به گزارش «سدید»؛ چتباتها هنگام ظهور خود بیش از یک سال پیش، ذهن ما را به خود مشغول کردند. گفتوگویی با یک هوش مصنوعی داشتیم که انگار انسانی در اتاق مجاور باشد -مشاهده آن در حال خلاصه کردن ایدههای پیچیده- این احساس، طلوع یک دوره جدید بود. اما از آن زمان، وضعیت توسعه به شیوههای جالبی پراکنده شده است.
با وجود تمام هیجانات و میلیاردها دلاری که در توسعه هوش مصنوعی صرف شده، واقعاً برنامههای تحولی کجا هستند؟ اپل، مایکروسافت و متا بیش از یک سال فرصت داشتهاند تا هوش مصنوعی را در اکوسیستمهای خود ادغام کنند، اما بزرگترین پیشرفتهای هوش مصنوعی آنها به بهبودهای تدریجی در محصولات موجود محدود شده است. مایکروسافت یک چتبات در برنامه ورد قرار داد. متا یکی در اینستاگرام گذاشت. پروژه برجسته هوش مصنوعی اپل، بهروزرسانی کند، سیری که هنوز هم به دست نیامده است.
در عوض، حرکت به سمت توسعهدهندگان مستقل است که به جلو میشتابند و هوش مصنوعیهایی میسازند که میتوانند برنامههای نرمافزاری کامل را بنویسند و مستقر کنند، بهطور خودکار سبدهای سرمایهگذاری را مدیریت کنند و محتوای بلادرنگ را در قالبهای کاملاً جدید تولید کنند. نوآوریهای معنادار در درون تکنولوژی بزرگ رخ نمیدهد، بلکه در حواشی، در میان سازندگان خستگیناپذیری که هوش مصنوعی را نه بهعنوان یک ویژگی اضافی بلکه بهعنوان بنیاد چیزی کاملاً جدید میبینند، رخ میدهد.منابع شرکتی نمیتوانند جایگزین نوآوری شوند و دفاع از حصارها استراتژی خطرناکی در میانه یک تغییر تکنولوژیکی است. شرکتهای فناوری پیشرو امروز در حال عقبماندگی هستند، که به خاطر پیچیدگیهای داخلی کند شدهاند، زیرا زمین را به چالشگران چابکتر، تخیلیتر و بیمانعتر واگذار میکنند.
تکنولوژی بزرگ همه چیزهایی را که برای پیروزی در هوش مصنوعی نیاز دارد، داراست، با این حال، موفق نخواهد شد. اپل، مایکروسافت و متا منابع نزدیک به نامحدودی، ارتشهایی از مهندسان و برخی از بزرگترین بودجههای تحقیقاتی هوش مصنوعی در جهان را دارند. روی کاغذ، آنها باید در انقلاب هوش مصنوعی تسلط داشته باشند. بهجای آن، استراتژیهای هوش مصنوعی آنها مانند وصلههای چرکین به نظر میرسند. بهجای ساخت چیزی بهطور بنیادین متفاوت، آنها سعی دارند فناوریای کاملاً جدید را در خطوط تولید موجود خود جای دهند.
اپل را در نظر بگیرید. شرکتی که روزی رایانههای شخصی، تلفنهای همراه و پرداختهای دیجیتالی را دگرگون کرد، اکنون در تلاش است تا بهروزرسانی هوش مصنوعی سیری را بهموقع ارائه دهد. آنها دادهها، استعداد و منابع لازم را دارند، اما هنوز نتوانستهاند هوش مصنوعی را بهصورت معناداری به اکوسیستم خود ادغام کنند.
مایکروسافت، متا، ایکس و سایر غولهای فناوری نیز بهطور مشابه منابع و قدرت خود را به سمت هوش مصنوعی سوق دادهاند، اما همه آنها بهطور کم و بیش به همان برنامه رسیدهاند؛ یک چتبات.
تمام این موارد به این معنا نیست که این شرکتها در حال تنبلی یا نادیده گرفتن کاربردهای نوآورانهتر هوش مصنوعی هستند. مایکروسافت بهطور عمیق هوش مصنوعی را در نرمافزارهای کاربردی ادغام کرده، گوگل در حال قرار دادن هوش مصنوعی در جستوجو است و شایعاتی درباره توسعه پردازش دستگاههای Powered by AI توسط اپل وجود دارد. اما رویکردهای آنها همچنان محتاطانه باقی مانده، طراحی شدهاند تا به آنچه از قبل وجود دارد بیفزایند نه اینکه چیزی کاملاً جدید بسازند. اینها حرکات بهطور بنیادین دفاعی هستند، سعی در حفظ امپراتوریهای موجود بهجای استقبال از ناشناختهها؛ و آنها در حال ارتکاب یک اشتباه بحرانی هستند.
حضور در بازار میتواند بهاندازه یک مزیت، مانع باشد. در حالی که پیشگامان «داتکام» روزگاری به خاطر ریشههای رادیکالش شناخته میشدند، اکنون دیگر از آن فضای رادیکالی و انقلابی و تحولآفرین فاصله گرفتهاند و خود برندهای بزرگ بازارند! مارک زاکربرگ دیگر آن دانشجویی نیست که با لباس هودی اینترنت را با استارتاپی خستگیناپذیر مختل کند. او اکنون یک تاجر بزرگ است که یکی از بزرگترین امپراتوریهای تبلیغاتی جهان را اداره میکند. فیسبوکی که روزی سریع حرکت میکرد و چیزها را خراب میکرد، اکنون کند، محتاط و واکنشی شده است. شرکتی که در تلاش است هوش مصنوعی را در مدل کسبوکار موجود خود جا دهد بهجای اینکه چیزی بهطور رادیکال جدید بسازد.
و تاریخ واضح است؛ کندی برای سازگاری، نحوه سقوط غولها است. یاهو هر فرصتی برای تسلط بر اینترنت داشت، اما جستوجو را بهعنوان یک ویژگی ثانویه و نقش مرکزی آن در اقتصاد آنلاین نوپا را نادیده گرفت. گوگل جستوجو را جدی گرفت و امپراتوریای حول آن بنا کرد.
مایکروسافت رهبر بیچون و چرای نرمافزار بود، اما گوشیهای هوشمند را بهعنوان یک بازار گوشهای نادیده گرفت. تا زمانی که این اشتباه را متوجه شد، اپل و گوگل قبلاً دنیای موبایل را تقسیم کرده بودند و ویندوز فون مرده به دنیا آمد.
آیبیام، زمانی استاندارد طلا در محاسبات، از ظهور معماری ابری غافل ماند. در حالی که آمازون به آرامی سرویس ای وب خود را به استخوانبندی اینترنت تبدیل کرد، آیبیام همچنان بر سختافزار و خدمات شرکتی تمرکز داشت. به عبارت دیگر بر گذشته شرط بست در حالی که آینده از آن عبور کرد.
اکنون، بنیانگذاران فناوری که روزگاری بهعنوان قانونشکن و مختلکنندهها الگو بودند، به نهاد تبدیل شدهاند و آنها همان اشتباهات را مرتکب میشوند. هوش مصنوعی تنها یک ویژگی دیگر نیست که به ورد، اینستاگرام یا سیری اضافه شود. این یک الگوی کاملاً جدید است. چیزی که به مدلهای کسبوکار جدید، رابطهای جدید و راههای جدید تفکر نیاز دارد.
نوآوری واقعی هوش مصنوعی توسط بدون محدودیتها هدایت میشود. برخی از جذابترین و نوآورانهترین کاربردهای هوش مصنوعی از آزمایشگاههای تحقیق و توسعه گرانقیمت بیرون نمیآید؛ آنها توسط تیمهای توسعهدهنده کوچک که محصولات را در یک آخر هفته میسازند، ساخته شدهاند. این توسعهدهندگان به محصولات موجود هوش مصنوعی اضافه نمیکنند؛ آنها محصولات کاملاً جدیدی میسازند که هوش مصنوعی در قلب آنها قرار دارد.
ما ابزارهایی را میبینیم که میتوانند بهطور خودکار معامله کنند و سبدهای کریپتو را مدیریت کنند، درسهای تعاملی در هر موضوعی را در عرض چند ثانیه تولید و اپلیکیشنهای وب کامل را از یک دستور واحد ایجاد کنند. و بهطور فزایندهای، میبینیم که توسعهدهندگان نقاط قوت غیرمنتظره هوش مصنوعی -بداههپردازی، شوخی و شگفتی- را در آغوش میکشند.
یک نمونه بارز، AI Dungeon است، یک بازی وبمحور که در آن هوش مصنوعی داستانی در حال پیشرفت را بر اساس درخواستهای بازیکن روایت میکند. این میتواند شخصیتها، پیچهای داستان و محیطها را در زمان واقعی تولید کند و با هر تعامل کاربر سازگار شود. این یک مطالعه موردی در مورد آنچه محتوای پویا و کاربرمحور در یک اینترنت اول هوش مصنوعی ممکن است به نظر برسد، است.
دیگر ابزار SceneCraft است، ابزاری که به استادان بازیهای رومیزی اجازه میدهد صحنههای فانتزی با روایت سازگار را تنها از چند خط داستان تولید کنند. از طرف بازیکنان بازیهایی مانند Dungeons & Dragons استفاده میشود، این ابزار هنرهای بصری، طراحی شخصیت و تاریخ را در زمان واقعی به هم میدوزد تا به بازیکنان کمک کند خود را در جهانهای سفارشی ساخته شده غرق کنند. این یک لایه هوش مصنوعی روی یک موتور بازی موجود یا مجموعه نرمافزاری تولیدی نیست. این یک نوع محصول کاملاً جدید است که از امکانات خلاقانه خود هوش مصنوعی متولد شده است.
این نوع آزمایش شبیه به دوره اولیه فروشگاه اپلیکیشن است، که به نوبه خود به دوره اوایل اینترنت طنینانداز شد. در هر دو مورد، آنچه بهعنوان سیلابی از آزمایشهای عجیب و غریب، موفقیتهای ویروسی و پروژههای شخصی آغاز شد، پایهگذار پلتفرمهای کاملاً جدیدی بود. آنچه بهعنوان بازی به نظر میرسید، در پسزمینه شروعی برای یک تغییر بزرگ بود.
و این نکته است. آزادی برای کاوش ایدههایی که نیازی به مقیاسبندی، تناسب با نقشهراه یا خدمت به یک پایگاه مشتری موجود ندارند، دقیقاً همان چیزی است که فضا را برای این پروژهها فراهم میکند تا زمینهای جدیدی باز کنند.
هوش مصنوعی توسط شرکتهایی که در گذشته گیر کردهاند، بهدست نمیآید. هر تغییر تکنولوژیکی یک کلاس جدید از برندگان را به ارمغان میآورد. نقاط عطف قبلی شرکتهایی مانند گوگل، آمازون و فیسبوک را ارتقا داده است، در حالی که سایرین مانند یاهو و آیبیام در سازگاری با یک چشمانداز به سرعت در حال تغییر تلاش کردند. انقلاب گوشیهای هوشمند اپل و اندروید را به تسلط رساند، در حالی که مایکروسافت، نوکیا و بلکبری نتوانستند سازگار شوند.
هوش مصنوعی نیز متفاوت نخواهد بود. شرکتهایی که واقعاً این عصر را تعریف میکنند آنها نخواهند بود که استانداردهای قدیمی هستند بلکه تازهواردان خستگیناپذیر و مصممی هستند که محصولاتی بومی هوش مصنوعی میسازند که بهطور بیرحمانهای از گذشته دور میشوند.
/ انتهای پیام /