گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ بازی مرکب نام سریال محبوبی است که در زمانی کوتاه توانست به شهرت جهانی برسد. این محصول کرهای نتفلیکس چهرهای از کره جنوبی را به تصویر کشید که روایت گر وجود نابرابری و بیعدالتیهای فزاینده و رقابت خشن در جامعه معاصر کره است. شاید بتوان همه اینها را تاثیرات سیاستهای توسعهگرای دهه ۷۰ میلادی در کره دانست. سیاستهایی که ریشه در پذیرفتن نظام سرمایهداری به عنوان الگوی پیشرفت داشت. جین ووک شین که از سال ۲۰۱۳ استاد دانشگاه چونگ آنگ، سئول، کره جنوبی بوده و استاد مدعو در دانشگاه آزاد برلین نیز است در این یادداشت به بررسی واقعیتهایی میپردازد که این سریال آنها را به نمایش گذاشته است. یادداشتی که میخوانید در نشریه سیاست و جامعه بینالملل (آی پی اس) که به مسائل پیرامون نابرابری در جهان میپردازد منتشرشده است.
سریال بازی مرکب، به نخستین درام کرهای تبدیل شد که در سطح جهانی، در صدر جداول ۱۰ مجموعه تلویزیونی پربیننده هفتگی نتفلیکس قرار گرفت و در ۹۰ کشور، از جمله ایالات متحده و بریتانیا شماره یک شد. به گزارش نتفلکیس، بازی مرکب ۲۸ روز پس از انتشار با بیش از ۱۱۱ میلیون بیننده در سطح جهانی، رکورد بریجرتون با ۸۲ میلیون بیننده در دسامبر ۲۰۲۰ را شکست و به پربینندهترین مجموعه این شبکه تبدیل شد.
«بازی مرکب» روایتگر داستان افرادی است که به دلایل مختلف در زندگی شکست خورده و احساس سرخوردگی دارند، اما ناگهان دعوت مرموزی را برای شرکت در یک بازی عجیب دریافت میکنند که یک جایزه ۳۸ میلیون دلاری دارد. این بازی در مکانی نامعلوم برگزار میشود و شرکتکنندگان تا زمان مشخص شدن برنده نهایی، در این محیط حبس میمانند.
دولت اقتدارگرای کره و متحدان تجاری آن که بیشتر شرکای اقتصادی آن بودند بسیاری از ویژگیهای رژیمهای اقتدارگرا را داشتند و همان مسیری که این نوع رژیمها طی میکنند را الگوی خود قرار داده بود
در قصه این سریال ۴۵۶ نفر با الهام گرفتن از ۶ بازی کودکانه در کره جنوبی و دیگر کشورها وارد یک فضای خوشرنگ، ولی مرموز میشوند و رقابتی را به بهای جان خود آغاز میکنند. قهرمان داستان، آخرین نفری است که در این بازی شرکت میکند و ما از زاویه دید او وارد این قصه میشویم.
تناقضات جامعه کره در این سریال که در قالب نمایش میباشد گرچه به ظاهر رنگ و بویی از غلو و بزرگ نمایی دارد، اما با مطالعه بیشتر و بررسی آمارهای رسمی منتشر شده به این نتیجه میرسیم که بازی مرکب راوی صادق این روزهای جامعه کره است.
به عنوان مثال با اینکه کره جنوبی دارای بالاترین نرخ ثبت نام در دانشگاه و بالاترین ضریب نفوذ و دسترسی به اینترنت و همچنین بالاترین نرخ تولید ناخالص داخلی را دارد، از طرف دیگر تقریبا بیشترین ساعت کار و نابرابری شدید و نرخ بالای فقر و کارگران غیررسمی را نیز در کارنامه خود دارد. در این میان شبکه ضعیف امنیت اجتماعی نیز یکی از معضلات بزرگ و مشکلات روزمره بسیاری از مردم کره است. شاید خوب باشد به این سوال پاسخ دهیم که کره چرا و چگونه به این نقطه رسیده است؟ برای درک بهتر مسیری که کره طی کرده است باید به بررسی خاستگاه مدل اقتصادی کره جنوبی در دهه هفتاد میلادی بپردازیم. در آن زمان کره به عنوان کشوری که در تلاش برای مدرن شدن، الگوهای ژاپن و آلمان را برای رسیدن به غرب طی میکرد شناخته میشد. در همان دوران عموما کره را به عنوان یکی از چهار ببر آسیایی میشناختند که به سرعت قلههای پیشرفت و مدرنیزه شدن را طی میکند.
توسعه طلبی اقتدارگرایانه کره جنوبیموفقیت اقتصادی کره در آن سالها مبتنی بر یک رژیم توسعه طلب اقتدارگرا بود. این رژِیمها رشد اقتصادی را بر دیگر ارزشها ترجیح میدهند و ارزشهایی مانند همبستگی اجتماعی، حقوق اساسی، حفظ محیط زیست و اکوسیستم تقریبا برای آنها نه اولویت دارد و نه اهمیت. به همین دلیل نظام اقتدارگرا و دیکتاتور حاکم بر کره تا سال ۱۹۸۷ ادامه یافت و در طول این سالها باعث به وجود آمدن اتحادی محکم بین سیسات و تجارت شد؛ و پارادایم سیاست توسعه گرا و ساختارها و نهادهای آن را به وجود آورده و تثبیت کرد.
دولت اقتدارگرای کره و متحدان تجاری آن که بیشتر شرکای اقتصادی آن بودند بسیاری از ویژگیهای رژیمهای اقتدارگرا را داشتند و همان مسیری که این نوع رژیمها طی میکنند را الگوی خود قرار داده بود.
برای نمونه در همان زمانی که مطلق سازی مالکیت خصوصی و اولویت بخشیدن به سود شرکتهای خصوصی به اوج خودش رسیده بود سازماندهی سیاسی کارگران و توجه به حقوق اساسی آنها و سندیکاهای کارگری بسیار محدود شدند. بر اساس همان سیاستها نرخ هزینه رفاه عمومی در پایان دهه ۸۰ نسبت به تولید ناخالص ملی کمتر از ۲ درصد بود و سیستمهای بیمه اجتماعی تقریبا تا اواخر دهه ۹۰ وجود خارجی نداشتند.
با وجود همه این مسائل و سیاستهای توسعه طلبی اقتدارگرایانه، اما رژیم کره تا اواسط دهه ۹۰ توانست هم رشد و هم برابری را تا حد قابل توجهی افزایش دهد یعنی در کنار رشد اقتصادی نابرابری را نیز کاهش داد. در واقع در کنار رشد صنعت و با افزایش رشد اقتصادی اشتغال افزایش یافت و نرخ فقر کاهش پیدا کرد و میزان نابرابری از اوایل دهه ۸۰ تا اواسط دهه ۹۰ کاهش چشمگیری داشت.
اما اتفاق مهمی که در حال رخ دادن بود و تاثیر بسیار زیادی در نقشه اجتماعی کره داشت این بود که در شرایط سیاسی آن دوران که تشکیل انجمنهای سیاسی مستقل از قدرت و فضاهایی که منجر به همبستگی اجتماعی بیشتری بین مردم میشد غیرقانونی بود عموما افراد برای افزایش ثروت و اعتبار خود به دنبال خرید زمین و خانه یا یافتن شغلهای رده بالا و یا تحصیل در دانشگاههای معتبر بودند تا بتوانند در جامعه موقعیت مناسبی داشته باشند. چنین شرایطی در واقع شکل دهنده نظم اجتماعی جدیدی در جامعه کره بود که در آن مانند آنچه در بازی مرکب مشاهده میکنید مردم برای رسیدن به موفقیت باید با یکدیگر وارد منارعه بقا شوند. چنین نظم اجتماعی باعث بروز درد و اضطراب و رنج دائمی برای شهروندان چنین جامعهای میشود.
در ادامه و با تغییراتی که در محیط اقتصاد جهان از اواسط دهه ۹۰ به وجود آمد، شرایط اشتغال و درآمد در کره جنوبی نیز به طور قابل توجهی وخیمتر شد. مهمتر از شرایط جهانی، بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۷ و تغییرات ساختاری در اقتصاد کره بعد از این بحران نقطه عطفی در تحولات اجتماعی-اقتصادی کره بوده است.
در شرایط سیاسی که تشکیل انجمنهای سیاسی مستقل از قدرت و فضاهایی که منجر به همبستگی اجتماعی بیشتری بین مردم میشد غیرقانونی بود عموما افراد برای افزایش ثروت و اعتبار خود به دنبال خرید زمین و خانه یا یافتن شغلهای رده بالا و یا تحصیل در دانشگاههای معتبر بودند تا بتوانند در جامعه موقعیت مناسبی داشته باشند. چنین شرایطی در واقع شکل دهنده نظم اجتماعی جدیدی در جامعه کره بود که در آن مانند آنچه در بازی مرکب مشاهده میکنید مردم برای رسیدن به موفقیت باید با یکدیگر وارد منارعه بقا شوند
در این دوران تعداد کارگران غیررسمی که از حمایتهای قانونی برخوردار نبودند افزایش چشمگیری یافت. به طوری که در سال ۲۰۲۱، ۳۸.۴ درصد از کارگران مزدبگیر و ۴۷.۴ درصد از کارگران زن را همین گروه تشکیل میدهند. اخیرا نیز روز به روز بر تعداد کارگرانی که تحت عنوان خوداشتغابی در زمینههای مختلف بدون حمایتهای رسمی مشغول به کار میشوند افزایش یافته است.
در نتیجه این سیاست ها، نابرابری و فقر از اواسط دهه ۲۰۰۰ به طور قابل توجهی در کره جنوبی افزایش یافت. ضریب جینی درآمد در کره در سال ۲۰۱۸، ۰.۳۴۵ بود درحالیکه نرخ فقر نسبی ۱۶.۷ یعنی یکی از بالاترین سطوح نرخ فقر بوده است. در رتبه بندی جهانی ایالات متحده در رتبه اول و رژیم صهیونیستی در رتبه دوم قرار داشتند، اما پس از این دو کشور رتبه سوم متعلق به کره جنوبی بود. در مواجهه با چنین حجمی از نابرابری نرخ خودکشی در کره بیش از یک دهه است که افزایش چشمگیری داشته و کره به رتبه دوم حهانی در این زمینه رسیده است. جالب است که نرخ جرم و جنایت در کره بسیار پایین و نرخ خودکشی بسیار بالا است، شاید بتوان گفت بنا بر دلایل فرهنگی و تاریخی آسیب زدن به خود، اما به جای آسیب زدن به دیگران در رفتارهای کره ایها نمود ویژهای دارد.
در این میان همچنان اکثر کارگران و فقرا هیچ نهاد و سازمانی را پشتیبان خود نمییافتند و اساسا چنین نهادهایی وجود خارجی ندارند و نرخ عضویت کارگران در اتحادیههای کارگری جیزی در حدود ۱۳ درصد است. یعنی پایینترین نرخ در میان کشورهای دیگر. در واقع و با توجه به کارگران خوداشتغال این ۱۳ درصد تنها ۵ درصد از کل کارگران کرهای را تشکیل میدهند.
علاوه بر این، نکته مهم این است که اتحادیههای کارگری موجود، در جلب اعتماد کارگران مشکل جدی دارند؛ و جمعیت کارگر در کره جنوبی که در حدود ۴۵ درصد جمعیت بزرگسال را تشکیل میدهند ارتباط و نسبتی با این اتحادیهها برقرار نکرده اند.
دیلیل این بی تفاوتی و بی اعتمادی عمومی این است که تقریبا اتحادیهها هیچ حمایت ملموسی از کارگران نکرده اند و در واقع نماینده واقعی و حقیقی آنها در مواجهه با قدرت نیستند.
در این شرایط نتایج نظرسنجیهای متعدد نشان میدهد که بخش بزرگی از مردم کره جنوبی نابرابری را بحرانیترین مشکل اجتماعی این روزهای جامعه خود میدانند. به همین دلیل آنها از دولت توقع دارند تا واکنش مناسبی به این بحران نشان دهد. اما نباید فراموش کنیم این اکثریتی که در نظرسنجیها مخالف سیاستهای سرمایه داری هستند همان قشری هستند که منابع لازم برای تشکل یافتن و اقدام جمعی برای بیان خواستهای سیاسی خود را ندارند. در واقع هنوز حدود ۳۰ درصد جمعیت کره بهرهمند از وضع موجود هستند و سهم قابل توجهی از ثروت را در اختیار خود دارند. این طبقه هم قدرت سیاسی دارند و هم قدرت رسانه که توانایی بالایی در جهت دهی به سیاستهای دولتی به آنها میدهد. به همین دلیل دو حزب حاکم کره تقریبا بدون توجه ویژه به مباحث نابرابری و فقر در حال سیاست گذاری برای این کشور هستند.
به عبارت دیگر جامعه امروز کره دارای یک شکاف ساده بین شهروندان نیست. بلکه این جامعه به افرادی تقسیم میشود که در نظام کنونی از ثروت و ثبات برخوردار هستند و طبقه متوسطی که هنوز در میان اضطراب روزمره امید خود را به بقا از دست نمیدهند و گروه زیادی که هیچ امیدی برای ادامه زندگی و ایجاد تغییر در وضع موجود ندارند؛ بنابراین شاید بتوان گفت تنها راه تغییر وضع موجود این است که در کنار اقشار محروم و ناامید، پتانسیل تحول آفرین طبقه متوسط هم به آنها بپیوندد در غیر این صورت بازی مرکب در کره جنوبی همچنان قربانی میگیرد.
شاید بتوان گفت محبوبیت این سریال در جهان نشان داد که مشکل نابرابری و فقر و اضطرابهای ناشی از آن درد مشترک بسیاری از مردم در کشورهای مختلف است.
/انتهای پیام/