نگاهی به سیاست جمهوری اسلامی درباره شرکت ورزشکاران در مسابقات بین‌المللی؛
پس از سپری شدن دو دوره وقفه، در سال ۱۳۶۷. ش، کاروان ایران در بازی‌های المپیک سئول (۱۹۸۸. م) حضور پیدا کرد. در این دوره کاروان ایران، ۲۷ ورزشکار داشت و با تک مدال نقره عسکری محمدیان در رشته کشتی و قرار گرفتن در رده سی‌وششم، به کار خود خاتمه داد. (۱۲)، اما شاید نکته جالب‌تر از مدال نقره محمدیان، اولین حضور ورزشکاران ایرانی در مسابقات پارالمپیک سئول بود.
به گزارش «سدید»؛ دقیقاً برعکس آنچه در مجامع غربی ادعا می‌شود، بازی‌های ورزشی جهانی از جمله بازی‌های المپیک و پارالمپیک، بسیار ماهیت سیاسی داشته و همچنان دارد. به گونه‌ای که غربی‌ها بیش و پیش از دیگران «جدایی ورزش از سیاست» را نقض کرده‌اند! اما همیشه زبان انتقادشان به عملکرد «اعتقادی و مواضع سیاسی» نظام جمهوری اسلامی ایران برای حضور در عرصه‌های بین‌المللی ورزشی، باز بوده و است. به ویژه عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با نمایندگان رژیم صهیونیستی و با حجاب حاضر شدن بانوان در مسابقات بین‌المللی، مدام از سوی رسانه‌های غربی، مورد سرزنش قرار می‌گیرد، اما یکی از حساس‌ترین مقاطع مهم عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حضور در مسابقات المپیک و پارالمپیک، به دهه نخست عمر نظام جمهوری اسلامی بر می‌گردد. تصمیم و عملکردی که تبعات زیادی در فضای سیاسی داخل کشور داشت و مرور آن می‌تواند برای امروز ما درس‌های بزرگی داشته باشد. در مقال پی آمده، حوادث مربوط به مواضع و عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال سه دوره المپیک مسکو، لس آنجلس و سئول را از ابتدای تأسیس نظام جمهوری اسلامی تا آخر دهه ۶۰، مورد بازخوانی و تحلیل قرار داده‌ایم. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

ورزشکاران به علی (ع) اقتدا کنند
موضوعات و خبر‌های ورزشی از جمله مسائلی بوده (و همچنان هست) که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه عموم مطبوعات، به ویژه روزنامه‌ها قرار داشته است. به شکلی که تقریباً تمام روزنامه‌ها از ابتدای سال ۱۳۵۸. ش، صفحه‌ای را به «ورزش» و انعکاس اخبار برگزاری مسابقات ورزشی و نتایج آن اختصاص داده بودند. شاید بتوان گفت این توجه، به دلیل رویکرد امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و بزرگان انقلاب، به ورزش و حمایت از ورزشکاران بوده است. به عنوان نمونه در همان ماه‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸. ش، جمعی از ورزشکاران (اعضای تیم ملی وزنه‌برداری و کشتی) به دیدار امام خمینی و به قم رفتند. امام در آن دیدار تجلیل زیادی از ورزشکاران کردند و خطاب به آن‌ها فرمودند:
«؛ و من امیدوارم که شما ورزشکار‌ها همان طورى که قدرت بدنى براى خودتان تحصیل مى کنید- و ماشاءاللَّه با بازوهاى ستبر اینجا الان نشسته‌اید و من هم خیلى خوشم مى‌آید- همان طور به على (ع) اقتدا کنید...». (۱) این سخنان امام، بازتاب زیادی در رسانه‌های آن مقطع داشت. جالب است که حتی در آن شرایط انقلابی، توجه به اخبار ورزش بانوان نیز در صفحات ورزشی روزنامه‌ها به وفور دیده می‌شد. مثلاً روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۳۶ خود، به درج سخنرانی شهید آیت‌الله دکتر سیدمحمد بهشتی در کانون اسلامی ورزشکاران پرداخت. شهید بهشتی در بخشی از این سخنرانی گفته بود: «چون ورزش در درجه اول و در آن بُعد عمومی و همگانی‌اش، برای هر انسان و هر دختر و پسر و زن و مرد امکان داشتن جسمی توانا را فراهم می‌کند، از نظر ما واجب است...» (۲)

المپیک مسکو، رفتن یا نرفتن؟ مسئله این است!
اما اولین جریان خبرساز ورزشی در مطبوعات ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، به انعکاس نظرات موافقان و مخالفان اعزام ورزشکاران جمهوری اسلامی به المپیک مسکو (سال ۱۹۸۰. م برابر با ۱۳۵۹. ش) مربوط می‌شد. داستان این موافقت و مخالفت هم برمی‌گشت به مسائل مربوط به اشغال کشور افغانستان توسط ارتش اتحاد جماهیر شوروی در دی ماه سال ۱۳۵۸. ش، جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای انتشار اخبار مربوط به اشغال خاک افغانستان و دخالت نظامی شوروی در سرکوب قیام مجاهدین افغانستانی، شدیداً علیه این اقدام موضع گرفت و آن را محکوم کرد.

جالب است که در آن مقطع، کشور‌های دیگری هم با این اقدام شوروی مخالفت کردند، اما مواضع آن‌ها در محکومیت اشغالگری ارتش شوروی، با ایران اسلامی یکسان نبود. به این معنا که ایران از موضع اسلام خواهی و سیاست حمایت از مستضعفین در برابر مستکبرین، با اقدام شوروی مخالفت می‌کرد، ولی امریکا و متحدانش [بلوک غرب]، از موضع رقابت‌های استعماری میان دو ابرقدرت غرب و شرق، با اشغال افغانستان مخالفت می‌کردند. در ضمن این کشور‌ها در اعتراض به این اقدام شوروی، خواهان تحریم المپیک مسکو شدند! به هرحال با نزدیک شدن زمان المپیک ۱۹۸۰. م (۱۳۵۹. ش) مسکو، در مطبوعات انقلابی مطالبی مبنی بر درخواست تحریم المپیک مسکو از سوی جمهوری اسلامی، چاپ می‌شد. البته در این میان روزنامه «جمهوری اسلامی» و مجله «کیهان ورزشی (۳)»، بیش از سایر مطبوعات به این مسئله می‌پرداختند. مثلاً در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۹. ش، و در صفحه ۵ روزنامه جمهوری اسلامی، نامه‌ای از یک دانشجو به نام فرزانه یزدی‌خواه خطاب به ورزشکارانی چاپ شد که خواهان تحریم المپیک مسکو از سوی آنان شده بود. در این نامه که با تیتر «برادر قهرمانم! تو با قهرت قهرمان جهانی خواهی شد»، آمده بود:
«برادرم تو صدای چکمه‌های سیاه کرملین را در سرزمین برادران افغان خواهی شنید و آثار این چکمه را روی پیکر بی‌جانشان خواهی دید. امروز خواهی دید که مدعی آزادی خلق، چگونه به بهانه راندن ابرقدرتی، خود ابرقدرتی دیگر می‌شود و خلق‌ها را اسیر مسلسل‌های خونبارش می‌کند... برادرم! تو با چنین قهری، قهرمان جهان خواهی شد و بر سکوی انسانیت خواهی ایستاد و مدال آزادی بر گردن خواهی انداخت...» (۴) به دنبال مطالبات مردم انقلابی و درج مقالات و مطالبی از نوع نامه بالا، شورای انقلاب اسلامی، این موضوع را در دستور کار خود قرار داد و به این ترتیب در اول اردیبهشت ۱۳۵۹. ش، رسماً از سوی شورای انقلاب اعلام شد جمهوری اسلامی ایران، المپیک مسکو را در اعتراض به اشغالگری ارتش شوروی در خاک افغانستان تحریم می‌کند!

دعوای مطبوعاتی موافقان و مخالفان تحریم المپیک
با اعلام رسمی خبر تحریم المپیک مسکو از سوی شورای انقلاب اسلامی، سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک - که ریاست هر دوی آن بر عهده «حسین شاه حسینی (۵)» بود- رایزنی‌هایی را با ریاست جمهوری وقت - ابوالحسن بنی صدر- و شورای انقلاب آغاز کرد تا شاید بتواند تعدادی از ورزشکاران مدال آور المپیکی کشور را به مسکو اعزام کند. پس از آن رایزنی‌ها بنی‌صدر در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «اگر شوروی از خاک افغانستان برود، تحریم را لغو می‌کنیم!» (۶)، اما شورای انقلاب همچنان معتقد بود، چون شوروی اشغالگر است، پس باید تحریم المپیک مسکو پابرجا باشد و هیچ ورزشکاری به آن اعزام نشود! پس از آن مجله کیهان ورزشی ضمن حمایت از تصمیم تحریم المپیک شورای انقلاب، در سرمقاله خود نوشت: «ما بازی‌های المپیک را نه به آن خاطر رد می‌کنیم که مثلاً ورزش چیز خوبی نباشد، بلکه به این دلیل است که المپیک را در حال و هوای کنونی، مردود می‌دانیم و اینکه مخارج گزاف برگزاری آن عملاً بر دوش کشور‌های فقیر جهان سنگینی می‌کند...» (۷) حتی بعد از آن و در شماره بعدی، گردانندگان کیهان ورزشی در سرمقاله شماره ۱۳۳۷ که در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹. ش، چاپ شده بودند، نوشتند: «اگر رأی بر عدم شرکت گرفته شد، باید الزاماً این رأی نسبت به المپیک آینده که در خاک امریکا برگزار می‌شود هم تعمیم یابد. چه اگر شوروی به خاک همسایه هجوم کرده، امریکا سالیان متمادی است که به خاک خود ما تجاوز می‌کند و دلیلی نیست که در آینده دور یا نزدیک، به خاک ما یا خاک دیگران تجاوز نکند...».

تداوم چالش موافقان و مخالفان شرکت در المپیک مسکو
به هرحال با شروع المپیک مسکو، در کنار درج مطالب مربوط به اخبار برگزاری مسابقات المپیک، همچنان دعوای موافقان و مخالفان بر سر اعزام یا عدم اعزام ورزشکار به مسکو، در مطبوعات ادامه داشت، به طوری که «د. اسداللهی» از سردبیران کیهان ورزشی در مقاله‌ای با عنوان «آن ورزشکاری که اگر المپیک باشد زندگی کند و اگر نباشد بمیرد، همان بهتر که بمیرد!» جواب بسیار تندی به اعتراضات محمدعلی صنعتکاران، برای اعزام نشدن و به تبع آن مدال نگرفتن اعضای تیم ملی کشتی داد. (۸) البته از طرف دیگر هم موافقان اعزام ورزشکاران ایرانی به المپیک مسکو حین برگزاری مسابقات، به نوعی مخالفت خود را با تصمیم شورای انقلاب ابراز می‌داشتند. به طور مثال روزنامه «مردم» - ارگان حزب توده ایران- در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۵۹. ش، در مطلبی با عنوان «صلح، دوستی و تفاهم میان ملت‌ها فاتح گردید» نوشت: «امریکا با سوء استفاده از رویداد‌های افغانستان کوشید تا توطئه ننگین خود را علیه این جشن برادری و دوستی ملت‌ها که، چون خاری هر چهار سال، بیش از گذشته در چشمان جنایتکار او فرو می‌رود، عملی کند و با تحریم بازی‌های المپیک، خود را از ضربه شکست در افغانستان رنگ تجدید بزند...، اما نظام سوسیالیستی برتری عظیم خود را بر نظام سرمایه‌داری نمایاند و صلح و دوستی میان ملت‌ها، تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز در المپیک مسکو پیروز شد!» (۹)
در واقع روزنامه مردم با درج این مطلب، علاوه بر مخالفت خود با تحریم المپیک مسکو از سوی امریکا و متحدانش، جمهوری اسلامی ایران را هم به خاطر تحریم بازی‌ها - البته از موضع اسلامی- به شکست در عرصه دوستی و تفاهم بین ملت‌ها! متهم کرده بود. در ضمن در چند شماره بعد هم دوباره روزنامه مردم در مطلبی با عنوان «شکوه آرمان‌های المپیک (۱۰)»، در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۵۹. ش، در ذیل دادن گزارش از روند برگزاری المپیک و نتایج آن و ثبت رکورد‌های جدید قهرمانی در رشته‌های مختلف ورزشی، به شکلی تلویحی اعتراض خود را به تحریم المپیک از سوی شورای انقلاب بیان داشت. به هر تقدیر در آن سال، ایران و ۸۱ کشور [بلوک غرب]در المپیک مسکو شرکت نکردند.
 
تحریم المپیک لس آنجلس، برای رساندن فریاد اعتراض!
بعد از پایان المپیک مسکو، حوادثی در ایران به وقوع پیوست که باعث شد مواضع ضدامریکایی ایرانیان را پررنگ‌تر کند. حمله ارتش بعث عراق به خاک وطن، اشغال خرمشهر و حمایت همه جانبه مالی، تسلیحاتی و سیاسی امریکا از اقدامات صدام، به علاوه تشدید تحریم‌های اقتصادی این کشور علیه ایران اسلامی، موجب ایجاد نفرت عمیق‌تر مردم از سیاست‌های استکباری امریکا شد. بعد از آن نیز رویارویی منافقین با مردم و به شهادت رساندن مسئولان نظام و حتی مردم عادی و حمایت امریکا از تروریست‌های سازمان مجاهدین خلق، باعث اعتراض شدید ایران علیه امریکا به مجامع بین‌المللی شد. اما از آنجا که مجامع بین‌المللی اقدامی در محکومیت امریکا نکردند، نظام جمهوری اسلامی به فکر پیدا کردن راه‌های دیگری برای رساندن فریاد اعتراض خود به گوش مردم جهان افتاد.

یکی از این راه‌ها، تحریم المپیک لس آنجلس (امریکا) در سال ۱۳۶۳. ش، و در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. البته در آن سال، این تنها ایران نبود که المپیک لس آنجلس را تحریم می‌کرد، زیرا در آن سال کشور شوروی و ۱۴ کشور بلوک شرق هم آن را تحریم کردند! این بار نیز منطق ایران، با سایر تحریم کنندگان متفاوت بود. کشور ما به دلیل رساندن فریاد اعتراض خود به سیاست‌های ظالمانه امریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و کشور‌های بلوک شرق به دلیل رقابت‌های سیاسی و قدرت‌طلبانه با بلوک غرب، به چنین تحریمی پیوستند. جالب است که قبل از شروع مسابقات المپیک لس آنجلس، شعار‌های «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و «ما بازی نمی‌کنیم» در راهپیمایی‌ها و نمازجمعه‌های سراسر کشور، از سوی مردم انقلابی بسیار تکرار می‌شد! به همین شکل هم وقتی اخبار مربوط به تحریم المپیک لس آنجلس در مطبوعات ایران درج شد، آنقدر کشور و حتی جامعه ورزشی درگیر مسائل جنگ و حوادث داخلی بود که اخبار مربوط به بازی‌های المپیک، بازتاب چندانی میان رسانه‌ها و مردم نداشت. (۱۱)

درخشش پارالمپیکی‌های ایران در سئول
پس از سپری شدن دو دوره وقفه، در سال ۱۳۶۷. ش، کاروان ایران در بازی‌های المپیک سئول (۱۹۸۸. م) حضور پیدا کرد. در این دوره کاروان ایران، ۲۷ ورزشکار داشت و با تک مدال نقره عسکری محمدیان در رشته کشتی و قرار گرفتن در رده سی‌وششم، به کار خود خاتمه داد. (۱۲)، اما شاید نکته جالب‌تر از مدال نقره محمدیان، اولین حضور ورزشکاران ایرانی در مسابقات پارالمپیک سئول بود. در این دوره ورزشکاران معلول و جانباز ایرانی، در چهار رشته والیبال نشسته، دو و میدانی، وزنه‌برداری [در چند وزن]و گلبال شرکت کردند و توانستند در این مسابقات، ۴ مدال طلا، یک نقره و ۳ برنز به دست بیاورند! این نتایج درخشان در نخستین حضور پارالمپیکی‌های ایرانی، نه تنها مردم و مسئولان ایرانی را بسیار خوشحال کرد که حتی مسئولان پارالمپیک را هم شگفت‌زده کرد!

ورزش از عقیده و سیاست جدا نیست!
مرور تصمیمات و کارکرد‌های کشور‌های قدرتمند در زمینه مسابقات ورزشی بین‌المللی، به عیان نشان از این مطلب دارد که «ورزش» برای آنان به عنوان ابزاری جهت تحقق اهداف سیاسی‌شان مطرح است و اینکه شعار‌هایی همچون «ورزش، ابزار توسعه صلح پایدار» و «جدایی ورزش از سیاست» تنها جملات زیبایی است که عدم پایبندی کشور‌های قدرتمند به آن برای بسیاری از مردم جهان روشن شده است.

حالا بر این اساس، باید این پرسش مطرح شود: چرا باید نظام جمهوری اسلامی ایران برای پایبندی به اصول عقیدتی و سیاسی خود، در صحنه‌های ورزشی دنیا محکوم شود؟ و عده‌ای نیز در داخل، سخنان دشمن پسند را تکرار کنند؟ چطور منتقدان و معترضان پایبندی نظام به اصول اعتقادی و سیاسی خود را عامل تضعیف ورزش و ورزشکاران می‌دانند؟ مثلاً برای اثبات دروغ بودن این ادعا که «ورزش ایران به دلیل عدم شرکت در دوره المپیک مسکو و لس آنجلس، دچار افت شدید و ناکارآیی شد» فقط کافی است نتایج حضور ایران در المپیک مونترال در سال ۱۹۷۶. م (۱۳۵۵. ش) را با نتایج حضور در المپیک و پارالمپیک سئول (۱۳۶۷. ش) مقایسه کنیم:
ایران در المپیک مونترال در سال ۵۵، تنها یک مدال نقره توسط منصور برزگر در کشتی و یک مدال برنز در وزنه‌برداری کسب کرد، اما در المپیک سئول و بعد از دو دوره عدم شرکت در مسابقات المپیک، علاوه بر مدال نقره محمدیان در کشتی، چندین مدال رنگارنگ در پارالمپیک کسب کرد. در نهایت باید به این مهم اشاره کرد که ایران اسلامی نه براساس عملکرد دوگانه و منافقانه کشور‌های قدرتمند که براساس مبانی عقیدتی و خط قرمز‌های سیاسی خود، شکل و نحوه حضور در بازی‌های ورزشی بین‌المللی از جمله بازی‌های المپیک را مشخص می‌کند و مسائلی همچون رویارو نشدن با نمایندگان رژیم اشغالگر صهیونیستی و رعایت حجاب از سوی بانوان ورزشکار و... نمی‌تواند بهانه‌ای برای سرزنش نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
 
انتهای پیام/
منبع: جوان
ارسال نظر
captcha