به گزارش «سدید»؛ یکی از دلایل اقبال جوانان و دانشجویان به رشته انیمیشن یا پویانمایی در دهه هشتاد و نود، احتمالا تحقق رویاهایی بوده که موقع تماشای کارتونهای کودکی سراغشان میآمده است. این رویاها اگر در دورهای صرفا جایشان در ذهن و مخیله آنها بودند، اما آسان شدن میزان و امکان دسترسی به ابزار و فیلمهای آموزشی و همچنین استقبال کودکان و نوجوانان و حمایت بخش کوچکی از رسانه ملی، این رویاها را عملی کرد و انیمیشنهایی ساخته شدند که در تیتراژهایشان تا دلتان بخواهد اسامی جوانان ایرانی دیده میشدند. این جوانها یا بهصورت خودآموز یا با حضور در مراکز آموزشی توانستند از راههای مختلف به تواناییهای خود اضافه کنند و این افزایش تواناییها منجر به تربیت و فعالیت تعداد زیادی از انیمیشنسازان و متخصصان این حوزه شد. در دهه نود، آثار شاخصی در مدیوم سینما ساخته شدند و حتی انیمیشن «آخرین داستان» بهعنوان نماینده ایران در اسکار 2020 معرفی شد. در کنار این تولیدات اما شاهد مهاجرت بخش قابل توجهی از جوانان مستعد در حوزه پویانمایی هم بودیم.
جوانانی که تخصصشان را در داخل کشور بهدست آورده بودند اما حمایت چندانی از آنها نمیشد و مهمتر از آن، میزان درآمدشان را با همکاران خود در خارج از کشور مقایسه میکردند. کار با مقایسه به پایان نمیرسید. وقتی میدیدند که کیفیت کارشان از نمونههای خارجی بهتر یا نهایتا همسطح است به خودشان حق میدادند که به این تفاوت معنادار درآمدها معترض شوند و برخیشان نیز دنبال راهی برای کسب درآمد ارزی و غیرریالی بودند. همه این اتفاقات در غیاب توجه مدیران فرهنگی و بهطور خاص حوزه پویانمایی اتفاق میافتاد و میدان انیمیشنسازی خالیتر از قبل میشد. وقتی در داخل برای یک دقیقه انیمیشن در بهترین حالت بین 16 تا 18 میلیون تومان پرداخت میشود و برای همین مدت زمان در خارج از کشور بین هزار تا 10 هزار دلار میدهند طبیعی است که چنین نارضایتیهایی به بار بیاید.
مسائل مالی تبدیل به دغدغه اصلی شد و کمبود امکانات و کاهش توجهات هم مزید بر علت شده بود تا بسیاری از فعالان این حوزه، به کشورهای همسایه مهاجرت کنند. این مهاجرتها و همچنین نبود یک تشکیلات مسنجم و هماهنگ برای حمایت و نظم بخشیدن به فعالیتهای این حوزه، مانع از استفاده صحیح از تمامی ظرفیتهای موجود در حوزه پویانمایی شده است. در دورهای که تقریبا هر ماه یکی دوتا انیمیشن جذاب خارجی تولید و پخش میشوند ساخته نشدن انیمیشنهای سینمایی جذاب برای عموم مخاطبان و در صف پخش ماندن تولیدات انجام شده، حاوی پیام امیدوارکنندهای برای سایر فعالان این حوزه نیست.
در دهه نود، آثار شاخصی در مدیوم سینما ساخته شدند و حتی انیمیشن «آخرین داستان» بهعنوان نماینده ایران در اسکار 2020 معرفی شد. در کنار این تولیدات اما شاهد مهاجرت بخش قابل توجهی از جوانان مستعد در حوزه پویانمایی هم بودیم
هرچند پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در دیدار اخیرش با محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی کشور گفته بود که «هزینههای انیمیشن در خارج از کشور بالاست و ما به انجام کار مشترک در انیمیشن اعتقاد داریم. در کار سرمایهگذاری و تامین منابع مشارکت خواهیم کرد و بعد از آن توافق میکنیم که در جشنواره یا بعد از آن در صداوسیما پخش شود. من از ایده کارگروه بهشدت استقبال میکنم. فردی مناسب را برای خرید رایت و کار مشترک و تامین در کارگروه معرفی میکنیم و متناسب با موضوع میتوان کارگروه را گسترش داد.» اما باید منتظر ماند و دید که این جملات در عمل چه خروجیهایی خواهد داشت؟
اگر انیمیشــن در کشورهای دیگر توسط شرکتها و کمپانیهای بزرگ ساخته و توزیع میشوند در کشور ما اما این مراکز دولتی و نیمهدولتی هستند که با تکیه بر یک بودجه مصوب سراغ یک موضوع خاص میروند و پخش انیمیشن برایشان مهمتر از درآمدزاییاش است. در سپهر هنری ما این جا افتاده که انیمیشن یک اثر پرهزینه و کمسودده است و نگاهی به آمار تولیدات و فروش آنها، متاسفانه این نکته را تایید میکند و باید برای این مشکل راهی پیدا کرد. یکی از راهکارهای مناسب حضور موثر شرکتها، بخش خصوصی و استفاده از شخصیتها و داستانهای جذاب است. اگر بپذیریم که از دوره «سیاساکتی» و «تهران 1500» گذر کردهایم و نیاز به داستانهای جذاب در فرمهای تازه و با امکانات جدید داریم، آنوقت متوجه میشویم که هزینه کردن برای انیمیشن، نه اسراف است و نه دور ریختن پول. انیمیشن اگر خودش بتواند درآمدزایی کند آنوقت میتواند دستمزدهای استاندارد هم پرداخت کند و دیگر دلیلی برای مهاجرت یا حتی کارکردن صرف برای کشورهای همسایه وجود نخواهد داشت. شاید در ظاهر مشکل از تفاوت دریافتیها در داخل و خارج باشد، اما اگر کمی منصف و دقیق باشیم متوجه خواهیم شد که مساله اصلی عدمتوجه و حمایت صحیح و کامل از نیروهای داخلی است. نیروهایی که در داخل کشور آموزش دیدهاند اما چراغی برای آنها روشن نیست.
/انتهای پیام/