بررسی کم و کِیفِ سریال قورباغه در شبکه نمایش خانگی؛
داستان سریال قورباغه از یک خط روایی غالباً متداول پیروی می‌کند که در آن یک جهنم مشمئزکننده توسط عناصر داستانی و جلوه بصری و تصویری ترسیم می‌شود تا درنهایت در پسِ یک افق کِدر، غبارآلود و انتزاعی پیام خود را به مخاطب منتقل و او را با عبور از جهنمِ خشونت، خشم و بغض به بهشت فردی، جهان پس‌ازآن یا هر آنچه برای مخاطب قابل‌تصور و برداشت است برساند.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ سریال نمایش خانگی قورباغه طی چند ماه اخیر توانسته جای خود را میان سایر سریال‌های این بخش باز کند. این سریال بی شباهت به فیلم سینمایی فرانسوی با عنوان نفرت (La haine) مربوط به دهه ۹۰ فرانسه نیست. اساساً شروع نعل به نعل این سریال در اولین قسمت، شاهدی بر هیچگونه پنهان کاری از الگوبرداری، تقلید، پرداخت لحظه به لحظه یا به تعبیری ارجاعِ هومن سیدی، نویسنده و کارگردان در ساخت این اثر نیست و به نظر می‌رسد سیدی در این پرداخت، تمرکز را بیشتر بر بافت خشن با مایه‌های فلسفی استوار و هدایت کرده است. همچنین شروع توزیع این سریال در شبکه نمایش خانگی خصوصاً در چند قسمت ابتدایی بلافاصله بازار شایعات را شعله ور کرد که تشکیک دستگاه قضایی پیرامون کیفیت سرمایه و فساد در سرمایه گذاری این سریال از جنجال‌ها و حاشیه‌های این اثر بود.


معرفی اثر
قورباغه، یک سریال شانزده قسمتی در بستر توزیع در شبکه نمایش خانگی با مایه‌هایی از خشونت، جنایت، معما در یک کَنفِ فلسفی است. هومن سیدی، نویسنده و کارگردان آن است که تا پیش از این آثار بلند سینمایی مانند خشم و هیاهو، مغز‌های کوچک زنگ‌زده را در پرونده کاری خود تا پیش از انتشار این سریال طی چندسال گذشته داشته است؛ او اولین تجربه تولید در چهارچوب سریال‌های نمایش خانگی را با این اثر پشت سر گذاشته است.

این سریال محصول بازه زمانی سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ است که تهیه کنندگی آن به عهده علی اسدزاده بوده است. در آذرماه ۱۳۹۹ و در آستانه آغاز توزیع این سریال در فضای وب و مجازی حاشیه‌هایی این سریال را همراهی کرد که در نتیجه منجر به انسداد حدوداً یکماه توزیع این سریال به دستور قضایی شد که در نهایت پس از یک وقفه و یک تب قابل انتظار ناشی از تأخیر در توزیع این سریال، قورباغه در تاریخ ۳ دی ماه ۱۳۹۹ در سبد توزیع نمایش خانگی و روی فضای وبِ پلتفورم‌های معروف قرار گرفت، اما دیری نگذشت که پس از انتشار سه قسمت از این سریال، انتشار آن متوقف شد و به دنبال این اتفاق، سخنگوی قوه قضائیه در ۱۶ دی ماه ۱۳۹۹ اعلام کرد که: "اصل سریال و مجوز‌های قانونی برای پخش یا عدم پخش از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می‌شود و در این رابطه قوه قضاییه دخالتی ندارد"، اما وی عنوان که که تشکیکِ فساد مالی در منشاء مالی اعتباراتی که برای تولید این فیلم فراهم شده است وجود دارد، اما اندکی بعد در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۹ توزیع و انتشار این سریال از سر گرفته شد.

خط داستانی با حضور سه جوان امروزی رامین، (صابر ابر)، فرید (اشکان حسن پور) و جواد (شهروز دل افکار) آغاز می‌شود که دغدغه‌ها و تیپ قشری از جامعه را تداعی می‌کنند که از مواد مخدر و شور گاهاً دردسرساز جوانی و پرسه در محله و شهر دور نیستند و هریک علی رغم شرارت‌هایی که نشان می‌دهند برآمده از یک بافت خانوادگی و دارای سرگذشت خاص هستند، اما در حوادث جنجالی چهاشنبه سوری در محله (شهرک اکباتان) یم مأمو پلیس زخمی می‌شود و سرانجام اسلحه او به دست این سه جوان می‌افتد و این مسئله انگیزه‌ای می‌شود تا آن‌ها به سوی سرقت از نوری (نوید محمدزاده)، همکلاسی گذشته آن‌ها که حالا بسیار ثروتمند، اما مرموز است حرکت کنند که پس از حادثه قتل این سه جوان، رامین از میان آن‌ها به طریقی زنده می‌ماند و شخصیت و پیشینه کاراکترِ رامین به تنهایی یکی از خرده داستان‌ها را هدایت می‌کند تا آنجا که طمع و جاه طلبی نیز به عنوان عناصر دیگر داستانی، بستر قصه را شکل می‌دهد و هدایت می‌کند....


عوامل اصلی تولید سریال قورباغه
ژانر و قالب: جنایی-درام-معمایی-دلهره‌آور
تهیه‌کننده: علی اسدزاده
نویسنده، کارگردان و تدوین: هومن سیدی
بازیگران: صابر ابر (بازیگر و راوی) -نوید محمدزاده-سحر دولتشاهی-فرشته حسینی-مهران غفوریان-آناهیتا افشار-هومن سیدی
موسیقی فیلم: بامداد افشار
مکان تولید فیلم: ایران و تایلند
فیلم‌بردار: پیمان شادمانفر
شبکه توزیع و پخش: نماوا


دسته بندی کیفی جامعه مخاطب
طبیعی است و دور از ذهن ذهن نیست که قورباغه به واسطه بافت معمایی خود که کشش کافی برای جذب مخاطب بدنه‌ی نمایش خانگی را فراهم می‌کند، اما این فیلم از اساس به نظر می‌رسد به واسطه خط درام پیچیده و پِیرنگ در هم تنیده اش مخاطب خاص را خصوصاً برای درک از انگاره‌های فرمی آن، مخاطب خاص را با خود همراه کند؛ خصوصاً اینکه تِم خشونت و تمزّج فلسفی آن از حوصله مخاطبی که بیشتر در پیگیری آثار نمایش خانگی به دنبال سرگرمی و درک سریع از نتیجه قصه است خارج است؛ لذا یکی از ویژگی‌های بارز این اثر انتخاب از پیش تعیین شده اش در جلب مخاطب است که از منظر بازگشت سرمایه و فروش و توجیه اقتصادی یک ریسک به تمام عیار به حساب می‌آید. این مسئله خود به تنهایی یک علامت سوال جدی مقابل ذهن پرسشگر ایجاد می‌کند که وقتی یک اثر نمایش خانگی که همه چهارچوب حیات اقتصادی اش را اسپانسر و عمدتاً سرمایه گذار خصوصی تشکیل می‌دهد چگونه در نهایت یک قشر خاص و بعضاً اقلیت را برای جامعه اصلی مخاطب خود گزینش می‌کند؛ جامعه مخاطبی که یا به طور حرفه‌ای و تخصصی، خود اهل سینماست یا در اثر پیگیری جدی و پر و پا قرص آثار روز سینمایی (بعضاً از طریق پلتفورم‌های نمایش خانگی جهانی)، ذائقه اش از تولیدات تلویزیونی و سینمای داخلی فاصله دارد و به شدت معطوف به سینمای جهانی و جشنواره‌ای خصوصاً دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی و قصه و داستان و رمان و نمایشنامه در ادبیات جهان است. به نظر می‌رسد قورباغه بیش از توجه به سایر اقشار مخاطب، توجه و توانش متمرکز و معطوف بر جذب و جلب این قشر مخاطب خاص است. چه بسا به این دلیل است که صرفه نظر از ساختار و ظاهرِ سریال، در فرم به یک سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی جوان و نوجوان امروزیِ جامعه ایران متمرکز است.

برداشت‌های فرمی
یک اکسیر جادویی نقش تعیین کننده در خط سیر داستان دارد که سایر عناصر قصه و عوامل جذاب دراماتیک همگی حول این موضوع محور منظومه داستان را شکل داده است؛ رخداد‌ها تازه است، اما همه برای هیچ، گوی طمع را از یکدیگر ربوده اند. از این رو خیانت و فریب در جای جای قصه مشاهده می‌شود. روح جهنم آلود و نفرت برانگیز، تِم ثابت داستان را تشکیل داده است و پیام فیلم ناظر به یک قهقرا و سقوط دائم است که تلاش می‌کند در یک فضای بِت و سرد (با توجه به جنس بازی ها) شکل آبزورد و سیاهی از زندگی را نمود دهد و تلاش می‌کند تا از میان این پوچی و رخوت، پیام اصلی خود را در منظر برداشت مخاطب از داستان قرار دهد؛ در واقع قصد دارد تا مسیر رسیدن به یک بهشت را از میان جهنم امتداد دهد؛ لذا تمامی پیام‌های عمدتاً نامحسوس فکری-فلسفی فیلم توأم با ریتم و محتوای مونولوگ‌های ابتدایی و انتهایی فیلم از مسیر همین جهنم عبور می‌کند. مهره مقوم در درام چندلایه این سریال در طول داستان را عقده‌های کودکی و گذشته و امتداد آن در دوره‌های بعدی زندگی تشکیل می‌دهد که برانگیزاننده آن، نیاز‌ها و کمبود‌هایی است که هریک از کاراکتر‌ها در نقطه‌ای از درام از آن رونمایی می‌کنند. همچنین مفاهیمی مانند بی عدالتی و تضاد میان منفعت طلبی و صداقت و بازی با عشق را می‌توان موضوعات دیگر دانست که در فهوای این درام داستانی مستتر است.

قالب روایی عمدتاً کُندِ فیلم یک وهم تولید کرده است که با تِم خشونت آن در برخی از مواقع کاملاً سازگار است که همین مسئله به طور طبیعی عمق بخشی به خشونت را در این فیلم توجیه می‌کند و مانند برخی آثار تصویری با ریتم تند و سریع از لحظه خشونت عبور نکرده است؛ تا بدان جا که گاهاً فرم تماماً بر خشونت استوار شده است. از این منظر قورباغه تلاش می‌کند تا خود را به یک خشونت تارانتینویی با مایه‌های عمیق فلسفی نزدیک کند، اما برخی دیگر از مواقع وجوه فلسفی و شبه فلسفی آن دیگر به مسئله اصلی تبدیل می‌شود و تلاش می‌کند تا در یک قالب توهم گونه، هذیان اذهانِ بیمار کاراکتر‌های قصه را روایت و بیان کند که بسیار با محتوای فکری آن‌ها در گذشته و حال یک همانندی و نسبت همبستگی مستقیم برقرار می‌کند.

داستان سریال قورباغه از یک خط روایی غالباً متداول پیروی می‌کند که در آن یک جهنم مشمئز کننده توسط عوامل و عناصر‌های داستانی و جلوه‌های بصری و تصویری ترسیم می‌شود تا در نهایت در پسِ یک افق کِدر و غبارآلود و انتزاعی پیام خود را به مخاطب منتقل کند و او را با عبور از جهنمِ خشونت و خشم و بغض به بهشت فردی، جهان پس از آن یا هرآنچه پس از آن برای مخاطب قابل تصور و برداشت است برساند که در این بین رونمایی از میزان آن جهنمِ متقدم در نسبت با جهانِ پس از آن دارای یک وزن سنگین‌تر است. از این منظر یک مهندسی معکوس در فرم، به طور غالب سراسر درام و داستان و لایه‌های مختلف آن را در برگرفته است که روند پیشرفت درام را تسهیل می‌بخشد، اما بیان و انتقال مفهومی داستان را پیچیده‌تر می‌کند و این می‌تواند یکی از عوامل اصلی تفکیک بخش در میان مخاطب‌های این سریال باشد.


نگاه محتوایی
در جای جای فرآیند داستانِ سریال قورباغه یک خشونت متداوم موج می‌زند که به فراخور فراز و فرود داستان و همزمان با الگوی ریتم به شکل قوی‌تر یا ضعیف‌تر موجود است. این خشونت تلاش می‌کند تا یک رنگ فلسفی بگیرد؛ خصوصاً وقتی آغاز هر قسمت از سریال با یک تیتر و یک نریشن همراه است و به دنبال آن تلاش می‌کند تا نقاط پیدا و پنهان پِیرنگ داستانی (اشاره به همان قسمت) را تقویت بخشد که در پایان بندی نیز همان نریشن، اما با محتوای نتیجه گیری از همان قسمت تکرار می‌شود. از آنجا که به لحاظ کاربردی نریشن می‌تواند یک مقوم زبانی و کلامی برای بیان بهتر خط سیر عمیق داستانی نیز تلقی شود، این اقدام تا حد زیادی موثر واقع شده است و یک اتحاد و انسجام آغازین و پایانی برای هر قسمت به حساب آمده است که با توجه به پیچیدگی داستان و قالب چند تکه‌ای درام آن منطقی به نظر می‌رسد، اما صرفه نظر از نقش و اثر کاربردی، این نریشن‌ها تلاش می‌کند تا یک برآیند فلسفی عمیق ارائه کند، ولی از آنجا که بعضاً حاوی بیان مجدد بدیهیات فرمیِ درام و داستان است، از یک کلام مقوم و شبه فلسفی فراتر نمی‌رود و باید دید اگر آن نریشن‌ها در آغاز و پایان بندی داستان هرقسمت وجود نداشته باشد، باز هم نقش موثر و کاربردی خود در خدمت بیان داستانی و سینمایی را تکرار می‌کند؟!

برداشت آخر
سریال قورباغه هرچه به قسمت‌های پایانی خود در فصل اول نزدیک می‌شود، با اقبال بیشتر مخاطب مواجه می‌شود که می‌توان از عوامل آن به تازگیِ سبک روایی آن برای مخاطب عام اشاره کرد البته که چنین سبکی را به شکل دقیق‌تر می‌شود در آثار کارگردان‌های دهه‌های اخیر مانند کوئینتین تارانتینو، لارس فون تریه و استنلی کوبریک و سایرین مشاهده و رهگیری کرد. البته که این سبکِ روایی برای مخاطب خاص و طرفدار و دنبال کننده سینمای اروپا و آمریکا و هالیود چندان در ظاهر تازه نیست، ولی این سبک به طور خاص برای قالب شبکه نمایش خانگی که به مراتب از استاندارد‌های سهل تری در مقابل سینما و تلویزیون برخوردار است، دارای آزادی عملِ بیشتر در فرم و محتواست؛ لذا در این فیلم مخاطب، حجم و پرداخت خاصی از خشونت را شاهد است که در کمتر آثار اکران شده و مجوز پخش گرفته طی سال‌های اخیر در سینما و تلویزیون، شاهد آن بوده است.

این درامِ خشن تلاش می‌کند تا یک برآیند فلسفی از جامعه ایران با مایه‌های پست مدرن ارائه کند. از این رو ممکن است این سبک بیانی و روایی سینمایی-خشونتِ توأم با فلسفه-مورد الگوبرداری قرار گیرد که در صورت تداوم این قالبِ الگویی توسط دیگر آثار تصویری و در چهارچوب وسیع تر، هرچه بیشتر مسئله خشونت را مشروع، مقبول و دارای توجیه عقلی جلوه دهد تا بدان جا که به یک جریان عادی تبدیل شود. این عادی سازیِ خشونت تا حدی در سینمای داخلی با وجود ممیزی‌ها وجود دارد، اما توسعه آن در شبکه نمایش خانگی و دسترسی بیشتر قشر جوان و نوجوان به آن با توجه به تبلیغات گسترده پیرامون آن در شبکه‌های اجتماعی، جای نگرانی دارد؛ خصوصاً وقتی با وجود آزادی عملِ به نسبت بیشترِ فیلم سازان و تولیدکننده‌ها در شبکه نمایش خانگی، این خشونتِ فلسفی و شبه فلسفی هرچه بیشتر رنگِ عقلی و عادی و مفهوم انتزاعی به خود بگیرد و به مرور به یک ارزش تبدیل شود. رشد این مسئله برای فضای عمومی جامعه ایران که نرخ و حجمِ رشد افسردگی و خشونت‌های پیدا و پنهان و چندگانه و متفاوتِ فردی و اجتماعی در آن بالاست، بیشتر جای نگرانی و مداقه دارد و ورود کارشناسان حوزه‌های فردی و اجتماعی و رسانه با نگاه آسیب شناسانه را می‌طلبد.

/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha