حامد بامروت‌نژاد تهیه‌کننده سینما و از اعضای شورای سیاست‌گذاری جشنواره «عمار»ضمن تأکید بر لزوم استفاده از ظرفیت‌های مغفول جریان فیلمسازان انقلابی از سوی مدیریت سینما و تلویزیون، تأکید کرد نگاه به رسانه به‌عنوان یک «بوق‌چی»، یک نگاه تقلیل‌گرایانه است.

به گزارش «سدید»؛ بارزترین ویژگی‌شان «صراحت کلام» است. در طرح دیدگاه‌های خود تعارف ندارند و وقتی پای انتقاد در میان باشد، اهل خودسانسوری نیستند. اغلب چهره‌های برخاسته از جریان «عمار» طی یک دهه گذشته این ویژگی را دارند و هیچ خط قرمزی برای اعلام صریح آرمان‌های خود قائل نیستند.

جریان «عمار» حالا بالغ بر یک دهه عمر دارد و در آستانه برگزاری دوازدهمین قرار سالانه این جریان برای گردهم آمدن ذیل تابلوی «جشنواره عمار» برای مرور آخرین دستاوردهای خود، بهانه‌ای دست داد تا پای صحبت‌های سه تن از مسئولان این رویداد بنشینیم و از یک دهه حضور مستمرشان در اتمسفر سینمای ایران بگوییم و بشنویم.

حامد بامروت‌نژاد تهیه‌کننده سینما و از اعضای شورای سیاست‌گذاری جشنواره «عمار» در بخش نخست این میزگرد، به طرح نکاتی درباره دیدگاه غالب و به تعبیر خودش «نظریه» ای پرداخت که پشتوانه اصلی شکل‌گیری جریان «عمار» بوده است و حالا در دومین بخش او درباره مسیر پیش روی این جریان و نسبت آن با فضای رسانه‌ای کشور به طرح دیدگاه‌های خود می‌پردازد.

در این نشست حمید صالحی دبیر اجرایی دوازدهمین دوره جشنواره و حجت غیب‌الله‌زاده مسئول سایت «عماریار» هم بامروت‌نژاد را همراهی کردند و درباره مسائل اجرایی مرتبط با این رویداد به سوالات و ابهامات پاسخ گفتند.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم و پایانی میزگرد خبرگزاری مهر در زمینه آسیب‌شناسی یک دهه برگزاری جشنواره مردمی فیلم «عمار» است.

 

جناب غیب‌الله‌زاده، سایت «عماریار» یکی از جدی‌ترین پشتوانه‌های عمار در زمینه شبکه توزیع فیلم طی سال‌های اخیر بوده است. با توجه به نکاتی که آقای بامروت‌نژاد مطرح کردند، چه میزان از اهداف عمار در زمینه کشف و جذب مخاطب جدید به سینما از طریق فضای مجازی صورت گرفته و سایت عماریار تا چه اندازه توانسته است با شبکه توزیع مردمی جشنواره عمار در این سال‌ها هم‌افزایی داشته باشد؟

حجت غیب‌الله‌زاده: واقعیت این است که فرآیند تبدیل مخاطب به مشتری که آقای بامروت‌نژاد به آن اشاره کردند، ناگهانی اتفاق نیفتاده است. تجربه فیلم «هنگامه» زمانی رقم خورد که اساساً نگاه به فیلم کوتاه، اقتصادی و مبتنی‌بر بازگشت سرمایه نبود. کمااینکه همین امروز هم نگاه به فیلم کوتاه در سینمای ایران، یک نگاهی محفلی و امیدوار به حمایت‌های ارگانی است. خاطرم هست پیش از «هنگامه» درباره برخی فیلم‌های دیگر هم تلاش می‌کردیم ذائقه مخاطب را بسنجیم. می‌خواستیم بدانیم مخاطبان ما آیا حاضر به هزینه کردن برای یک فیلم هستند.

یکی از چالش‌های جدی ما در این زمینه هم شکل‌گیری این دیدگاه غلط در میان طیفی از افراد بود که برای مصرف کالای فرهنگی نباید هزینه‌ای پرداخت کنیم. اصولاً هم این نگاه در میان فعالان فرهنگی و دغدغه‌مندان این حوزه، به‌واسطه حمایت‌های مختلفی که از سوی ارگان‌های مختلف تجربه کرده‌اند، پررنگ‌تر است. همین امروز هم این نگاه وجود دارد، هرچند خیلی کم‌رنگ‌تر شده است. زمانی که بلیت‌فروشی برای «هنگامه» را در سال ۹۵ آغاز کردیم، یکی از نقدهای جدی به ما این بود که چرا «عمار» دارد پولی می‌شود!

 

این محصول همان نگاهی است که در تمام این سال‌ها معتقد بوده است که کار فرهنگی نیاز به هزینه کردن دارد و نباید دنبال درآمد از آن باشیم…

غیب‌الله‌زاده: این انتقاد به صورت جدی در فضای رسانه‌ای علیه ما مطرح می‌شود. در حالی که هدف ما این بود مخاطبی که طی این سال‌ها جذب کرده بودیم، نقشی در شبکه توزیع داشته باشد. در همان فرآیند اکران «هنگامه» اگر قرار بود همه بلیت بخرند، قطعاً رقم فروش خیلی بالاتر از ۷۰ میلیون تومان می‌شد. خاطرم هست در آن سال به اندازه فیلم «منصور» مخاطب داشتیم که در نوع خود بی‌بدیل بود. نزدیک به ۸۰ هزار مخاطب برای یک فیلم کوتاه جذب کردیم. کافی است این عدد را با آمار یک سال اکران فیلم‌ها در گروه «هنروتجربه» مقایسه کنید. همین نگاه را در سینمای مستند هم شاهد هستیم.

به تازگی دوره پانزدهم جشنواره سینماحقیقت برگزار شد که یکی از مسئولان این رویداد می‌گفت سینمای مستند، سینمایی نیست که با اتکا بر اقتصاد بتواند شکل بگیرد و نمی‌توان انتظار داشته این نوع سینما به سوددهی برسد. نهایت انتظارها حمایت جشنواره‌ای از فیلم‌های مستند است. در حالی که در جشنواره عمار و در سال ۹۴ ما مستند «خاطرات خانه متروک» را داشتیم که برای اولین تجربه به‌صورت اقتصادی آن را عرضه کردیم. در همان سال و از طریق اکران‌های دانشگاهی حدود ۵ میلیون تومان فروش داشت. از نظر درآمد اقتصادی حتماً عدد ناچیزی است اما اینکه در آن سال توانستیم به این عدد دست پیدا کنیم، برایمان حکم بازشدن یک راه را داشت.

همان تجربه «خاطرات خانه متروک» در ادامه به تجربه اکران «عابدان کهنز» رسید که توانست در سال ۹۷ بالغ بر ۷۰ میلیون تومان فقط در چرخه اکران فروش داشته باشد در مجموع، درآمد حاصل از عرضه اقتصادی آن از مرز ۲۰۰ میلیون تومان هم عبور کرد. همین امسال هم ما مستند «آن زمستان» را به مناسبت رحلت آیت‌الله مصباح یزدی عرضه کرده‌ایم که تا الان بالغ بر ۱۳۰ سانس اکران در سراسر کشور داشته است. آن هم در همین فضای کرونایی کشور که هنوز دانشگاه‌ها فعال نشده‌اند و این مستند هم در نوع خود یک اثر نخبگانی محسوب می‌شود.

یکی از دستاوردهای عمار، تعمیم این نگاه به دیگر مجموعه‌ها بوده است. کمااینکه مستند «قائم مقام» در همان سالی که تولید شد، توانست رقم قابل‌توجهی فروش داشته باشد. مراکز دیگر هم به این نتیجه رسیدند که می‌توان مستند را هم با نگاه اقتصادی عرضه کرد. پس ما نگاه‌ها در زمینه عرضه فیلم کوتاه و فیلم مستند را تغییر دادیم. ما معتقدیم عرضه این آثار یک چرخه‌ای دارد که در این چرخه اگر متناسب با نیاز مخاطب اثری را تولید کنیم، می‌تواند به درآمد اقتصادی هم برسد.

 

با همین نگاه در زمینه عرضه فیلم‌های سینمایی بلند هم ورود کردید؟

غیب‌الله‌زاده: در زمینه فیلم‌های بلند هم همین فرآیند آرام‌آرام شکل گرفت. ما ۱۰ سال در این زمینه تجربه کسب کردیم. اولین تجربه جدی در این زمینه هم اکران «منطقه پرواز ممنوع» بود. فیلمی که بیش از ۲۸۰ هزار مخاطب خارج از چرخه رسمی اکران توانست به خود جذب کند. پیش از این فیلم «خانه‌ای کنار ابرها» را هم اکران کرده بودیم. در سال‌های بعد هم از اکران فیلم‌هایی مانند «به وقت شام» حمایت کردیم اما ورود مستقیم نداشتیم...

 

مشابه اتفاقی که این روزها برای «منصور» شاهد هستیم؟

غیب‌الله‌زاده: نه برای «منصور» که ورود مستقیم داریم. درباره فیلم‌هایی مانند «به‌وقت شام»، «لاتاری»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… عمار به‌عنوان حامی حضور داشت. خاطرم هست برای «به وقت شام» نزدیک به یک هفته سینما شکوفه تهران را رزرو کردیم و همه سانس‌های آن پر می‌شد، آن هم بدون آنکه ذی‌نفع باشیم و ورود مستقیم بکنیم...

 

یعنی هزینه کردید و یک هفته این سالن سینما را اجاره کردید؟

غیب‌الله‌زاده: نه اتفاقاً هیچ هزینه‌ای نکردیم...

 

متوجه نمی‌شوم، پس منظورتان از رزرو یک هفته‌ای سالن سینما چیست؟

غیب‌الله‌زاده: ما به سینمادار این اطمینان خاطر را می‌دادیم که می‌توانیم این تعداد سانس شما را برای این فیلم پرکنیم. وقتی این اعتماد شکل می‌گرفت، سینمادار سانس را در اختیار ما می‌گذاشت، اما مخاطبی که می‌آمد، خودش هزینه می‌کرد و فیلم را می‌دید.

 

با این شرایط که مخاطب خودش اقدام به تهیه بلیت می‌کرده و سینمادار هم فیلم را در حال اکران داشته، باز هم متوجه نقش شما نشدم!

غیب‌الله‌زاده: مخاطب را مجاب می‌کردیم به تماشای فیلم...

 

یعنی کار تبلیغاتی روی فیلم «به وقت شام» می‌کردید؟

غیب‌الله‌زاده: بله. بخشی تبلیغات بود و بخشی اطلاع‌رسانی. مثلاً یکی از کارهای دوستان ما تبلیغ «به وقت شام» در نماز جمعه تهران بود. ماجرای عبور از کلیشه‌ها در زمینه جذب مخاطب، در این مورد خیلی مصداق دارد.

حامد بامروت‌نژاد: در راستای همین نکته که درباره اکران «به‌وقت شام» مطرح شد، بد نیست به این واقعیت هم اشاره کنیم که فروش ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومانی «منطقه پرواز ممنوع» در سایت سینماتیکت، در واقع سرریز فروش این فیلم در این سایت بود. تعداد زیادی از مخاطبان آن فیلم را هم ما تحریک می‌کردیم که به سینما بروند و فیلم ببینند. ما طیفی از تبلیغات عمومی داشتیم بدون در نظر گرفتن اینکه کدام شهر سینما دارد و کدام شهر سینما ندارد. برای مخاطب تهرانی که دور تا دورش سینما وجود دارد، ما نیازی به «سینماسیار» نداشتیم اما او را هم تحریک می‌کردیم که به سینما برود.

خاطرم هست یک گروه گردشگری خانوادگی بود که هر هفته برنامه‌ای برای گردشگری داشتند. ما به آن‌ها پیشنهاد دادیم که این فیلم در حال اکران است و این هم تیزرش است. شما که هر هفته جایی می‌روید، یک هفته هم برنامه بریزید و به سینما بروید. یادم هست که در هفته اول که این پیشنهاد در آن گروه مطرح شد، ۴۰۰ نفر با هم به سینما رفتند و یک سانس کامل را برای خود گرفتند. هفته بعد تعداد درخواست‌ها در همان گروه آنقدر بالا رفت که دو سانس را رزرو کردند. ما هم فقط شاهد ماجرا بودیم و هیچ دخل و تصرفی نداشتیم.

وقتی صحبت از ذائقه‌سازی می‌کنیم، چنین مواردی مدنظرمان است. همین گروه وقتی فیلم «۲۳ نفر» بعد از فیلم ما اکران شد، بدون آنکه ما پیشنهادی بدهیم، خودشان به‌واسطه طعمی که زیر زبان‌شان مزه کرده بود، بازهم بلیت تهیه کردند و به‌صورت گروهی به تماشای فیلم رفتند. در زمان اکران فیلم‌هایی مانند «به‌وقت شام» و یا «یتیم‌خانه ایران» ما هنوز سازوکار ورود مستقیم به ماجرای اکران را نداشتیم. امروز اما در شهرهای فاقد سینما می‌توانیم خودمان هم ورود کنیم.

 

آقای صالحی به عنوان دبیر اجرایی دغدغه‌ای برای همراه کردن چهره‌های شناخته شده جریان سینمای انقلاب با جشنواره «عمار» دارید؟ چهره‌های شاخصی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا و مجید مجیدی. اصلاً چرا حضور این افراد در این جشنواره کم‌رنگ است؟

حمید صالحی: نگاه به قله‌ها از روز اول تا الان وجود داشته، در هر دوره ما پاسداشت‌هایی داشته‌ایم تا این قله‌ها را به جوانان نشان بدهیم. بزرگداشت چهره‌هایی مانند ابوالقاسم طالبی، داوود میرباقری، سیروس مقدم و… را در دوره‌های مختلفم داشته‌ایم. حتی فارغ از پاسداشت‌ها و نکوداشت‌ها که در ایام جشنواره اتفاق می‌افتد، جوان‌ترها را هم وارد میدان کرده‌ایم.

 

فارغ از بزرگداشت‌ها در قالب برگزاری کارگاه انتقال تجربه هم از حضور چهره‌ها استفاده می‌کنید؟

صالحی: بله، امسال آقای مجید شاه حسینی، آقای شهریار بحرانی و.... کارگاه انتقال تجربه دارند ضمن اینکه میزگردهایی درباره موضوعاتی که در سینمای ایران به آنها پرداخته نشده است، داریم.

 

با توجه به تغییر ترکیب مدیریت کلان سینمای ایران پس از ۸ سال و آمدن محمد خزاعی، نسبت جشنواره عمار با سازمان سینمایی آیا تغییری در دوره جدید خواهد داشت؟

صالحی: تا امروز که اتفاق خاصی رخ نداده است و مثل همیشه صرفاً مجوز برگزاری جشنواره را دریافت کرده‌ایم و به همین اندازه با دوستان در ارتباط بوده‌ایم. ان‌شالله در چند روز آینده شاهد این اتفاق خاص هم باشیم.

بامروت‌نژاد: دوستان سازمان سینمایی که تازه مستقر شده‌اند اما به بهانه همین سوال می‌خواهم بازهم به نقش رسانه‌ها اشاره کنم که می‌توانند این نسبت‌ها را بازتعریف کنند. اگر بخواهیم فضای سینمای ایران را یک فضای گلادیاتوری تصور کنیم، همه جشنواره‌ها و رویدادها علیه یکدیگر خواهند بود، اما اگر هر رویداد را یکی از قطعات مختلف یک پازل در نظر بگیریم که باید به یکدیگر خدمات متقابل ارائه کنند، کارکرد رسانه در این فضا تغییر می‌کند. کارکرد واقعی رسانه رصد کردن شرایط و دیده‌بانی برای تکمیل این پازل است. اینکه آیا این رویدادها به خوبی در کنار یکدیگر برگزار می‌شوند؟ ما به ارتباط با مدیران جدید سینمایی خوش‌بین هستیم اما نکته اصلی این است که این مدیران چه استفاده‌ای از ظرفیت‌های موجود قرار است داشته باشند؟ چه در مدیریت سینما و چه در صداوسیما چه استفاده‌ای از این ظرفیت‌ها می‌شود؟

بامروت‌نژاد: چرا رسانه خطاب به سینمای ایران نمی‌گوید آقای سینمایی که داری در زمینه جذب مخاطب شکست می‌خوری، در همین دوران کرونا تجربه‌ای ثبت شده که عمار به‌واسطه آن توانسته است ۲۸۰ هزار مخاطب جذب کند. چرا از این ظرفیت استفاده نمی‌شود؟ نه اینکه بیایید و کار را به عمار بسپارید، نه، می‌گویم چرا از این تجربه استفاده نمی‌کنید؟

تنها بخشی از این ظرفیت نیروی انسانی است، بخش دیگر همان راهبردهای کلان است که به نفع کلیت سینمای ایران است. عمار در زمینه توزیع فیلم، تولید علم کرده است. این رویداد در زمینه تربیت نیرو به یک سررشته‌ای دست پیدا کرده است. آنچه رسانه می‌تواند مطالبه کند، برقراری ارتباط درست میان این ظرفیت‌هاست. یکی از نقدها ما به صداوسیما همین است که در طول این سال‌ها بالغ‌ّبر دو تا سه هزار فیلمنامه به دست ما رسیده است، اما چرا هیچگاه از این ظرفیت استفاده نمی‌شود؟ با وجود این ظرفیت آن دوست‌مان در دوره گذشته می‌گفت برآورد ما این است که تا ۱۵ سال آینده بچه‌های حزب‌الهی در عرصه داستانی حرفی برای گفتن ندارند...

 

این نقل قول از چه کسی است؟

بامروت‌نژاد: آقای علی‌عسکری که ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشتند. یکی از کارهای رسانه طرح همین مطالبات است که بالاخره «عمار» چنین ظرفیتی را در اختیار دارد. چرا این ظرفیت به سینما و تلویزیون ما وصل نمی‌شود؟

 

اجازه دهید این وصل نشدن به تلویزیون را نپذیریم! تلویزیون همیشه پای کار جشنواره عمار بوده است. حتی بخش عمده‌ای از فروش فیلم «منطقه پرواز ممنوع» مدیون تبلیغات پروپیمان تلویزیون است...

بامروت‌نژاد: نخیر، اینگونه نیست.

 

چرا رد می‌کنید؟ حجم بالای تبلیغات این فیلم در تلویزیون غیرقابل کتمان است. غیر از این مورد همین سال گذشته هم شما برای برگزاری دوره یازدهم جشنواره عمار، آنتن زنده تلویزیون را در اختیار داشتید. در دوره‌های گذشته هم در دوره برگزاری همواره برنامه‌های سینمایی تلویزیون حمایت درخوری از این رویداد داشته‌اند. در این ده سال در زمینه حمایت و همراهی تلویزیون کوتاهی خاصی شاهد نبودیم...

بامروت‌نژاد: این‌ها به نظرم محصول نگاه تقلیل‌گرایانه به رسانه است. انگار رسانه صرفاً یک «بوق‌چی» است که همزمان با جشنواره اگر یک میز نیم‌ساعته در برنامه «هفت» به «عمار» اختصاص داد دیگر رسالتش را انجام داده است. شما خودتان اهل رسانه هستید، مگر کاری دارد یک جشنواره میز برنامه «هفت» را داشته باشد؟ آیا نیازی به تبیین راهبردهای کلان دارد؟ کافی‌ست یک رابطه برقرار شود تا یک جشنواره بتواند بخشی از برنامه «هفت» را بگیرد! از باب بوق‌چی بودن و رفع تکلیف، بله تلویزیون به عمار توجه داشته است! البته نمی‌خواهم حمایت‌های صورت گرفته را بی‌اجر کنم، اما حرفم این است که با این اندازه توجه که اتفاقی رخ نمی‌دهد. مگر قصد ما این است که جشنواره برگزار کنیم و بعد هم آمار بدهیم که این میزان دقیقه آنتن تلویزیون را هم در اختیار داشتیم؟ اگر این کار را بکنیم که خود شما به ما خرده می‌گیرید که آیا همین بود رسالت جشنواره‌تان؟

اساساً جشنواره «عمار» برای چه شکل گرفت؟ برای اینکه بگوید «می‌شود» هایی وجود دارد که تا پیش از این می‌گفتند «نمی‌شود»! می‌گفتند اگر فیلم درباره این موضوعات بسازید، کسی نمی‌ُبیند، ما ثابت کردیم می‌بیند. آقای علی‌عسکری اگر می‌گویی فیلمنامه و کارگردان فیلم داستانی نداریم، ما می‌گوییم این‌ها هستند. قرار ما کشف این ظرفیت‌ها بوده است نه اینکه سرچ کنیم و بگوییم در هر دوره چه تعداد از خبرهای ما از تلویزیون پخش شده است. استفاده از ظرفیت‌های عمار مهم است...

 

از این منظر هم ببینیم، بازهم طی یکسال گذشته بچه‌های عمار دو سریال روی آنتن داشتند، هم «وضعیت زرد» و هم «موج اول»...

بامروت‌نژاد: «وضعیت زرد» که سریال من بود، ربطی به عمار نداشت. محصول یک دفتر تولیدی در زیرمجموعه مدرسه سینمایی عمار است. اسمش هم می‌توانست هر چیز دیگری باشد. عماری که از آن صحبت می‌کنم که تنها این نیست. آیا ما ۱۲ سال جشنواره برگزار کردیم که «وضعیت زرد» روی آنتن برود؟

 

نکته اینجاست که تلویزیون از بخشی از ظرفیت عمار استفاده کرده است...

بامروت‌نژاد: با این ملاک بخواهیم بسنجیم، خدمات صداوسیما به ضدانقلاب، ۱۰ برابر خدماتش به جریان «عمار» است! در دو سال گذشته ما ۳۰ قسمت «وضعیت زرد» روی آنتن داشتیم آن هم در میان ۴۰ عنوان سریال دیگری که پخش شده است و لابد سهم ما همین بوده است! اصلاً بحث من سهم «عمار» و سهم دیگران نیست. حرف من این است که تلویزیون ایران رسالتی داشته است، عمار می‌گوید سینمای ایران چنین ظرفیت‌هایی هم دارد، تأکید می‌کنم، عمار نمی‌گوید من چنین ظرفیتی دارم، می‌گوید سینمای ایران این ظرفیت را دارد.

کارگردان فیلم «دیپورت» آقای امیرسجاد حسینی که سریال «موج اول» را هم کارگردانی کرده است را من تا به امروز یک بار هم از نزدیک ندیده‌ام. شاید به خود ایشان هم بگویید، بگوید عمار یکی از جشنواره‌هایی بوده که من در آن شرکت کرده‌ام و در کنارش در خیلی جشنواره دیگر هم حضور داشته‌ام. نمی‌شود گفت این‌ها عماری هستند. این‌ها نیروهای مستعدی هستند که می‌توانند در این حوزه‌ها کار کنند. فرم کار را هم به خوبی می‌شناسند. ما به تلویزیون می‌گوییم چرا از این ظرفیت استفاده نمی‌کنید. اگر اینگونه نگاه کنیم دیگر نمی‌گوییم سهم عمار یک «وضعیت زرد» بوده و یک «موج اول».

اگر صحبت از سهم «عمار» به مثابه یک جشنواره از آنتن تلویزیون است، بله همان زیرنویس و چند گفتگو کفایت می‌کند. اما عمار یک جریان است. عمار صدای جریانی است که تا پیش از این هم وجود داشته است. جریانی که این میزان فیلمنامه آماده دارد و در طبق اخلاص به شما ارائه می‌دهد. آیا تلویزیون که می‌داند در زمینه متن خوب و فیلمنامه خلأ دارد، نباید سراغ از این ظرفیت بگیرد؟ آیا وظیفه رسانه این نیست که پیگیر این مطالبه باشد؟ چرا رسانه خطاب به سینمای ایران نمی‌گوید آقای سینمایی که داری در زمینه جذب مخاطب شکست می‌خوری، در همین دوران کرونا تجربه‌ای ثبت شده که عمار به‌واسطه آن توانسته است ۲۸۰ هزار مخاطب جذب کند. چرا از این ظرفیت استفاده نمی‌شود؟ نه اینکه بیایید و کار را به عمار بسپارید، نه، می‌گویم چرا از این تجربه استفاده نمی‌کنید؟

چرا باید بلیت سینما ۳۰ هزار تومان باشد که مخاطب توان خرید آن را نداشته باشد، ما با بلیت ۵ هزار تومانی سینما «هویزه» مشهد را تبدیل به یکی از پرمخاطب‌ترین سالن‌های سینمای کشور کردیم. یک بخش از کار رسانه این است که این قطعات پازل را به یکدیگر وصل کند. حتی این سوال را می‌توان از «عمار» پرسید. آقای مفیدی‌کیا دیگر باید چه کار انجام دهد؟ رسانه باید از «عمار» سوال کند که چرا دیگر با آقای مفیدی‌کیا کار نمی‌کنید؟ همین مطالبه‌هاست که موجب پویایی رسانه می‌شود. در غیر این صورت رسانه روابط‌عمومی و همان بوق‌چی می‌شود.

 

با توجه به نقدی که نسبت به عملکرد صداوسیما در زمینه بهره‌گیری از ظرفیت‌های «عمار» دارید، فکر می‌کنید انتصاب وحید جلیلی در سازمان می‌تواند منشأ تحولی در این زمینه باشد و شاهد بهره‌گیری بیشتر از ظرفیت‌های عمار در صداوسیما باشیم؟

بامروت‌نژاد: (بالبخند) این سهم کمتر هم می‌شود! همین‌قدر ببینید که در نشست خبری این دوره عمار دیگر آقای جلیلی حضور نداشتند. مطمئن باشید این سهم در این شرایط بیشتر نخواهد شد. به‌خصوص این نکته باید موردتوجه افرادی باشد که احساس می‌کردند وحیدجلیلی برای منافع خودش جوش می‌زند.

 

بالاخره آقای جلیلی الان متولی «تحول» در صداوسیماست و یکی از پشتوانه‌های این تحول هم می‌تواند بهره‌گیری از ظرفیتی باشد که طی ۱۰ سال در جریان «عمار» شکل گرفته است...

بامروت‌نژاد: حتماً این اتفاق خواهد افتاد اما از این منظر که احساس کنید قرار است ۵ سریال و ۵ برنامه تلویزیونی بیشتر به بچه‌های عمار برسد، حتماً اینگونه نخواهد بود. ولی از این منظر که بگوییم پشتوانه‌ای وجود دارد که ثابت کرده است خیلی کارها امکان دارد و می‌شود، «عمار» به‌دنبال این بوده است. حتماً یکی از پشتوانه‌های آقای جلیلی برای تحول هم همین «می‌شود» هاست. اما این به معنای استفاده مستقیم از دبیرخانه و جشنواره عمار برای افزایش سهم از آنتن، حتماً این اتفاق رخ نخواهد داد.

 

غیب‌الله‌زاده: به تازگی و بعد از اعلام فیلم‌های راه‌یافته به جشنواره فیلم فجر خبری در برخی سایت‌های خارج از کشور منتشر شد که حسین دارابی را به‌عنوان یک «آقازاده» معرفی کرده بود. طنز تلخ این ماجرا این بود که گویی حسین دارابی به قبل و بعد از حضور در «فجر» تبدیل شده و هیچکس تجربیات سینمایی او پیش از ورود به فجر را ندیده است!

آقای غیب‌الله‌زاده به‌عنوان جمع‌بندی بفرمایید در ادامه راه سازمان تماشا یا همان سازوکار اکران «عمار» قرار است چه تحولاتی را رقم بزند و با تکیه بر تجربه اکران «منصور» آیا قرار است در سال آینده و مشخصاً در اکران نوروز ۱۴۰۱، شاهد حضور پررنگ‌تر شبکه اکران عمار در جذب بیشتر مخاطب برای سینمای ایران باشیم؟

غیب‌الله‌زاده: قبل از پاسخ به این سوال درباره مباحث مطرح‌شده درباره نقش رسانه‌ها علاقمندم نکته‌ای را مطرح کنم. به تازگی و بعد از اعلام فیلم‌های راه‌یافته به جشنواره فیلم فجر خبری در برخی سایت‌های خارج از کشور منتشر شد که حسین دارابی را به‌عنوان یک «آقازاده» معرفی کرده بود. طنز تلخ این ماجرا این بود که گویی حسین دارابی به قبل و بعد از حضور در «فجر» تبدیل شده و هیچکس تجربیات سینمایی او پیش از ورود به فجر را ندیده است! انگار فردی است که صرفاً به‌واسطه رابطه توانسته است وارد عرصه فیلمسازی شود. هیچ جوابی هم از سوی رسانه‌های رسمی به این ابهام داده نمی‌شود.

آنقدر جذابیت‌های ویترین در سینمای داستانی ضریب گرفته است که خیلی از مستندسازان ما هم تغییر مسیر داده‌اند تا دیده شوند. درباره سوال شما اما باید به این نکته اشاره کنیم که سالانه در سینمای ایران حدود ۱۰۰ اثر ساخته می‌شود و با توجه به ذائقه‌ای که برای مخاطب سینمای ایران تعریف شده در بهترین حالت ۳ میلیون نفر هم به سینما می‌آیند تا این فیلم‌ها را ببینند. کار هم به این مسئله ندارم که چنددرصد از این آمار محدود به تهران و حتی بالاشهر تهران است. فکر می‌کنید چه اتفاقی باید بیفتد که بتوانید فارغ از کلیشه‌ها یک فیلم را عرضه کنیم؟

 

خاطرم هست حوالی سال ۹۰ یا ۹۱ که دانشجو بودیم برای اکران دانشجویی یکی از فیلم‌ها با تهیه‌کننده‌اش تماس گرفتیم. آن سال از ما حدود ۵ میلیون تومان هزینه خواستند تا فیلم را از تهران برای ما بفرستند و اکران کنند. این مثال را زدم تا بگویم شبکه توزیع عمار امروز چه کار می‌کند. ما این کلیشه را کنار گذاشته‌ایم که فیلم تنها برای اکران در سالن سینما با شرایط خاص نیست. می‌توان ظرفیتی علاوه‌بر ظرفیت معمول را به سینمای ایران اضافه کرد. نمونه این رویکرد را هم در اکران فیلم‌هایی مانند «منطقه پرواز ممنوع»، «بنیامین»، «۲۳ نفر»، «آبادان یازده ۶۰» و حتی «دیدن این فیلم جرم است» و «منصور» دیده‌ایم. در همین ایام پساکرونا، ببینید چقدر اثر در صف اکران منتظر مانده است.

اگر «منصور» صرفاً به فرآیند معمول اکران در سینماها بسنده می‌کرد، امروز چقدر فروش کرده بود؟ آنقدر ترافیک اکران بالاست که یک فیلم نهایتاً دو تا سه هفته فرصت فروش دارد و خیلی زود از چرخه اکران کنار می‌رود. در این شرایط تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد فیلم‌های گیشه‌ای می‌توانند در اکران باقی بمانند. کار دیگری که در شبکه توزیع عمار صورت داده‌ایم، ایجاد زیرساختی برای صیانت از فیلم‌های اکران است. مسئله‌ای که دغدغه تهیه‌کنندگان است. خیلی از فیلم‌ها در همین سال‌های اخیر در فرآیند توزیع لو رفتند و قاچاق شدند. ما این معضل را در فرآیند توزیع خود، رفع کرده‌ایم. همزمان با کاهش هزینه‌ها، صیانت از آثار را هم مدنظر داشته‌ایم.

در شبکه توزیع فعلی عمار با یک تا دو میلیون تومان می‌توان یک فیلم را در نقاط مختلف کشور اکران کرد، این رقم را مقایسه کنید با آن رقم ۵ میلیون تومانی در سال ۹۱. اگر شرایط همچنان همانگونه بود، اکران یک فیلم در شهرستان بالای ۱۰ میلیون تومان هزینه داشت. ما با طراحی یک نرم‌افزار این مشکل را حل کردیم. این برآیند فعالیت‌های ما در این شبکه است. ما هم انتخاب‌کننده نیستیم. این مخاطب است که تصمیم می‌گیرد پای کدام فیلم بنشیند. ممکن است ما فیلمی را برای اکران انتخاب کنیم اما شبکه توزیع آن را پس بزند. مردم در این شبکه توزیع تصمیم‌گیرنده هستند. ذائقه غالب در سینمای امروز شاید باب میل مخاطب بالای شهر تهران باشد اما مخاطب شبکه عمار، الزاماً مخاطب این فیلم‌ها نیست. حتماً برای اکران نوروز و اکران سال آینده سینما برنامه‌ریزی جدی خواهیم داشت.

 

 آقای بامروت‌نژاد، در خلال بحث گریزی هم به نقد «عمار» از زاویه نگاه خود زدید. علاقمندم اگر نکته دیگری در راستای آسیب‌شناسی تجربه ۱۰ ساله عمار مدنظر دارید مطرح کنید.

بامروت‌نژاد: درباره رویکرد رسانه‌ای جشنواره عمار که نکاتم را مطرح کردم و معتقدم که عمار باید جدی‌تر به این حوزه توجه داشته باشد. رسانه از منظری متولی تبلیغ است اما مهمتر از آن نقد و بررسی آثار است که باید خود «عمار» متولی شکل‌گیری این جریان در فضای رسانه‌ای باشد. نقد به مثابه آموزش. ما در این ۱۰ سال شیوه‌های آموزشی مختلفی را تجربه کرده‌ایم اما به نظر یک شیوه آموزش موثر و پردامنه، «نقد» است. نقد به معنای گفتن نقاط ضعف و برجسته کردن نقاط قوت. این اتفاق، اتفاق مهمی است.

نکته دیگری که «عمار» باید نسبت به آن توجه داشته باشد این است که نباید سلبریتی‌زده شود. عمار نباید درگیر آثار شاخص و پرسروصدا شود. عمار آنجایی برد می‌کرد که در کنار آثار شاخص و باب طبع رسانه‌ها، میزبان آثاری بود که در گام اول بسیار نیازمند توجه بودند و از دل همان‌ها فیلمسازان پرجسارت و پرجرأتی متولد می‌شدند. آفتی که ممکن است گریبان‌گیر عمار شود، همین گرفتار شدن در دام مشهورات و سلبریتی‌زدگی است.

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha