به گزارش«سدید»؛ امر الهی بر خلاف خلق الهی فرآیندی نیست و از نظر زمانی میتوان گفت که اصلا زمان در آن راه نمییابد و درون زمان قرار نمیگیرد تا بر اساس معیارهای زمانی به سنجش در آید. از جمله امر الهی میتوان به «امر الساعه» اشاره کرد که سخن گفتن از زمان در قیامت بیمعنا و مفهوم است.
حساب، پندار درست یا نادرست از وجوه احتمالی
واژه حساب از ریشه حسب به معنای پندار و گمانه، بیانگر وجود احتمالات متعدد و متنوع است که شخص نزدیکترین وجه احتمالی را بر میگزیند و بر اساس آن قاعده، امور دیگر را ساماندهی میکند. پس ساختار اساسی حساب در احتمالات قابل جستوجو است. این خود بدان معنا خواهد بود که چیزهایی که مورد حساب و حسبان قرار میگیرند، دارای وجوه احتمالی هستند.
از نظر آموزههای قرآن، زمانی حساب درست و نزدیک به حقیقت و واقعیت خواهد بود که بر اساس ملاکی صحیح، وجوه احتمالی مدنظر قرار گرفته و بر پایه سنجهای درست، حسابرسی و سنجش انجام شده باشد. در غیراین صورت، حساب میتواند پندار و گمانهای باطل باشد؛ چنانکه بسیاری از حسابها بر اساس گمانه و پندار نادرست است.
با نگاهی به آیات قرآن که در آن واژه حساب و مشتقات آن با حرف نفی «لا» به کار رفته، دانسته میشود که از نظر قرآن کدام یک از حسابها و پندارهای آدمی بیاساس است و شخص احتمالی را انتخاب کرده که بیرون از دایره حقیقت و واقعیت است؛ چرا که از معیاری درست برای انتخاب احتمال حقیقی و درست بهره نگرفته است. بهعنوان نمونه خدا میفرماید: لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون؛ هرگز خدا را از آنچه ستمگران میکنند، غافل مپندار! (ابراهیم، آیه ۴۲)
ریشه این گمان و پندار نادرست بهوجود غفلت باز میگردد که در انسان وجود دارد؛ شخص وقتی خدا را با انسان میسنجد به این نتیجه میرسد که همانطوری که انسان گرفتار غفلت است، احتمال این وجود دارد که خدا نیز گرفتار غفلت باشد و عمل ستمگران را ملتفت نباشد هر چند که در حضور خدا انجام میشود. این در حالی است که خدا همچون انسان نیست تا احتمالی، چون غفلت در سنجش وارد شود و پنداری چنین شکل گیرد؛ زیرا نه تنها امور در برابر خدا حاضر و علم الهی همان بصیرت و شهود نسبت به امور است، بلکه هیچ چیزی بیرون از دایره التفات خدا نیست.
در آیات دیگر از قرآن، احتمالاتی دیگر، چون نسیان، جهل، ناشنوایی، نابینایی، ظلم و مانند آنها که در انسان محتمل است، از خدا سلب شده است تا کسی دنبال این احتمالات نرود و حساب نادرستی انجام ندهد.
از نظر آموزههای قرآن، انسانها وقتی در تحلیل احتمالات از معیارهای مناسب و درستی بهره گیرند میتوانند بر اساس آن موازین از نظر میزان و موزون، بهحساب درست دست یابند و از میان احتمالات، احتمال درست را بیابند. بهعنوان نمونه حساب زمان و عدد سالیان را میتوان بر اساس حرکت ماه و خورشید به دست آورد؛ چنانکه خدا در اینباره میفرماید: اوست که خورشید را بهعنوان منبع تابان و ماه را نور قرار داد و برای ماه منازلی را مقدر کرده تا اینگونه شما به عدد سالیان و حساب دست یابید. (یونس، آیه ۵)
همچنین میفرماید: و ما شب و روز را دو آیه از آیات و نشانههای الهی قرار دادیم. پس آیه شب را محو کرده و آیه روز را بصیرت بخش قرار دادیم تا در روز، فضلی از پروردگارتان را بجویید و تا اینکه عدد سالیان و حساب را بدانید و هر چیزی را به شکل تفصیلی تفصیل دادیم و به اجمال فرو نگذاشتیم. (اسراء، آیه ۱۲)
بنابراین، اگر بر اساس معیارهای صحیح مانند گردش ماه و خورشید و نشانهها و آیات شب و روز، حساب انجام گیرد، حسابی درست و صحیح از میان احتمالات و قابل پذیرش است؛ چرا که در این صورت مطابق حق و واقع و نزدیک به آن خواهد بود.
حقیقت حسابرسی در دنیا و قیامت
بر اساس آموزههای قرآن، حسابرسی خدا اختصاص به آخرت ندارد؛ زیرا خدا «سریع الحساب» (بقره، آیه ۲۰۲؛ آلعمران، آیات ۱۹ و ۱۱۹؛ مائده، آیه ۴؛ رعد، آیه ۴۱) است و انسان همانطوری که در حال عمل است، مورد حسابرسی قرار میگیرد. پس حساب هیچکسی هرگز با عمل او جدا نخواهد بود. از همین رو خدا میفرماید: اینان که حسنات دنیا و آخرت را میخواهند، برای آنان نصیبی از آنچه کسب کردهاند، در همین دنیا است؛ چرا که خدا سریعالحساب است. (بقره، آیه ۲۰۲)
از این آیه و آیات دیگر به دست میآید که عمل خوب و بد در همین دنیا نیز مورد حسابرسی قرار گرفته و برخی از عقاب و ثواب در همین دنیا به شخص باز میگردد.
پس سرعت در حسابرسی الهی وجود دارد و اینگونه نیست که همه حسابرسی الهی در آخرت باشد. به سخن دیگر، در همان حال عمل، حسابرسی نیز انجام میشود، فقط عقاب و ثواب الهی بهگونهای است که بخشی در دنیا داده میشود و بخشی دیگر برای آخرت باقی میماند.
روز قیامت، روز قیام حساب است، خدا میفرماید: یوم یقوم الحساب؛ روزی که حساب به پا میشود. (ابراهیم، آیه ۴۱) در آن روز به سبب حسابرسی، دیدگان خیره و حیران است. (ابراهیم، آیه ۴۲) هر کسی شتابان وارد شده، در حالی که سرهایشان را بالا گرفته و دیدگان فرو هشته است و خیره به صحنه قیامت مینگرند و پلکی نمیزنند و دلها از ترس عذاب الهی فروریخته و تهی شده است. (ابراهیم، آیه ۴۳)
هر کسی عین عمل خویش را حاضر مییابد و حسابرسی موافق با عمل است (نباء، آیه ۲۶)، بنابراین، معنا ندارد که به کسی بدی از سوی خدا برسد، بلکه حسنه و سیئه تابع عمل شخص است. پس اگر کسی با «سوء الحساب» مواجه شد، با عین عمل سوء خویش مواجه میشود. (رعد، آیه ۱۸) انسان عاقل کسی است که امر الهی را با جان خویش پیوند میدهد و سرکشی و عصیان نمیکند؛ زیرا میداند که سوء عمل، سوء حساب را به دنبال خواهد داشت. (رعد، آیه ۲۱).
اما کافر، چون اهل بصیرت و بینایی نیست و دلش بر اساس عقل و فقاهت سامان نیافته است، به جای آب، دنبال سراب میرود و وقتی نیز به مقصد میرسد، به جای مقصود خویش، با خدایی مواجه میشود که سریع الحساب است و خدا نیز به تمام کمال عین عملش را به او نشان میدهد که پر از هیچ و چیزی جز سراب نیست که پوچ و تهی است. (نور، آیه ۳۹)
از نظر قرآن همین کافران هستند که به تمسخر نسبت به حسابرسی روز قیامت میگویند: ربنا عجل لنا قطنا قبل یوم الحساب؛ پروردگار ما! پیش از روز حساب هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده! (ص، آیه ۱۶)
روز قیامت که روز حسابرسی است (ص، آیات ۱۶ و ۲۶ و ۵۳) هر کسی به وعده الهی میرسد؛ زیرا خدا هرگز در وعده خویش تخلف نمیورزد و خلاف آن عمل نمیکند (آل عمران، آیه ۱۹۴)، بلکه وقتی وعدهای از ثواب و عقاب داد همان را به تمام وفا میکند؛ زیرا خدا حقیقت وفا است که هر چیزی را به تمام کمال میدهد. این وفای الهی است که هر کسی به تمام وعده خویش میرسد که برخاسته از عمل خودش است (بقره، آیه ۲۸۱؛ آل عمران، آیه ۱۶۱).
حسابرسی در ساختار امر الهی
به نظر میرسد که حسابرسی الهی هر چند که گاه با واژه سریع به معنای شتاب مقید شده است، اما این سرعت یا برای تقریب اذهان است؛ یعنی اصلا زمانی در حسابرسی الهی مطرح نیست؛ زیرا این حسابرسی از مصادیق امر الهی است که در آن زمان به معنا و مفهوم مقدار حرکت چیزی از الف به باء باشد؛ یا اگر زمانی باشد، این زمان آن اندازه کوتاه است که اصلا به شماره نمیآید؛ چنانکه میگویند که در کسری از زمان و ثانیه و ثالثه انجام شده یا در کوتاهتر از چشم نهادن و بستن پلک یا کمتر از آن این کار انجام شده است. از جمله انتقال تخت ملکه سباء که در کوتاهترین و نزدیکترین و کمترین زمان ممکن اتفاق افتاده است. خدا میفرماید که انتقال تخت به کمتر از یک چشم بر هم زدنی است. (نمل، آیه ۴۰)
از نظر قرآن، امر الهی، چون فرآیندی همچون خلق الهی نیست، هیچ بهرهای از زمان نمیبرد و اصلا زمان در آن مطرح نیست. از این رو خدا در قرآن بارها درباره امر الهی میفرماید: فرمان او چنین است که هرگاه آفرینش چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود!. (یس، آیه ۸۲)
باید توجه داشت که این تاخیر که با «فاء» در «فیکون» مطرح شده، تاخیر زمانی نیست، بلکه تاخیر رتبی است؛ زیرا امر الهی بیرون از زمان و خط زمانی قرار میگیرد. این بدان معناست که تحقق امر الهی با همان امر اتفاق میافتد و اینگونه نیست که نخست امری باشد و سپس وجودی؛ بلکه با همان امر الهی، وجود تحقق مییابد و مامور از هر چیزی، هست میشود و ظهور پیدا میکند.
روز قیامت نیز از مصادیق «کن فیکون» است. (انعام، آیه ۷۳) بنابراین، تاخیر و تقدیم زمانی در آن راه نمییابد، بلکه بیرون از دایره زمان خواهد بود. اگر چنین است، حسابرسی در قیامت نیز این گونه خواهد بود. البته این اختصاص به آخرت ندارد، بلکه اصولا حساب الهی در دنیا و آخرت این گونه است؛ یعنی حساب الهی از مصادیق امر الهی است. بر این اساس، حساب با عمل همراه خواهد بود و از مصادیق کن فیکون است. این بدان معنا است که دنیا نیز حساب با عمل همراه است و اگر چنین است آنچه از تاخیر در دنیا به نظر میآید، تاخیر از نصیب بردن از ثواب و عقاب آن است؛ بنابراین کسی که مال حرام یا مال یتیم میخورد، در همان حین خوردن، آتش میخورد (بقره، آیه ۱۷۴؛ نساء، آیه ۱۰)، نه اینکه اول مال حرام را میخورد، بعد این آتش میشود و آن را میخورد. در حقیقت کن فیکون در این حساب دنیوی انجام میشود و اگر تاخیری به نظر میرسد، یا تاخیر رتبی است، یا تاخیر در ادراک انسانی است که گرفتار خلق الهی است؛ زیرا در مقام خلقی است که فرآیند در آن از جمله فرآیندی زمانی، ظهور قوی تری دارد.
البته در روز قیامت که روز ظهور هر عملی است، این حالت به شکل کامل و تمام بروز و ظهور میکند و شخص در مییابد که مثلا آنچه را از حرام خورده، به شکل چیز گداختهای در آمده که شکم و پوست او را میسوزاند و میگدازد. (حج، آیه ۲۰)
به هر حال امر الهی از مصادیق اموری است که بیرون از زمان و مقدار خطی آن قرار میگیرد. پس اگر از فاء تاخیر یا کلمح بالبصر در باره امر الهی سخن به میان آمده است، بیانگر تاخیر رتبی است. خدا میفرماید: ما امرنا الا واحده کلمح بالبصر؛ فرمان ما جز فرمان واحدی نیست که آن هم چشم برهم زدنی است. (قمر، آیه ۵۰)
قیامت نیز به سبب آنکه از امور امری است، از چنین حالتی برخوردار است و خدا میفرماید: برای خدا است غیب آسمانها و زمین و امر قیامت جز مانند بستن بصر یا نزدیکتر از آن نیست؛ زیرا براستی که خدا بر هر چیزی بسیار توانا است. (نحل، آیه ۷۷)
پس قدرت الهی به گونهای است که همه امر قیامت در کمتر و کوتاهتر و نزدیکتر از پلک بر هم نهادن و چشم زدنی تحقق مییابد.
حسابرسی الهی نیز از همین سرعت برخوردار است که اگر بخواهیم برای آن زمانی در نظر بگیریم میبایست بگوییم که «کلمح البصر او هو اقرب»؛ زیرا حساب نیز بیرون از زمان و دایره آن قرار دارد. تاکید بر «کاف» همانند که برای تشبیه است، برای این است که بیان کند حقیقت امر الهی اصلا از جنسی نیست که بتوان برای آن زمانی در نظر گرفت. از این رو میفرماید اگر بخواهیم تشبیه و همانندسازی داشته باشیم میتوان آن را با چنین زمانی بیان کرد.
شکی نیست که تشبیه همان طوری که از وجهی مطلب را به اذهان نزدیک میکند، ولی از وجوهی موجب دوری حقیقت میشود؛ چنانکه گفته میشود: یقربه من وجه و یبعده من وجوه؛ از یک جهت نزدیک و از جهات گوناگون دور میکند؛ اما چارهای جز این نیست که حقایق عالی و بیرون از فهم و فقه اذهان را خدا به شکل تشبیه و مثال بیان کند تا امکان فهم تقریبی فراهم آید.
این بدان معنا خواهد بود که همگان به یک معنا همزمان نه در زمانی خطی، همه اعمال کوچک و بزرگ خویش و آثار آنها را در کتاب الهی میبینند و آن را حاضر (کهف، آیه ۴۹) یا حاضرشده (آل عمران، آیه ۳۰) در مییابند که در برابرشان قرار گرفته و حساب و عقاب و ثواب همزمان به نمایش در میآید.
این اندازه حساب قیامت سریع است که اصلا به مقدار و اندازه در نمیآید.
انتهای پیام/