به گزارش «سدید»؛ حجتالاسلام والمسلمین احمد اولیائی، پژوهشگر دین و عدالت، ۱۸ اسفندماه در نشست علمی «عدالت فرهنگی و مسئله موسیقی (در فرآیند سیاستگذاری، موسیقی چگونه تصویر میشود؟)» گفت: عدالت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... زیر مجموعه عدالت اجتماعی هستند؛ عدالت اجتماعی به دنبال توزیع عادلانه مواهب اجتماعی برای همه افراد است و موسیقی هم یکی از موضوعات اجتماعی است که باید از منظر عدالت اجتماعی به آن توجه شود.
وی با بیان اینکه گاهی ما موسیقی را از منظر هنری مورد توجه قرار میدهیم ولی گاهی از حیث سیاستگذاری آن را خوانش میکنیم، افزود: طبعا از این جهت، مباحث متعددی قابل طرح است؛ موسیقی در چارچوب تعریف فرهنگ یک کالای نمادین است که به دنبال معنابخشی است. البته برخی معتقدند که موسیقی یک چیز خالی از محتوا است و فرد وقتی موسیقی گوش بدهد محتوای درون ذهن و قلب و حافظه کوتاه مدت و بلندمدت او را تحریک کرده و بهم میزند.
اولیایی افزود: بر این اساس کسی که در جنگل متولد و بزرگ شده و هیچ شناختی نسبت به امور نظامی ندارد اگر موسیقی نظامی و مارش برای او بگذاریم عکسالعملی نشان نمیدهد زیرا موسیقی فاقد محتواست و او هم پیشینهای نسبت به این مسئله ندارد. ولی اگر برای ما مارش بزنند حس رژه نظامی به ما دست میدهد زیرا در قلب و ذهن ما از مارش نظامی خاطره وجود دارد.
ارتباط فرهنگ و موسیقی غیرقابل کتمان است
وی بیان کرد: ارتکاز ذهنی ما نسبت به موسیقی این است که موسیقی به صورت نمادگونه در انسان نقشآفرین است فارغ از اینکه خود موسیقی محتوا داشته باشد یا محتوای درونی انسان را جهت بدهد. پس ارتباط فرهنگ و موسیقی غیرقابل کتمان و از مهمترین و پرمصرفترین کالاهای فرهنگی در سبد زندگی خانوادهها است.
این پژوهشگر عدالت اجتماعی با اشاره به اینکه رابطه فرهنگ و عدالت هم غیرقابل کتمان است، تصریح کرد: فرهنگ جایی است که ما از منظر عدالت به دنبال توزیع عادلانه خیر فرهنگی در جامعه هستیم ولی اینکه خیر فرهنگی چیست محل بحث است. البته عدالت فرهنگی، فرهنگ عادلانه مانند عدالتطلبی نیست.
وی با بیان اینکه موسیقی موضوعی پیمایشی است و باید از مصرفکننده، خواننده و سراینده درباره آن پرسش شود، اظهار کرد: در عرصه سیاستگذاری میتوان از بایستههای آن سخن گفت؛ مثلا ما میخواهیم موسیقی آزاد باشد، آزادی موسیقی (مراد من آزادی فقهی نیست بلکه تولید اثر هنری آزاد باشد) ربطی به ماهیت موسیقی ندارد. موسیقی چون همه سلیقهها را پاسخگو است در سبد اکثر خانوادهها جایگاه دارد؛ لذا یک فرد مذهبی میتواند دستهای از موسیقیها را گوش دهد و فرد غیرمذهبی هم پاپهای ایرانی و ترکی و عربی و ... را مصرف کند.
موسیقی پاپ ایرانی بیشترین مصرف را دارد
اولیایی افزود: براساس آمارهای پیمایشی برخی مراکز از جمله وزارت ارشاد و دانشگاه تهران، موسیقی پاپ ایرانی تولید شده در خارج از کشور بیشترین استفاده را دارد و بعد موسیقی سنتی، مذهبی، اقوام و محلی و ... .
وی در ادامه گفت: پیر بوردیو به عنوان نظریهپرداز عرصه مصرف در زمینه موسیقی کار کرده و نکات جالبی ارائه کرده است که در سیاستگذاری نقشآفرین است. وی معتقد است که طبقه اجتماعی، تمایلات و گرایشات و طبقه اقتصادی تاثیر زیادی در انتخاب نوع موسیقی دارد. مثلا طبقه اجتماعی بالا که وضعیت اقتصادی بهتری هم دارند معمولا موسیقی متناسب با طبقات بالا را هم برمیگزینند. از این نظر، این نکته مهم است که در سیاستگذاری موسیقی چگونه میتوان موسیقی خاصی را برای مردم تجویز کرد در حالی که نسبت به طبقات آنان بی توجه باشیم.
تنوع زیاد در نهادهای موسیقی
این پژوهشگر اضافه کرد: در نهادهای موسیقی با تنوع زیادی روبرو هستیم مانند خانههای موسیقی، فرهنگستان هنر و دفتر موسیقی معاونت فرهنگی ارشاد، واحد موسیقی سازمان تبلیغات، واحد فرهنگی و هنری شورای عالی انقلاب فرهنگی، مرکز موسیقی صدا و سیما؛ اینها آنقدر قدرت دارند و بزرگ هستند که هر کدام میتوانند جریان موسیقی کشور را تغییر دهند؛ مثلا موسیقی پاپ ایرانی را در دهه ۷۰ صدا و سیما در جامعه نهادینه کرد.
اولیایی سپس توضیح داد: در سال ۱۳۷۲، صدا و سیما مجوز انتشار اولین پاپ ایرانی را صادر کرد و وقتی پربینندهترین رسانه چنین کاری کرد حتی شجریان و برخی خوانندههای سنتی، اعتراض مکتوب نوشتند و از این سیاستگذاری انتقاد کردند. البته سخن من ارزشگذاری برای موسیقی سنتی و پاپ نیست و صرفا بحث اثرگذاری را مدنظر دارم.
این پژوهشگر گفت: حوزه سیاستگذاری موسیقی چهار جزء دارد و هر کدام از این بخشها همسو با بخشهای دیگر نیازمند سیاستگذاری مستقل هم هستند. بخش آموزشی موسیقی چگونه و چه مقدار و از چه مسیری آموزش دهد؟ تولید هم دریایی در بحث موسیقی است و توزیع هم نقش مؤثری دارد.
رویکرد مثبت امام به موسیقی ارزشی
وی در ادامه با اشاره به اینکه سیاستگذاری موسیقی ما قرار نبوده به موسیقی زیرزمینی وجاهت بدهد ولی در جامعه پذیرفته شده، گفت: علت این مسئله خلل در نظام توزیع بوده است همچنین ذائقهسازی هم یکی از بخشهای سیاستگذاری در موسیقی است و نمونه آن موسیقیهایی است که برای دفاع مقدس ساخته شد و اولین چرخش امام(ره) هم پس از ممنوعیت موسیقی در اوایل انقلاب، رویکرد مثبت به موسیقیهای دفاع مقدسی بود که موجب تشویق مردم به دفاع میشد.
اولیایی با طرح این مسئله که ما در عدالت اقتصادی به دنبال توزیع عادلانه ثروت هستیم ولی ماهیت این عدالت با عدالت فرهنگی تفاوت دارد، افزود: سرمایه اقتصادی اعم از گاز و نفت و هر ثروتی محددیت دارد و روزی تمام میشود بنابراین در توزیع آن تنازع پدید میآید و عدالت راهی برای رفع تنازع است، همچنین تصدیگری دولت در بحث اقتصاد مورد پذیرش همه کشورها است.
تفاوت توزیع اقتصادی با فرهنگی
وی افزود: چه در دولت مدرن و چه دولت ملت، منابع اقتصادی در اختیار دولت است، ولی در فرهنگ، ما قصد توزیع چه چیزی را داریم؛ اگر به فرهنگ اقتصادی نگاه کنیم وارد مباحث صنعت فرهنگی خواهیم شد که حتی برخی در خود غرب هم با آن مشکل دارند زیرا مجددا کالایی تولید خواهد شد که هرچند فرهنگی است ولی ما را به عدالت اقتصادی خواهد کشاند. الان به تعبیر برخی ما دچار تراژدی فرهنگ شدهایم زیرا کالای فرهنگی زیادی تولید میشود ولی فرهنگ، رشد نمیکند زیرا نگاه ما در توزیع فرهنگی هم شبیه نگاه ما به عدالت اقتصادی و توزیع در اقتصاد است.
این پژوهشگر تصریح کرد: در سیاستگذاری فرهنگی و موسیقی باید بدانیم موسیقی به عنوان یک بستر معناساز چه خیری را میخواهد توزیع کند و در توزیع این خیر، چه ملاکی برای عدالت دارد؟ در فرهنگ، ایده، خلاقیت، تامل و تفکر و اندیشه از سوی انسان خلق میشود، مثلا در صنعت مد، لباس و مانتو و شلوار، مرتبط با مقوله عدالت اقتصادی است ولی اینکه رنگ و طرح آن چه باشد ربطی به عدالت اقتصادی ندارد و مرتبط با فرهنگ است.
اولیایی گفت: در عدالت اقتصادی، دولت تصدیگری دارد و میگوید منابع آب و گاز و معدن در دست من است و من براساس عدالت اقتصادی یا شایستهگری و ... آن را توزیع میکنم ولی در فرهنگ، منابع، خلاقیت افراد و ایدههای ذهنی وجود دارد که در دست افراد است و نه دولت بنابراین حاکمیت میتواند ۲۵ شبکه بزند و برنامه دینی داشته باشد ولی ذائقه فرد توسط خود فرد بدون توجه به این شبکهها ساخته شود.
آیا همه افراد جامعه به موسیقی به عنوان نیاز اولیه محتاج هستند؟
این پژوهشگر عدالت اجتماعی تصریح کرد: پرسش مهم دیگر در عدالت فرهنگی، دعوای اصالت فرد و جامعه است؛ جمعی بودن جزء ماهیت فرهنگ است و از سویی مردم یک جامعه مانند سرنشینان یک کشتی هستند، پس اگر تنازعی بین فرهنگ یک فرد و عدهای با عده دیگری ایجاد شود راه حل چیست؟ در عدالت اقتصادی، برای حل این تنازعات یک نیازهای اولیه و پایه تعریف میکنند که همه باید از آن برخوردار باشند (مانند غذا، پوشاک، آموزش و مسکن و...) ولی در فرهنگ، نیازهای پایه چیست؟ آیا میتوانیم بگوییم همه افراد جامعه به موسیقی به عنوان نیاز اولیه محتاج هستند؟
وی افزود: پرسش دیگر، دعوای غایتگرایی و وظیفهگرایی است. غایتگرایان از خیر نهایی یک تعریفی دارند و معتقدند که حقوق و تکالیف فرد در پرتو این غایتگرایی قابل تعریف است ولی وظیفهگرایان، میگویند فارغ از ارائه تصویری از خیر باید حقوق را به مردم بدهیم، یعنی فرد میگوید من حجاب ندارم و انتخاب موسیقی من مثلا فلان است؛ در اینجا چون محدودیت منابع مانند عرصه اقتصاد وجود ندارد چنین حقی را به وظیفهگرایان میدهند.
اولیایی بیان کرد: از منظر فردی مانند فارابی که خیر را برای جامعه تعریف میکند اینگونه برداشت میشود که موسیقیای باید در جامعه سیاستگذاری و ترویج شود که انسان را به آن خیر نزدیک کند. این در حالی است که اگر خیر فقط فردی تلقی شود و تعریفی از خیر اجتماعی در عرصه فرهنگ نداشته باشیم در این صورت انتخاب موسیقی هم فردی تلقی خواهد شد. بنابراین اصالت فرد و جامعه، غایتگرایی و وظیفهگرایی و به تعبیری اولویت خیر یا حق پرسشهای اساسی در عدالت فرهنگی است.
/انتهای پیام/
منبع: ایکنا