به گزارش «سدید»؛ حسین حجتپناه، استاد دانشگاه پیرامون هنر بومی بیان کرد: هنر دارای بنیانهای معرفتی است که تمامی بخشهای آن را دربرمیگیرد. با این توضیح هنر بومی به نوعی از هنر گفته میشود که بنیانهای معرفتی آن بر مبنای اقتضائات فرهنگی آن جامعه شکل گرفته باشد.
وی به برخی تصورات اشتباه درباره هنر بومی اشاره کرد و گفت: گاهی تصور میکنیم هنری که قدمت شکلگیری آن زیاد است الزاماً به عنوان کاری بومی باید از آن نام برد! این امر در حالیست که میتوان از هنرهای مدرن هم به عنوان ابزاری برای پرداختن به موضوعات بومی استفاده کرد. مثال روشن در این رابطه، فیلمهای علی حاتمی است. وی به زیبایی و با زبانی گویا آموزههای ایرانی و بومی را به بیننده منتقل میکند. این اتفاقی بسیار خوشایند است که عموماً نسبت به آن توجه لازم صورت نمیگیرد.
نقاشیهای قهوهخانهای؛ شکلی دیگر از هنر بومی
این استاد جامعهشناسی ادامه داد: شکلی دیگر از هنر بومی را در نقاشیهای قهوهخانهای میتوان مشاهده کرد. این شکل از هنر تاریخی بیش از صد سال ندارد اما در این شکل از هنر هم میتوان به خوبی آموزههای بومی و ایرانی را مشاهده کرد. از این دست مثالها بسیار است. برای همین قدمت، دلیلی بر بومی خواندن یک هنر نیست، بلکه به این معناست که این عنوان را به آثار هنری میدهد.
این پژوهشگر هنری متذکر شد: جدا از معنا، برخی شاخصههای غیرمعنایی نیز بومی بودن یک هنر را نشان میدهد. منظور اینکه هنر که خلق میشود تنها مختص به منطقهای خاص باشد. برای مثال موسیقیای که در سیستان وجود دارد، صرفاً در این منطقه از کشور شنیده میشود. این اتفاق عاملی دیگر برای بومی خواندن این هنر است که متأسفانه به این معنا نیز چندان در کشورمان توجه نمیشود.
چرا بین هنر اسلامی و هنرمند اسلامی تفکیک وجود دارد؟
وی درباره هنر اسلامی توضیح داد: از نظر من بین هنر اسلامی و هنرمند اسلامی تفکیک وجود دارد، یعنی گاهی اوقات ممکن است هنر اسلامی توسط هنرمندی خلق شود که الزاماً فردی دینمدار نیست، در صورتی که اینگونه گفته میشود که هنرهای دینی را الزاماً افرادی خلق میکنند که گرایشات دینی دارند.
حجتپناه تأکید کرد: پیرامون هنر اسلامی تعاریف مختلفی را میتوان بیان کرد که بیشتر آنها بر مبنای تصور افراد از موضوعات دینی شکل میگیرد اما به طور کلی هنر اسلامی، شکلی از هنر است که مخاطب به واسطه دیدن اثر، برداشت و نتیجهای همراستا با معنای اثر بگیرد. برای نمونه وقتی به کاشیکاری مساجد مینگرید، احساسی خوشایند و عرفانی دارید که بر پایه معانی آن هنر شکل گرفته است.
در معماری ایرانی، رنگها هم فلسفه و معانی در خدمت دین دارند
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی تأکید کرد: نگاهی اسلامی و دینی در هنر دینی بعد از اسلام رونق جدیتر به خود گرفت اما قبل از اسلام نیز در معماری، توجهات دینی را شاهد هستیم. برای مثال تصوری که از گنبد در معماری اسلامی وجود دارد در قبل از اسلام نیز در معماری ایرانی وجود داشته است. موضوع دیگری که بدون تعصبات ملی باید به آن اشاره کنم این است که بهترین شکل از هنر اسلامی را در هنر ایرانی میتوان مشاهده کرد، همانگونه که کاملترین شکل از ادبیات اسلامی در ایران وجود دارد.
وی متذکر شد: در معماری ایرانی، رنگها هم فلسفه و معانی در خدمت دین دارند. برای مثال رنگ فیروزهای که در کاشیکاریهای مساجد بسیار استفاده میشود در خدمت معناست، چون این رنگ آرامشبخش در آموزههای دینی جایگاهی ویژه دارد. این موضوع در کشوری مثل عربستان در رنگ سفید تبلور مییابد اما وقتی قیاسی در بحث زیباشناسی رنگها داشته باشیم متوجه خواهیم شد که انتخابهای ایرانی، زیبایی بیشتری دارد.
حجتپناه تصریح کرد: نکته دیگری که در زمینه هنر اسلامی وجود دارد به نقش اسطورهها در چنین آثاری مربوط میشود چون به وضوح این خصیصه در آثار هنری دیده میشود. برای همین در برخی از آثار هنر از جمله نقاشی، وقتی محور، اسطورهها یا قهرمانان هستند، آن کار شکلی بومی یا دینی به خود میگیرد.
/انتهای پیام/
منبع: ایکنا