به گزارش «سدید»؛ اگر گالریها محل فروش آثار هنری است، حراجها به چه منظور برگزار میشود و اگر حراجیها قرار است مهمترین بنگاههای معاملاتی بازار هنر باشد، وجود این همه گالری در شهرها و بهخصوص در پایتخت چه كاركردی دارد؟ البته كه رسیدن به پاسخ این سوالات چندان دشوار نیست و اگر كمی و فقط كمی به آثار هنری علاقهمند باشید، میدانید كه دستكم گالریها برای مخاطبان آثار هنری اعم از خود هنرمندان، دانشجویان و مجموعهداران امكان تماشای آثار را فراهم میكند، فرصت نقد و بررسی و تحلیل را ایجاد میكند و نیز سكوی امن و مناسبی برای بالا رفتن و اوج گرفتن هنرمندان جوان و مستعد است. با اینهمه، بین حراجی و گالری باید مناسباتی باشد و فعالیت این هر دو در كنار هم تعریف مشخصی داشته باشد، كه در ادامه به آنها پرداختهایم:
از گالری به حراجی
گالریها میتوانند یك یا چند اثر برای شركت در حراج معرفی كنند. فرهاد آذرین مدیر گالری آتبین میگوید: ورود به حراج كار دشواری نیست. گالریها میتوانند اثر یا مجموعه آثاری را به حراجیها معرفی كنند و این آثار در شورای كارشناسی حراج بررسی میشود و در صورت داشتن ارزشهای هنری لازم و كافی و اصالت در حراج شركت پیدا خواهند كرد. به اعتقاد این مدیر گالری، هر اثری از هر هنرمندی نمیتواند و نباید به حراج وارد شود و لازم است اثر راهیافته به حراج كمیاب، كممانند و بهترین اثر خالق خودش باشد. به همین دلیل است كه آذرین تاكید دارد حراجی مانند حراج تهران، باید آثار كمتری در هر دوره عرضه كند و بیشتر از صد اثر آن هم دو بار در سال چندان مناسب نیست. با این حال از نگاه آذرین به رابطه حراجیها با گالریها انتقادی وارد نیست. اما مدیر یكی دیگر از گالریهای تهران كه نخواست نامی از او ذكر شود، معتقد است در ایران فقط هفت گالری میتوانند با حراج تهران همكاری كنند و این فرصت برای گالریهای دیگر فراهم نیست. او از این مجموعه با عنوان مافیای هنرهای تجسمی یاد میكند و تاكید دارد كه راه یافتن به این مافیا كار چندان سادهای نیست. حتی اگر یك گالری آثاری با ارزش هنری قابل اعتنا هم معرفی كند، به حراج راه پیدا نمیكند. اما ممكن است بعدها پیشنهادهایی از سوی مافیای هنرهای تجسمی برای دسترسی به آثار مورد نظر را شاهد باشد.
گام به گام تا حراج
حراجها شبیه تالارهای معاملاتی است و به لحاظ مالی و اقتصادی نقطه اوج هنرمندان محسوب میشود. گرچه حراجها میتواند فرصت و زمینه درخشش هنرمندان ایرانی را نیز فراهم کند، اما در ایران كمال اقتصادی یك هنرمند شاید این باشد كه اثرش در حراج معامله شود. البته اصلا گمان نكنید از فروش یك اثر هنری خود هنرمند به صورت مستقیم نفع میبرد، به طور معمول آثاری كه در حراجیها معامله میشود، متعلق به گالریدارها و مجموعهدارها است و تنها سودشان برای هنرمند زنده، شاید در مواردی خاص درصدی از فروش باشد و در موارد عام بالا كشیدن ارزش ریالی دیگر آثار هنرمند است و بس. شاید بر همین اساس است كه حراجیهای نوپای ایران و حتی حراج تهران كه سابقه طولانیتری دارد، معمولا روی هنرمندان ازیادرفته و آثارشان متمركز میشود و هنرمندان جوان و فعال سهم كمتری دارند. البته این به معنای صفر بودن شانس هنرمندان جوان و فعال نیست و حتی برخی از آنها از جمله حسن روحالامین توانستهاند به جمع میلیاردریهای حراج ایران راه پیدا كنند.
مبنای قیمتگذاری
در بازار هنرهای تجسمی ایران، همیشه گالریدارها به عنوان كارشناسان هنری دست به قیمتگذاری زدهاند و با آغاز به كار حراجیها و بهخصوص فعالیت مستمر حراج تهران، قابلیت قیمتگذاری آثار هنری به حراجیها منتقل شده است. براساس توضیحات فرهاد آذرین، حراجیها به عنوان بنگاههای معاملاتی و بازار هنرهای تجسمی در قیمتگذاری نقش مهمتری ایفا میكنند چون گالریها فروش در حراجیها را مبنای قیمتگذاری در نظر میگیرند. مدیر گالری آتبین میگوید: معمولا گالریها به منظور رونق بازار هنرهای تجسمی آثار هنرمندان موفق و مستعد را به حراج معرفی میكنند تا قیمت آثارشان رشد پیدا كند و مبنای قیمت بالا برود. این اتفاق در هر صورت هم به نفع هنرمند است و هم به بازار هنرهای تجسمی رونق میدهد. توضیحات این مدیر گالری درست است. البته تا زمانی كه مناسبات درست و اصولی باشد و ارزشگذاری آثار دقیق صورت بگیرد. در غیر اینصورت میتواند آسیبهایی به همراه داشته باشد چرا كه گاهی تبانی بین چند گالریدار یا بدهبستانهای پشت پرده، میتواند قیمت یك اثر را به صورت كاذب بالا ببرد و حتی كاهش بدهد! یك هنرمند فعال در عرصه هنرهای تجسمی میگوید كه با چشمهای خودش دیده كه یك استاد پیشكسوت نقاشی برای اینكه اثرش در حراجی عرضه شود، دست یك گالریدار را بوسیده در حالی كه گالریدار او را از سر باز میكرده و به آیندهای نامعلوم وعده میداده است.
نظامهای مالیاتی
وقتی یك اثر هنری با قیمت میلیاردی در حراجها معامله میشود، تبعات مثبت و منفی برای گالریها دارد. رونق و رشد بازار هنرهای تجسمی مهمترین دستاورد حراجهاست كه به طور طبیعی گالریها هم از آن نفع میبرند اما همین رونق ممكن است تبعات منفی به دنبال داشته باشد. مثلا فرهاد آذرین میگوید: گاهی این اعداد بهقدری فریبنده است كه باعث میشود ممیزهای مالیاتی به ما گالریدارها مشكوك باشند و بهصراحت بگویند ما كه میدانیم در این بازار چه خبر است! در حالی كه تمام بازار تجسمی با عددهای چند میلیاردی سر و كار ندارد. مجید ملانوروزی مدیر سابق مركز هنرهای تجسمی ارشاد هم تاكید میكند: این رقمها شاید بهظاهر فریبنده باشد اما فراموش نكنیم حتی ده میلیارد به عنوان بالاترین قیمت معاملهشده در حراجیهای ایران، به اندازه قیمت یك ساختمان در بازار ساخت و ساز نیست. ضمن اینكه برخی آثار هنری خیلی ارزشمندتر از چیزی است كه در حراج معامله میشود. اگر پولشویی یا فسادی در بازار هنرهای تجسمی رخ بدهد، منحصر به این بازار نیست و در سایر بخشهای مالی مانند بانك و بیمه و ساخت و ساز و... هم رخ داده است.
بنگاه معاملاتی از نوع هنری
بعید است كسی به طور كامل برگزاری حراجهای هنری از جمله حراج تهران را نفی كند. فعالان عرصه هنرهای تجسمی از هنرمندان گرفته تا گالریدارها و كلكسیونرها معتقدند حراجهایی مانند حراج تهران، بازار معاملاتی هستند كه در رونق اقتصاد هنر سهم ویژهای دارند، اما حتما در این بازار هم مانند سایر بنگاههای مالی، مشكلات و كاستیهایی وجود دارد كه مجموعهای از آنها را به نقل از چند هنرمند و گالریدار میتوانید اینجا بخوانید:
حراج تهران، یك بنگاه معاملاتی است كه دلالبازی در آن نقش پررنگی دارد. گاهی یك یا چند مشتری كه احتمالا گالریدار یا مجموعهدار هستند، تبانی میكنند و به شیوه كاذب قیمت را افزایش میدهند. همیشه آنچه در فرآیند برگزاری این حراج رخ میدهد، متناسب با ارزشهای واقعی آثار نیست. گاهی قیمت یك اثر نه چندان ارزشمند، در حراج به قدری بالا میرود كه تناسبی با ارزشهای هنری آن اثر ندارد و گاهی این احتمال وجود دارد كه یك اثر ارزانتر از ارزش واقعی آن عرضه شود. همین كه یك اثر هنری از هنرمند خاصی چندبار در حراج خرید و فروش میشود، نشانه روشنی است از دلالبازی در حراجیها.
در حراجیها از جمله در حراج تهران، پولشویی و خرید یك اثر هنری برای سرپوش گذاشتن بر درآمدهای غیرقانونی اصلا بعید نیست.
حراج تهران بیشتر از هر چیز بر آثار هنرمندانی كه از دنیا رفتهاند یا هنرمندان از كار افتاده كه دیگر امكان خلق اثر هنری ندارند و نیز بر كار هنرمندانی كه خارج از كشور زندگی میكنند و سالهاست به ایران بازنگشتهاند، متمركز شده است. معمولا از پیشكسوتان فعال یا جوانان، كمتر اثری در حراج تهران میبینیم. اگر این فرصت برای یك هنرمند زنده و فعال فراهم شود احتمالا دلالبازی و رانتی در پس آن نهفته و در بسیاری موارد، درآمد حاصل از حراج به طور مستقیم نصیب هنرمند نمیشود.
در حراجیها همیشه آثار خاص و ویژه عرضه نمیشود و گاهی شاهد عرضه آثاری هستیم كه بعد از حراج هم میتوان نمونههایی با همان سطح كیفی و اصالت را دید و تهیه كرد.
حراج تهران با تعداد خاصی از گالریها و کارشناسان هنری همکاری دارد و این فرآیند به شکلگیری مافیای حراج منجر شده چرا که رهیابی به حراج و حتی فکر کزدن به آن را دشوار کرده است.
نظام قیمتگذاری در حراجیها اساس و مبنای مشخصی ندارد و این امكان فراهم است كه مجموعهداران و گالریدارها بتوانند به صورت كاذب قیمتها را افزایش دهند.
حراجیها بیشتر از گالریها چرخ اقتصاد هنر را میچرخانند و گالریها معمولا قیمتگذاریهای نه چندان دقیق و مبتنی بر دلالبازی در حراجیها را مبنا قرار میدهند.
برگزاركنندگان حراجیها چندان با شیوه برگزاری آشنا نیستند؛ مراسم معمولا زیادی شلوغ و مجری از بین چهرههای سینمایی و تلویزیونی انتخاب میشود كه به نحوه برگزاری و مدیریت حراج آشنایی ندارند.
از میان حراجهای هنری در ایران، حراج تهران به دوازدهمین دوره رسیده و به نظر میرسد تا اندازهای برگزارکنندگانش صاحب تجربه شدهاند. وقتش رسیده که این حراج و حتی سایر حراجیها با استانداردهای بالاتر برگزار شوند و بخصوص شفافیت و دقت بیشتری در برگزاری آن صورت بگیرد.
انتهای پیام/