فرماندهان دفاع مقدس در آیین رونمایی از مستند «مجمع عقلا»؛
اسماعیل کوثری از فرماندهان دفاع مقدس در آیین رونمایی از مستند «مجمع عقلا» گفت: آقای هاشمی از آقای خاتمی به عنوان مسؤول تبلیغات پیرامون نیرو‌های داوطلب پرسیده بود که پاسخ شنیده بود: مردم خسته شده‌اند و نیرویی برای اعزام وجود ندارد! در حالی که این تحلیل غلط بود.
به گزارش «سدید»؛  مستند ۵۴ دقیقه‌ای «مجمع عقلا» به بررسی چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و مذاکرات پیرامونی آن می‌پردازد و تفکر مجمع عقلا برای اداره کشور را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. در این مستند پژوهشی با چهره‌هایی همچون مرحوم ابراهیم یزدی، مرحوم حسین شیخ الاسلام معاون سابق وزارت امور خارجه، عباس ملکی از اعضای تیم مذاکره‌کننده در مذاکرات ۵۹۸، صادق زیباکلام، محسن رفیق‌دوست، اسماعیل کوثری، فرشاد مؤمنی، محمد خوشچهره، ناصر نوبری سفیر ایران در شوروی و سیدمحمد غرضی وزیر پست و تلگراف و تلفن دولت هاشمی مصاحبه شده است.

این مستند اگر چه در سال ۱۳۹۶ به پایان رسید، اما منتشر نشد و پس از ۴ سال تصمیم بر این گرفته شد که در آستانه انتخابات سال ۱۴۰۰ منتشر شود. به دلیل حجم مصاحبه‌ها و جمع آوری مطالب تحقیقی و پژوهشی هم تصمیم بر این شد که ۱۵ مصاحبه مهم و کلیدی این مستند در قالب کتاب «جنگ و صلح» جمع‌آوری و توسط نشر صاد منتشر شود.

مجمع عقلا تولید مرکز مستندسازی سفیرفیلم به تهیه‌کنندگی محمدتقی بستجانی و کارگردانی سیدمهدی دزفولی، همزمان با انتشار در فضای مجازی، با حضور محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و اسماعیل کوثری از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در رونمایی و نقد شد.


* آقای عطریانفر، مستند را چگونه دیدید؟
عطریانفر: نفس تدوین تاریخ مستند ایران در هر مقطعی، جزء مقدمات آینده و تثبیت گذشته انقلاب است. مستند خوش‌ساختی بود و از مجموعه فیلم‌های آرشیوی جذاب و متنوعی استفاده شده بود و مجموعاً به عنوان یک مخاطب عادی این مستند را پسندیدم.
خارج از وابستگی و تمایلات فکری و سیاسی خودم، از موضع صمیمیت و صفای باطن و برادری یکی دو نکته را منتقدانه می‌گویم.
ترسیم تاریخ انقلاب از یک فاصله ۴۰ ساله کار سختی است. من هم وقتی جوان بودم با خودم می‌گفتم «این مشروطه که می‌گفتند جه بوده است» و همیشه برایم رازآلود بود. اما الان که به ابتدای انقلاب نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم رویه ما به مشروطه مانند نگاه شما به اول انقلاب است.
موضوع جنگ تحمیلی، پذیرش قطعنامه و تغییر دولت سازندگی و... همه زنجیر‌هایی پیونددار است و می‌توان روایتی پیوسته از آن استخراج کرد. تاریخ نظامی جنگ نوشته شده، اما تاریخ سیاسی جنگ نوشته نشده است. چنانچه حضور یک راوی کنار فرماندهان جنگ کمک شایانی به ثبت وقایع دقیق و بدون غرض کرد، اما روایت سیاسی جنگ اینچنین ثبت نشده است. عرصه سیاست عرصه خشکی است و به سادگی نمی‌توان آن را ترسیم کرد.

تاریخ نظامی جنگ نوشته شده، اما تاریخ سیاسی جنگ نوشته نشده است. عرصه سیاست عرصه خشکی است و به سادگی نمی‌توان آن را ترسیم کرد

حتی به آقای هاشمی هم پیشنهاد داده بودم که خاطرات سیاسی جنگ نوشته شود و ایشان هم موافقت ضمنی کرده بودند تا اینکه وقایع سال ۸۸ پیش آمد و یکی از اتهامات بنده هم در آن مقطع همین بود که البته مرتفع شد.
فیلم «مجمع عقلا» می‌خواهد تصویری ارائه بدهد که بگوید چرا این اتفاق افتاد، اگر چه سهم سخنوران در مستند در یک روند عادلانه شکل نگرفته است. مثلاً جناب مهندس نوبری که از دوستان و همکلاسی‌های دانشگاهی من در شریف است، این حجم گفت‌وگوی ایشان دلالت بر پیشبرد داستان ندارد.




دزفولی: سراغ دوستان بسیاری رفتیم که متأسفانه موفق به گفتگو نشدیم. حتی سراغ آقای هاشمی هم رفته بودیم که سال ۹۵ درگذشتند. در پایان مستند و در تیتراژ اسامی افراد و شخصیت‌هایی که موفق به گفتگو نشدیم آمده است.

عطریانفر: اگر مشاوران دست به نقد که سرمایه ارتباطی بیشتری داشتند به شما کمک می‌کردند میتوانستید افرادی را پیدا کنید که دسترسی‌های خوبی داشته باشند.
به عنوان یک مخاطب بیرونی برداشتم این است که پیشاپیش هدفگذاری کرده‌اید و بنظرم این درست نیست. چون انتهای آن می‌خواهید نشان دهید که امام در اوج دلبستگی و مظلومیت، موجوداتی کنارش بودند که می‌خواستند ایشان را جام زهر بدهند و ریل کشور را تغییر دهند؛ که تهش می‌شود اکبر هاشمی رفسنجانی. نمی‌گویم مطابق واقعیت نبود، اما من فکر می‌کنم این در شأن نبود و از بخش‌هایی عبور کردید.

رهبران ممکن است چیزی در مقام تشجیع جامعه بگویند، اما سیاست‌های اعلامی با سیاست‌های واقعی متفاوت باشد

می‌خواهم بگویم کشور یک روند اداری داشته است و مردم پول می‌دادند تا به جنگ کمک کنند، همچنین فرزند (سرباز) می‌دادند. رئیس هم فرمانده کل قوا یعنی امام بود؛ بنابراین برای ادامه جنگ باید این فرآیند ادامه می‌یافت. در این میان، فرماندهان هم انتظار داشتند همه بودجه صرف جنگ شود، اما ما باید بفهمیم رهبران ممکن است چیزی در مقام تشجیع جامعه بگویند، اما سیاست‌های اعلامی با سیاست‌های واقعی متفاوت باشد. بنده در اوایل جنگ مسئول تدوین بیانیه‌های جنگ بودم و از یک تا حدود ۷۰ را من نوشتم. این بیانیه‌ها بیان واقع نبود، متناسب با واقعیت می‌خواستیم با جامعه پیوند امنیت برقرار کنیم.

* بعد از دوره امام (ره)، درباره دوران سازندگی بگویید که چقدر قطعنامه روی تغییر ذهنیت سیاسیون اثر گذاشت؟
کوثری: رهبری، کارگزاران و مردم سه ضلع حکومت اسلامی هستند. امام می‌فرمود مردم صحبت اصلی انقلاب هستند.
در زمان امیرالمؤمنین (ع) دو ضلع مردم و کارگزاران مقابل ایشان قرار گرفتند، اما الان این دو ضلع رهبری و مردم با هم هستند. کارگزاران هم یک مقاطعی همراهند و در مقاطعی نه.
امام می‌گفت «جنگ جنگ تا رفع فتنه»، اما آقای روحانی رفته بود در مجلس علیه جنگ صحبت می‌کرد! در حالیکه قانون اساسی مشخص کرده که سیاست‌های کلان در اختیار رهبری است.

امام می‌گفت «جنگ جنگ تا رفع فتنه»، اما آقای روحانی رفته بود در مجلس علیه جنگ صحبت می‌کرد! در حالیکه قانون اساسی مشخص کرده که سیاست‌های کلان در اختیار رهبری است

بعد از پذیرش قطعنامه هم برخی فکر می‌کردند باید در چارچوب تفکر خودشان حرکت کنند. مثلاً مرحوم آقای هاشمی می‌خواست ایرانی مانند ژاپن یا آلمان درست کند، اما بحث فرهنگ را نادیده گرفته بود و می‌گفت لباس رزم را کنار بگذاریم و شیک‌پوش شویم. این بود که ناراحتی برخی رزمنده‌ها و خانواده شهدا را همراه داشت. اما نباید کار‌های زیربنایی بزرگ دوره ایشان را نادیده گرفت، اما باید از توان داخل هم استفاده می‌شد. مثلا بعد از جنگ سد کرخه را نیرو‌های مسلح طی ۹ سال احداث کرد، در حالی که ۱۰ سال برای ساخت آن پیش‌بینی شده بود و روی خوشی هم به توان داخل وجود نداشت. اما سد لار را که فرانسوی‌ها پیش از انقلاب ساختند، برید ببینید که آب به قطر یک و نیم متر دارد به سمت آمل می‌رود، در حالی‌که آب آن برای پایتخت پیش‌بینی شده بود و باید به تهران می‌آمد!

عطریانفر: تصویری که در مستند است، صدور محکومیت برای آقای هاشمی است. یعنی سیئات حوزه غیرجنگ و معامله کشور با غرب، نتیجه عملکرد آقای هاشمی است.
ما به عنوان یک انسان مسلمان ایرانی مگر مرض داریم که حقوق قطعی ایران را نخواهیم؟ اما مطالبه حداکثری و آرمانی با چیزی که قرار است محقق شود و امضای رقیب را بگیریم، فاصله دارد. مانند برجام که گفته می‌شود همه بند‌های آن محقق نشده.
فکر می‌کنم با همه اختلاف سلیقه‌هایی که وجود دارد، پروژه جنگ و پایان آن، موفق بوده است.
تدوین تاریخ جنگ در عرصه سیاسی و نظامی یک ترکیب است و نمی‌توان بخشی از آن را به‌به کنیم و بخشی را بگوییم چنین و چنان؛ بنابراین باید از پیش‌داوری خالی شویم و هر کسی هم در مقام عمل خودش پاسخگو باشد، نه این که محکومش کنیم.
باید دید چه دادیم، چه ستاندیم؟ تفاضل این دو می‌شود مبنای داوری.

پیشانی قدرت سیاسی و نظامی ایران طی تاریخ انقلاب همواره رهبر نظام بوده است

یادمان نرود که پیشانی قدرت سیاسی و نظامی ایران طی تاریخ انقلاب همواره رهبر نظام بوده است. یعنی کشور بزرگتر‌هایی دارد که تصمیماتی برای آینده آن می‌گیرند، یک روز هر نوع مذاکره ممنوع می‌شود و یک روز نرمش قهرمانانه می‌کنیم؛ همه‌شان هم مشروع و قابل دفاع است.







* در این ۳۳ سال اخیر همیشه درباره این نقطه جنگ صحبت می‌شود که چه شد امام به نوشیدن جام زهر راضی شدند. چرا این تعبیر را می‌کنند؟ و امام طی ۳ پیام بعدی که در قید حیات هستند، از جنگ دفاع می‌کنند.
عطریانفر: چه شد که ریلگذاری تغییر کرد و گویا جهان‌بینی انقلاب تغییر کرد.
نه در حوزه سیاسی، نه در حوزه اداری و نه در حوزه نظامی نمی‌توان مقصر پیدا کرد. امام آرمان‌هایی را تا رفع فتنه در جهان دنبال می‌کرد و ملت در حد بضاعتش با امام همراهی کردند، امام در مقابل این فداکاری ملت عذرخواهی می‌کند و تعبیر جام زهر را به کار می‌برد.
مجموعه‌ای از ناتوانی‌ها موجب بی‌توفیقی در آرمان‌های امام شد، بنابراین نمی‌توان دنبال مقصر گشت. مثلا آقای محسن رضایی که از دوستان من است، ممکن است در عرصه سیاست ضعیف ظاهر شود ـ اگر چه در مناظره سوم بسیار باشکوه بود ـ، اما نمی‌توان او را در جنگ محکوم کرد. باید انصاف را در این ببینیم که هر موضوعی را در ظرف زمان و مکان خودش قضاوت کنیم.
ان‌شاءالله این گفتگو‌ها در کاهش اختلافات و افزایش فصول مشترک بیانجامد.

کوثری: پذیرش قطعنامه در اصل به یک سال قبل از تصویب می‌رسد. سازمان ملل در تیرماه ۶۶ آن را نوشت و اشکالات اساسی داشت. البته قبلش هم ۸-۹ قطعنامه نوشته بود که در اصل توصیه‌نامه بودند نه قطعنامه.
حضرت امام از همان اوایل جنگ موضعشان مشخص بود و می‌گفتند ارتش بعثی به سر مرز برگردد تا بنشینیم و مذاکره کنیم.
ما جنگ‌طلب نبودیم از سرزمین و مردممان دفاع کردیم. بعد از آزادسازی خرمشهر هم می‌گفتیم بقیه سرزمین‌های اشغال شده خالی شود و خسارت‌هایمان را بدهند و متجاوز هم معرفی شود تا جنگ را ادامه ندهیم. اما شوروی و آمریکا در تقویت ارتش عراق می‌کوشیدند.

بعد از آزادسازی خرمشهر می‌گفتیم بقیه سرزمین‌های اشغال شده خالی شود و خسارت‌هایمان را بدهند و متجاوز هم معرفی شود تا جنگ را ادامه ندهیم

در داخل ایران خیانت‌هایی مطرح شد. مثلاً مرحوم بازرگان سربازی را یک ساله کرد و پادگان‌ها خالی شد. بنی‌صدر هم ریاست شورای انقلاب را گرفت و کمیته انقلاب اسلامی و سپاه را مانع فعالیت‌های خودش دانست و فرماندهی کل قوا را از امام گرفت. با این‌حال تا شروع جنگ تحمیلی هیچ کاری نکرد. این شد که ارتش هم بهم ریخت، چون بنی‌صدر گفت هر پرسنل نظامی می‌تواند در شهر خودش خدمت کند و بدین‌ترتیب تمام سازماندهی بهم ریخت. یا وقتی جنگ شروع شد به ارتش ابلاغ کرد که حق ندارید یک قشنگ به سپاه بدهید!





* سوم خرداد ۶۱ خرمشهر را آزاد کردیم و گفته می‌شود آقای هاشمی معتقد بود باید برویم داخل خاک عراق. اما همین ایشان بعد‌ها می‌گفت چرا جنگ را بعد از سوم خرداد ۱۳۶۱ تمام نکردیم؟
کوثری: امام فرقی بین مردم عراق و ایران نمی‌گذاشت و آن‌ها را دشمن نمی‌دانست. به همین دلیل بود که ۷۲ هزار اسیر از ارتش بعث عراق گرفتیم و ۸ هزار نفر داوطلبانه به لشکر ۹ بدر آمدند که فرمانده‌اش دقایقی بود و بعدا نقدی فرمانده آن شد.
بعد از آزادسازی خرمشهر گمان می‌کردند توان ما تمام شده است، اما سال ۶۴ عملیات والفجر ۸ را انجام دادیم و فاو را گرفتیم که دنیا را متحیر کرد. بعدش آن‌ها چند عملیات انجام دادند و مهران را گرفتند، رسانه‌های بین‌المللی این موضوع را در بوق و کرنا کردند، در صورتی‌که اصلا قابل قیاس نبود. در دهم تیرماه ۶۵ مهران را پس گرفتیم و تبلیغات روانی رسانه‌های خارجی خنثی شد.
درآمد کشور محدود بود و نفت به ۸دلار رسیده بود که فروش آن هم با وجود جنگ نفتکش‌ها آسان نبود. دولت می‌گفت می‌خواهم به مردم برسم. به عنوان فرمانده لشکر که امکانات هم به اندازه کافی نداشتیم -، چون تحریم بودیم، حتی باتری برای راه‌اندازی تانک غنیمت گرفته شده را هم نداشتیم - به آقای هاشمی می‌گفتیم دولت را پای کار بیاورید که نتیجه آن تشکیل ستاد فرماندهی کل قوا در ۲ ماه پایانی جنگ شد.
در همان زمان عراق حالت تهاجمی به خود گرفته بود و در سه ماه پایانی جنگ ۲۳ هزار اسیر از ما گرفت، در حالی‌که طی سال‌های قبل فقط ۱۶ هزار اسیر گرفته بود که اکثراً هم غیرنظامی بودند.

آقای هاشمی از آقای خاتمی به عنوان مسؤول تبلیغات پیرامون نیرو‌های داوطلب پرسیده بود که گفته بود مردم خسته شده‌اند و نیرویی برای اعزام وجود ندارد!

تلفنی با حالت عصبانیت با خود آقای هاشمی صحبت کردم که چرا چنین شده است. ایشان گفته بودند سپاه برای امکاناتی که می‌خواهد برآورد بیاورد. آقای رضایی فهرستی ۳ صفحه‌ای داد که البته برخی موارد مانند موشک لیزری در آن غلو شده بود و حدود ۳ و نیم میلیون دلار بود. آقای هاشمی از آقای موسوی پرسیده بود چقدر می‌تواند بدهید، گفته بود خزانه خالی است و یک دلار هم نمی‌توانیم بدهیم. برای من انقلاب اسلامی مهم است، جناح‌ها دنبال کاسبی خودشان هستند. آقای هاشمی از بهزاد نبوی درباره انبار‌ها پرسیده بود که گفته بود خالیست. از آقای خاتمی به عنوان مسؤول تبلیغات هم پیرامون نیرو‌های داوطلب پرسیده بود که گفته بود مردم خسته شده‌اند و نیرویی برای اعزام وجود ندارد. در حالی‌که بیشترین نیروی مردمی در کل جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه برای عملیات‌های غدیر و مرصاد به جبهه آمد.
یعنی این تحلیل که مردم خسته شده‌اند، غلط بود.


انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha