به گزارش «سدید»؛ در نظام جمهوری اسلامی ایران هر چهار سال یکبار بازار کاندیداهای ریاستجمهوری گرم میشود و رجل سیاسی پا به میدان رقابت میگذارند تا خود را با اهداف و شعارهای ملی، میهنی، آرمانی و اسلامی به مردمی که نگران و پیگیر سرنوشت کشورند، معرفی کرده و به انتخاب آنها، هر کدام شایستگی و محبوبیت بیشتری نزد ملت داشت، بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند، اما برای رسیدن به این دستاورد مهم، کاندیداهای هر دوره به چیزی بیش از شعارهای وسوسهبرانگیز خود نیاز دارند؛ به دیدهشدن و معرفی در شکل درست و مناسب. پس هر بار به این منظور از فیلمسازان و کاربلدان عرصه هنر دعوت میکنند با گذر از عرصه هنر به سیاست، نامزدهای انتخابات را در تولید فیلمهای تبلیغاتی، حمایت و همراهی کنند و البته که این اتفاق، تنها مختص به سرزمین ایران نیست و در غالب کشورهای مطرح و متمدن شاهد آن هستیم.
امسال نیز با پایانگرفتن هشتسال دولت حسن روحانی در مقام ریاستجمهوری و نزدیکشدن به انتخابات جدید، شور و هیجانی دوباره بین مردم و مسوولان و فیلمسازان درگرفته است تا در فضایی امن و قابلاعتماد بتوانند کاندیدای اصلح را برای در دستگرفتن سکان ریاستجمهوری کشور انتخاب کنند. به این بهانه، نگاهی داشتهایم به وضعیت فیلمهای تبلیغاتی دورههای پیشین و این دوره.
پیشنهاد به دهنمکی!
امسال یکی از عجیبترین و چالشبرانگیزترین دورههای انتخابات ریاستجمهوری طی چهار دهه ظهور انقلاب اسلامی در ایران است. تنوع کاندیداهای تاییدصلاحیتشده در این دوره مثالزدنی است. سعید جلیلی، محسن رضایی، ابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی، محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی نامزدهای انتخاباتی سال ۱۴۰۰ هستند. تا پخش فیلمهای تبلیغاتی نامزدها زمان زیادی باقی نمانده، اما هنوز نام کارگردانهایی که ساخت مستندهای تبلیغاتی آنها را برعهده دارند، بهطور رسمی اعلام نشده است. سهم هر کاندیدا در این دوره، دو مستند ۳۰دقیقهای است که از شبکه اول سیما پخش میشوند. نخستین فیلم تبلیغاتی مربوط به امیرحسین قاضیزادههاشمی است که دیروز-۱۰ خرداد- ساعت۲۰ روی آنتن رفت. در ادامه، مستندهای عبدالناصر همتی (کاندیدای شماره۱۲) و محسن رضایی با شماره۱۳ در همین ساعت و روزهای سهشنبه و چهارشنبه -۱۱ و ۱۲خردادماه- از شبکه اول پخش خواهند شد.
اولین فیلم تبلیغاتی نامزدهای دیگر به سعید جلیلی، ابراهیم رئیسی، محسن مهرعلیزاده و علیرضا زاکانی تعلق دارد که از پنجشنبه-۱۳خرداد-تا یکشنبه-۱۶خرداد-یعنی یک روز پیش از آغاز مناظرهها، روی آنتن میرود. علاوه بر این، در سه روز برگزاری مناظرهها شبکه اول، مستندی پخش نمیکند. تا این لحظه فهرست مشخصی از سینماگرانی که قرار است برای کاندیداها فیلم تبلیغاتی بسازند، منتشر نشده، ولی از مسعود دهنمکی -فیلمساز جنجالی و پرحاشیه-بهعنوان یکی از گزینههای ساخت فیلم تبلیغاتی برای ابراهیم رئیسی نام برده شد که البته دهنمکی درباره این خبر گفت؛ «پیشنهادهایی بوده، ولی من اصولا فیلمسازی انتخاباتی بلد نیستم!»
فیلمهای تبلیغاتی پیش از ۱۴۰۰
نام شماری از کارگردانان شناختهشده سینمای ایران با «سینمای انتخابات ریاستجمهوری» گره خورده و حتی برای کاندیداها فیلم ساختند. انتخابات بهعنوان مهمترین ابزار سیاسی مسالمتآمیز برای اداره کشور مطرح و مشارکت مردم در امور کشور سرلوحه آن است؛ ازاینرو سیاستمداران برای کسب کرسی ریاستجمهوری در تلاشند تا برای تاثیرگذاری بر مشارکت مردم در انتخابات، تبلیغات و معرفی بهتری از بلندگوی رسانههای مختلف داشته باشند و از این طریق، مردم را به شرکت در تعیین سرنوشت خود تشویق بخوانند. ترفندهای هنری در ساخت فیلمهای تبلیغاتی از سوی چهرههای شاخص فرهنگی و هنری بهخوبی توانسته میان هنرمندان و مردم جا باز بکند؛ برای نمونه، در انتخابات سال ۸۴، «رخشان بنیاعتماد» برای مصطفی معین فیلم تبلیغاتی ساخت و همچنین، کمال تبریزی برای هاشمیرفسنجانی، مهدی فخیمزاده برای علی لاریجانی، زندهیاد «رسول ملاقلیپور» برای محسن رضایی، بهروز افخمی برای مهدی کروبی، جواد شمقدری برای محمود احمدینژاد و محرم زینالزاده برای محسن مهرعلیزاده!
در انتخابات سال ۸۸ که از پررنگترین دوران حضور سینماگران ایرانی در فرایند انتخابات ریاستجمهوری بود، آنها تلاش کردند علاوهبر حمایتها و حضور در ستادهای انتخاباتی کاندیدای موردنظر، فیلمهای تبلیغاتی کاندیدای انتخابات را نیز تولید و سینما را بهصورت مستقیم وارد بعد تازهای از انتخابات کنند.
احمدرضا درویش، مجید مجیدی و زندهیاد علی معلم از دیگر فیلمسازانی بودند که به ساخت فیلم تبلیغاتی برای کاندیداها روآوردند. جواد شمقدری نیز فیلمی برای احمدینژاد و محمدعلی فارسی فیلم تبلیغاتی محسن رضایی را ساخت.
اما در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، حسین دهباشی فیلم تبلیغاتی حسن روحانی را ساخت. حسین شمقدری نیز برای سعید جلیلی فیلمی را کلید زد. سیدمحمود رضوی که سرپرست تبلیغات دکتر قالیباف بود، بهروز شعیبی را برای کارگردانی فیلم تبلیغاتی این کاندیدا دعوت کرد.
فیلمسازان دیگری هم در این دوره پا به میدان سیاست گذاشتند و فیلمهای قابلتوجهی برای دیگر کاندیداها رقم زدند. ازجمله محمدحسین لطیفی برای علیاکبر ولایتی، مجید برزگر برای محمدرضا عارف، جلال عطارزاده برای محمد غرضی و اسماعیل فلاحپور برای محسن رضایی!
این فیلمهای تبلیغاتی که همه آنها برای دنبالکنندگان سیاست امروز ایران از رسانه ملی پخش میشد، اغلب از کیفیت دیدنی و مطلوبی در ساختار برخوردار بودند و فیلمساز در آنها تمام تلاش خود را کرده بود که اهداف انتخاباتی و شعارهای سیاسی سوژه یا کاندیدای موردنظر را در اثرش بگنجاند.
فرمول استفاده از نام کارگردان جواب نداده
در این رابطه، علی ملاقلیپور-کارگردان سینما-با اشاره به این نکته که «تجربه ساخت فیلمهای سیاسی و تبلیغاتی ندارم»، بیان میکند: «من فیلم تاریخی و سیاسی ساختهام، اما برای نماینده یا کاندیدای خاصی فیلم سیاسی تبلیغاتی نساختهام، اما به نظرم کار بهشدت سختی است. کاندیداها برای ساخت فیلم تبلیغاتی، باید سراغ کارگردانانی بروند که به تم سیاسی علاقهمندند. انتخاب نویسنده و کارگردان چنین اثری خیلی مهم است. اینگونه نیست که، چون یک کارگردان در حوزه سینما و تلویزیون پرآوازه است، اگر کاندیدایی سراغ او برود، حتما موفق خواهد بود و فیلمش خروجی خوبی هم دارد. کارگردانی که به حوزه سیاست ورود میکند، باید شناخت کافی هم داشته باشد و دست بگذارد روی نقاط حساس موضوع».
کارگردان فیلم سینمایی «قندون جهیزیه» در پاسخ به اینکه «چرا نامزدهای ریاستجمهوری برای ساخت فیلم تبلیغاتی خود بهسراغ کارگردانهای سینمای داستانی میروند؟»، معتقد است: «مساله این است که میخواهند از نام آن کارگردان هم استفاده کنند و فکر میکنم این فرمول خیلی هم جواب نداده! حتی ممکن است کسی در این اثنا برود و در ستاد کاندیدایی فعال باشد و کار کند، اما اعتقادی به آن شخص نداشته باشد. اینجا مباحث مالی تعیینکننده است؛ ازاینروست که میگویم نامزدهای ریاستجمهوری باید بروند سراغ کسانی که درکی از فضای سیاسی موجود داشته باشند؛ چه داستانی، چه مستند. در حوزه سینمای مستند و داستانی، برای کارگردانان ما خیلی تنفس سیاسی وجود نداشته! به همین دلیل، وقتی میخواهند فیلم سیاسی و تبلیغاتی کار کنند، چنین افرادی را پیدا نمیکنند. برای کسی که میخواهد رییسجمهور شود، همین نقطه تفکر است، یعنی باید فکر کند چرا بعد از اینکه رییسجمهور میشود، فیلمهای سیاسی در کشور تولید نمیشود؟!»
او ادامه میدهد: «اگر فیلمسازی اینقدر مهم است که میتواند درصدی از توجه و رأیها را به سمت کاندیدایی بکشاند، آن کاندیدا باید فکر کند چرا بعد از اینکه رأی آورد، به حوزه مستند و داستانی توجهی ندارد و فیلم، برای او فقط یک وسیله بوده که به هدفش برسد. کاندیداها باید همیشه به این موضوع فکر کنند، چون ما این چالش را هر دوره داریم.»
ملاقلیپور به مشکل دیگری در همین مورداشاره میکند: «اگر آن کاندیدا با فیلمسازی به توافق برسد و فیلمش را بسازد و آن کاندیدا برنده حوزه انتخاباتی شود، همان فیلمساز را به سمت مشاور سینمایی، معاونت یا وزیر منصوب میکند! این خودش آفت است. هر بار وقتی کسی رییسجمهور میشود، سراغ طیف خاصی میرود و انگار بقیه سینما غریبهاند! این مساله، میتواند محل بحث و مناظرهها باشد.»
از این کارگردان جوان سینما، وقتی درباره تاثیر فیلمهای تبلیغاتی و انتخاباتی میپرسیم، پاسخ میشنویم: «تولید چنین فیلمهایی حتما تاثیر دارد. مردم دوست دارند کاراکتری را که ادعا میکند توان ریاستجمهوری دارد، بیشتر بشناسند، از این نظر که نگاه و دغدغههایش چیست؟ راهحلها و برونرفتهایش چیست؟ اصلا در این مورد عملی انجام داده یا تصور میکند که باید برود و آن نقطه بالا بنشیند؟ آیا در حوزههای میانی، فعالیت و حرکات خودجوشی داشته؟ این رویکرد در حوزه مستندسازی بیشتر جواب میدهد، چون مردم دوست دارند با شخص حقیقی کاراکتر و حرفهایش روبهرو شوند. این نگاه در مستندهای مصاحبهمحور درنمیآید. بلکه باید مستند آرشیو داشته باشد، یعنی شخصی که کاندیدا میشود، اگر گذشتهای با دو عکس یا دو فیلم داشته باشد، یا حتی نداشته باشد، مستندساز باید برود با او مصاحبه بکند که شما در شهر یا محلهای، استانی یا حوزهای، آیا موفق بوده است؟! همین نگاه میتواند مواد و متریال لازم را به مستندساز بدهد؛ بنابراین ساخت فیلم تبلیغاتی در حوزه مستند بیشتر جواب میدهد.»
شناخت مردم از پشت دیوار شیشهای!
مستندسازان سینمای ایران همیشه بهعنوان یکی از مهمترین گزینههای ساخت فیلم تبلیغاتی برای انتخابات مورد هدف کاندیداها بودهاند، اما سیاسیون کمتر سراغی از آنها میگیرند و ترجیح میدهند به سراغ فیلمسازان کاربلد و حرفهای سینمای داستانی بروند و به قولی کار را به کاردان بسپارند و اثری خوشرنگ و لعاب برای معرفی خود به مردم تدارک ببینند.
«کتایون جهانگیری»، مستندساز مطرحی که دو اثر کمنظیر و ستایشبرانگیز «فریاد شد آواز» و «قطار مسیر ۶۰» را با موضوع ترانههای سیاسی ایران و موسیقی در انقلاب اسلامی در کارنامه خود دارد، دراینباره میگوید: «فحوای فیلمهای تبلیغاتی انتخاباتی، ایجاد انگیزه و هیجان در مردم است، یعنی وقتی نامزدی را نمیشناسیم، خوب است که فیلم تبلیغاتی او را ببینیم یا اگر کاندیدایی را میشناسیم، اما نمیدانیم چه برنامه و نظری برای حضور در این پست مهم سیاسی دارد، آن فیلم میتواند پل ارتباطی مردم با اندیشه و برنامههای کاندیدای موردنظرشان باشد، ولی چیزی که طی سالهای گذشته برای ساخت اینگونه فیلمها در نظر گرفته میشود، این بوده که کارگردانها از آن نامزد ریاستجمهوری یک فیلم خوشگل بسازند!»
جهانگیری میافزاید: «ساختهشدن فیلم انتخاباتی با این رویکرد، معنایش این نیست که من بتوانم شناخت بهتری از آن کاندیدا پیدا کنم یا حتی حرف تازهای در فیلم به گوشم بخورد، یعنی دیگر بحث ایجاد انگیزه نیست. من در اکثر کارهایی که برای انتخابات ساخته میشوند، این هدف را نمیبینم. تاثیر این نکته را که فیلمهای تبلیغاتی چقدر میتوانند در مردم انگیزه ایجاد کنند، باید در رأیدادن مردم دید.»
این مستندساز با تاکید بر اینکه «فیلمهای تبلیغاتی، لزوما مستند نیستند» اضافه میکند: «فیلم تبلیغاتی، فیلم مستند نیست. بیشتر یک کار تبلیغاتی است. مثل معرفیکردن یک محصول غذایی! سازنده آن تیزر تبلیغاتی، هیچوقت نمیگوید این محصول بد یا مضر است، اما مستندساز در فیلم مستند، هر دو وجه مثبت و منفی را مدنظر میگیرد. درصورتیکه فیلمهای تبلیغاتی انتخابات، ویژگی مستندهای پرتره را برای معرفی یک آدم دارند! ولی خیلی مهم است کسی که فیلم را میسازد، شناخت کافی و درستی از سوژه داشته باشد. وجوه مختلف آن شخصیت را در جامعهشناسی بداند. مثلا به فیلمهای تبلیغاتی کاندیداهای آمریکایی نگاه کنید. یک تیم تحقیقاتی پشت تولید آن فیلم است که وضعیت جامعه را کارشناسی کنند و تصمیم بگیرند چه چیزهایی در فیلم بگویند، اما در فیلمهای تبلیغاتی ایران، چه برای نامزدهای مجلس و چه ریاستجمهوری، این وجه جامعهشناسی در آنها دیده نمیشود و مردم در آن فیلمها گم هستند. انگار کاندیدا پشت یک دیوار شیشهای یا قصر بلوری زندگی میکند و فیلمی درباره او ساخته میشود. مهمترین نکته در ساخت فیلمهای تبلیغاتی مرتبط با کاندیداها، باید شناخت و نگاه و خواستههای مردم باشد.»
انتهای پیام/