به گزارش «سدید»؛ کتاب روضهالشهدا اولین مقتل فارسی است که مدتها در مجالس عزای امامحسین (ع) خوانده میشد. نفوذ این اثر به جایی رسید که مجالس عزاداری سیدالشهدا را به نام روضه مشهور کرد؛ هرچند این کتاب بعد از مدتی به دلیل برخی مسایل تحریفی از رونق افتاد، اما سال گذشته به سعی و پژوهش محمد حقی با ویرایشی تازه منتشر شد و سعی شده بود مسایل انحرافی آن حذف شود. این کتاب در محرم امسال به چاپ چهارم رسید؛ به این بهانه گفتوگویی با محمد حقی ترتیب دادیم که از نظر میگذرد.
اهمیت کتاب روضه در چیست؟
کتاب روضه برآمده از کتاب روضهالشهداست که مرحوم ملا واعظ کاشفی در نیمه دوم قرن نهم نوشته است. تا پیش از این کتاب اغلب مقاتلی که داریم به زبان عربی است و کاربردش و بهرهگیری از مقاتل عربی در جلسات عمومی برای مخاطب عمومی نبود. با ورود این کتاب به عرصه مراسم عزاداری و جلسات مرثیه یک نقطه عطفی شکل میگیرد و استفاده از زبان فارسی که در کشور متداول است و زیباییهای ادبی در کنار هم باعث میشود این کتاب عملا مهمترین کتاب مقتل در دوره خودش شود و به دلیل آن عاطفه و حزنی که در اثر خواندن کتاب به وجود میآمد، تکرار مطالب و کلمات کتاب باعث شد جلسات و محافل عزای حسینی به نام روضهخوانی مشهور شود.
ما مقاتل زیادی داریم که معتبر هم هستند. فرق کتاب روضه با این مقاتل در کجاست؟
ما هم مقاتلی که ابتدا، گزارش صحیحی از واقعه کربلا نوشتند، داریم و هم مقاتلی که بعدا نوشته شد و رویکرد پژوهشی و تحلیلی دارند برای رسیدن به گزارههای صحیح تاریخی. مسالهای که وجود دارد این است که عمده مقاتل ما مقاتل تاریخی هستند؛ یعنی ما با کتابهایی با رنگ و بوی تاریخ طرف هستیم یا با رنگ بوی احادیث. اتفاقی که در کتاب روضهالشهدا افتاده این است که ما در اینجا علاوه بر تاریخ، ادبیات میخوانیم و از جذابیتها و ظرفیتهای هنری که در زبان فارسی وجود دارد، استفاده میکنیم. شاید دلیل اقبال جدی به این کتاب هم همین مساله باشد. در کتاب فقط قرار نیست تاریخ خوانده شود بلکه قرار است آن حظ ادبی و بهره هنری هم برده شود.
کتاب روضه با وجود شهرت ابتدایی زیاد بعد از دورهای از محور کتب مقاتل خارج شد؛ دلیل این امر چه بوده است؟
کتاب روضهالشهدا تقریبا ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال کتاب عمدهای است که در محافل عزا خوانده میشود و آنقدر اهمیت پیدا میکند که بعد از مدتی به ترکی، کردی، عربی و اردو ترجمه میشود و بعد از دورهای ما کتابهایی شبیه روضهالشهدا به زبان فارسی با ویژگیهایی بعضا متفاوت میبینیم. این کتاب تقریبا اولین کار محسوب میشده که خب بعدا این کتاب به صورت مکرر بازتولید میشود و البته دیگر جلوهای ندارد مثل دوره کنونی که در حوزه رمان عاشورایی چند نمونه محدود داشتیم و بعد از مدتی که نمونههای جذابتر آمد، اولینها به محاق رفتند. بعد از مدتها جریانهایی توسط برخی علمای دین در مواجهه با نقلهای ضعیف این کتاب از حدود صد سال قبل توسط روحانیونی، چون محدثنوری و سیدمحسن امین و... به وجود آمد که نسبت به کتاب انتقادات جدی کردند و این امر باعث شد کتاب آرامآرام ارج و قربش را از دست بدهد.
با توجه به حرف و حدیثها درباره نامعتبر بودن برخی روایات کتاب، دلیل مراجعه شما برای تصحیح این کتاب چه بوده است؟
ما باید با واقعیت ماجرا طرف شویم، نه با هیاهوی ماجرا. واقعیت ماجرا این است که ما با کتابی طرف هستیم که اولین مقتل فارسی است و اهمیت اولینبودن را در خود دارد و دیگر اینکه واقعا به لحاظ ادبی فوقالعاده است و ما کمتر مثل این کتاب را در حوزه مقتل ادبی و هنری دیدهایم. کتابهای زیادی بعد از روضهالشهدا نوشته شد، اما زبان در دورههای بعدی فرق کرد؛ مثلا ما در دوره تیموریان زبان سالمتری داریم و هر چقدر گذشت، از صفویه تا قاجار، زبان فارسی از آن زبان معیار فاصله گرفته است. طبیعتا محصولات هنری آن دوره هم این آسیب را داشت. واقعا به لحاظ روان و سلیس بودن، متن ادبی داشتن، استفاده بیشمار از آرایههای ادبی، چون سجع، تشبیه و... کمتر مواردی شبیه روضهالشهدا میبینیم. این کتاب با این همه امتیازات و جذابیتها و به تعبیر رسول جعفریان «این همه خدمت» که در کتاب «تاملی در نهضت عاشورا» دربارهاش میگوید «حتی میتوان مدعی شد که روضهالشهدا در رونق پیداکردن تفکر شیعی در ایران هم موثر بوده است»، خب نقاط ضعفی هم دارد. آیا ما به دلیل این نقاط ضعف کلا کتاب را کنار بگذاریم یا میشود کاری دیگری کرد. آنچه به ذهن من آمد، این بود که میتوان کار دومی کرد تا از جذابیتهای ادبی و هنری کتاب استفادههای خود را ببریم و آن فوقالعادهبودن زبان فارسی را بچشیم، ولی نقاط ضعف و روایات ضعیف آن را کنار بگذاریم و یک کتاب شستهو رفته و تمیز به لحاظ سندیت و متقن ارایه کنیم و خب من هم این کار را کردم و امیدوارم به اندازه کافی درست بوده باشد.
برای صحیحنگاری کتاب روضه از چه منابعی استفاده شده؛ آیا با سایر مقاتل معتبر مقابله شده است؟
برای صحیحنگاری این کتاب من رویکرد اصلیام بهرهگیری از منابع تاریخی متقدم و معتبر بوده است. یک تقسیمبندیای در منابع تاریخی متقدم و متاخر وجود دارد، یعنی به منابع قرن هفتم و هشتم کتاب متقدم گفته میشود و کتاب بعد از آن را متاخر میگویند. به لحاظ اتقان و وفاداری به تاریخ، منابع تاریخی متقدم را در نظر میگیرند و استفاده میکنند. من هم در این کتاب سعی کردم از منابع تاریخی متقدم استفاده کنم؛ مثل تاریخ طبری آلکامل الفتوح مناقب ابن شهرآشوب که در انتهای کتاب آورده شده است. البته در این میان از کتاب ۲۴ جلدی موسوعه امامحسین؟ ع؟ بهره زیادی بردم که واقعا دستاندرکاران تدوین این کتاب خدمت زیادی کردند و تمام منابع و روایات تاریخی را یکجا جمع کردند؛ حتی علامه سیدجعفر مرتضی عاملی در کتاب سیرهالحسین بیشمار به این کتاب ارجاع میدهد که من از این کتاب هم استفاده کردم، هرچند به صورت عادی کتاب خاصی نیست، اما کتابی است که نقلها را از کتب دیگر گردآوری کرده است.
چقدر متن کتاب متناسب با فهم عامه مردم برای استفاده از این مقتل متناسب شده است؟
من تلاش کردم هیچ دخل و تصرفی در متن نداشته باشم، چون کار دیگری میشد. دنبال این بودم که یک متن ادبی قرن نهم هجری را به جامعه تحویل بدهم؛ البته با ویراست و پانویس در توضیح کلمات و فکر میکنم متنی است که طیف عمومی جامعه میتواند با آن ارتباط برقرار کند. نمیخواستیم همین متن را در کتاب اصلی ببیند، بنابراین آوردن ترجمهها و پانویسها کمک کرد که آن متن تبدیل به متن بهتر و روانتری شود.
انتهای پیام/