بررسی جریان خودکشی و خودسوزی جشنواره فیلم فجر؛
مریم جلالی کارشناس رسانه اعتقاد دارد که میل به بازنمایی خودکشی و تنفر از خود حکایت یک عصیان است و باید سیاستگذاران فرهنگی ما حساس شوند.
به گزارش«سدید»؛ خشونت، خودکشی، خودسوزی و عصبانیت در شبکه نمایش‌خانگی موج می‌زند، در این بین، تلویزیون منفعل‌ترین روز‌های خودش را سپری می‌کند؛ نه سریال‌های دلچسبی روی آنتن می‌برد و نه برنامه‌سازی را در مدارِ اصول و منطقِ مناسب پیش می‌برد. جشنواره فیلم فجر بسیاری از مسائل را به اثبات رساند که اندیشه و تفکرِ فیلمساز ما به کجا می‌رود!

از طرفی ورود نمایش‌خانگی به ساخت کار‌هایی با تِم خشونت و صرفاً تجاری و کپی‌پرداری از کار‌های ترکیه‌ای و یا در تلویزیون کار‌هایی که دلچسبی گذشته را ندارند، این سؤال را برای ما بوجود آورده که چرا جریانِ آثار نمایشی ما در مدیوم‌های مختلف آنقدر غیرمنسجم پیش می‌روند و سرمنزلِ مشخصی ندارند؟

باید نگرانِ جریان خودکشی و خودسوزی جشنواره فیلم فجر شد
به سراغ مریم جلالی کارشناس رسانه و دکتری مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی فرهنگی رفتیم و با او لحظاتی به گفتگو نشستیم:

وی درباره جریان خودکشی و خودسوزی در جشنواره فیلم فجر، تأکید کرد: خشونت، خودکشی و خودسوزی در میان فیلم‌های جشنواره فیلم فجر سی و نهم از نگاه مطالعات فرهنگی قابل تأمل است. میل به بازنمایی خودکشی و تنفر از خود حکایت یک عصیان است و وقتی قبح این بازنمایی ریخته می‌شود باید نگران شد.

جلالی با اشاره به اینکه با وجود خودکشی‌های چند باره در فیلم‌ها، سیاستگذاران فرهنگی ما باید حساس شوند، خاطرنشان کرد: بالا رفتن بسامد برخی از نماد‌ها و تکرار آن‌ها نشانه‌ای است که باید سیاستگذاران فرهنگی ما را حساس کند. وقتی در یک فیلم نمادگرا شاهد خودکشی قهرمانِ داستانیم و در یک فیلم کاملاً واقعی هم خودکشی اتفاق می‌افتد. پیام فیلمسازان چیست؟

چرا قهرمان چاره‌ای جز خودکشی ندارد؟
وی در خصوص اینکه چرا قهرمان اثر چاره‌ای جز خودکشی ندارد، خاطرنشان کرد: انتخاب سینماگران به عنوان تولیدکنندگان کالای فرهنگی و محتوا به سویی رفته است که قهرمان اثر چاره‌ای جز خودکشی ندارد مستاصل می‌ماند، چون ایده پیش‌برنده‌ای ارائه نمی‌دهد.

این کارشناس رسانه تصریح کرد: این حجم خشونت فروخورده همان احساس اجحاف جامعه، خلأ قدرت وعدم احساس اقتدار در جامعه ایرانی است که منجر به ارائه پیرنگ‌هایی می‌شود که ستاره‌ها و روشن‌ها و حتی بی‌همه‌چیز‌ها را خاموش می‌کند. سینما استعاره می‌سازد دایره‌های معنایی تازه‌ای پیشنهاد می‌دهد. کلمات را کاربردی نو می‌دهند و فرهنگ عمومی را شکل می‌دهد.

باید نشانه‌های تولیدات تصویرپایه را جدّی گرفت
جلالی، افزود: خشونت، جرم و جنایت یکی از مهمترین ابزار‌های درام‌سازی است به شرطی که در خدمت ایده اصلی و دال مرکزی باشد و تنها برای تزیین و جذابیت شکلی به ایده تحمیل نشوند. باید نشانه‌های تولیدات فرهنگی به ویژه تولیدات تصویر پایه را جدّی گرفت.

وقتی خشونت دامنِ نماد‌های عاطفه را می‌گیرد...
وی با اشاره به اینکه قتل، خونریزی، خشونت و اعتیاد با بسامد بالا، سینمایی می‌سازد که در آن یک عاطفه معمولی حکم رمانتیسم پیدا می‌کند، بیان کرد: وقتی خشونت دامن اقشاری که روزگاری نماد عاطفه بودند را می‌گیرد باید نگران شد. اعتیاد، خشونت کلامی و فیزیکی، تنفر و انزجار، قتل و خونریزی با بسامد بالا، سینمایی می‌سازد که در آن یک عاطفه معمولی و رایج حکم رمانتیسم را پیدا می‌کند.

نقش تلویزیون در رقابت با نمایش‌خانگی
این پژوهشگر و طراح و برنامه‌ساز تلویزیون درباره نقش تلویزیون در رقابت با نمایش‌خانگی خاطرنشان کرد: نمایش‌خانگی تلاش می‌کند آنچه در تلویزیون محدودیت دارد را بازنمایی کند. یا در واقع آن چیز‌هایی که در تلویزیون امکان اتفاق ندارد. تلویزیون باید رسالت رسانه جمعی خود را ایفا کند و سبد نمایش را اعم از موضوع و مخاطب تکمیل کند.

این کارشناس رسانه با اشاره به اینکه عصر جدید رسانه‌ای، عصر انتخاب است و با سواد کم رسانه‌ای مقهور و منفعل خواهد شد، گفت: به هر حال شبکه خانگی رقیب تلویزیون نیست تکمیل‌کننده چرخه تولید و ارائه‌دهنده زاویه دید‌های تازه در بستری تازه است که اختیار مخاطب را افزایش می‌دهد. عصر جدید رسانه‌ای، عصر انتخاب است و مخاطب با سواد رسانه‌ای قدرت انتخابش بالا می‌رود؛ و با سواد کم رسانه‌ای مقهور و منفعل خواهد شد.

در هیچ کشوری اثری که میزانی خشونت دارد برای پخش همگانی نیست
وی تصریح کرد: وقتی سواد رسانه‌ای پایین است ما برای رده‌بندی سنی اهمیتی قائل نمی‌شویم چه در تلویزیون و چه در نمایش‌خانگی، هر تِم و پیرنگی در معرض نگاه همه مخاطبین قرار می‌گیرد وگرنه در هیچ کشوری اثری که میزانی خشونت دارد برای پخش همگانی نیست. یک رابطه دوسویه بین تولیدکننده و مصرف کننده برقرار است از یک سو باید آنقدر سبد رسانه‌ای کامل باشد که همه ژانر‌ها را پوشش دهد و از سوی دیگر، قدرت و دانش انتخاب به مخاطب داده شود که هرچیزی را نبیند.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha