به گزارش «سدید»؛ پس از گذشتن از مرز سخاوت و کرم، پای «ایثار» به میان میآید. علی(ع) در این زمینه تا آنجا پیش رفته است که این آیه شریفه تا ابد مدال افتخار آن حضرت است: «وَ مِنَ الناسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرضاتِ الله...» از میان مردم کسی است که برای کسب رضایت خداوند، از جان خویش میگذرد. خود حضرت چنین میفرماید: «.. در جاهایی که شجاعان باز میماندند، با جانم پیامبر(ص) را یاری میکردم.» حضرت به جایی رسید که قبل از آنکه فرزندش، «ثارالله» باشد، ایشان به این فضیلت و برتری دست یافت.
ایثار مال
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی حوزه، خداوند متعال در معرفی امیرمومنان(ع)ویژگی خاصی را بیان میفرماید که درباره کسی سابقه نداشت و آن، عبادت (نماز)، انفاق و ایثار مال در حال رکوع است. عدهای پس از نزول آیه شریفه در شأن حضرت، سعی کردند با کار مشابهی، افکار عمومی را متوجه خویش سازند، ولی غافل از اینکه عمل ریاکارانه و به دور از اخلاص، سرابی بیش نیست.
همچنین روایت شده که امیرمومنان(ع) تنها چهار درهم داشت؛ درهمی را در شب، درهمی را در روز، درهمی را در نهان و درهمی را در آشکار صدقه داد که این آیه نازل شد: «الذین یُنفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.»
این خصلت نیک برای اهلبیت(عهم) عصمت امری عادی است. قرآن کریم از اهل بیت عصمت(عهم)؛ یعنی حضرت امیرالمومنین و سیده النساء العالمین و سیدا شباب اهل الجنة(عهم) و خادمه ایشان (فضه) بهعنوان ابرار یاد فرموده و ماجرای انفاق و برگزیدن دیگران بر خودشان را بیان میفرماید.
بهراستی چه کسی میتواند الگوی «بر و نیکی» باشد جز اهلبیت(عهم) و چه کسی توان ایثار خالصانه را در این حد دارد؟ حال اگر جامعه اسلامی ما، که مدعی پیروی از اهل بیت پیامبر؟ ص؟ است (همانگونه که بارها ایثارگری خویش را به اثبات رسانده)، این راه را یگانه راه سعادت دنیوی و اخروی خویش میداند، دیگر چه نیازی است تا برای تشویق مردم به انفاق و ایثار و برگزیدن دیگران بر خویش، به راههای کاذب-و در بعضی موارد خلاف شرع-روی آورد که نهتنها اخلاص در عمل وجود ندارد، بلکه همین انفاق هم به جنبه شخصی تبدیل میشود! این، نهتنها انفاق نیست، بلکه راهی برای کسب منافع شخصی است!
جهاد و شجاعت بینظیر
خداوند متعال میفرماید: «آیا رتبه و امتیاز آب دادن به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را همچون کسی قرار دادید که به خداوند و روز قیامت ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ نزد خداوند یکسان نیستند.» روایات متعددی نقل شده است که این آیه در شأن علی بنابیطالب(ع) نازل شده است.
آن حضرت در خطبه «قاصعه» چنین میفرماید: «من در نوجوانی، بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم.» حضرت بارها قسم یاد کردهاند که از مرگ و شهادت در راه خداوند نهراسیده، بلکه مشتاق آن است. این مطلب ایشان با جمله «فزت و رب الکعبه» در آن لحظات حساس و مهیبِ ضربت خوردن، به اثبات رسیده است. امیرمؤمنان(ع) درباره قدرت فوقالعاده خویش میفرماید: «والله درِ قلعه خیبر را با نیروی جسمانی نکندم، بلکه با نیروی الهی ازجا درآوردم.» امام نکتهسنجمان (قدس سره) میفرماید:
«شمشیر علی بنابیطالب(ع) و فرود آوردن شمشیر و به دشمن آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن، این امری است که در همهجا واقع میشود و بسیاری از اشخاص این اعمال را کردهاند و میکنند. ارزش به اینها نیست؛ ارزش به آن است که در قلب علی بنابیطالب(ع) چه میگذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است؟! آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین، عبادت جن و انس، مقابل کرده است.»
سفارش حضرت درباره جهاد
علی(ع) در دوران حکومت خود نیز روشهای انسانی را بهکار گرفت. حضرت در جنگ جمل، صفین و نهروان هرگز در شروع جنگ، پیشقدم نشد، بلکه به نصیحت و خیرخواهی گمراهان پرداخت. حتی وقتی آن حضرت آگاهی یافت که عدهای از یاران ایشان قبل از جنگ به اهل شام دشنام میدهند، آنها را نهی کرد و فرمود: «بهتر آن است که بهجای دشنام، بگویید: خدایا! خون ما و آنها را حفظ کن و بین ما و آنان صلح برقرار فرما و آنها را از گمراهیشان به هدایت آور تا آنان که حق را نمیشناسند، بشناسند و دست از دشمنی و گمراهی بردارند.»
دلسوزی و جوانمردی حضرت باعث کوتاهی در دفاع از دین اسلام و جهاد در راه خداوند نشد، بلکه فرمود: «تا وقتی دشمن (لشکریان معاویه) با شما جنگ را آغاز نکرده، شما به جنگ و کشتار آنان برنخیزید.»
حضرت به فرزند ارشد خود، امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: «تو هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن، ولی اگر به مبارزه دعوت شدی، اجابت کن؛ چراکه دعوتکننده به جنگ، سرکش است و انسان سرکش، مغلوب میگردد.» امیرمؤمنان؟ ع؟ هنگام مبارزه، همچون رسولالله(ص) درباره ضعیفان، زنان و کودکان و حتی اموال مردم سفارش میفرمود که به آنها تعرضی نشود. ماجرای صفین هم نمونهای از همین جوانمردیهاست. معاویه دستور داد اطراف چاههای آب را به محاصره درآورند. تشنگی بر یاران امیرمؤمنان؟ ع؟ فشار آورد و با فرمان آن بزرگوار، یاران آن حضرت حمله کرده و چاهها را از تصرف شامیان جفاکار و سنگدل درآوردند، ولی امام در مقابل درخواست یاران خویش برای مقابلهبهمثل، فرمود: «والله! رفتار آنها را انجام نمیدهم.» و سپس فرمان داد تا برای آب برداشتن لشکر معاویه، راهی باز کنند.
حتی در ماجرای صلح تحمیلی، وقتی به آن حضرت پیشنهاد شکستن عهدنامه و ادامه جنگ شد، نپذیرفت. حضرت همیشه به حفظ پیمان سفارش میکرد؛ اگرچه یاران خود را به هنگام صلح از نیرنگ دشمن برحذر داشته و آنها را به هوشیاری سفارش میفرمود. رحم و شفقت امام تا بدان حد است که به هنگام شهادت، درباره قاتل خویش-که شقیترین انسانهاست- سفارش میفرماید: «اگر از این ضربه جان باختم، تنها یک ضربه به او بزنید و هرگز او را مثله نکنید.»
بهجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
و حقیقت آن است که کسی جز معصوم توان بیان فضایل آن حضرت را ندارد، چه رسد به درک آن فضایل و واقعیات. اما آیا این عُذر میتواند مجوزی باشد تا به کندوکاوی هرچند کم و ناقص، در حد توان خویش، نپردازیم؟ متاسفانه جای سیره مولا در جامعه اسلامی و علوی خالی است و ایشان را حتی بهعنوان الگوی واقعی آنطورکه هست نه، شناختهایم و نه، معرفی کردهایم! بیجهت نیست که سلاله پاک آن حضرت؛ یعنی امام راحل (قدسسره) میفرماید: «حضرت امیر؟ س؟ حقیقتا مظلوم است و مظلوم بوده است! حتی در بین شیعیان هم مظلوم بوده است! وقتی میخواهند تعریف کنند از حضرت امیر، تعریف میکنند به چیزهایی که برخلاف واقع است و توهین به حضرت است...»
تا چه رسد به اینکه برخی بهواسطه جهل و نفهمی، افراد دیگری را که ضد دین و معنویت و گاهی شخصیتی خیالی و غیرواقعیاند، بهعنوان الگوهای قهرمانی مطرح ساخته و از آنان تبعیت میکنند!
چه نسبت است با هما
بهائم و وحوش را؟
به بیخرد مکن قرین
صاحب عقل و هوش را
خلق نیکو
در رابطه با اخلاق شایسته و اعجابانگیز آن امام هدی(ع) که دوست و دشمن بدان اعتراف دارند، علاوهبر آیات الهی، روایات و شواهد فراوانی وجود دارد. به اتفاق مفسران شیعه و سنی، خداوند متعال «آیه تطهیر» را در حق پیامبر اکرم(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(عهم) نازل فرموده و آنها را از هر آلودگی و پلیدی روحی و اخلاقی دور ساخته است. علاوهبر این، آیاتی در قرآن کریم بر صفات و اخلاق نیک و فضایل روحی و معنوی امام(ع) دلالت دارد؛ همچون آیه آخر سوره فتح که میفرماید: «.. و کسانی که همراه و یار رسول الله(ص؟) هستند، بر دشمنان سختگیر بوده و با یکدیگر مشفق و مهربانند...»