گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ محمد ابوالفضلی؛ صداوسیما همچون سایر سازمان ها، نهادها و حتی وزارت خانههای کشور، از جمله نهادهایی است که نه آمار دقیق و شفافی از میزان درآمد، بودجه و هزینههای خود ارائه میدهد و نه آمار و ارقام دقیقی از شمار پرسنل، اعضا و نیروهای رسمی و پیمانی آن در دسترس است. سازمانی عریض و طویل که به گواه کارشناسان و منتقدین چندین برابر استاندارد جهانی نیرو داشته و به طرز گرانی اداره میشود. در این میان، اما ما تمام سعی خود را کردیم تا با یک گزارش جامع از محدود اطلاعات آماری موجود در اسناد، مدارک و اظهارات مسئولین و مدیران این نهاد، برآوردی از میزان هزینه ها، درآمدها و بودجههای قانونی و فراقانونی آن وهمچنین تعداد پرسنل، اعضا و نیروهای انسانی این سازمان داشته باشیم.
صداوسیما فقط رادیو و تلویزیون نیست
بدون شک، صداوسیما، بزرگترین، قویترین و پر نفوذترین رسانه خبری و آموزشی-فرهنگی در ایران است. سازمانی عریض و طویل که در یک فضای انحصاری و کاملا غیر رقابتی، نبض رسانهای کشور را به طور کامل در دست دارد. این سازمان دارای دو بخش اصلی رادیو و تلویزیون است که در مجموع دارای ۶۲ شبکه تلویزیونی و ۸۳ شبکه رادیویی است که تعدادی از این شبکهها نیز به صورت برون مرزی در حال فعالیت میباشند. فعالیت این سازمان فقط منحصر به رادیو و تلویزیون نیست، بلکه چندین نهاد و موسسه زیرمجموعه نیز دارد.
سیما فیلم، انتشارات سروش، شرکت صوتی و تصویری سروش، خبرگزاری صدا و سیما، روزنامه جام جم، دانشگاه صدا و سیما، شرکت فرهنگی هنری صبا، سیماچوب، مرکز تحقیقات صدا و سیما، اداره کل پژوهشهای اسلامی صداوسیما و تلوبیون از جمله این نهادها و موسسات است. این سازمان همچنین در ۲۰ نقطه از کشورهای مختلف دنیا، دارای دفتر نمایندگی است.
هیچ آماری در دسترس نیست
متاسفانه سازمان صدا و سیما همچون بسیاری از موسسات، نهادها و حتی وزارت خانههای کشور، دارای آمار و ارقام مشخص و شفافی از میزان درآمد یا بودجه کل از یکسو، میزان هزینههای سالیانه، تعداد دقیق پرسنل و میزان حقوق و دستمزد عوامل و کارکنان نمیباشد و همین امر، کار را برای انجام یک تحقیق و بررسی کامل و جامع از این نهاد حکومتی دشوار و غیرممکن میکند؛ لذا برای پی بردن به این مهم، بالاجبار باید به آمارهای تخمینی، اظهار نظرهای مسئولین و مدیران وقت سازمان و سایر مسئولین ذیربط یا جدول لوایح بودجه سالیانه دولت متمسک شد و به همین میزان از اعداد و ارقام بسنده کرد که در ادامه به آن میپردازیم.
درآمدهای سازمان:
ماده ۲۲ از فصل پنجم اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (مصوب سال ۶۲)، منابع اعتبارات و درآمدی سازمان را به صورت کلی در چند مورد بیان میدارد:
۱ - درآمدهای ناشی از واگذاری حق پخش و توزیع محصولات و ارائه خدمات سازمان به اشکال مختلف.
۲ - عواید حاصل از اجرای قانون توسعه شبکه تلویزیونی کشور.
۳ - درآمدهای ناشی از فعالیتهای تولیدی و سود مربوطه به آنها.
۴ - وجوه دریافتی از محل بودجه کل کشور و سایر وجوهی که به عناوین دیگر از طرف دولت در اختیار سازمان گذاشته میشود.
۵ - اعتبارات از محل بودجه عمرانی کشور.
۶- درآمدهای ناشی از اجراء و پخش برنامههای تبلیغاتی و آگهیهای بازرگانی.
۷ - کمکهای نقدی یا غیر نقدی اشخاص حقیقی و حقوقی.
۸ - عواید دیگری که طبق قانون یا مقررات دیگر به سازمان تعلق میگیرد.
به بیان سادهتر، بودجه صدا و سیما از دو بخش کلی به دست میآید. بخش اول از هزینههای سازمان هر ساله توسط دولتها به صورت بودجه مصوب به این سازمان تعلق میگیرد که بخشی از آن از درآمدهای کلی دولت است، بخشی از آن نیز از طریق هزینه آبونمان قبوض برق مشترکین به دست میآید (به طور مثال، طبق آخرین آمار به دست آمده، در بودجه سال ۱۳۹۵، مبلغ ۳ تومان از قبوض برق مشترکین، با عنوان آبونمان صدا و سیما به منظور نگهداری و به روزرسانی دستگاهها و تجهیزات رادیو و تلویزیون اختصاص یافته است) و بخشی دیگر نیز از طریق فروش هر دستگاه تلویزیون با عنوان «عوارض توسعه شبکه صدا و سیما» حاصل میشود.
بخش دوم هزینههای سازمان نیز از طریق درآمدهای خود سازمان، شامل تولید و پخش آگهیهای بازرگانی، درآمد حاصل از انتشارات سروش، درآمد حاصل از انتشار مجلات، درآمد حاصل از روزنامه جام جم، درآمد حاصل از شرکت صنعتی سیما چوب، درآمد حاصل از شرکت صوتی و تصویری سروش و تولید برنامههای تعاملی با مشارکت مالی ارگانها، موسسات، شرکتهای دولتی و غیردولتی به دست میآید. متاسفانه همانطور که گفته شد جز مقدار محدودی از این منابع، سایر میزان درآمدها، آمار و ارقام دقیقی ندارد و هیچگاه توسط سازمان به صورت شفاف متشر نمیشود.
بودجه دولتی سازمان:
طبق جداول قوانین بودجه که در کتابخانه سازمان برنامه و بودجه کشور موجود است، بودجه صداوسیما مانند سایر دستگاهها، از دو بخش «هزینهای» و «تملک داراییهای سرمایهای» تشکیل شده است. جدول زیر، نگاهی گذرا به اعداد و ارقام بودجه برای برخی سالها در دو دهه اخیر است.

همچنین برای سال ۱۴۰۱، دولت بودجه پنج هزار و ۲۸۹ میلیاردی برای این سازمان را به مجلس پیشنهاد داده است که نسبت به بودجه امسال سازمان، رشد ۵۶ درصدی دارد. این بودجه مربوط به ۲۲ شبکه تلویزیونی داخلی، ۱۷ شبکه خارجی، ۳۴ شبکه استانی، ۵ رسانه تعاملی، ۷ شبکه اینترنتی، ۱۵ شبکه رادیویی، ۲۰ دفتر نمایندگی برون مرزی، روزنامه جامجم، دانشگاه صداوسیما، انتشارات سروش، مرکز تحقیقات صداوسیما، مرکز پویانمایی صبا و... است.
بسیاری ازنمایندگان مجلس، کارشناسان و مسئولین کشوری هر ساله به اختصاص این حجم از بودجه کشور به سازمان صدا و سیما گلایه مندند و معتقدند که این سازمان در قبال این هزینههای هنگفت، خروجی قابل تاملی ندارد. در مقابل، تمامی مدیران سازمان و روسای ادوار مختلف آن، همیشه از کمبود اعتبارات و اختصاص بودجه ناکافی برای این سازمان گفته اند و دائما از مجلس، دولت و حتی بیت رهبری، تقاضای افزایش بودجه و انواع کمکهای مالی بلاعوض و تسهیلاتی داشته اند. یک معادله پیچیده و البته متناقض و چندوجهی که هیچگاه در عرصه عمومی شفاف نشده است.
درآمد صداوسیما از آگهیهای تبلیغاتیمتاسفانه صداوسیما در خصوص درآمدهای حاصل از پخش آگهیهای بازرگانی در این سازمان نیز -چه به صورت سالانه و چه غیر از
متاسفانه سازمان صدا و سیما همچون بسیاری از موسسات، نهادها و حتی وزارت خانههای کشور، دارای آمار و ارقام مشخص و شفافی از میزان درآمد یا بودجه کل از یکسو، میزان هزینههای سالیانه، تعداد دقیق پرسنل و میزان حقوق و دستمزد عوامل و کارکنان نیست
آن- هیچ آمار شفاف و مشخصی ارائه نمیدهد و هر گزارشی که در این خصوص تهیه میشود، حاصل آمارهای تخمینی و بر اساس جدول تعرفه خام (بدون تخفیف) بخش بازرگانی سازمان است. در ادامه ما نیز به بخشی از گزارش روزنامه دنیای اقتصاد که نگاهی به تعرفه سال ۱۳۹۹ این جدول داشته میپردازیم:
«در سال (۱۳۹۹) هر ثانیه پخش آگهی بازرگانی در باکس قبل هر برنامه در شبکه یک سیما از ۴۵۰ هزار تومان (برنامه صبحگاهی) شروع شده و تا حدود ۹۶میلیون تومان در زمان پیش از اخبار ۲۱ سیما متفاوت است. در شبکه دو این شاخص از ۳۱۰ هزار تومان شروع شده و تا ۴۰ میلیون تومان و حتی در بخش پیش از خبر ۳۰:۲۲ تا ۱۲۰ میلیون تومان نیز قیمت خورده است. در شبکه سه این رقم از ۵۱۳ هزار تومان تا ۱۲۰ میلیون تومان هم متغیر است. رقم آگهی در شبکه تهران از ۱۴۷ هزار تومان تا ۱۶ میلیون تومان نیز در نوسان است. در شبکههای نمایش و تماشا این رقم به ازای هر ثانیه از ۵۱هزار تومان تا ۲۰میلیون تومان و در شبکه نسیم نیز از ۸/ ۱میلیون تا ۱۲۰میلیون تومان قیمت خورده است. برآوردهای تخمینی نشان میدهد سازمان صداوسیما در سال ۹۸ تنها از یک مشتری تبلیغات خود (تولیدکننده دوغ و دلستر) بیش از ۱۸۷۰میلیارد تومان و سال گذشته نیز از یک مشتری خود (بایا) بیش از ۵۸۰میلیارد تومان درآمد داشته است. البته تعرفههای تبلیغاتی تلویزیون، بندها و تبصرههای بسیار زیادی دارد و معمولا رقم نهایی کمتر از آنچه روی کاغذ نوشته شده، محاسبه میشود. با این حال حتی اگر ۵۰ درصد تخمینهای روی کاغذ را هم کم کنیم، صداوسیما بازهم درآمدی بسیار گسترده از محل آگهیهای تلویزیونی خواهد داشت.»
درآمدی که نه تنها رقم نهائی آن برای کسی مشخص نیست، بلکه روشن نیست از کجا آمده و به کجا میرود؟!
همچنین یک شرکت مشاوره و اجرای تبلیغاتی (شرکت روزنه ارتباط) نیز تعرفههای تبلیغات تلویزیونی در سال ۱۴۰۰ را به صورت جزئیتر در سایت خود منتشر کرده که ما در ذیل یک جدول به بخشی از این تعرفهها میپردازیم:
همانطور که در این جدول دیده میشود، بالاتر از برنامههای نمایشی و سریال ها، بخشهای خبری یکی از گرانترین زمانها برای پخش آگهیهای تلویزیونی است. به طوری که تبلیغ پیش از آغاز بخش خبری ۲۰:۳۰ شبکه دو، با ثانیهای ۲۴۰ میلیون رکوردار گرانترین تعرفه تبلیغاتی در بین برنامههای روتین تلویزیون است. البته پخش زنده مسابقات فوتبال به ویژه مسابقاتی با حساسیت بالا همچون دورههای جام ملتها و جام جهانی طبیعتا هزینهها و تعرفههایی به مراتب بالاتر از تعرفههای کنونی دارند که کسی از آن بیخبر نیست.
در پایان اشارهای هم به صحبتهای رئیس اسبق صدا و سیما ما را در فهم کلی از میانگین درآمد سازمان از آگهیهای بازرگانی کمک میکند. محمد سرافزار در مصاحبهای که اخیرا با بسیج دانشجویی دانشگاه شریف داشته است، اذعان داشت که در سال ۱۳۹۴ (زمان ریاست خودش بر سازمان) درآمد سازمان از پخش آگهیهای بازرگانی مبلغی حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان بوده است. سرافراز بنا بر سابقه مدیریتی که در صداوسیما داشته، بر این باور است که این مبلغ تا امروز به ۱۰ برابر رسیده و بودجه گزافی را در اختیار مدیران این سازمان قرار میدهد.
درآمد سنگین و بدهیهای سنگینتر سرافراز همچنین در کتاب خود با نام «روایت یک استعفا» گریزی هم به بودجههای فرامجلسی صدا و سیما میزند. او در بخشی از این کتاب میگوید: «توسعه سازمان در دوره دوم ریاست آقای ضرغامی با هزینهکرد یک بودجه فوقالعاده ارزی صورت گرفت، نه با پرداخت بودجهای که در ردیفهای سالانه تصویب میشد. در برونمرزی نیز تأسیس شبکهی هیسپان تیوی و تقویت سایر
تمامی مدیران سازمان و روسای ادوار مختلف آن، همیشه از کمبود اعتبارات و اختصاص بودجه ناکافی برای این سازمان گفته اند و دائما از مجلس، دولت و حتی بیت رهبری، تقاضای افزایش بودجه و انواع کمکهای مالی بلاعوض و تسهیلاتی داشته اند. یک معادله پیچیده و البته متناقض و چندوجهی که هیچگاه در عرصه عمومی شفاف نشده است
شبکهها و دفاتر خارج کشور با همین بودجهی فوقالعاده انجام شد. گرچه تا پایان کار فقط ۶۰ درصد آن تخصیص یافت! کمک فوقالعاده در زمان دولت آقای احمدینژاد نزدیک به یک میلیارد دلار (۹۴۷ میلیون دلار) با موافقت رهبری از طریق صندوق ذخیره ارزی به سازمان صورت گرفت. پیش از آن هم مجلس شورای اسلامی مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار برای خرید تجهیزات فنی کمک فوقالعاده کرد. ۲۵۰ میلیون دلار هم برای پرتاب ماهواره دادند. علاوه بر آن، هم در زمان آقای احمدینژاد و هم در زمان آقای روحانی، بطور متوسط سالانه ۱۰۰ میلیارد تومان به سازمان، به عنوان متمم بودجه کمک میشد. به علاوه در این دوره برای جبران هزینهها املاک سازمان را نیز میفروختند. فقط یک مورد آن مربوط به فروش یک ملک مرغوب در الهیه بود که بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان فروخته شد. با وجود این، سازمان با یک بدهی سنگین در تمام بخشها به من تحویل شد.»
از سوی دیگر و در دوره ریاست جدید سازمان صداوسیما، پیمان جبلی اخیرا در گفتوگویی که با خبرگزاری تسنیم داشته، به موضوع جلوگیری از آنتنفروشی پرداخته است و تاکید داشته که: «اساسا تلویزیون حاکمیتی که صداوسیما یکی از مصادیق آن است، نباید برای تأمین نیاز هزینهای و بودجهای خودش، نیازمند به پخش آگهی باشد.»
او همچنین در جمع دانشجویان صدا و سیما نیز به همین مهم اشاره کرده و گفته: «صداوسیمای دولتی نباید اصلا آگهی پخش کند.» حال باید منتظر ماند و دید که این صحبتها و رویکردها تا چه حد میتواند جنبه عملیاتی به خود بگیرد و در دورهای که سازمان بیش از هر زمان دیگری به پول تبلیغات تلویزیونی برای رتق و فتق امور همیشه لنگان خود نیازمند است، چگونه و با چه تدبیری میتوان آن را از این مهم بی نیاز کرد. این نکته را به یاد داشته باشیم که توبره صداوسیما در طی این سالیان و با پخش آگهیهای میلیاردی، هیچگاه پُر نبوده، چه رسد به روزگارِ بدونِ تبلیغات!
این بدن فربه دیگر نا ندارد
سرافراز میگوید: «پیش از ورود من به صداوسیما، برای جبران هزینهها املاک سازمان را نیز میفروختند. فقط یک مورد آن مربوط به فروش یک ملک مرغوب در الهیه بود که بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان-در آن زمان- فروخته شد. با وجود این، سازمان با یک بدهی سنگین در تمام بخشها به من تحویل شد»
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، علاوه بر آمار و ارقام غیر شفاف و مبهم صدا و سیما در میزان درآمدها و هزینه کردهها، متاسفانه از میزان نیروی انسانی، کارمندان رسمی، قراردادی و پیمانی این سازمان نیز هیچ اطلاعات دقیقی در دسترس نیست و این واقعا از عجایب یک سازمان رسانهای در قد و قواره صدا و سیماست. هر رسانه، خبرگزاری و تلویزیونی در دنیا دارای آمار مشخصی از تعداد پرسنل و نیروها میباشد که این آمار به راحتی برای همگان قابل دسترس است. اما برای صدا و سیما باز هم باید به سراغ آمارهای تخمینی و اعداد و ارقام ارائه شده از مسئولین و مدیران این سازمان برویم تا بلکه به یک آمار کلی برسیم.
علی لاریجانی در سال ۹۵ در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما، با ارائه آماری کلی از تعداد پرسنل این سازمان، به انتقاد از عملکرد آقای ضرغامی پرداخت. ایشان در آن گفتگو بیان میکند که؛ «میشد با ده-دوازده هزار نفر در سازمان کار کرد، ولی ناگهان تعداد کارکنان این سازمان به ۳۶ هزار نفر رسید. این یک نکته مهم است.»
ضرغامی نیز در پاسخ به این انتقاد، اعلام کرد: «سازمان ایدهآلی که به اعتقاد شما باید با ده-دوازده هزار کارمند اداره شود، با ۲۸ هزار کارمند در سال ۸۳ تحویل شد (به اعتقاد برخی مدیران ۳۰ هزار نفر) امروز تعداد کارمندان سازمان ٣٣هزار و ٦٠٠ نفر است. اگر منظور شما تعداد کارمندان رسمی است؛ لازم است اشاره شود که این رقم در سال ۸۳ (اتمام مدیریت جنابعالی) ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر بود که در سال ۹۳ به ۱۳ هزار و ۶۴۰ نفر کاهش یافت.»
این بحث و جدل بین دو رئیس اسبق صدا و سیما نشان میدهد که دست کم تا سال ۱۳۹۳، سازمان چیزی بیش از ۳۶ هزار کارمند داشته که احتمالا تا امروز این تعداد بیشتر شده است. عدهای تعداد پرسنل امروز سازمان را چیزی حدود ۵۰ هزار نفر تخمین میزنند. پایگاه خبری اقتصاد ۲۴ طی یک گزارش آماری، تعداد اعضا و پرسنل برخی تلویزیونها و شبکههای خبری را به شرح زیر منتشر کرده است:

البته چنین مقایسهای شاید چندان بر مدار منطق و انصاف نباشد، چرا که بخش فنی و تجهیزات صدا و سیما، بر خلاف سایر شبکههای رسانهای دنیا، برون سپاری نشده و داخل خود سازمان است و بخش زیادی از نیروهای سازمان نیز، از همین بخش هستند. اما خب با صرف نظر از این بخش، باید گفت که بدون شک این سازمان یکی از گرانترین و پر هزینهترین سازمانهای رسانهای دنیاست که از بدنهای فربه و عموما غیرکارآمد رنج میبرد.
ضرغامی و توسعه عددی صداوسیما
به گفته محمد سرافراز (در کتاب روایت یک استعفا) پس از رفتن لاریجانی، ضرغامی با «توسعه کمی شبکهها»، «بزرگکردن تشکیلات» و «افزایش زیاد کارکنان» ادامهدهنده راه رئیس پیشین بود. او میافزاید: «در جلسه مدیران سازمان با رهبری، آقای ضرغامی گزارش داد که نیروی انسانی صداوسیما از ۲۰ هزار نفر به حدود ۲۸ هزار نفر افزایش یافته است و رهبری تعجب کردند که اینقدر نیرو اضافه شده و گفتند جلوی آن را بگیرید. ولی در زمان آقای ضرغامی هم مانند دوره آقای لاریجانی تعداد زیادی کارمند و نیروی برنامهای به سازمان اضافه شدند که اغلب اینها از راه فراخوان عمومی و رسمی نبود.»
سرافراز در این کتاب میگوید: «آقای ضرغامی قرار بود جلوی رشد بیرویه نیروی انسانی را بگیرد. نهتنها این کار را نکرد، بلکه طرحی درست شد به نام طرح ساماندهی نیروهای انسانی و طبق آمار رسمی منابع انسانی، با اجرای این طرح پنج هزار و ۹۸۷ نفر دیگر هم وارد سازمان شدند و یا تبدیل وضعیت پیداکردند. درمیان آنها دوستان، فامیلها و سفارششدهها هم فراوان به چشم میخوردند ... یادم هست یکبار حراست سازمان گزارشی تهیه کرده بود که نشان میداد بسیاری از نیروهای سازمان بصورت شاخههای یک درخت باهم نسبت فامیلی دارند.»
آقای ضرغامی قرار بود جلوی رشد بیرویه نیروی انسانی را بگیرد. نهتنها این کار را نکرد، بلکه طرحی درست شد به نام طرح ساماندهی نیروهای انسانی و طبق آمار رسمی منابع انسانی، با اجرای این طرح پنج هزار و ۹۸۷ نفر دیگر هم وارد سازمان شدند و یا تبدیل وضعیت پیداکردند. درمیان آنها دوستان، فامیلها و سفارششدهها هم فراوان به چشم میخوردند... یادم هست یکبار حراست سازمان گزارشی تهیه کرده بود که نشان میداد بسیاری از نیروهای سازمان بصورت شاخههای یک درخت باهم نسبت فامیلی دارند
چابک سازیهای سرافراز
سرافراز مدعی است در دوره ریاستش «قدمهای جدی در راستای کاهش هزینهها وصرفهجویی» برداشته است و برای مثال میگوید: «خرید تجهیزات خارجی و پرداخت اجاره ماهوارهها را به شدت کم کردیم. تعداد دفاتر خارج کشور و نیروهای اعزامی را کاهش دادیم. با کاهش ۸۰۰ پست مدیریتی، تعداد ساختمانهای استیجاری در تهران را به حداقل رساندیم. فعالیتهای بیرونی را به جام جم و ساختمانهای تحت مالکیت برگرداندیم. با کاهش تعداد خودروهای مدیران صرفهجویی قابل توجهی کردیم. با صورتبرداری از انبارهای فنی و اداری سازمان میلیاردها تومان اجناس راکد را تحویل واحدهای نیازمند دادیم. متأسفانه در انبار فنی تعداد زیادی کِیس کامپیوتر وجود داشت که از رده خارج شده بود. بودجه مراکز هزینهای که قانوناً نباید از بودجه عمومی استفاده کنند، را قطع کردیم.»
در پایان باید گفت که در حال حاضر و هنوز بزرگترین دغدغه سازمان، کمبود بودجه و اعتبارات است. اعتباراتی که به واسطه این بدنه عریض و طویل، هر ساله در حال هدر رفتن است. اکنون دغدغه اصلی مدیران این سازمان، نه ارتقای سطح سواد و فرهنگ مردم، نه افزایش کیفی و کمی برنامهها، نه تلاش برای مبارزه با هجمه بی سابقه فرهنگی غرب و نه حتی کوششی برای جذب و جلب مخاطب است. بلکه امروز دغدغه اصلی سازمان صدا و سیما، هزینههای سالانه و حقوقهای ماهانه کارمندان و پرسنل است. این سازمان به مرض اضافه وزن مبتلا گشته؛ اضافه وزنی مشهود و خطرناک که در حال حاضر سلامتش را تهدید میکند. سلامت خود و جامعه مخاطبینش را.
/انتهای پیام/