بازسازی اعتماد و وحدت اجتماعی به قلم رضا غلامی؛

حفظ همبستگی ملی آغازی برای بازسازی ملی

حفظ همبستگی ملی آغازی برای بازسازی ملی
همبستگی ملی که در این روز‌ها، بی‌هیچ مرزبندی سیاسی یا اجتماعی، به نام «ایران» شکل گرفته، یک سرمایه تاریخی و استراتژیک است که باید آن را با درایت، سعه‌صدر و دوراندیشی حفظ کرد. این همبستگی حاصل غرور ملی و وفاداری مردم به خاک و هویت ایرانی است و نباید آن را با سیاست‌ورزی‌های تنگ‌نظرانه فرسوده کرد.

 به گزارش «سدید»؛ ملت بزرگ ایران، در روز‌های اخیر نشان داد که در لحظات سرنوشت‌ساز تاریخ، هم‌چنان با عزمی راسخ، غیرتی مثال‌زدنی و ایمان به سرزمین خود، توان دفاع مشروع و جانانه از خاک، شرف و استقلال ملی‌اش را دارد. این ایستادگی در برابر رژیم متجاوز و جنایت‌پیشه اسرائیل و متحد جهانی آن، ایالات متحده آمریکا، جلوه‌ای از شرافت تاریخی ایرانیان بود.

در آغاز، وظیفه خود می‌دانم از صمیم دل، شهادت مظلومانه فرزندان ایران‌زمین را به خانواده‌های داغدارشان و به ملت ایران تسلیت گفته و برای آنان صبر و برای این شهیدان، علو درجات و رضوان الهی را مسئلت کنم. هم‌چنین بر خود لازم می‌دانم قدردان ایثار بی‌بدیل نیرو‌های مسلح، تدبیر مسئولانه دولت و تلاش شبانه‌روزی نهاد‌های خدمات‌رسانی باشم که در این دوازده روز، با تمام توان پای دفاع مشروع از کشور ایستادند و ارزش خود نزد ملت ایران را مضاعف ساختند.

اکنون که جامعه ما، یک‌دل و هم‌صدا، در مسیر حفظ عزت و تمامیت سرزمینی خویش گام برداشته، ضرورتی وجود دارد که از دل این مقاومت و همبستگی بی‌نظیر، فصل تازه‌ای از بازسازی اعتماد، وحدت اجتماعی و پیشرفت ملی آغاز شود. 

در همین راستا، نکاتی چند را با دلسوزی و امید با مسئولان کشور در میان می‌گذارم:

یکم: همبستگی ملی که در این روز‌ها، بی‌هیچ مرزبندی سیاسی یا اجتماعی، به نام «ایران» شکل گرفته، یک سرمایه تاریخی و استراتژیک است که باید آن را با درایت، سعه‌صدر و دوراندیشی حفظ کرد. این همبستگی حاصل غرور ملی و وفاداری مردم به خاک و هویت ایرانی است و نباید آن را با سیاست‌ورزی‌های تنگ‌نظرانه فرسوده کرد.

دوم: هر عاملی که تداوم این همبستگی را تهدید می‌کند، شایسته است با شجاعت و درک درست از اولویت‌های ملی کنار گذاشته شود. از جمله، فضای بسته گفت‌وگو یا برچسب‌زنی به دلسوزان کشور، از موانع جدی وحدت هستند که باید با نگاهی اصلاح‌گرایانه مورد بازنگری قرار گیرند.

سوم: اکنون زمان آن است که از ظرفیت شکل‌گرفته در دل مردم برای همدلی و کار جمعی، در مسیر بازسازی زیرساخت‌های آسیب‌دیده از جنگ و ایجاد رونق اقتصادی بهره گرفته شود. دولت و نهاد‌های اجرایی می‌توانند با طراحی طرح‌های بازسازی منطقه‌ای و ملی، مردم را به شکل جدی و نه تشریفاتی به مشارکت در آبادانی کشور دعوت کنند.

چهارم: شایسته است همه کسانی که به امنیت، یکپارچگی و آینده ایران عشق می‌ورزند، صرف‌نظر از گرایش‌های فکری و سبک زندگی‌شان، در زیر چتر انقلاب قرار گیرند. انقلاب با آرمان‌های اصیل و واقع‌گرایانه خود، متعلق به همه مردم ایران است و نمی‌توان آن را به جمعی خاص محدود کرد.

پنجم: به افکار و نظرات اکثریت مردم که در نظرسنجی‌های رسمی درباره سیاست‌ها و شیوه حکمرانی بازتاب یافته‌اند، باید با نگاه جدی، شنوا و مسئولانه توجه شود. بی‌اعتنایی به این نظرات، می‌تواند فاصله میان ملت و حاکمیت را افزایش دهد و سرمایه اجتماعی را تضعیف کند. 

ششم: گشودن میدان مشارکت سیاسی برای همه شهروندان، با دیدگاه‌ها و گرایش‌های متنوع، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای تقویت انسجام ملی و پویایی نظام سیاسی است. هرچه تنوع افکار در ساحت سیاست بیشتر بازتاب یابد، بنیان‌های کشور نیز مستحکم‌تر خواهد شد.

هفتم: شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها، اطلاعات اقتصادی، عملکرد نهاد‌ها و نحوه هزینه‌کرد منابع عمومی، یکی از پایه‌های حیاتی حکمرانی سالم است. بدون شفافیت، زمینه برای فساد، سوء‌استفاده و قانون‌گریزی فراهم می‌شود و اعتماد عمومی به‌شدت آسیب می‌بیند. شفافیت، نه‌تنها نماد احترام به مردم، بلکه شرط لازم برای تحقق قانون‌گرایی و عدالت در سطوح مختلف اداره کشور است. هر اقدامی که باعث ارتقاء شفافیت شود، در واقع گامی مؤثر در بازسازی سرمایه اجتماعی و تحکیم رابطه ملت و حاکمیت است.

هشتم: در کنار بسط مشارکت، باید مراقب بود که میدان سیاست و مدیریت، به دست عناصر تندرو، ماجراجو یا فاقد عقلانیت سیاسی نیفتد؛ چرا که این گروه‌ها با رفتار‌های افراطی، تصویر عمومی از نظام را مخدوش و سرمایه‌های اجتماعی را تضعیف می‌کنند.

نهم: حرکت واقع‌بینانه‌ای که برای رفع تحریم‌ها و بهبود روابط خارجی آغاز شده، ضرورتی حیاتی برای احیای اقتصاد و معیشت مردم است. این مسیر باید با تدبیر، عزت و شفافیت ادامه یابد تا منافع ملی در سایه تعامل، تأمین شود.

دهم: در شرایط پیچیده و پرچالش کنونی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند پرهیز از نگاه سیاه و سفید به پدیده‌ها و مسائل هستیم. واقعیت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور، دارای لایه‌های گوناگون و ابعاد متنوع هستند که تنها با نگاهی واقع‌گرایانه و مبتنی بر خرد جمعی قابل فهم و تدبیر هستند. در چنین فضایی، مسئولان کشور باید با سنجش دقیق مصالح و منافع ملی، تصمیماتی متوازن اتخاذ کنند و افکار عمومی را با بیانی شفاف، عقلانی و اقناعی نسبت به ضرورت‌ها و اقتضائات آن تصمیمات آگاه و همراه سازند. سیاست‌ورزی عقلانی، درک مقتضیات زمانه و گفت‌وگو با مردم، لازمه حکمرانی کارآمد در دنیای امروز است.

یازدهم: بخش بزرگی از مردم در وضعیت اقتصادی کنونی، در تأمین نیاز‌های اولیه زندگی با دشواری مواجه‌اند. به همین دلیل، کمک اضطراری، عادلانه و هدفمند به این خانواده‌ها، یک وظیفه فوری و انسانی دولت است که باید با اولویت دنبال شود.

دوازدهم: مبارزه بی‌ملاحظه و بدون تعارف با رانت‌خواری، رشوه، فساد مالی و سوء‌استفاده‌های اقتصادی، نه‌تنها مطالبه عمومی است، بلکه پیش‌شرط بازسازی اعتماد مردم به نظام حکمرانی نیز است. راه‌های تخلف را باید بست و نهاد‌های نظارتی را تقویت کرد. باید شیوه‌های مناسب برای تحقق سطحی مناسب از عدالت را جستجو‌کرد و آن را در کشور نهادینه کرد.

سیزدهم: یکی از نیاز‌های حیاتی امروز ما، گسترش فرهنگ مهربانی، نیک‌اندیشی و مدارا در جامعه است. مردم ایران همواره در سختی‌ها به یکدیگر امید داشته و تکیه‌گاه یکدیگر بوده‌اند. باید زمینه‌های اجتماعی، رسانه‌ای و آموزشی لازم برای تعمیق این روحیه فراهم شود.

چهاردهم: نظام مدیریتی کشور، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازنگری، به‌روزسازی و کارآمدی است. اگر این تحول رخ دهد، امید به آینده در میان جوانان افزایش خواهد یافت؛ همان جوانانی که سرمایه‌های ملی ما در دهه‌های آینده خواهند بود.

بی‌تردید، اگر این همبستگی ملی پاس داشته شود و در کنار آن، اصلاحات عاقلانه و عمیق در عرصه حکمرانی صورت گیرد، ایران می‌تواند در زمانی کوتاه‌تر از انتظار، از پیامد‌های حمله تجاوزکارانه عبور کرده و به موقعیتی چند برابر قوی‌تر از قبل دست یابد. به امید ایرانی همیشه پیروز و سربلند. 

 

/ انتهای پیام /