به گزارش «سدید»؛ شبهرسانههایی که در میانه ناآرامیهای 1401، بار سنگین جنگ ترکیبی علیه کشور را به دوش میکشیدند و در آشوبافکنی و ناآرامسازی شناسنامهدار بوده و هستند، حالا و با شروع تجاوزات اسرائیل بار دیگر ماشین تولید اخبار جعلی را برای راه رفتن روی روان مردم فعال کردند. ایجاد احساس ترس و نگرانی در افکار عمومی با کلمات، تخصص چندین ساله آنهاست. اعتماد به محتوای این رسانهها و دنبال کردن آنها، افتادن در همان دامی است که برای افکار عمومی ایرانیها پهن کردهاند. این موضوع اهمیت توجه به این مسئله را دوبرابر میکند که باید در فضای رسانهای داخلی نبض جامعه را در دست گرفت و برای افکار عمومی ثابت کرد که اتاق فکرهای این رسانهها مستقیماً به دشمنان ایران میرسد. در چند روز گذشته، صهیونیستها با انتشار هشدارهایی در این مورد که اگر نزدیک کارخانهها و تولید تسلیحات نظامی و پیشتیبانی هستید از آنها فاصله بگیرید آن هم با این هدف که اگر در تجاوزات، مردم عادی کشته شدند، آن را با این هشدار توجیه کنند، رسانههای فارسیزبان هم در ادامه روی همین خط رسانهای حرکت کردند به این معنا که درگیری رژیم صهیونیستی نه با مردم ایران که با نظام حکمرانی ایران است، درحالیکه نگاهی به نقاطی که رژیم صهیونیستی در چند روز گذشته مورد تجاوز قرار داده اثبات میکند که برای صهیونیستها بین مردم و نظام حکمرانی، تمایزی وجود ندارد.
نکته دیگر آنکه در سالهای پیشین و بهخصوص در میانه ناآرامیها و آشوبهای سال 1401 انتشار تصاویر دیدار برخی از خبرنگاران این شبهرسانهها با وزیر اطلاعات اسرائیل، نقاب را از چهره آنها کنار زد و اثبات کرد که آنها به نام مردم ایران در زمین دشمنان ایران بازی میکنند. این تنها ساختمانها نیستند که در لندن و آمریکا قرار گرفتند، اتاقهای فکر و محتوای رسانهای که منتشر میشود نیز از جانب همین کشورها هدایت میشود و در ازای این انجام وظیفه هم فاند دریافت میکنند. تقریباً همه چیز این رسانهها به جز زبان شبهخبرنگاران به صهیونیستها، آمریکاییها و دیگر دشمنان ایران تعلق دارد. محتوایی هم که این رسانهها ازجمله اینترنشنال منتشر میکنند، فاصلهای قابل توجه با اخلاق رسانهای و حرفهای دارد. همانطور که در میانه ناآرامیهای 1401 بهوضوح از تجزیه ایران میگفتند، حالا هم برای تجاوزات صهیونیستها خوشحالی میکنند. با نگاه به هویت این رسانهها، اعتماد به این شبهرسانهها و انتخاب آنها بهعنوان منبعی به نام رسانه، شبیه به خودکشی است.
اگر پیش از این روانشناسان و کارشناسان به این موضوع اشاره میکردند که دنبال کردن رسانههایی مثل اینترنشنال برای آنها آسیب روانی به همراه دارد، حالا باید این گزاره را با صراحت بیشتری مطرح کرد که دنبال کردن این رسانهها که این روزها تبدیل به اتاق فکر دشمن شدهاند، نهفقط روان که حالا جان آنها را تهدید میکند. همین تهدیدات هم تحریم این رسانهها را توسط مردم ضروری میکند. دنبال نکردن این رسانهها دیگر فضایی در اختیار آنها قرار نمیدهد تا همزمان که تجاوزات به خاک و سرزمین ایران را ادامه میدهند، جنگ روانی را هم علیه مردم و افکار عمومی ادامه دهند. این رویه همیشگی صهیونیستهاست که با دستکاری افکار عمومی قدرت آنها را تضعیف کنند و حالا این کار را از کانال شبهرسانههای فارسیزبان دنبال میکنند. در گفتوگویی که با کورش علیانی، فعال رسانهای و نویسنده کتاب «متاستاز اسرائیل» داشتیم، در مورد هویت این رسانهها و لزوم تحریم آن از جانب مردم بیشتر صحبت کردیم که در ادامه میخوانید. لازم به ذکر است که این گفتوگو 30 دقیقه پیش از تجاوز صهیونیستها به ساختمان صداوسیما انجام شده است.
چرا باید رسانههای فارسی زبان حامی تجاوز به ایران را تحریم کرد؟
سوال عجیبی است. انگار یکی از شما بپرسد چرا باید از خوردن سم پرهیز کنم؟ بایدی در کار نیست. هیچ کس را بابت خوردن سم دستگیر یا اعدام نمیکنند. سم خودش کشنده است. یکی یک تشکیلات تبلیغاتی درست کرده و تبلیغ میکند برای اینکه دشمنان وطنتان شما را با بمب بکشند. کسی هست که دوست داشته باشد به او اعتماد کند؟ حق با او است. اعتماد کند و نتایجش را هم ببیند. من حتماً بعد از مرگ چنین آدمی در بمباران هوایی یا بمبگذاری تروریستی برایش غمگین خواهم شد، اما جز خودش حتی یک ثانیه کس دیگری را سرزنش نخواهم کرد.
آیا میشود توجیه کرد که آنها اطلاعرسانی میکنند و من بهعنوان مخاطب فقط میخواهم از اخبار آنها استفاده کنم؟
همچنان موضع من همان است. حتماً میشود. تاکید میکنم که حتماً میشود. میدانید؟ من نمیتوانم جلوی کسی را که دنبال بهانه است تا امکان قتل خودش را فراهم کند بگیرم. این آدم موجود عجیبی است. یک مورد مطالعاتی خوب برای بررسی در پروژههای دانشگاهی است. اما چرا باید بیش از خودش نگرانش باشم؟
اینها چند سال پیش روزی سی بار خبر دادند که فلان آدمهای مسئول به ونزوئلا گریختهاند. روزی بیست بار خبر دادند که اسرائیل با مردم ایران کاری ندارد. روزی ده بار به شما میگویند آن بچهی دو ساله خواهرتان که کشته شده در واقع یک عضو نهاد امنیتی یا سپاه بوده و در هفتم اکتبر چهل هزار بار داستان مضحک سنوار در هتلهای قطر و چهل بچه سر بریده اسرائیلی را برایتان تعریف کردند.
کسی اینقدر نادان هست که فکر میکند اینها منبع خبررسانی یا اصطلاحاً رسانه هستند؟ دنبال بهانه برای اعتماد کردن به آنها میگردد؟ مهمان من باشد. اما واقعاً تبعاتش هرچند بر سر تمام کشور آوار خواهد شد، بیش و پیش از همه همان آدم نادان را در بر خواهد گرفت. متاسفم، اما نمیشود آدمها را با زور یا دستبند در امنیت نگاه داشت و حتی اگر میشد هم من چون زور یا دستبند ندارم کاری ازم ساخته نبود. خود آدمها باید عقل داشته باشند. دستکم در حد محافظت از جان خود و عزیزانشان عقل داشته باشند.
نمیدانم خبر دارید یا نه. منابع مختلف و مورد اعتماد داخلی اعلام کردند که همین آدمهای نادان که به این شبکهها اعتماد میکنند و برای آنها عکس و فیلم میفرستند نادانسته با همین تصویرها به دشمن در گردآوری اطلاعات کمک کردهاند. خب آدمها از کجا تصویر میگیرند؟ از نزدیک خانه و محل کارشان. دشمن اطلاعات کجا را از تصویرها استخراج میکند؟ همانجا. هدف بعدی باز کجا خواهد بود؟ همانجا. فکر میکنید نصیحت کردن چنین آدمی که دارد به شلیک به خانه خودش کمک میکند فایدهای دارد؟ فکر نمیکنم.
به نظر شما این رسانهها از کجا خط میگیرند و آیا واقعا دلسوز ایران هستند؟
به من اجازه بدهید از سوالهای شما عصبانی بشوم. «به نظر من؟» واقعا موضوع نظر من است؟ در مورد رسانهای که بودجهاش رسماً بخشی از بودجه وزارت خارجه بریتانیا است، نیاز است که من بگویم «به نظر من» بودجهاش از کجا تامین میشود؟ یک موضوع عینی و رسمی است و نیاز به نظر من یا هیچ کس دیگر ندارد.
رسانهای که استودیوهایش در لندن و تلآویو هستند «به نظر من» از کجا خط میگیرد؟ نیازی به نظر دادن من هست؟ نظر من در مورد رسانهای که ارتش و نهادهای امنیتی اسرائیل برای تهیه گزارش بهش اجازه فیلمبرداری و دسترسیهای نظامی و امنیتی به داخل پادگانهایش و داخل نهادهای اطلاعاتیاش میدهد، مهم است؟ یا تغییری ایجاد میکند؟
و حالا برگردید بالا و هر جا من گفتهام «رسانه» دوباره همان جمله را درستتر بخوانید، برای این کار به جای رسانه بنویسید «ضد رسانه». رسانهای در کار نیست. اطلاعرسانیای در کار نیست. اینها سمپاش دشمن هستند. دقیقاً همین دشمنی که در تمام شهرها و در تمام نقاط شهر هر آدمی از هر گروه و طبقهای را هدف گرفته و دارد میکشد. با این چند تشکیلات ظاهراً مجزا و در باطن به هم پیوسته، دارند مغز من و شما و هرکس را که بتوانند مسموم میکنند.
و بگذارید بعد از پایان سوالات شما من یک حرف کلی هم بزنم. اگر دوست نداشتید منتشرش نکنید. دوستان من! وقت مماشات با دشمن نیست. زمان جنگ است و این شبهرسانهها دشمن هستند و کارهای شیکی مثل پرسیدن «چرا باید اینها را تحریم کنیم؟» مناسب این وضع نیست. انگار در سال ۶۲ خبرنگار برود توی خیابان و از مردم بپرسد «چرا باید با صدام مقابله کنیم؟» یا «آیا نمیتوان صدام را بهعنوان یک عامل طبیعی پذیرفت و دنبال جنگ با او و ایجاد جنجال نبود؟» این اسمش مدارا نیست. است؟
/ انتهای پیام /