عوامل می‌تواند ناشی از مجموعه‌ای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی باشد، اما یکی از دلایل اصلی، تفاوت‌های نسلی و تجربه‌های متفاوت نوجوانان و جوانان امروز با گذشته است. انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن برای نسل‌های قبلی ملموس‌تر و نزدیک‌تر بود، اما نسل جدید به دلیل فاصله زمانی و فضای متفاوت اجتماعی، با این مفاهیم ارتباط کمتری برقرار می‌کند. همچنین فراگیرشدن دنیای دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی که بیشتر تحت تأثیر فرهنگ‌های غربی است، موجب شده که این نسل بیشتر به ارزش‌های جهانی و مدرن گرایش پیدا کند و کمتر به ارزش‌های بومی و ملی توجه نشان دهند. 
 
علاوه بر این، نداشتن فهم دقیق از اقتضائات تحولی این نسل نیز می‌تواند به انتقال نادرست یا ناکارآمد این ارزش‌ها منجر شود. در صورتی که پیام‌های فرهنگی به درستی متناسب با نیاز‌ها و زبان این نسل ارائه نشوند، این نسل قادر به درک و پذیرش آنها نخواهد بود. 
شما به چالش‌های موجود در روش‌های آموزش و انتقال ارزش‌ها به نسل جدید اشاره کردید، چرا این موضوع مهم است و چه مشکلاتی در این فرآیند وجود دارد؟
 
بنا به آنچه گفته شد، روش‌شناسی و روش‌مندی در انتقال پیام‌های غنی نبوی و علوی است. گاهی کلام ما از نظر مفهومی ناب و بی‌نقص است، مانند ارزش‌های دوران دفاع‌مقدس که یک دوره بسیار طلایی بود، اما در بسیاری از مواقع نتواسته‌ایم این ارزش‌ها را به درستی منتقل کنیم. گاهی این مفاهیم را در قالب رمان، داستان، اشعار و ادبیات نوین معرفی کرده‌ایم، اما آیا این روش‌ها به درستی با نسل جدید ارتباط برقرار کرده‌اند؟ ما باید بررسی کنیم که آیا روش‌های آموزشی ما با توجه به آنچه می‌خواهیم منتقل کنیم، درست انتخاب شده‌اند یا خیر. 
 
 
چه روش‌های مؤثری می‌تواند در انتقال صحیح این ارزش‌ها به کار گرفته شود؟
 
برای حل این مشکل، باید از روش‌های نوین آموزشی و فرهنگی استفاده کرد. یکی از مهم‌ترین راهکارها، مخاطب‌شناسی است. باید به خوبی از مخاطب شناخت داشت تا پیام‌های دینی و فرهنگی به شکلی مؤثر و قابل درک برای آنها منتقل شود. شناخت دقیق مخاطب یکی از ارکان اساسی در انتقال موفق ارزش‌هاست. ما باید توانمندی‌ها و ناتوانی‌های مخاطب خود را بشناسیم و به دوره تحولی که در آن قرار دارد، توجه کنیم. این شناخت به ما کمک می‌کند تا بتوانیم پیام‌های‌مان را به شکلی مناسب و مؤثر منتقل کنیم. اگر مخاطب را به درستی نشناسیم، پیام‌های ما ممکن است اشتباه فهمیده شوند یا اثرگذاری لازم را نداشته باشند. برای این منظور، به تخصص‌هایی مانند روانشناسی و جامعه‌شناسی نیاز داریم تا بتوانیم از منظر‌های مختلف به تحلیل و درک مخاطب بپردازیم. همچنین استفاده از رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی که جوانان بیشتر در آنها فعال هستند، می‌تواند ابزار مناسبی برای انتقال این مفاهیم باشد. در نهایت با توجه به تحولات سریع اجتماعی و فرهنگی، باید این مفاهیم به گونه‌ای ارائه شوند که با دغدغه‌های روز جامعه همراستا باشند و در عین حال ارتباط مستقیمی با هویت ملی و دینی مخاطبان برقرار کنند. 
 
 
در صحبت‌های‌تان به شناخت ذائقه مخاطب و استفاده از ابزار‌های مناسب مانند فضای مجازی اشاره شد. چطور می‌توان از این ابزار‌ها به طور مؤثر برای انتقال پیام‌های انقلاب اسلامی به نسل جدید استفاده کرد؟
 
ما باید در پژوهش‌ها ذائقه نوجوانان را پیدا کنیم. به طور مثال اگر از ادبیات سنتی استفاده کنیم، ممکن است برای آنها قابل قبول نباشد. از این رو یکی از ابزار‌های مؤثر در این فرآیند، فضای مجازی است، چراکه بسیاری از نوجوانان در این فضا حضور دارند و ما می‌توانیم از این فضا برای انتقال پیام‌های خود استفاده کنیم. باید بدانیم که نوجوانان چگونه فکر می‌کنند، چه انتظاراتی دارند و کنجکاوی‌های آنها به چه شکل است. در نهایت ما باید پیام‌های غنی و ارزشمند خود را به نوجوانان منتقل کنیم، بدون اینکه دچار باور‌های غلط افراطی و تفریطی شویم. ارزش‌های انقلاب اسلامی، مانند عدالت محوری، مسئولیت‌پذیری، توجه به معنویت و دین، ظلم‌ستیزی و کمک به مظلوم باید با همان صلابتی که در دوران اولیه انقلاب مطرح شد به نسل جدید منتقل شوند. 
 
 
بنا به گفته‌های شما باید رویکرد اصولی و منطقی در انتقال ارزش‌ها داشت؟
 
بله. باید مطمئن شویم حرف‌هایی که می‌زنیم از لحاظ منطقی قابل قبول و درست باشند. به عبارت دیگر، گوینده باید خود به آنچه می‌گوید پایبند باشد تا پیام او برای مخاطب قابل پذیرش و مؤثر باشد. در این راستا، ارزش‌هایی که از آنها صحبت می‌کنیم باید براساس چارچوب‌های تفکر نخبگان جامعه قرار گیرند. نخبگان باید این ارزش‌ها را بررسی و تأسیس کنند تا بتوانیم آنها را به نسل جدید منتقل کنیم. علاوه بر این، انتقال ارزش‌ها باید با زبان و ادبیاتی که مخاطب می‌فهمد و می‌پذیرد، به ویژه در دوره تحولی که نوجوانان و جوانان قرار دارند، صورت گیرد. 
 
 
این یعنی همان انسجام میان اقوال و افعال؟
 
بله.
 
 
چطور می‌توان آن را ایجاد کرد؟
 
برای ایجاد انسجام میان اقوال و افعال نخبگان، ابتدا باید نخبگان جامعه از جمله اساتید دانشگاه، مراجع تقلید و دیگر فعالان علمی و اجتماعی با جدیت ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی و دینی را به‌طور صحیح مطرح کنند. نخبگان واقعی کسانی هستند که از لحاظ علمی، اجتماعی و فلسفی تأثیرگذارند. همچنین مربیان باید خود به این ارزش‌ها اعتقاد داشته باشند تا بتوانند این مفاهیم را به درستی به نسل جدید منتقل کنند. در این مسیر، آموزش باید به گونه‌ای باشد که هم جنبه‌های اجتماعی و هم یادگیری‌های فردی و جمعی را در نظر بگیرد. اگر این کار به درستی انجام شود و همزمان با نیاز‌های تحولی مخاطب تنظیم شود، پیام‌های ما به‌طور مؤثر منتقل خواهند شد. 
 
بسیاری از منابع فرهنگی و دینی به ما گفته‌اند که معلم و مربی باید از درون به آنچه می‌گوید، اعتقاد داشته باشد. در غیر این صورت، سخنان او تنها لقلقه زبان خواهد بود. وقتی ما از حضرت رسول (ص) و حضرت‌علی (ع) یا بزرگان جامعه صحبت می‌کنیم، اگر این سخنان به درستی منتقل شوند، پذیرش مخاطب از آنها بیشتر خواهد بود، چراکه این پیام از درون صادر شده و می‌تواند فرد را متقاعد کند. هر چه کلام ما منسجم و مرتبط با برهان و استدلال باشد، پیام ما بهتر منتقل می‌شود و افراد بیشتر جذب آن می‌شوند. به ویژه اگر این پیام با نیاز‌های جامعه و مخاطب ما همخوانی داشته باشد، درک و پذیرش آن قوی‌تر خواهد بود. 
 
 
اگر این تعارض در نظام تعلیم و تربیت وارد شود چه عواقبی دارد؟
 
در فرآیند آموزش و پرورش، یکی از چالش‌های اساسی در انتقال پیام‌ها، تعارض‌هایی است که میان اهداف آموزشی و نیاز‌های واقعی مخاطبان وجود دارد. گاهی اوقات، پیام‌هایی که قصد داریم منتقل کنیم با نیاز‌ها و خواسته‌های مخاطب همراستا نیستند. علاوه بر این، ممکن است افرادی که مسئول انتقال این پیام‌ها هستند، خودشان باور و اعتقادی به آنها نداشته باشند. در چنین شرایطی، متقاعدسازی بیرونی رخ می‌دهد، یعنی دانش‌آموز یا دانشجو گاهی به دلیل نمره یا امتیاز به پذیرش پیام اقدام می‌کند، نه به دلیل اینکه خود به آن باور دارد. این باعث می‌شود که پیام به طور مؤثری در ذهن مخاطب جا نیفتد و اثر واقعی نگذارد. 
 
 
چه باید کرد؟
 
برای رفع این مشکل، ضروری است که روش‌های آموزشی به‌طور دقیق و متناسب با نیاز‌های مخاطب طراحی شوند. معلمان و مربیان باید خود به مفاهیم و ارزش‌های مورد نظر اعتقاد داشته باشند تا بتوانند این پیام‌ها را به طور مؤثر منتقل کنند. وقتی آموزش با انگیزه و باور درونی مربی همراه باشد، پیام‌ها به‌طور طبیعی و عمیق‌تری در ذهن مخاطب باقی می‌ماند. در این راستا، باید مفاهیم را به‌درستی دسته‌بندی کرده و متدولوژی مناسب برای انتقال آنها را انتخاب کنیم. این روش‌شناسی باید به‌گونه‌ای باشد که پیام‌دهنده یا معلم قادر به انتقال مفاهیم دینی، انقلابی و اجتماعی به شکلی مؤثر و جذاب باشد. هدف از این روش نه فقط انتقال اطلاعات، بلکه ایجاد تغییر در باور‌ها و رفتار‌های مخاطب است. به عبارت دیگر، مخاطب باید از درون به این پیام‌ها باور پیدا کند، نه اینکه تنها از روی اجبار و فشار اجتماعی آنها را بپذیرد. این موضوع به ویژه در آموزش و تربیت، از جمله در زمینه مبلغان دینی و افراد فعال در حوزه تعلیم و تربیت، اهمیت ویژه‌ای دارد. در این زمینه، نظریات آلبرت بندورا درباره الگوی مشاهده و یادگیری اجتماعی می‌تواند راهگشای ما باشد. طبق این نظریه، افراد بیشتر از طریق مشاهده رفتار‌های دیگران و تأثیرات اجتماعی آنها یاد می‌گیرند. در انتقال پیام‌های دینی و فرهنگی نیز می‌توان از این نظریه بهره برد. معلمان و مربیان باید نقش الگو‌های مثبت را ایفا و با رفتار‌های خود، ارزش‌ها و اصول دینی و ملی را به نسل جدید منتقل کند. در این صورت، نسل جدید نه تنها از طریق سخنان، بلکه از طریق مشاهده و تقلید از رفتار‌های مثبت مربیان و نخبگان اجتماعی می‌تواند این پیام‌ها را درونی کرده و در زندگی خود پیاده‌سازی کند. 
 
 
چه راهکار‌هایی برای برقراری هماهنگی میان گفته‌ها و رفتار‌ها وجود دارد؟
 
هنگامی که معلمان یا خانواده‌ها در عمل چیزی خلاف آنچه به دانش‌آموزان می‌آموزند، انجام می‌دهند، این می‌تواند موجب کاهش پذیرش پیام‌های دینی و فرهنگی شود. برای برقراری هماهنگی میان گفته‌ها و رفتارها، باید مربیان و معلمان خود را به طور مستمر در معرض آموزش‌های اخلاقی و دینی قرار داده و از خود الگو‌هایی ارائه دهند که در عمل قابل مشاهده باشد. این هماهنگی می‌تواند از طریق همفکری میان معلمان، مدیران آموزشی و والدین به دست آید. 
 
 
چگونه می‌توان آموزش‌های غیرمستقیم را به مؤثرترین شکل در فرآیند آموزش گنجاند؟
 
این نوع آموزش‌ها معمولاً از طریق مشاهده رفتار‌های صحیح، تعاملات اجتماعی و ارزش‌ها در محیط‌های غیررسمی منتقل می‌شوند. برای گنجاندن این نوع آموزش‌ها در فرآیند آموزشی، باید فضا‌های مناسبی ایجاد کرد که در آن دانش‌آموزان بتوانند از طریق تعاملات اجتماعی و مشاهده رفتار‌های مثبت یاد بگیرند. این می‌تواند از طریق برنامه‌های تربیتی، گروه‌های کارگاهی و فعالیت‌های جمعی باشد.
 
/انتهای پیام/ 
 
منبع: جوان