سیاست باید قربانی اخلاق شود نه بالعکس؛

دشواری دین‌داری در دنیای مدرن

دشواری دین‌داری در دنیای مدرن
دینداری در دنیای مدرن ممکن، امّا دشوار است. دلیل ممکن بودنش، محقّق بودنش است. در ایالات متّحدۀ آمریکا، که اکنون پیشرفته‌ترین و مدرنترین کشور جهان است، چراغ دین خاموش نشده است و همچنان سوسو می‌زند.

به گزارش «سدید»؛ دین در جامعه امروز ما نقشی پررنگ دارد. مردم در زندگی روزمره فردی و اجتماعی خود دیندارند یا به آموزه‌ها و باورها و دستورهای دینی پایبند. گیرم در سال‌های اخیر شکل و شیوه این دینداری تغییر کرده یا مطابق آنچه از سوی نهادهای رسمی تبلیغ و ابلاغ می‌شود، نباشد. بر این اساس آسیب‌شناسی (پاتولوژی) دینی یعنی «نقد دانش و بینش و منش و کنش دینداران» با معیار عقل و دین، امری ضروری است، کاری که محمد اسفندیاری، پژوهشگر نام‌آشنای دین در کتاب «آسیب‌شناسی دینی» به آن مبادرت ورزیده است. این کتاب با یک مقدمه کوتاه و ۱۹ نوشتار، شامل مطالبی در نقد و ارزیابی موضوعاتی دینی است، مانند بررسی دین عامیانه یا بحث درباره تعصب و آزادگی یا نقد جمود و خمود فکری یا ارزیابی بعد اجتماعی اسلام. به این مناسبت با او گفت‌وگو کردم.

 

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. در ابتدا بفرمایید چرا «آسیب‌شناسی دینی» و چرا «آسیب‌شناسی دین» نه؟

فرق است میان آسیب‌شناسی دین، و آسیب‌شناسی دینی. آسیب‌شناسی دین، یعنی آسیبهایی که دین به انسان وارد می‌کند، امّا آسیب‌شناسی دینی، به معنی شناخت آسیب‌ها با نگاه دینی است. من به عنوان فردی که تصلّب در دین دارد، عهده‌دار آسیب‌شناسی دینی هستم، نه آسیب‌شناسی دین. مشکل بشر با دین نیست، بلکه با آسیبهایی است که دامنگیر دین شده. یعنی یک زنجیره از مجعولات و خرافات و موهومات.

 

همان‌طور که در مقدمه گفته شد، ایران جامعه‌ای عمیقاً دینی است، اگرچه مخصوصاً در چند سال اخیر بعضی از کمرنگ شدن نقش دینی در زندگی مردم سخن می‌گویند یا دست کم از تغییر و تحول شیوه‌های دینداری حرف می‌زنند. آیا با این مفروض موافق هستید؟

آشکار است که نقش دین در زندگی مردم کمرنگ شده است. این موضوع، علل و دلایل متعدد دارد. یکی به دلیل ضعف تئوریک روحانیّت است. روحانیّت امروز برای مواجهه با جامعۀ امروز و جهان امروز، سرمایۀ کافی ندارد. ما، و از جمله روحانیّت، ناگهان پرتاب شده‌ایم به دنیای مدرن، و شوربختانه روحانیّت آمادگی لازم برای این جامعۀ مدرن را نداشته است.

 

ضرورت آسیب‌شناسی دینی چیست؟

هنگامی که ساز و برگ‌هایی به دین بسته شود، آنها که دین‌شناس هستند و دین‌یار، بر خود لازم می‌شمارند به دین‌پیرایی بپردازند و آسیبها را به جامعۀ دینی نشان دهند. آسیب‌شناسی دینی نه از سر سست ایمانی، بلکه نشانۀ غیرت دینی است. این کار هم در جهان مسیحیّت انجام شده است و هم در جهان اسلام. اگر دین‌شناسان از دین‌پیرایی غفلت ورزند، آن انحرافات به نام دین نوشته می‌شود.

 

شما در مقاله‌ای از کتاب به نقد غلو پرداخته‌اید. «غلو» تعبیر منفی است و طبیعتاً همه با آن مخالف هستند. اما هیچ باورمندی نمی‌گوید که تعابیری که من درباره بنیانگذار دین خودم می‌گویم غلوآمیز است و این برداشت شماست که آن را غلو می‌خوانید. معیار غلو تلقی شدن یک برداشت یا رفتار یا گفتار یا کردار چیست و آن را چه کسی تعیین می‌کند؟

معیار اینکه چه چیز غلو است و چه چیز غلو نیست، شارع است. پیامبر و امام به ما معیار داده‌اند که چه چیز را غلو بشماریم. مِنْ عندی و از سر رأی نمی‌توان گفت فلان اندیشه غالیانه است و فلان اندیشه نه. البتّه در برخی از این معیارها اختلاف است. فی المثل برخی معتقدند نخستین مرحلۀ غلو، نفی سهو از پیامبر است، امّا بسیاری دیگر چنین باوری ندارد. امّا به هر حال، یک سلسله معیارهای اجماعی، و یک دسته معیارهای مورد اتّفاق اکثریّت وجود دارد.

 

در بخش دیگری از کتاب به دوگانۀ امام علی (ع) و معاکیاولیسم (روش ماکیاول و معاویه) اشاره کرده‌اید. اما آیا لازمۀ سیاست‌ورزی، آموزه‌های ماکیاول نیست؟

من می‌دانم که از ماکیاول دو خوانش وجود دارد. وفق یک خوانش، ماکیاول ماکیاولیست نبود و نگفت هدف، وسیله را توجیه می‌کند. به نظر من، از کتاب شهریار ماکیاولی، این خوانش استنباط نمی‌شود و همان برداشت عمومی درست است. امّا اینکه لازم سیاست‌ورزی، ماکیاولیست بودن باشد، هرگز. این ملازمه را نمی‌پذیرم.

البتّه تصدیق می‌کنم که گاه ماکیاولیست‌ها در سیاست موفّق‌ترند، امّا توفیق سیاسی اصل نیست، توفیق اخلاقی مهم است. سیاست را باید قربانی اخلاق کرد، نه اخلاق را فدای سیاست.

 

یکی از مقالات کتاب، «دینداری در دنیای مدرن» است. استاد، دینداری در دنیای مدرن چه ویژگی‌هایی دارد و آیا اصلاً امکان‌پذیر است؟

دینداری در دنیای مدرن ممکن، امّا دشوار است. دلیل ممکن بودنش، محقّق بودنش است. در ایالات متّحدۀ آمریکا، که اکنون پیشرفته‌ترین و مدرنترین کشور جهان است، چراغ دین خاموش نشده است و همچنان سوسو می‌زند. امّا اسلام از میان ادیان یک سلسله احکام ارزشی فقهی و اخلاقی دارد که پاسداشت آنها در این دنیای آمیخته به لهو و لعب دشوار است؛ به دشواری نگاه داشتن آتش در مشت.

دینداری سنّتی برای مواجهه با دنیای مدرن افاقه نمی‌کند. کسانی می‌توانند در این دنیا دیندار بمانند که بدانند چرا. یعنی دینداری آنها از سر بصیرت و انتخاب باشد، نه دین موروثی.

/انتهای پیام/ 

منبع: خبرگزاری ایبنا