گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ نویسنده کتاب «چهرههای محمد: برداشتهای غربی از پیامبر اسلام از قرون وسطی تا امروز» به دنبال بازشناسی چهره پیامبر اسلام از درون گفتهها و نوشتههای بزرگان و اندیشمندان غربی است. در این مسیر او به طیف گستردهای از اظهار نظرهای اندیشمندان بر میخورد که پیامبر اسلام را به عنوان یک انسان وارسته و اخلاقی و مصلح دینی که از پایه گذاران حکومت قانون و مخالف دیکتاتوری بوده است شناخته اند.
در فرهنگ اروپایی، محمد (ص) به عنوان یک بدعت گذار و یک شیاد مورد انتقاد قرار گرفته است. اما این تنها تصاویری از پیامبر اسلام نیست که از تاریخ غرب بیرون آمده است. مفسران دیگری نیز وجود داشته اند که خلاف آنچه مغرضان گفته اند محمد (ص) را به عنوان یک اصلاح طلب و رهبر الهام بخش، دولتمرد و قانونگذار معرفی کرده اند. جان تولان در کتاب چهرههای محمد، تاریخچهای جامع از این دیدگاههای متغیر، پیچیده و متناقض ارائه میدهد.
بررسی تصویری که از محمد (ص) در غرب رواج داشته است نشان دهنده قدمت تصویرهای مثبت از او در میان غرب نشینان است. این تصاویر نشان میدهد که او برای بسیاری از مردم مغرب زمین فردی شگفتانگیز بوده است. به نظر اصلاحطلبان دینی، گسترش اسلام در اروپا گواهی بر فساد کلیساها و انحراف از دین مسیحیت بود. این تصور آنها را بر آن داشت که محمد (ص) را به عنوان یک قهرمان اصلاحات معرفی کنند. در انگلستان در دوران انقلاب، نویسندگان دو طرف درگیری برایشان مهم بود بدانند آیا پیامبر اسلام، یک شورشی علیه اقتدار مشروع بوده است یا ایجاد کننده نظمی جدید و عادلانه؟
انتشار ترجمه قرآن در اروپای قرن ۱۶ یکی از پر مخاطرهترین اقداماتی بود که انحام گرفت چرا که این کار میتوانست عقاید مسیحیان را دچار تزلزل کند به همین دلیل در سال ۱۵۴۲ اعضای شورای شهر بازل، ناشری که اقدام به ترجمه و نشر قرآن کرده بود را به زندان انداختند.
در این میان مارتین لوتر از فعالان مذهبی که مخالف چنین برخوردهایی بود راهی دیگر پیشنهاد داد. او معتقد بود با ترجمه و نشر قرآن به زبان لاتین میتوان آنچه او «دروغهای محمد» میدانست را افسا کرد و با این کار علیه ترکان عثمانی که در پی فتح اروپا بودند جنگ روانی به راه انداخت.
انتشار گسترده قرآن در ۱۵۴۳ در واقع کتاب آسمانی مسلمانان را در اختیار طیف وسیعی از روسنفکران اروپایی قرار داد تا از آن علیه اعتقادات مسلمین و به تعبیر خودشان مهاجمین به اروپا استفاده کنند.
در این میان البته بودند افرادی مانند مایکل سروتوس، اندیشمند و الهیدان منتقد دستگاه کلیسا، که به دنبال یافتن پاسخی برای ابهاماتی بود که در دکترین مسیحیت و اعتقادات مسیحی وجود داشت. وی از استدلالات قرآنی علیه تثلیث مسیحی استقاده کرد و اثری با محوریت همین موضوع نوشت و جریانی را علیه کلیسای مسیحی به راه انداخت. اون در اثر خود محمد را اصلاحگری بزرگ نامید و قرآن را پیامی الهی در رد انحرافی که بزرگان کلیسا در مسیحیت به وجود آورده بودند اعلام کرد. او قرآن را حاوی توحید ناب و رد کننده عقیده تثلیث مسیحیت عنوان کرد و به همین دلیل در نهایت به دلیل انشار اعتقادات بدعت آمیز او و کتابهایش به حکم دادگاه تفتیش عقاید ژنو، در آتش سوختند.
در عصر روشنگری نیز تعدادی از روشنفکران همانند سروتوس، محمد (ص) را به عنوان یک قهرمان علیه روحانیت اشراف کلیسا و یک اصلاح گر بزرگ معرفی کردند.
جورج سیل در ۱۷۳۴ ترجمه جدیدی از قرآن منتشر کرد و در مقدمه آن از پیامبر اسلام به عنوان یک بت شکن بزرگ علیه انحرافات دینی بزرگان مسیحیت نام برد که با عقاید خرافی و رفتارهای ضد عقلانی دوران خویش مبارزه کرده است.
ترجمهای که سیل در انگلستان منتشر کرد در سراسر انگلستان با استقلاب مواجه شد و باعث شد تا نام محمد در انگلستان به عنوان یک مصلح دینی و طرفدار جمهوریت شناخته شود. در آلمان نیز گوته نسخهای از این ترجمه را خواند و باعث شد تا تصویری از محمد در ذهن او شکل بگیرد که بسیار شبیه یک شاعر بزرگ و الهام بخش و از پیامبران نخستین بشر بود.
در پایان همین قرن، ادوارد گیبون (خواننده مشتاق کتاب سیل) در کتاب تاریخ زوال و سقوط امپراتوری روم (۱۷۷۶-۱۷۸۹) پیامبر اسلام را با عباراتی درخشان اینگونه معرفی کرد:
«مرام محمد، شفاف و بدون ابهام و خرافات است و قرآن شهادت باشکوهی از وحدت و یگانگی خداوند است. او در آن فضای شرک آلود در مورد بت ها، ستارگان و سیارات، بر این اصل عقلانی که هر چه طلوع کند باید غروب کند، هر چه زاده میشود باید بمیرد، هر چیزی که فاسد است باید زوال یابد و از بین برود تاکید کرد. در مورد خالق جهان، شور و شوق عقلی محمد به یک موجود نامحدود و ابدی، بدون هیچ کیفیت یا مکانی، بدون قید و شرط، که وجود دارد، معتقد است، خدای محمد منبع همه اصول اخلاقی و معنوی است … این یک عقیدهای است، که شاید برای دوران فعلی ما، بیش از حد کاربردی و مفید باشد.»
این نگاه به پیامبر اسلام که او یک قانونگذار و مدافع جمهوریت و مصلح و روشنفکر بوده است تا قرن بیستم ادامه یافت. آدولف واینمن، مجسمهساز آمریکایی آلمانی الاصل، نقشی از محمد را در سال ۱۹۳۵ در اتاق اصلی دادگاه عالی ایالات متحده، جایی که پیامبر اسلام در میان ۱۸ قانونگذار تاریخ آمریکا جای میگیرد، به تصویر کشید. مسیحیان اروپایی در کشورهای مختلف از کلیساهای خود خواستند که نقش ویژه محمد را به عنوان پیامبر مسلمانان به رسمیت بشناسند؛ و این امر باعث شد تا زمینه گفتگوهای مسالمت آمیز میان عالمان مسلمان و اندیشمندان مسیحی فراهم شود.
این گفتگوها امروز همچنان ادامه دارد، اما تا حد زیادی با هیاهوی افراطگرایان ضداسلامی به حاشیه رفته است، زیرا سیاستمداران راست افراطی در اروپا و جاهای دیگر، برای توجیه سیاستهای ضداسلامی خود، چهره درخشان پیامبر اسلام را نادیده میگیرند. برای مثال گیرت ویلدرز، سیاستمدار هلندی، او را تروریست، مینامد. همچنین تصویری منفی از پیامبر به خلاف آنچه در تاریخ زندگی او وجود دارد، توسط برخی مسلمانان افراطی ترویج میشود که ادعا میکنند ترور و قتل مخالفیت یکی از میراث پیامبر اسلام است. همین مواضع متناقض باعث شده است تا تصویرهای متعدد و گوناگونی از محمد (ص) در غرب شکل بگیرد که در طول تاریخ نیز چنین مواضع متناقضی همیشه وجود داشته است. در این کتاب نویسنده در تلاش است تا با رجوع به تاریخ نمونههایی دیگر از آنچه تاکنون بیشتر به گوش خواننده اروپایی رسیده است را بیان کند. او در این اثر به دنبال بازشناسی چهره پیامبر اسلام از درون گفتهها و نوشتههای بزرگان و اندیشمندان غربی است. در این مسیر او به طیف گستردهای از اظهار نظرهای اندیشمندان بر میخورد که پیامبر اسلام را به عنوان یک انسان وارسته و اخلاقی و مصلح دینی و دولتمردی که از پایه گذاران حکومت قانون و مخالف دیکتاتوری بوده است، شناخته اند. از این رو کتاب جان تولان، استاد تاریخ در دانشگاه نانت با عنوان "چهرههای محمد: برداشتهای غربی از پیامبر اسلام از قرون وسطی تا امروز" اثری ارزشمند و خواندنی برای شناخت نوع مواجهه غرب با پیامبر اسلام است.
/انتهای پیام/