بازخوانی عهدنامه مالک‌اشتر با رویکرد حکمرانی معاصر در گفت‌و‌گو با مصطفی جمالی/ بخش اول؛

حکمرانی علوی یعنی خدمتگزاری

حکمرانی علوی یعنی خدمتگزاری
در ادبیات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، حکمرانی باید در این چارچوب و فضا فهمیده شود: اولاً امانت است و ثانیاً سرچشمه پرستشی نوین برای حکمران است. همان‌طور که گفتم حکمران به این مسئولیت به‌عنوان یک غنیمت دنیایی نگاه نمی‌کند که بخواهد به منصبی یا قدرتی برسد؛ خیر، بحث از خدمت است. او باید بیش از حد توان، خود را برای ملت صرف کند و این به مفهوم ایثار است. باید تمام خود و تمام وُسع خویش را برای مردم هزینه کند و بتواند آن اهداف الهی را محقق سازد.

گروه دین و اندیشه «سدید»؛ در روزگاری که اندیشه تمدن نوین اسلامی و استقرار دولت اسلامی در کانون توجه قرار دارد، بازخوانی متون بنیادینی چون نهج‌البلاغه و به‌ویژه عهدنامه مالک‌اشتر، اهمیتی دوچندان می‌یابد. این میراث گران‌بها، سرشار از آموزه‌هایی است که می‌تواند راهگشای حکمرانی در عصر حاضر باشد و به چگونگی پیاده‌سازی اسلام در مقیاس تمدنی پاسخ دهد. اما پرسش‌های بنیادینی نیز در این میان مطرح می‌شود؛ مثلاً چگونه می‌توان از متنی که قرن‌ها پیش نگاشته شده، برای مواجهه با پیچیدگی‌های دنیای مدرن و مسائل نوپدید در عرصه مدیریت، سیاست، اقتصاد و امنیت بهره جست؟ آیا دستورالعمل‌های خاص عهدنامه در باب اموری چون مالیات، سپاه یا دیوان‌سالاری در جهان امروز همچنان کاربردی است یا تحولات زمانه آنها را کم‌اثر ساخته است؟ روح حاکم بر نگرش امام علی (ع) به مقوله حکمرانی چیست و چه تمایزی با الگوهای رایج مبتنی بر قدرت صرف دارد؟ اهداف غایی یک حکومت اسلامی بر مبنای این عهدنامه کدام‌اند و چگونه می‌توان این آموزه‌ها را به شکلی ملموس در بهبود حکمرانی، تحقق عدالت و رفاه جامعه به کار گرفت؟ ما در پی یافتن پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها و کنکاش در ابعاد مختلف نامه گران‌سنگ امیرالمؤمنین (ع) به مالک‌اشتر، با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر مصطفی جمالی - عضو هیئت‌علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم - به گفتگو نشسته‌ایم. در ادامه، بخش نخست این گفتگو را از نظر خواهید گذراند.

 

اصول علوی در نظام‌سازی اسلامی

به عنوان مقدمه می‌خواهیم ابتدا به این مسئله ورود کنید که نهج‌البلاغه و به طور خاص عهدنامه مالک‌اشتر، امروز که در موقف دولت اسلامی قرار داریم، چه کمکی می‌تواند به ما کرده و از چه جایگاهی برخوردار است؟

جمالی: در این دوره و زمانه، بیشترین نیاز به فهم کلمات معصومین (علیهم‌السلام) احساس می‌شود؛ زیرا طرح عظیم انقلاب اسلامی که به نام تمدن نوین اسلامی شناخته می‌شود، در حال پیگیری است. تحقق این تمدن، مستلزم آن است که جریان اسلام در آن جاری شود و این تمدن، صبغه اسلامی به خود بگیرد و برای این مهم نیز یقیناً فهم ما از روایات، آیات و معارف دینی‌مان باید در مقیاس تمدن‌سازی ارتقا یابد. نمی‌توان با فهمی ساده و بسیط از معارف دینمان، در زمانه خود زیست کرد. به تعبیر مرحوم علی صفایی حائری، «در مقابل کفر پیچیده، اسلام پیچیده باید به میدان بیاید.» رهبری نیز در پیام اخیر خود به مناسبت یک‌صدسالگی حوزه علمیه، چنین تعبیر کردند که طلبه در مقیاس تمدن‌سازی باید فهم خود را توسعه دهد. کاری که انقلاب اسلامی در صدد انجام آن رفته، همین مسئله است. رهبران انقلاب بارها بر این نکته تأکید کرده‌اند که هدف عمده انقلاب اسلامی، دستیابی به تمدن نوین اسلامی است. کلمه «نوین» نیز به این معنا مطرح شده است که این تمدن با اقتضائات دنیای امروز نیز متناسب باشد.

فهم ما از روایات، آیات و معارف دینی‌مان باید در مقیاس تمدن‌سازی ارتقا یابد. نمی‌توان با فهمی ساده و بسیط از معارف دینمان، در زمانه خود زیست کرد.

رسالت حکومت‌ها نسبت به گذشته بسیار تفاوت کرده است. در گذشته، وظیفه حکومت‌ها پاسداری یا پرستاری از جامعه بود. ساختار حکومت، طوایفی بود و بعدها به پادشاهی تبدیل شد. امور، بسیار بسیط بود. اما اوضاع زندگی امروز تفاوت‌های زیادی کرده است. فعالیت مردم بیشتر معطوف به کشاورزی بود یا تجارتی که توسط تجار و بازرگانان صورت می‌گرفت. برخی نیز به کارهای علمی و فرهنگی اشتغال داشتند. یک روحانی متناسب با اقتضای جامعه خود فعالیت می‌کرد و سلطان یا خانی حدود و مرزها را نگه می‌داشت. امور به‌صورت طبیعی جریان داشت.

اما مسئله توسعه و پیش‌تر از آن مدرنیزاسیون که شاید بیش از ۲۵۰ سال قدمت نداشته باشد و مسئله دولت مدرن که پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد، پیچیدگی جوامع را بسیار افزایش داد. سخن از جامعه پیشرفته و الگوی توسعه جامعی به میان آمد که طبق آن، همه ابعاد جامعه باید به‌صورت هماهنگ پیش برود. مسئله حکومت‌داری و جامعه‌پردازی بسیار متفاوت از گذشته شده است. همان‌طور که اشاره شد، اکنون ابعاد توسعه مطرح است، نه بخش‌های مجزای توسعه که هر بخش آن به طور مستقل عمل کند. هماهنگی که در گذشته شاید به طور طبیعی یا ضروری ایجاد می‌شد، اکنون ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد و سخن از الگوی جامع و شئون حیات است؛ از چگونگی رشد کودک در کودکستان تا پرورش انسانی متناسب با جریان توسعه. به‌ویژه با نگاهی که در دنیای امروز وجود دارد و محور توسعه را توسعه انسانی می‌دانند، به‌گونه‌ای عمل می‌شود که ابعاد مختلف سیاست، فرهنگ و اقتصاد به‌صورت هماهنگ رشد کنند. به‌عنوان‌مثال، نظام سرمایه‌داری فقط یک نظام اقتصادی نیست، بلکه یک نظام سازمان‌یافته است که بر مدار اقتصاد، توسعه فرهنگی و سیاسی نیز صورت می‌گیرد. این توسعه نه‌تنها در مقیاس ملی، بلکه در مقیاس جهانی رقم می‌خورد. عصر، عصر ارتباطات است و اقتصاد کشورها به یکدیگر پیوند خورده‌اند. ملیت، حتی به آن معنایی که در گذشته وجود داشت، اکنون معنای دیگری یافته است. توسعه کشورها خارج از مرزهای خودشان رقم می‌خورد؛ امنیت، اقتصاد و ابعاد مختلف دیگر. اگر به این مقیاس توجه کنیم، درمی‌یابیم که چنانچه انقلاب اسلامی بخواهد اقدامی انجام دهد، باید موضوع را به‌خوبی بشناسیم. موضوع‌شناسی، به تعبیر ادبیات فقهی خودمان یعنی شناخت مقیاسی که قرار است در آن حضور داشته باشیم. باید صحنه و مسائل مبتلابه جامعه را بشناسیم، سپس بررسی کنیم که فهم ما از دین برای پاسخگویی به این مسائل چقدر باید ارتقا یابد.

 

عهدنامه مالک‌اشتر، یک متن ازلی

پرسشی که باتوجه‌به این مقدمه در ذهن ما تقویت می‌شود، آن است که بخشی از توصیه‌های حضرت علی (ع) در این نامه، مرتبط با مباحث اخلاقی، معنوی و انسانی است. این بخش حتماً قابل‌توجه بوده و باید مورداستفاده قرار گیرد؛ به‌عبارت‌دیگر جاودانه بوده و در همه زمان‌ها و مکان‌ها قابل‌استفاده هستند. اما بخشی از آن ناظر به امور حکمرانی است. برای مثال گرفتن مالیات، امور لشکرداری، دیوانی، نظارت و بازرسی و مسائلی از این دست. حال پرسش اینجاست که باتوجه‌به این مقدمه‌ای که بیان کردید، آیا این پیچیدگی و تغییری که امروزه ما در فضای مدیریت و سیاست شاهد هستیم، این بخش از منویات حضرت را برای ما بدون استفاده نمی‌کند؟

جمالی: برای من این‌گونه به نظر نمی‌رسد که بگوییم کلمات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) یا حتی قرآن فقط ناظر به زمانه و مسائل زمان خودشان بوده‌اند. بلکه این کلمات اعم از کلمات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و وحی یعنی قرآن، فرازمانی هستند. اعتقاد ما این است که این‌ها ناظر به رفع همه نیازهای بشر تا انتهای تاریخ هستند. نکته مهم، نحوه مواجهه ما با این کلمات است. ما احساس می‌کنیم که برای همه نیازها، پاسخی وجود دارد. درست است که حکومت‌ها پیچیده شده‌اند، اما برای حکومت پیچیده امروز نیز پاسخی در روایات، کلمات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و قرآن یافت می‌شود. البته اینکه با جزئیات همه مطالب در آن باشد، خیر این‌گونه نیست. اصلاً ممکن نیست که حضرات معصومین همه جزئیات را تا قیامت برای ما بازگو کنند، بلکه «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ» یعنی باید فقه و اجتهادی در این مقیاس شکل بگیرد. به همین دلیل، انسان وقتی عهدنامه جناب مالک‌اشتر را نگاه می‌کند، احساس می‌کند که این متون واقعاً برای حکمرانی دنیای امروز حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند. به‌عنوان‌مثال، اگر اشتباه نکنم «جرج جرداق» است که می‌گوید «باوجود پیچیدگی‌هایی که در تدوین حقوق بشر امروز وجود دارد، نهج‌البلاغه حضرت علی (ع) به‌مراتب از این منشورها قوی‌تر است.» در روش حکمرانی، بحران‌هایی که حکمرانان با آن مواجه‌اند یا نیازهایی که در همه عرصه‌ها دارند، این متن مطالب گفتنی دارد. اما باید لوازم کلام معصوم را دریابیم، پیچیدگی‌های دنیای امروز را ببینیم و بتوانیم فهم خود را از دین، در این مقیاس ارتقا بخشیم. این امر چگونه ممکن است؟ نیازمند اجتهاد و روش اجتهادی است. با همان روش و منطق گذشته، نمی‌توانیم فهم خود را ارتقا دهیم.

ما احساس می‌کنیم که برای همه نیازها، پاسخی وجود دارد. درست است که حکومت‌ها پیچیده شده‌اند، اما برای حکومت پیچیده امروز نیز پاسخی در روایات، کلمات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و قرآن یافت می‌شود.

رهبر معظم انقلاب در سال ۷۴ ضمن دیدار با حوزه‌های علمیه در فرمایشاتشان فرمودند «هم فقه باید توسعه کمّی پیدا کند و هم فقاهت.» منظور این است که دستگاه فهم دین رشد یابد. فقاهت، غیر از توسعه کمی یا کیفی فقه است؛ به این معنا که باید در عرصه‌های حکومت نیز تفکر کنیم. دستگاه فقاهت ما باید رشد پیدا کند تا بتوانیم به‌عنوان‌مثال همچون «شهید صدر» نظامات را استنباط کنیم. در دین این نظامات وجود دارد؛ ما باید فهمی نظام‌مند از دین داشته باشیم. مثلاً در همین نامه مالک‌اشتر، بحث امنیت و جامعه مطرح است. ارتباط اینها با یکدیگر چیست؟ حضرت علی (ع) وقتی مسائل امنیتی، اجتماعی، فرهنگی یا عمرانی را مطرح می‌کنند، همه این‌ها را به‌هم‌پیوسته می‌دانند؛ این‌طور نیست که از هم جدا باشند. نظامی که در این معارف درک می‌شود، شامل نظام اقتصادی و نظام سیاسی نیز هست. شاید در گذشته چنین نگاهی به کلمات معصومین وجود نداشت و موضوعات به‌صورت مجزا و هر موضوع به‌تنهایی فهمیده می‌شد. در همان حد هم کارشان پیش می‌رفت. ولی چون اکنون نیازمند یک نظام هستیم، علی‌القاعده باید نسبت میان موضوعات را ببینیم. برای این منظور شما نیازمند منطق کل شناسی هستید. دیگر نگاه انتزاعی و کلی برای اجتماع شما کافی نیست؛ بلکه در کنار نگاه کلی، باید کل شناسی نیز داشته باشید؛ بنابراین پاسخ من آن است که این متون دینی کاملاً برای امروز ما مناسب هستند، اما برای استفاده از آن‌ها ما نیازمند دستگاه فقاهت جدید و توسعه فقه هستیم.

نامه مالک‌اشتر ظرفیت بزرگی است. این‌گونه نیست که حضرت در این نامه به مسائل اخلاقی و معنوی بسنده کرده باشد. در ادامه به برخی دستورات حضرت می‌رسیم که می‌تواند ناظر به ساختارهای اجتماعی باشد و به‌خوبی می‌توان بنیان ساختار اجتماعی را مبتنی بر برخی از این توصیه‌های حضرت بنا نهاد.

 

حکمرانی، بالاترین عبادت یک انسان

مهم‌ترین نگاهی که حضرت علی (ع) در این نامه در حوزه حکمرانی مطرح می‌کنند و ما باید بیشتر از آن بهره‌مند شویم، این است که حکمرانی یک امانت الهی است، نه یک غنیمت دنیایی. شاید بتوان گفت که حکمرانی، بالاترین امر عبادی است که یک فرد می‌تواند در جامعه انجام دهد.

اگر بخواهیم به متن خود نامه وارد شویم، به باور شما نخستین درسی که از این نامه می‌توان برای حکمرانی امروز برداشت کرد چیست؟

جمالی: مهم‌ترین نگاهی که حضرت علی (ع) در این نامه در حوزه حکمرانی مطرح می‌کنند و ما باید بیشتر از آن بهره‌مند شویم، این است که حکمرانی یک امانت الهی است، نه یک غنیمت دنیایی. شاید بتوان گفت که حکمرانی، بالاترین امر عبادی است که یک فرد می‌تواند در جامعه انجام دهد. حضرت علی (ع) در این نامه به مالک توجه می‌دهند که به این امر به‌عنوان یک اطاعت و بزرگ‌ترین پرستش نگاه کند. اگر این دیدگاه در جامعه و در حکومت اسلامی نهادینه شود، کسانی که بر مسند حکمرانی می‌نشینند، درمی‌یابند که در حال شکل‌دادن به یک عبادت جمعی و مشارکت در یک پرستش جمعی هستند و این بالاترین عبادت است. همان‌طور که در ادبیات فارسی گفته می‌شود: «عبادت به‌جز خدمت خلق نیست». مسئله آن است که خدمت به مردم و جامعه بالاترین عبادت است. البته عبادت‌های فردی هم داریم، ولی واقعاً این نگاه که انسان احساس کند بحث حکمرانی، بحث خدمت به مردم و عبادت الهی است و این را به‌عنوان امانتی که بر دوش حکمران بوده و باید سالم به آیندگان برساند در نظر بگیرد، بسیار مهم است.

 

اگر با مسامحه این بیان حضرت را به‌عنوان بینش نسبت به حکمرانی لحاظ کنیم و بعد بخواهیم وارد منش و روش حکمرانی شویم، حضرت علی (ع) در فرازی می‌فرمایند که «وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ»، یعنی «نگو كه مرا بر شما امير ساخته‏ اند و بايد فرمان من اطاعت شود»، پرسشی که وجود دارد آن است که امروزه به درستی گفته می شود که حکومت از سنخ الزام و اجبار است و دولت کسی است که همه باید در مقابل او امرپذیر باشند. طبیعتا سطحی از این پدیده درست است که اگر حکومت الزام نداشته باشد، هرج و مرج به وجود می آید. اما در روش و منش حکمرانی پرسشی که مطرح می شود آن است که این جملات را چگونه باید تفسیر نمود و وجه جمع آن با اقتدار دولت چیست؟

جمالی: بنیان جامعه اسلامی - برخلاف جوامعی که در گذشته وجود داشته‌اند مانند جوامع فراعنه و سلاطین که مسئله سلطنت در آن‌ها مطرح بود - به این معنا که فرمانی از بالا صادر می‌شد و بقیه مجبور به انجام آن بودند، فرودستان وجود داشتند، طبقه‌ای از حکمرانان و اشراف بودند و عده‌ای کارگر مجبور و ملزم به کار بودند، متفاوت است. نگاه از بالا به پایین در دستگاه‌های حکومتی گذشته وجود داشته و هنوز هم تا حدی وجود دارد. هرچند درست است که در نظامات مدرن امروز، سخن از دموکراسی، برابری انسان‌ها و آزادی به میان می‌آید؛ اما در باطن، انسان احساس می‌کند که نوعی همان فاصله طبقاتی که در نظام سرمایه‌داری می‌بینیم وجود دارد. عده‌ای کاملاً در منصب ریاست نشسته‌اند، عده‌ای مقدرات جامعه را رقم می‌زنند و عده‌ای دیگر در طبقات پایین جامعه قرار دارند. این فاصله طبقاتی در نظام سرمایه‌داری که بیش از حد است.

امروزه ساختارهای اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که به نفع طبقه مستضعف نیست و معمولاً طبقه ملأ و مترفین بر مسند ظلم استوار هستند.

بنابراین، این تبعیض در طبقه‌بندی اجتماعی در گذشته هم وجود داشته و امروزه به شکل پیچیده‌تری بازتولید شده است. قرآن کریم نیز در خصوص فرعون می‌گوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» یعنی قوم خود را خار می‌کرد تا از او اطاعت کنند. البته ابزارهای این خفیف کردن امروزه تغییر کرده است. در گذشته ابزارها عیان‌تر بوده و با کاربست آشکارتر قدرت صورت می‌گرفته است. اما امروزه ساختارهای اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که به نفع طبقه مستضعف نیست و معمولاً طبقه ملأ و مترفین بر مسند ظلم استوار هستند. اما جریان ولایت و حکمرانی که انبیا آورده‌اند، اساساً تفاوت جوهری با حکومت‌های بشری دارد. اساساً مسئله ولایت و حکمرانی، مبتنی بر نظریه ولایت است. خداوند می‌فرماید: «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا» و خدا خود را ولی مؤمنان می‌داند و کسانی که از جانب خدا ولایت دارند، متفاوت است. ولایت در ادبیات دینی ما به معنای دستگیری و شفاعت است؛ «ولی» کسی است که دستگیری می‌کند. رابطه‌ای که بین ولی و مردم وجود دارد، بسیار مهم است؛ به این معنا که «ولی»، خود را وقف مردم می‌کند و این مردم هستند که بر سر «ولی» منت می‌گذارند. روایتی از امام حسین (علیه‌السلام) وجود دارد که می‌فرمایند: «کسی که عطای تو را قبول می‌کند، در واقع او بر کرم به تو کمک می‌کند.» همیشه بدانید کسی که شما به او کمک می‌کنید، در واقع او دستِ دهنده دارد و دست شما را می‌گیرد. این برخلاف آنچه است که ما خیال می‌کنیم. حکمران بر سر مردم منت ندارد و نباید انتظار تشکر از مردم داشته باشد. برعکس! وی باید خادم مردم باشد و از مردم تشکر کند که خدمت وی را پذیرفته‌اند.

فرهنگ دین، فرهنگی معکوس تصور رایج است؛ گویی مردم دست برتر را دارند و حکمران در موضع پایین‌تر است؛ بنابراین اگر به بحث قبل بازگردم، سنخ حکومت در معنای اسلامی خود کاملاً متفاوت با حکومت در معنای سنتی و مدرن آن است. در نگاه اسلامی «ولی» کسی است که خود را وقف مردم می‌کند و نمی‌خواهد پا روی دوش مردم بگذارد تا به رشد و تکاثر برسد. نمی‌خواهد مردم را نردبان ترقی خود - چه از لحاظ قدرت و چه از لحاظ ثروت - قرار دهد. او خود را فدای مردم می‌کند و از آن‌ها دستگیری می‌نماید. به تعبیر زیارت اربعین: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ و حَیْرَه الضَّلَالَهِ». این دستگیری نیز بر اساس محبت است. به تعبیر قرآن: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَیَتِيمًا وَأَسِيرًا» بنابراین امداد «ولی الهی» مبتنی بر یک رابطه محبت‌آمیز است. رابطه محبتی که بین ولی و مردم وجود دارد، یکی از عناصر اصلی در دستگاه حکمرانی جامعه دینی است که در نهج‌البلاغه و همین نامه فراوان دیده می‌شود.

در نگاه اسلامی «ولی» کسی است که خود را وقف مردم می‌کند و نمی‌خواهد پا روی دوش مردم بگذارد تا به رشد و تکاثر برسد. نمی‌خواهد مردم را نردبان ترقی خود - چه از لحاظ قدرت و چه از لحاظ ثروت - قرار دهد. او خود را فدای مردم می‌کند و از آن‌ها دستگیری می‌نماید.

در فرمایشات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فراوان آمده است که: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ» یعنی قلب خود را پایگاه رحمت، محبت و لطف برای رعیت قرار ده.  بعد در ادامه حضرت می فرمایند «کاری کن که عیب‌پوش مردم باشی؛ عیب مردم را آشکار نکن، بلکه خودت عیب‌پوش آنان باش.» بنابراین در جامعه دینی و در نسبت میان جامعه و دولت، ما مقوله ولایت را داریم که با محبت و خدمت گره خورده است. در اینجا نگاه ارباب - رعیتی معنی دار است. رعیت نیز نه به معنای فرودست، بلکه به معنای کسی است که حقوق وی را باید رعایت کرد. رابطه ای که مردم نیز با هم دارند مبتنی بر برادری است. به تعبیر قرآن کریم: «انما المومنون الاخوه.» به تعبیر مرحوم آیت الله شاه آبادی -  استاد امام خمینی(ره) - در کتاب «شذرات»، جامعه اسلامی از آن خیط عمودی و خیط عرضی، مانند تار و پود در هم تنیده هستند. آن پودی که این تار ها را به یکدیگر پیوند می دهد، مسئله محبت است. یک کثرت عرضی نیز میان مردم وجود دارد که رابطه اخوت است. رابطه ولی با مردم، مانند رابطه پدر - فرزندی است. ولی یا امام، رفیق شقیق است. در روایت امام رضا (علیه‌السلام) وارد شده است که: «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ ، وَالأَخُ الشَّقيقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ» یعنی امام ، همدم و رفيق است و پدر مهربان و برادرِ همسان است و مادر نيكوكار به فرزند كوچكش. همان‌طور که پدر نسبت به فرزندانش محبتی از سر عشق دارد و خود را وقف فرزندانش می‌کند، جنس حکمرانی اسلامی نیز چنین است. اگرچه در آن الزام وجود دارد – هر حکمرانی‌ای الزاماتی دارد – ولی اولاً این حکمرانی فقط به الزام محدود نمی‌شود؛ در ثانی سنخ الزام آن متفاوت با دیگر حکومت های دنیاست. تفاوت جوهری بین جامعه اسلامی و جامعه غیراسلامی و بین جامعه انبیا و دستگاه‌های حکومتی بشری وجود دارد. این مطلب بسیار مهم است.

در ادبیات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، حکمرانی باید در این چارچوب و فضا فهمیده شود. اولاً امانت است و ثانیاً سرچشمه پرستشی نوین برای حکمران است. همان‌طور که گفتم حکمران به این مسئولیت به‌عنوان یک غنیمت دنیایی نگاه نمی‌کند که بخواهد به منصبی یا قدرتی برسد؛ خیر، بحث از خدمت است. او باید بیش از حد توان، خود را برای ملت صرف کند و این به مفهوم ایثار است. باید تمام خود و تمام وُسع خویش را برای مردم هزینه کند و بتواند آن اهداف الهی را محقق سازد.

 

ضرورت نگاه منظومه‌ای به عهدنامه مالک‌اشتر

پرسشی که اکنون مطرح می‌شود آن است که اهداف مدنظر حکومت اسلامی که حضرت علی (ع) در این نامه به آن‌ها اشاره می‌کنند چیست؟

جمالی: عمده وظایفی که در جامعه اسلامی، حکمران خود را مکلف به انجام آن‌ها می‌داند، در این نامه آمده است. دستورات مهمی در این نامه وجود دارد و چند هدف عمده نیز می‌توان برای آن متصور شد که عبارت‌اند از اولاً توجه به امور اجتماعی و فرهنگی؛ ثانیاً تأکید بر مسائل امنیتی و نظامی. حضرت از لحاظ نظامی و امنیتی به مالک تذکر می‌دهند که به قدرت لشکر توجه داشته باشد و این قدرت موجب غفلت او نشود. ثالثاً امور اقتصادی و مالی شامل خراج، جزیه، زکات، خمس و سایر مسائل مالی که بنیه اقتصادی را برای عمران و آبادی فراهم می‌کند. هدف حکمران، ایجاد عمران و آبادی است، چه در حوزه صنعت، چه در حوزه کشاورزی و چه در حوزه بازرگانی و تجارت برای اصناف مختلف. در این خصوص، دستورات خاصی وجود دارد و حضرت تأکید می‌کنند که باید همه وجوه جامعه را در نظر گرفت. نمی‌توان فقط به بعد اقتصادی توجه کرد و از ابعاد امنیتی و سیاسی غافل شد. چنین دستوراتی به حکمرانان داده می‌شود.

از آنجا که سیاست خارجی بیشتر بر عهده خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود و ایشان شخصاً نسبت به امپراتوری‌ها تصمیم‌گیری می‌کردند، بعد سیاست خارجی در این نامه کمتر موردتوجه قرار گرفته است. علاوه بر این‌ها، دستوراتی نیز وجود دارد که خاص شخص حاکم است؛ از جمله اینکه تقوای فردی داشته باشد، اهل ایثار باشد و خدمت به مردم را نوعی طاعت بداند و در این طاعت ایثار کند و همواره به دنبال یاری خداوند باشد. هدف، کسب رضایت خداوند است که البته رضایت مردم نیز در همان رضایت خدا حاصل می‌شود. کار باید برای خدا انجام شود، نه برای جلب رضایت مردم.

 

پرسشی که وجود دارد آن است که اکنون طرح این مباحث چه کمکی به جامعه یا حکمرانی ما می‌کند؟ بالاخره هر حکمرانی با هر وضعیتی بقای خود را در عمران و امنیت می‌بیند و تلاش دارد تا سطحی از آن را برای جامعه فراهم آورد؛ لذا مخاطب با این پرسش روبرو است که این سخنان که بعضاً کاملاً روشن هستند، چه کمکی می‌تواند به دستگاه حکمرانی ما داشته باشد؟

جمالی: من چند هدف کلی را بیان کردم. حضرت در خود همین نامه نسبت به هر یک از این ساحات نکات مهمی را بیان می‌کنند. واقعاً اینکه چگونه با امنیت برخورد کنید، چگونه با مسائل مربوط به آن مواجهه داشته باشید تا نیروهای نظامی از مردم بی‌نیاز باشند، اینها مهم است. به‌عنوان‌مثال عرض می‌کنم؛ یکی از علت‌هایی که گفته می‌شود دولت سوریه فروپاشید، این بود که بشار اسد باوجود قدرت نظامی، به وضعیت ارتش توجه نمی‌کرد؛ ارتشی نباید دستش به‌سوی مردم دراز باشد. درست است که وقتی بحث نظامی و امنیتی می‌شود، نکاتی در آن مطرح است که چگونه می‌توانید نیروهای خود را به‌گونه‌ای تربیت کنید که نیروهایی پاک باشند. افرادی که برای خدمت نظامی انتخاب می‌شوند، باید ریشه‌دار باشند، از خاندان‌های پارسا و باشخصیت باشند و سوابق درخشانی داشته باشند. هر کسی را نباید مسئول و فرمانده کرد. حضرت در همان جا ویژگی‌هایی را برای انتخاب فرماندهان بیان می‌کنند که از لحاظ ساختاری هم باید موردتوجه قرار گیرد. این ساختار باید چگونه باشد؟ در نبرد، در پشت جبهه و در نزدیکی جبهه، سربازان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟ چگونه بتوانند وظایف خود را انجام دهند؟ آرزوهای سپاه باید چگونه باشد؟ حقوق سپاهیان باید تأمین شود تا دستشان به‌سوی مردم دراز نباشد. حضرت این‌ها را بیان می‌کنند. در مجموع این سپاه تفاوت پیدا می‌کند با ارتشی که فقط به دنبال خون‌ریزی است. حتی در شرایطی که دشمن حمله می‌کند و شما در حال جنگ نیستید، اگرچه بنا بر صلح دارید، چگونه باید بجنگید؟ باز هم رویکرد شما تفاوت جدی با نظامات ارتش‌های دنیای امروز دارد. شما مجموع این نکات حضرت را در هر موضوعی اگر کنار هم قرار دهید و بعد پیرامون آن‌ها کار اجتهادی کنید، طبیعتاً مدلی که حاصل می‌شود کاملاً با چیزی که اکنون وجود دارد متفاوت است. البته ما اینجا به واسطه محدودیت زمان مجبوریم به‌صورت کلی نکاتی را بگوییم و بگذریم.

حضرت علی (ع) در خصوص شیوه جمع‌آوری مالیات، زکات، توزیع بیت‌المال و... نکاتی دارند که اقتصاد را به سمت عدالت نزدیک می‌سازند. اگر این نکات را وارد مباحث نظام‌سازی کنیم، به باور من نظام اجتماعی که به وجود می‌آید، با نظام‌های موجود در دنیا تفاوت‌ها آشکار خواهد شد.

 

/ انتهای بخش اول / ادامه دارد...