آخرین هدیه‌ای که شهدا به همسر و مادرشان دادند؛
عاشق مادر و همسرانشان بودند. آن‌ها حتی چند ماه قبل از شهادت‌شان هدیه روز زن را می‌دادند تا اگر شهید شدند، به عزیزانشان بگویند که به یادشان بوده‌اند و همیشه دوستشان دارند.
به گزارش «سدید»؛  وقتی می‌خواستند عازم جبهه شوند، اول از همه می‌رفتند تا مادر را راضی کنند. برای رضایت گرفتن مادر از هر راهی وارد می‌شدند. گاهی به مادر می‌گفتند که اگر رضایت بدهی تا به جبهه برویم نزد حضرت زهرا (س) روسفید می‌شوی. گاهی وقت‌ها حضرت زینب (س) را واسطه می‌کردند تا در خواب و بیداری به دل مادر بیندازد و راضی به رفتن شوند. عاشق مادرشان بودند و دل کندن از مادر برایشان سخت بود. شهدایی هم که متأهل بودند، زحمت دو چندانی برای رضایت گرفتن از مادر و همسر داشتند.

پیراهنی که به وقت دلتنگی در آغوش می‌گیرم
فاطمه هزاره مادر شهید مدافع حرم فاطمیون حمید احسانی درباره آخرین هدیه روز مادری که شهید به او داده بود، می‌گوید: هشت سال پیش وقتی حمید یک روز قبل از رفتن به سوریه برای من یک پیراهن خرید و آورد. از او پرسیدم این پیراهن برای چیست؟ گفت: من روز مادر نیستم و هدیه شما را زودتر گرفتم. گفتم چرا نباشی؟ گفت: شاید از سوریه برنگشتم و می‌خواهم هدیه‌ات را زودتر بدهم. حمید شوخ‌طبع بود و من صحبت‌هایش درباره شهادت را جدی نمی‌گرفتم و پیش خودم می‌گفتم می‌رود و به سلامت برمی‌گردد. اما او رفت و به شهادت رسید. من قبل از شهادت پیراهنی را که حمید خریده بود، می‌پوشیدم، اما بعد از شهادتش برای یادگاری نگه داشتم و هر وقت دلتنگش می‌شوم آن پیراهن را در آغوش می‌گیرم و می‌بویم.


آخرین هدایایی که عباس به من داد
مادر شهیدان حسن و عباس و حسین صابری هشت سالی است که در میان ما نیست. اما او در خاطره‌ای درباره هدیه فرزند شهیدش عباس می‌گفت: بعد از جنگ حسین آقا و عباس آقا به تفحص می‌رفتند و پیکر شهدا را می‌آوردند؛ یک بار عباس آقا به مناسبت روز مادر می‌خواست از منطقه به تهران بیاید. زمستان بود. او گفت: الان در فرودگاهم، ساعت ۳ شب در خانه هستم، در را قفل نکن. نیمه‌های شب بود که عباس به خانه آمد؛ او آن قدر خوشگل و خوشبو شده بود که انگار به صورتش مشک و عنبر زده‌اند. عباس آقا برای هدیه روز مادر یک چادر، روسری و ۱۰۰ هزار تومان پول داد و گفت: مامان! با این ۱۰۰ هزار تومان برای خودت دستبند بخر، چون برای ساخت این خانه دستبند خودت را فروختی و بابا نداشت بدهد، ۱۰۰ هزار تومان را از او گرفتم و گفتم: نگه می‌دارم برای خودت که به همسرت بدهی.»، اما فرزندم شهید شد و هیچ وقت ازدواج نکرد.

چادری از سوریه
محمدالله اسدی از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون است. مادر شهید درباره آخرین هدیه روز مادری که از فرزند شهیدش به یادگار دارد، بیان می‌دارد: در زمان شهادت محمدالله در افغانستان بودیم، اما او قبل از شهادتش یک قواره چادر برایم از سوریه آورده بود که الان هم آن را به یادگار نگه داشتم.


شهید ترک همیشه به من گل هدیه می‌داد
شهید محرم ترک از نخستین شهدای مدافع حرم است. این شهید عاشقانه همسرش را دوست داشت و بیشتر وقت‌ها برای او گل می‌گرفت. اما آخرین هدیه‌ای که این شهید مدافع حرم برای همسرش گرفت، گردن‌بند بود.


چادری که هنوز نگه داشتم
لیلا بی‌طرف مادر شهید حمیدرضا مهرایی است. مادری که سال ۴۳ این سرباز امام (ره) را به دنیا آورد. حمیدرضا بعد از گرفتن رضایت پدرش، برگه اعزامش را به مادرش داد و گفت: مادر، رضایت‌نامه را امضا کن. مادر به او گفت: من که از اول راضی بودم که بروی؛ پدرت هم امضا کرده نیازی نیست من هم امضا کنم. حمیدرضا گفت: حالا یک امضایی بزن تا حضرت زهرا (س) شفاعتت کند. حمیدرضا به جبهه رفت و در عملیات آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. مادر بیش از ۳۰ سال در انتظار آمدن خبری از شهیدش بود که بالاخره پیکر فرزندش بازگشت.

مادر درباره هدیه شهید مهرایی می‌گوید: قدیم‌ها که روز مادر نمی‌گرفتند؛ اوایل که این قضیه مطرح شده بود، بچه‌ها می‌گفتند: مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم! یک بار در تولد حضرت زهرا (س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم: این چیست؟ گفت: هدیه روز مادر. گفتم: تو که پول نداشتی؟ گفت: پول تو جیبی‌هایم را جمع کردم برای چنین روزی. آن چادر پاره شد، اما آن را یادگاری نگه داشتم. یک بار دیگر هم یک دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود که من آن را برای جهیزیه دخترم دادم.

شهید وحید زمانی نیا محافظ سردار قاسم سلیمانی بود که ۱۳ دی ماه ۹۸ به شهادت رسید. این شهید تازه داماد به همراه تازه عروسش برای مادرهایشان پیراهن می‌گیرند و پس از دعوت مادرانشان به رستوران این هدیه را به آن‌ها می‌دهند. این هدیه آخرین هدیه آقا وحید برای مادرش و اولین و آخرین هدیه به مادر همسرش بود.

همسر شهید مدافع حرم فاطمیون علیدوست حسن‌زاده بیان می‌کند: علیدوست متولد سال ۶۰ بود و سال ۸۶ با هم ازدواج کردیم. همسرم گچ‌کار بود. از شهید ۳ فرزند به یادگار دارم. آخرین فرزندمان شیرخواره بود که علیدوست در حلب سوریه به شهادت رسید. معمولاً همسرم از سوریه برایم مهر و تسبیح سوغات می‌آورد. هر سال به مناسبت روز زن هم به من می‌گفت چه چیزی لازم داری برایت بگیرم. او یک وقت‌هایی پیراهن و چادر هدیه می‌گرفت. آخرین هدیه روز زن یک قواره روسری بود که به یادگار نگه داشتم.


اولین و آخرین هدیه‌ای که از داریوش گرفتم
شهره پیرانی همسر شهید هسته‌ای داریوش رضایی‌نژاد درباره هدیه‌ای که شهید به او داد، می‌گوید: یکبار به همراه یکی از اقوام پشت ویترین یک فروشگاهی سرویس سنگی دیدم و از آن خیلی خوشم آمد، اما گفتم:کیه که این همه پول برای یک سرویس سنگی بده! وقتی به خانه آمدیم، همچنان داشتیم درباره آن سرویس صحبت می‌کردیم. داریوش آن سرویس سنگی را روز زن به من هدیه داد و گفت: اگر سرویس طلا برایت بگیرم، در مواجه با مسائل اقتصادی مجبور می‌شوی آن را بفروشی و ترجیح دادم که هدیه‌ای بگیریم که آن را هیچ‌وقت نفروشی. من با گذشت ۱۰ سال از شهادتش هنوز هم این هدیه را خیلی دوست دارم و با دیدنش ذوق می‌کنم.


شهیدی که بعد از شهادت هدیه روز زن فرستاد
بعد از شهادت محمدرحیم آقایی‌پور سفیر اسبق ایران در اسلوونی در فاجعه منا، همسرش خیلی بیتاب می‌شود. در حین خواندن پیام‌ها به اشتباه تمام پیام‌های میان او و همسرش پاک می‌شود. راضیه طهوری رو به همسرش می‌گوید: حاجی جان! من گوشی خودت را می‌خواهم، وسط قیامت منا جا مانده؟! من نمی‌دانم، به من هر وقت خواستی هدیه بدهی و خوشحالم کنی گوشی‌ات را برایم بفرست. ۶ ماه بعد در وسایل حجاج، در میان گوشی‌های هوشمند، گوشی شهید آقایی‌پور پیدا می‌شود و راضیه طهوری این گونه عاشقانه‌ترین هدیه‌اش را دریافت می‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha