به گزارش «سدید»؛ این روزها کشور ما در یکی از مهمترین بزنگاههای تاریخی خود به سر میبرد که تا سالیان سال دربارهاش حرفهای بسیاری گفته میشود و از دل آن داستانهای زیادی بیرون میآید و به دست نسلهای بعدی خواهد رسید.
۱۴ تیرماه به نام روز قلم نامگذاری شده، قلمی که رسالتش بیان حقیقت و انعکاس واقعیات است. به گفته ابراهیم حسنبیگی نویسندگان در این برهه رسالت سنگینی دارند اما باید اجازه دهند اتفاقها در وجودشان تهنشین شود تا بتوانند اثر ماندگار و اثربخشی خلق کنند. او خود از نویسندگان پیشکسوت حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است که آثار زیادی را در طول دوران فعالیت خود به رشته تحریر درآورده و ۴۰ اثر او در جشنوارههای مختلفی در ایران برگزیده شده است، از جمله کتاب «ریشه در اعماق» که سالهای متعددی به عنوان کتاب برگزیده ۲۰ سال داستاننویسی انقلاب و دفاع مقدس انتخاب شد، همچنین «غنچه بر قالی» کتاب برگزیده سال ۲۰۰۰ از سوی کتابخانه ملی مونیخ آلمان است.
با این نویسنده درباره تأثیرات جنگ بر پهنه ادبیات و فعالیت نویسندگان در این دوران گفتوگو کردیم و حسنبیگی به فرصتها و آسیبهای داستاننویسی در این برهه تاریخی اشاره کرد و در پایان نیز گریزی به وضعیت ادبیات و کتاب زد که مشروح آن را میخوانید.
ابراهیم حسنبیگی درباره بازتاب جنگ ۱۲روزه و مخاطرات آن و همچنین بیان واقعیتها و حقیقتهای موجود در عرصه ادبیات، میگوید: طبیعتاً تأثیر این اتفاقها را الان نمیبینیم و باید زمان بگذرد تا نویسندگان دست به کار شوند و بنویسند.
در حال حاضر این صاحبنظران اجتماعی و سیاسی هستند که شرایط موجود را تحلیل میکنند و پس از آن اگر روال زندگی به همین شکل پیش برود حتماً این مقطع مهم و بزرگ تاریخی، تأثیرات خودش را بر ادبیات هم خواهد گذاشت همان طور که در هشت سال دفاع مقدس این اتفاق افتاد و حتی تا به امروز هم پس از گذشت ۳۷ سال از پایان جنگ، نویسندگان از آن دوران مینویسند و هنرمندان اثر خلق میکنند. به نظرم باید منتظر بمانیم و ببینیم چه اتفاقی میافتد و انعکاس این واقعه در ادبیات به چه شکل خواهد بود.
وی ادامه میدهد: از آنجایی که وظیفه نویسنده بیان واقعیتهای موجود و تأثیر آن بر زندگی انسانهاست قطعاً ادبیاتی میتواند بالنده باشد که مبتنی بر بیان این واقعیتها و اتفاقهایی است که پیرامونش رخ میدهد و خودش هم به عنوان یکی از آن شخصیتها تأثیرات لازم را از آن اتفاق گرفته است. البته نویسنده مستندنویس نیست و میتواند بعدها با مراجعه به نوشتههای مستندنگارها این واقعیتها را با تخیل بیامیزد و یک واقعیت جدید از آنچه اتفاق افتاده را به هنر و ادبیات نشان دهد.
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که جنگ چه تأثیری روی مسیر و جریان ادبیات میگذارد، یادآور میشود: جنگ در شالوده و همه شاخصههای زندگی انسان چه خوب و چه بد تأثیر خودش را میگذارد، اما آنچه این تأثیر را ماندگار میکند تلاش هنرمند و نویسنده است که در زمان جنگ و یا پس از آن دست به قلم میشود و تأثیراتی که جنگ روی خودش و اطرافیانش داشته را در قالب رمان به رشته تحریر درمیآورد. در واقع حرفه نویسندگی ایجاب میکند نویسنده براساس واقعیتهای تلخ و شیرین پیرامون خود و جامعهاش، آن را در قالب رمان و داستان بنویسد و آن واقعه را در قالب ادبیات ماندگار کند. مانند کاری که لئو تولستوی یا میخائیل شولوخف در انقلاب روسیه یا پیش از آن انجام دادند.
نویسندگانی که تاریخ را ماندگار کردند
حسنبیگی با بیان اینکه جنبه ماندگاری این واقعیتها بستگی به تلاش نویسندگان دارد، به آثار نویسندگان روسی اشاره میکند و میگوید: زیباترین صحنههای انقلاب و شعلهور شدن آتش جنگ در روزهای حکومت سزار را در رمان «دن آرام» شولوخف میبینیم، یا حمله ناپلئون به روسیه را در «جنگ و صلح» شاهدیم. اینها آثار برجسته جهان هستند که در طول تاریخ ماندگاری طولانی هم دارند.وی ادامه میدهد: البته نویسندگان ایرانی هنوز شاخصههای لازم را برای طرح موضوعات داخلی در سطح جهانی ندارند و شاید این اتفاق هم به این زودی برای ما رخ ندهد اما هر چه از ایام جنگ فاصله بگیریم و زمان بیشتری بگذرد، نویسندگانی خواهند آمد که با توجه به مستندات موجود، میتوانند این کار را انجام دهند. البته این گفته به آن معنا نیست نویسندگانی که امروز این وقایع را میبینند اثری درباره آن تولید نکنند اما باید این اتفاقها در ذهن، جان و روح نویسنده بارور شود و به عمل بیاید.حسنبیگی درباره تأثیرات کوتاهمدت جنگ اخیر بر فضای فرهنگی و ادبیات از چرخه تولید تا توزیع کتاب میگوید: ممکن است برخی نویسندگان که زمان زیادی هم از این اتفاق نگذشته دست به قلم شوند و این وقایع را بنویسند. البته ما پیشتر هم چنین موقعیتهایی را تجربه کردیم، به طور مثال نویسندگانی هم بودهاند که همان زمان درباره وقایعی مانند جنگ سوریه، لبنان و غزه نوشتهاند و کتابهایی درباره شهدای مقاومت منتشر شد. ممکن است در مورد جنگ ۱۲ روزه هم شماری از نویسندگان این کار را انجام دهند.
پرهیز از شتابزدگی در تولید اثر
حسنبیگی با بیان اینکه نویسنده نباید دچار روزمرگی و شتابزدگی شود، به دوران هشت ساله جنگ تحمیلی و عملکرد نویسندگان در آن دوران و همچنین سیر ادبیات اشاره میکند و میگوید: ما شبیه این اتفاقات را در هشت سال دفاع مقدس هم داشتهایم. از همان ابتدای جنگ در سال ۵۹ جمعی از نویسندگان شروع به نوشتن کردند و آثاری هم درباره همان چند ماهه نخست جنگ منتشر شد که پختگی لازم را نداشت و شتابزندگی در آنها کاملاً محسوس بود. ضمن اینکه ماندگاری این آثار هم در تاریخ ادبیات اندک است.آثاری که در زمان جنگ و درباره جنگ هشت ساله نوشته شده تعدادش کم نیست اما تعداد کتابهایی که ماندگار شد و توانست تا به امروز جزو آثار برجسته باشد، خیلی کم است. ضمن اینکه عمده آثار خوب دفاع مقدسی ما هم سالها پس از جنگ نوشته شد، به همین دلیل است که من توصیه نمیکنم نویسندگان از همین حالا این کار را انجام دهند مگر اینکه آن پختگی لازم را داشته باشند و موضوع در وجودشان حل شده باشد.
هنر و ادبیات متولی ندارد!
در بخش دیگری از این گفتوگو که به بهانه روز قلم با این نویسنده صورت گرفت، حسنبیگی به مصائب و مشکلاتی که نویسندگان همواره با آن دست به گریباناند اشاره میکند و با ابراز تأسف از اینکه هنر و ادبیات در کشور ما متولی درستی ندارد، میافزاید: هر بخشی در جامعه صنف مخصوص خودش را دارد و در تمام صنوف، تشکیلاتی وجود دارد که امورات آنها را ساماندهی و قانونمند میکند. البته این بدان معنی نیست که صنف نویسندگان هم یک رئیسی داشته باشد و نویسندگان را قانونمند کند و به عبارتی برایشان تعیین تکلیف کند. اما اینکه مجموعه فعالیتهای هنری و فرهنگی به ویژه در حوزه ادبیات، شعر و داستان به حال خودشان رها شدهاند اتفاق خوبی نیست.
انجمن قلم اصلاً ارتباطی با نویسندگان ندارد
ما نهادها و تشکیلاتی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد، انجمن قلم، حوزه هنری و... داریم اما متأسفانه ارتباط مستقیمی با نویسنده ندارند بلکه اینها فقط سیاستگذاران کلی نظام فرهنگی کشور هستند و بیشتر از این هم از آنها انتظاری نمیرود. اما زیرمجموعههای این بخشها و نهادها که متولی تأسیس و تشکیل انجمنهایی مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن قلم و... هستند هم عموماً کارایی ندارند زیرا آنها هم به دلیل مشکلات مالی، نبود امکانات لازم برای خدماتدهی به نویسندگان و حتی ناتوانی در سیاستگذاریها و... اثر و کارایی لازم را ندارند. در حالی که این انجمنها باید محلی برای گردهمایی و دورهمی نویسندگان با یکدیگر باشند اما میبینیم تشکلهایی مانند انجمن قلم اصلاً ارتباطی با نویسندگان ندارد. این را من با اطمینان میگویم چون سالها عضو هیئت مدیره و عضو هیئت مؤسس این انجمن بودهام و میدانم نویسندگان به حال خودشان رها شدند و فقط سالی یکی دو بار به بهانه برخی انتخابات درون تشکیلاتی از آنها خواسته میشود به انجمن مراجعه کنند، در حالی که معنا و کارکرد انجمن فراتر از اینهاست. البته انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در مقایسه با انجمن قلم وضعیت بهتری دارد و فعالتر است، اما در مجموع این تشکلها حمایت نمیشوند و پشتوانهای ندارند.
جامعه از نشاط فرهنگی خالی است
به عقیده من انحصارگرایی دولتی در امورات مختلف از اقتصادی تا فرهنگی موجب شده بخش خصوصی نقش چندانی نداشته باشد. همان طور که اشاره کردم متأسفانه بخش فرهنگی هم رها شده است؛ در حالی که وظیفه اصلی نهادهایی مانند وزارت ارشاد، حوزه هنری و... سازماندهی و حمایت از بخشهای مرتبط با فعالیت اهل فرهنگ و ادبیات است. اما آن سوی ماجرا را هم که میبینیم وضعیت نشر تعریفی ندارد و ناشران چاپ کتاب جدید را قبول نمیکنند چون مردم کتاب نمیخوانند و کتابها فروش ندارند. حالا علتش چیست؟ چون جامعه تهی از نشاط فرهنگی است و از آن طرف جریان فرهنگی که شادابی و نشاط را به جامعه تزریق کند هم وجود ندارد و عملاً مردم برای دیدن فیلم به سینما هجوم نمیبرند و برای خرید کتاب احساس نیاز نمیکنند. یک بخشی از این معضلات به وزارت فرهنگ و ارشاد مربوط است و بخش عمده آن هم به نحوه حکمرانی مرتبط است و مردم آن قدر درگیر معضلات غیرفرهنگی شدند که دیگر به فرهنگ اهمیتی نمیدهند.
/ انتهای پیام /
منبع: روزنامه قدس