بررسی وضعیت هنر نمایش و تعزیه در گفت‌وگو با داوود فتحعلی‌بیگی؛
داوود فتحعلی‌بیگی گفت: تعزیه هنری است که از آن می‌توان به عنوان هنر ملی نام برد و برای همین نگهداری از آن به معنای حفظ سرمایه ملی است.

به گزارش «سدید»؛داوود فتحعلی‌بیگی بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون از جمله فعالان عرصه هنرهای نمایشی است و تاکنون در بیش از ۳۰ نمایش به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان حضور داشته و در سال ١٣٨٠ موفق به دریافت مدرک درجه یک هنری (معادل دکتری) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است. با وی گفت‌و‌گویی پیرامون وضعیت هنر نمایش و تعزیه داشته ایم که با هم با آن همراه می‌شویم.

 

چرا هنر ایرانی نتوانست فراتر از مرزها رود و برای خود وجهه‌ای بین‌المللی کسب کند؟

قبل از اینکه به فکر صادر کردن هنر ایرانی به جهان باشیم باید در پی حفظ آن در داخل کشور باشیم، چون معتقدم حتی نتوانسته‌ایم هنر کشورمان را در داخل به خوبی حمایت کنیم، در صورتی‌که کشورهایی نظیر چین و ژاپن با حمایت از هنر ملی خود توانسته‌اند علاوه بر داخل، در خارج از کشور هم مخاطب خود را داشته باشند. کم‌کاری ما در حفظ و نگهداری از هنر ایرانی در شرایطی است که قبل از اینکه به نمایشنامه‌های خارجی بپردازیم در کشورمان نمایشنامه‌های ایرانی داشته‌ایم نمونه آن هم تعزیه‌هایی است که در تکیه دولت اجرا می‌شد.

 

اولین تعزیه‌ها را دسته اسماعیل بزاز کار کرد. اسماعیل بزاز در دربار قاجار دلقک بود اما نمایش بقال بازی از طریق وی ابداع شد. هنوز کوچه‌ای در تهران به اسم او نامگذاری شده است. او توانسته بود اولین ترجمه‌های مولر را در قالب نمایش اجرا کند. بعد از مدتی هنرمندان برای اینکه بتوانند به استانداردهای بالای هنری دست یابند به این فکر افتادند همه چیز را فرنگی کنند. نتیجه این اقدام فراموشی هنرهای آیینی و ملی شد. نکته دردآور اینجاست ما ایرانیان تنها کشور مسلمانی هستیم که توانسته یک نسخه نمایش کاملاً ایرانی را به جهان معرفی کند آن هم هنر تعزیه است ولی چرا نتوانسته‌ایم آن را حفظ و به شکل فراگیری به دنیا عرضه کنیم؟

 

آیا تعزیه‌های امروز بر پایه نسخه‌های دست‌نویس اجرا می‌شوند؟

نسخه‌های دست‌نویس تعزیه بسیار کمیاب شده‌اند. تنها در مجلس شورای اسلامی و آستان قدس رضوی چند نسخه وجود دارد اما از آن نسخه‌های محدود هم بهره نمی‌بریم و به نوعی به فراموشی سپرده‌ایم! تمام نسخه‌‌های موجود شاید دارای اهمیت نباشد اما به هرحال حفظ آن جز سرمایه‌های ملی ما در عرصه هنر است. لازم است بدانید در گذشته نه چندان دور، نزدیک به ۶۰ تکیه در تهران قرار داشت که در آنها تعزیه اجرا می‌شد البته این اماکن تماشاخانه نبود ولی در آن نمایشی ملی و دینی روی صحنه می‌رفت اما امروز چند تکیه باقی مانده است؟

 

آیا برگزاری جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی، کمکی در راه حفظ این هنر نبود؟

از سال ۶۷ که این جشنواره شروع به کار کرد با این فستیوال همراه بودم. به‌واسطه این جشنواره سعی کردیم به نقاط مختلف ایران سفر کنیم تا بتوانیم هنرمندان محلی را شناسایی کرده و هنرشان را به مردم عرضه کنیم. به یاد دارم در سفری که به نیشابور داشتیم با یکی از این هنرمندان بسیار خوب کشورمان آشنا شدم. از او دعوت کردیم که در سالن ارشاد این شهر، اجرایی داشته باشد اما در حین اجرا معاون ارشاد وقت آن شهر با اعتراض خود جلوی نمایش را گرفت که چرا ما مطرب‌ها را به آن سالن آورده‌ایم! خاطره دیگرم به شهر زنجان مربوط می‌شود در آن شهر یک روحانی وجود داشت که با افتخار می‌گفت ما تعزیه را در این شهر تعطیل کرده‌ایم!

 

گلایه‌هایم به معنای نادیده گرفتن برخی توسعه‌های کمی نیست. برای مثال در شهر تفرش چند تکیه وجود دارد که تعزیه‌های خوبی اجرا می‌کند اما سوال اینجاست چگونه می‌توانیم از این ظرفیت برای ارتقای ساختار و کیفیت هنر بومی و ملی بهره ببریم؟ بخشی دیگر از بی‌توجهی به هنر‌های دینی به مراکز آموزشی ما برمی‌گردد جالب است بدانید تنها دو واحد درس آموزشی در‌باره تعزیه در دانشکده هنر وجود داشت که این دو واحد نیز از دروس دانشجویان هنر حذف شد. وقتی به آنها اعتراض کردیم، گفتند تعزیه را زیرمجموعه هنر نمایش ایرانی قرار داده‌ایم آیا از اساس دو واحد تعزیه کافی بود که حالا بخواهند این دو واحد را از بین برده و در زیرمجموعه یک بخش دیگر به آن پرداخته شود؟ این امر نشان می‌دهد بی‌توجهی به هنرهای بومی تنها در میان مسئولان و برخی روشنفکران نیست بلکه مراکز آموزشی ما نیز قدر این هنر را نمی‌دانند!

 

آیا می‌توان برای تعزیه عنوان هنر ملی را برگزید؟

عنوان ملی را به هنر تعزیه می‌توان اطلاق کرد چون تنها در تعزیه است که تمام اقشار جامعه حضور دارند. درضمن با این گفته که تعزیه هنری صرفاً بداهه است، مخالفم چون بداهه تنها در تمرین استفاده می‌شود اما در اجرا، مطابق متن تعزیه روی صحنه می‌رود. در کلامی دیگر در تعزیه متن و اجرا تابع یکدیگر هستند.

 

طبق نسخه‌های که به جا مانده ما چند نسخه موجود و قابل اجرا در تعزیه داریم؟

بیش از ۵۳۰ نسخه تعزیه موجود است که بسیار متنوع و زیباست. از «عالم ‌ذر» گرفته تا «یوسف و زلیخا» مجلس‌های متفاوت تعزیه را شکل می‌دهند اما ما تنها به چند مجلس تعزیه که مختص به عاشورا شده، اکتفا می‌کنیم و دیگر مجالس تعزیه را فراموش کرده‌ایم، در‌صورتی‌که آن مجالس نیز زیباست و می‌تواند مخاطب بسیاری را جذب کند. در میان این ۵۳۰ مجلس تعزیه هم کارهای اجتماعی و هم مجالس تخیلی و مذهبی وجود دارد، پس چرا ما خود را محدود به یک شکل خاص کرده‌ایم؟

بهرام بیضایی در کتابی با عنوان «نمایش در ایران» که در اواخر دهه چهل نوشته گفته است؛ زمانی که غرب داشت دیوار‌های سخت خودش را به هم می‌ریخت تا به یک رهایی برسد به سمت تئاتر شرق روی آورد در چنین شرایطی ما دنباله‌روی تئاتر غرب شدیم!

 

آیا تجربه‌های بین‌المللی برای اجرای تعزیه در خارج از کشور داشته‌اید؟

سال ۷۰ در دوره مدیریت آقای منتظری برای فستیوال آوینیون دعوت شدیم من سرپرستی گروه را برعهده داشتم که متشکل از تعزیه‌خوان‌های قدیمی نظیر مرحوم هاشم فیاض بود. به واسطه این دعوت  پنج شب در آوینیون تعزیه اجرا کردیم.

 

نمایش‌های آیینی و سنتی تا چه حد با مفاهیم دینی و اسلامی پیوند خورده‌اند؟

اساساً در ذات نمایش‌هایی نظیر نقالی، پرده‌خوانی به ویژه تعزیه، آموزه‌های دینی را شاهد هستیم البته تعزیه، تنها نمایش‌های مذهبی نیست بلکه همانگونه که گفتم مجالس ملی و اجتماعی نیز در آن وجود دارد اما در همین کارها نیز آموزه‌های دینی به‌وفور وجود دارد. در تعزیه همچنین می‌توان آموزه‌های بسیاری را یافت که از آیات قرآن مدد گرفته‌اند. در نقالی نیز چنین است برای مثال وقتی نقال حکایت رستم و سهراب را می‌گوید این قصه بهانه‌ای است تا به واسطه آن مفاهیم دینی و اخلاقی بیان شود.

 

/انتهای پیام/

منبع: ایکنا

ارسال نظر
captcha