به گزارش «سدید»؛ «شاهنامه یا فردوسی ضد زن است» جملات و تحلیل هایی از این دست را در سالهای اخیر بعضا از زبان برخی که خود را شاهنامه پژوه و کارشناس شعر فارسی میدانند میشنویم و میخوانیم. با افزایش ضریب نفوذ اینترنت و شبکههای اجتماعی در کشور و در کنار تاثیر مثبت این تکنولوژی بر روزآمد کردن اطلاعات و دانش مردم، محتواهای جعلی و غیرواقعی زیادی هم به نام برخی مشاهیر در سطح جامعه و جهان منتشر میشود که گاهی این اطلاعات جعلی، به قدری از سوی عامه مردم پذیرش میشود که شاید حتی شفافسازیهای متعدد صاحبان علم و تخصص در آن حوزه هم هیچوقت نتواند اصیل نبودنش را به اثبات برساند. وارد آوردن اتهاماتی از قبیل ضد زن بودن فردوسی یا شاهنامه از آن دست مواردی است که به نظر میرسد باید بهطور مداوم از سوی شاهنامهپژوهان متخصص بررسی شود تا واقعیت اندیشه حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگترین سراینده پارسیگو در قبال زنان بر همگان آشکار شود. در این خصوص پای صحبتهای علیرضا قیامتی، شاهنامهپژوه نشستیم تا هم از فرهنگ اصیل ایرانی برایمان بگوید و هم از جایگاه زن در شاهنامه. او معتقد است زن در فرهنگ اصیل ایرانی و شاهنامه در اوج منزلت است و هرچه غیر این گفته و شنیده میشود، از آثار و منابع معتبر به دور و با اندیشههای ضدایرانی و ضد زن گره خورده است.
در آغاز بحث و مبتنی بر مطالعات و تعمقتان در منابع معتبر جهانی، کمیاز نگاه اصیل و واقعی فرهنگ ایرانی به زن و جایگاهش برایمان بگویید.
در فرهنگ ایران، زن و زمین در کنار هم آمده و سپندارمذگان (پنجم اسفند) نخستین و کهنترین روز پاسداشت زن و عشق در جهان بوده است چون زمین هم مانند زنان بارور و پرورشدهنده است. ما میگوییم مام میهن یا سرزمین مادری و این ویژگی و نگاه خاص در هیچ فرهنگ دیگری نمونه ندارد. کافی است به ترجمه کتیبههای تختجمشید مراجعه کنید تا جایگاه بالای زنان را ببینید. ترجمه این کتیبهها در سال ۱۹۴۸ توسط جورج کامرون، شرقشناس و باستانشناس آمریکایی در آمریکا چاپ شده است.
از ترجمه کتیبههای تختجمشید که متاسفانه در دانشگاه شیکاگو نگهداری میشود چنین بر میآید که سرپرست مهندسین تختجمشید بهعنوان اعجوبه معماری جهان یک بانوی ایرانی بوده است. تمام نگارگریهای روی سرستونها، دروازه ملل و ستونهای تختجمشید، توسط بانوان انجام شده است و امروز هم بزرگترین نگارگرها پس از گذشت ۲۷۰۰ سال نمیتوانند چنین اثری پدید بیاورند. از همین ترجمهها مشخص شده که این زنان حق بارداری میگرفتند، مرخصی زایمان و بیمه بارداری داشتند و نخستین کودکستان جهان در تختجمشید شکل گرفته است. چنین نکاتی، ویژه فرهنگ ایرانی است. هرودوت، پدر تاریخنویسی جهان میگوید: کوروش همیشه زیر دست مادر خود مینشست و وقتی میخواست خود را معرفی کند میگفت: این منم کوروش؛ پسر ماندانا و کمبوجیه. یعنی اول نام مادرش را بر زبان میراند. ترجمه کتیبههای شهر ایذه هم نشان میدهد که فرزندان خود را با نام مادر معرفی میکردند.
اندرزنامه خسرو قبادان ۲۱۰۰ سال پیش مینویسد: به بانوان، دختران و مادران خود هر جایی میتوانید گل هدیه بدهید! اوژن فلاندن، نقاش و باستانشناس فرانسوى در عهد محمدشاه قاجار هم مینویسد: در نقوش تختجمشید کاوش کردم و یک نکته دستگیرم شد و آن اینکه ایرانیان به زنان و گلها بسیار اهمیت میدادند و این دو را در یک ردیف میآوردند. اینها را یک پژوهشگر غربی میگوید و مبتنی بر این آثار معتبر، زن در فرهنگ ایرانی، مظهر همه خوبیها، شادی و شادابی است. لازم به ذکر است که نگاره یا تندیس شاهبهرام در نزدیک شیراز، نخستین تندیسی است که در آن به بانوی خود گل هدیه میدهد و مجسمه شاهپور اول در نزدیک کازرون هم بیانگر این است که او به همسر خود گل هدیه میدهد. چنین رسمی، ویژه ایرانیان است که در شاهنامه بسیار به آن پرداخته شده است چراکه آنچه فردوسی میگوید برگرفته از فرهنگ ایران است.
بهعنوان یک شاهنامهپژوه دانشگاهی و مبتنی بر این نگاه که فردوسی هرآنچه میگوید، گویای فرهنگ ایرانی است، در خصوص برخی ابیات منتسب به او از جمله زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاک به که بهطور واضح نگاهی ضد زن دارد، نظرتان چیست؟
متاسفانه و شوربختانه این بیت و بیت دیگری که میگوید زنان را ستایی، سگان را ستای/ که یک سگ به از صد زن پارسای که بنده از بیانش پوزش بسیار میطلبم، به نام فردوسی و شاهنامه نقل شده است که قطعا هر دو بیت، جعلی و الحاقی است چون در هیچیک از ۲۰ نسخه معتبر، اصلی و کهن شاهنامه هیچ نشانی از این ابیات سخیف، غیرخردورزانه و زنستیزانه نمیبینیم. این ابیات بههیچروی از فردوسی نیست و با اندیشههای او مناسبتی ندارد. اگر در یک یا چند نسخه این ابیات را میدیدیم میگفتیم این بیت مشکوک است مانند چون ایران نباشد تن من مباد ... یا بسی رنج بردم در این سال سی ... که ما آنها را ابیات مشکوک میدانیم چون در برخی نسخهها دیده شده و در برخی دیده نشده است. بدون هیچ شک و شبههای نهتنها شاهنامه نگاه ضد زن ندارد بلکه زنان در این اثر در اوج هستند و هیچ اثر حماسیای در جهان، چهره زن را به اندازه شاهنامه، مثبت، پاکدامن، خردورز، دانشور و وفادار نشان نمیدهد.
با استناد به ابیات شاهنامه و بهطور مصداقی، سیمای زن از نگاه فردوسی چگونه ترسیم شدهاست؟
فردوسی از این بالاتر چه بگوید که زن خوب رخ، رامش افزای و بس/ که زن باشد از درد، فریادرس/ به زن گیرد آرام، مرد جوان/ اگر تاجدار است اگر پهلوان؟! او در این بیت وجود زن را آرامشدهنده میداند. یا وقتی سخن را در توصیف زن به اعلی علیین میبرد و میگوید: همان زو بود دین یزدان به پای/ جوان را به نیکی بود رهنمای. شما اگر در شاهکارهای ادبی جهان و نه فقط در حماسهها جستوجو کنید به هیچ روی بیتی ستایشآمیزتر از این در مقام زن نخواهید یافت. این را به آگاهی میگویم که اگر آثار بزرگ نوابغ جهان را زیر و رو کنید و برای نمونه به آثار لویی آراگون، رماننویس و شاعر سوررئالیست اهل فرانسه که در ستایش زن بسیار در اروپا معروف است، مراجعه کنید و دو کتابش را زیر و رو کنید نه در چشمان السا و نه در مجنون السا نمیتوانید چنین نگاهی که فردوسی به جایگاه زن دارد پیدا کنید.
فردوسی بیت دیگری هم دارد که در آن چنین میسراید: اگر پارسا باشد و رای زن/ یکی گنج باشد براگنده زن. این یعنی او زن را خردمند، مشاور و دانشور میداند. یا آنجا که میگوید: ز پاکی و از پارسایی زن/ که هم غمگسارست و هم رای زن. او در اینچنین ابیاتی بهوضوح اشاره میکند که زنان هم در صورت ظاهر، زیبارویند و خوشاندام و هم در سیرت. او زنان را اهل اخلاق، دانش و پاکدامن توصیف میکند. زنان شاهنامه در اوج پوشیدهرویی، شرم، آزرم و حیا و بهگفته فردوسی خداوندگار پاکیزه خویی و پاکدامنی هستند. منیژه و تهمینه خود را با همین ویژگیها معرفی میکنند. زنان شاهنامه خودشان پاسدار عفت و پاکدامنیشان هستند و زن بودن و زیبایی او در شاهنامه نهتنها نکوهیده نیست بلکه یک اوج و امتیاز بزرگ است. از ۷۵ چهره زنی که در شاهنامه ترسیم شده فقط یک زن کاملا منفی داریم که آن هم سودابه است. یکی دو زن خاکستری هم داریم و بقیه زنان در اوج هستند. یعنی در صفتهای مادرانه، بهترین مادرانند و در پایبندی به خانواده، وفادارترین و فداکارترین هستند. چون تهمینه که بر بالین فرزندان، جانشان را فدا میکنند، چون رودابه که بر بالین رستم و چون جریره بر بالین فرود... فرانک با چنگ و دندان و تحمل همه سختیها، فریدون را پرورش میدهد تا او را از چنگ نیروهای ضحاک نجات دهد. از دامن این مادر، فریدون، اساطیریترین و یکی از بهترین پادشاهان اسطورهای ایران، فره شهریاری را بهدست میآورد.
از دامن فرنگیس هم آرمانیترین شهریار و پادشاه شاهنامه به نام کیسخرو تربیت میشود. زنان شاهنامه که این همه پاکیزهخو، پاکیزهاندیش و آزادهاند در عین حال اهل طرب، شاد، زیبایی و همه نکوییهایی هستند، بلند همت هستند و غرور زیبایی دارند. فردوسی، سر و موی فروهشته بانوان را کم از تاج پادشاهی نمیداند. از این بالاتر که زنان در شاهنامه پادشاه میشوند؟! زنانی چون پوراندخت و آذرمیدخت، پادشاه میشوند. ابیات از این دست در شاهنامه بسیار است که همگی گویای مقام والای زن در این شاهکار ادبی دارد.
یکی از ابیاتی که در شاهنامه دیده و اصالتش توسط شاهنامهپژوهان تایید شده این بیت است: مرا گفت چون دختر آمد پدید/ ببایستش اندر زمان سر برید. نظرتان درخصوص این بیت که بهوضوح زنان و زن بودن را نکوهش میکند، چیست؟
بله... در چند بیت شاهنامه، زن نکوهش شدهاست اما اینها نقلقولهایی است از پادشاهان و فرمانروایان ضدایرانی و ضدزن. مثلا همین بیت که شما اشاره کردید جایی است که فردوسی از مهراب کابلی پادشاه بیگانه، دشمن ایران و پدر رودابه که دخترش عاشق زال پهلوان ایرانی شده، این ابیات را نقل میکند: مرا گفت چون دختر آمد پدید/ ببایستش اندر زمان سر برید. مهراب کابلی، تورانی است و اصالت ضحاکی و تازی (عرب) دارد و به رسم اعراب جاهلی اشاره میکند که دختران را زنده بهگور میکردند. فردوسی برای زنان صفاتی چون آرام دل، آرام جان، آرام روان، بهشتیروی، بهشتیخوی، بهشت پرنگار، گلاندام، پوشیدهروی و... ذکر میکند که در هیچ شاهکار ادبیای در جهان سابقه ندارد. بهترین جایی که میتوانیم نگاه فردوسی و فرهنگ ایران را در مورد زنان داوری و قضاوت کنیم همین نگاهی است که او به همسر واقعی خود دارد و او را مهربان یار، یار پیراسته، بت مهربان، ماه روی، سرو بن و... خطاب میکند. این چند بیت در ادبیات جهان بینظیر است. فردوسی معتقد است بانویش به او طبع روان داده و با او توانسته شاهنامه را بسراید.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه جام جم