گفت‌و‌گو با سعید سلطانی، کارگردان سریال «ستایش»؛
تعبیر‌های ضد زن درباره سریال ستایش و یاور اصلا درست نیست. زن‌ها بخش مهم و نیمه‌موثری از اجتماع ما را تشکیل می‌دهند و این‌که به مسائل‌شان بپردازیم و مشکلات‌شان را تعریف کنیم، دلیل بر فمینیست‌بودن یا ضدزن‌بودن نیست. قبل از هر چیز من به قصه نگاه می‌کنم. قصه باید دارای ظرفیت باشد و الفبای ابتدایی درستی داشته باشد. من آن قصه را انتخاب می‌کنم، کار می‌کنم و به این تعابیر توجه زیادی ندارم.

به گزارش «سدید»؛ «ستایش»؛ قطعا این نام را می‌توان تا سال‌ها از شبکه‌های مختلف تلویزیونی شنید و این نام می‌تواند بعد از گذشت سال‌ها مخاطبان را با خود همراه کند. به بهانه بازپخش فصل اول سریال ستایش از رسانه ملی و شبکه آی‌فیلم، سراغ کارگردان این سریال پرطرفدار و حاشیه‌ساز رفتیم. سعید سلطانی درباره چالش‌ها و تقابل میان نسل‌های امروز و گذشته که محوریت این سریال بود، توضیحاتی ارائه کرده است. گفت‌وگوی روزنامه جام‌جم را با این کارگردان پیشکسوت بخوانید.

فصل اول «ستایش» به‌صورت هفتگی پخش می‌شد، اما این سریال توانست در اواخر دهه ۸۰ رکورد بیننده را به خود اختصاص دهد. به نظر شما و به‌عنوان کارگردان، دلیل این حد از دیده شدن فصل اول سریال ستایش چه بود؟
به نظرم مجموعه‌ای که مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرد درواقع از متن خوب، بازیگر خوب و شرایط مناسب تولید برخوردار است. قصه این سریال هم در بین ملودرام‌ها در آن زمان، قصه جسارت‌آمیزی بود؛ قصه دختر جوانی که زندگی‌اش دچار تلاطم شده و در فصل سوم و گستره وظایفش به جایی می‌رسد که از یک دختر نوجوان بی‌تجربه به یک عاقله‌زن تبدیل می‌شود. مضاف بر این‌که رنگ داستان در نوع خود، قصه نویی است و به زوایایی از مسائل خانوادگی می‌پردازد که هنوز هم تازه است و مخاطبان روزمره با آن درگیر هستند. به نظر من جسارت قصه و همذات‌پنداری مخاطب در آن زمان با ستایش باعث دیده‌شدن این سریال شد.


از همکاری خود با سعید مطلبی به عنوان نویسنده بگویید؟ آیا ستایش از ابتدا برای سه فصل نوشته شده بود؟
متن سریال ستایش، نوشته سعید مطلبی از نویسنده‌های خوب و کارگردان‌های خوب، قدیمی و پیشکسوت سینما و تلویزیون است. رنگ قلمش، نوع نگاه و ارتباطی که در این سریال می‌بینید چیزی نیست که بتوان گفت برآیندش اتفاقی بوده یا براساس اقبال بیننده قسمت‌هایی به آن اضافه شده است. از ابتدا، آقای مطلبی قصه را کامل نوشته بود و در قسمت پایانی فصل یک ستایش ما یک کپشن داشتیم که نوشته بود: «این قصه ناتمام است». یعنی مشخص بود قصه در ادامه به جوانب دیگری کشیده می‌شود. تقابل نسل‌ها و زندگی سنتی پدرسالاری که برخلاف همه تعصبات و نوع نگاه سختی که دارد، حاوی عطوفت و پدرانگی شرقی است، نشانه‌هایی بود که بیننده ایرانی یا حتی بینندگانی را که فرهنگ‌شان به ما نزدیک است به خود جذب کند. براساس اطلاعاتی که دوستان در رسانه‌ملی به من دادند کشور‌های عربی و دیگر کشور‌های فارسی‌زبان، نسبت به سریال ستایش اقبال نشان دادند و با آن ارتباط برقرار کردند. این نکته مهمی است که از ابتدا این وسعت داستان مورد نظر آقای مطلبی بود و خود ما هم می‌دانستیم قصه ستایش ادامه‌دار است. این‌که در چه بخش‌هایی و در چه فصلی به چه چیزی بپردازیم بالطبع در شرایط تولید تعیین هدف شد. قصه ستایش یک قصه طولانی و ادامه‌دار بود و ما از آغاز، به قسمت‌های طولانی برای ساخت این سریال فکر می‌کردیم.


از نظر مخاطبان بین فصل‌های یک، ۲ و ۳ سریال ستایش، فصل یک بهترین و فصل ۲ ضعیف‌ترین فصل‌های این سریال بود. نظر شما به‌عنوان کارگردان درباره این نوع نگاه مخاطب چیست؟
این افت‌وخیز داستان است. نگارش، تولید و پخش سه فصل این مجموعه چیزی حدود ۱۰ سال به‌طول‌انجامید و بالطبع در طول این ۱۰ سال، سلیقه مخاطب تغییر کرده است. فصل ۲ در مقطعی پخش شد که سریال‌سازی در تلویزیون مثل امروز دچار افول نشده بود و سریال‌های درخشانی ساخته و پخش می‌شد. در زمان پخش فصل یک ستایش، این حجم از سریال ایرانی در حال پخش نبود، مضاف‌بر آن‌که در زمان پخش فصل ۲ این سریال، شبکه‌های خارجی پابه‌پای ما شروع به سریال‌سازی یا پخش سریال‌های ترکی و کره‌ای و ... کرده بودند و درواقع حجم زیادی برنامه، روبه‌روی بیننده بود. شاید بخشی از این افت‌وخیز معلول این ماجراست. یعنی یک سفره رنگین‌تری پیش‌روی بیننده بود که می‌توانست انتخاب کند. البته این بدان معنا نیست که دلیل دیده‌شدن فصل یک ستایش این بوده که در زمان پخش آن، مجموعه‌ها کمتر بودند. آن فصل، خاصیت و ویژگی‌های خودش را داشت. افت‌وخیز یک مجموعه طولانی با حدود ۱۲۰ قسمت، یک چیز طبیعی است. یعنی نمی‌توانید در سریال‌سازی یک تولیدی داشته باشید که دائم رو به رشد باشد و همواره به سمت بالا برود. این افت‌وخیز در خود داستان هم هست و در قسمت‌بندی و نوع پرداخت شخصیت‌ها هم وجود دارد.


در فصل اول همه از این‌که قرار است چه بلایی بر سر ستایش بیاید می‌ترسیدند. این ترس چطور این‌قدر واقعی شد و چه دلیلی داشت به این سمت رفتید که این سریال تا این اندازه ترس، نگرانی و اندوه برای مردم داشته باشد؟
من چنین تعبیری ندارم. ستایش، قصه سرگذشت یک آدم واقعی بود که از قضا نکات شیرینی هم داشت. نه این‌که ستایش سرگذشت یک آدم واقعی باشد، اما درحقیقت آدم‌ها در این داستان خودشان و شرایط خودشان را می‌دیدند. هرکسی می‌توانست در اطرافش یک حشمت فردوس پیدا کند که با همه تلخی‌هایش، خانواده‌اش را عاشقانه دوست دارد، اما با ناراحتی با آن‌ها برخورد می‌کند. بچه‌هایش را از خود دور می‌کند، ولی قصدش این نیست. او با عشق درگیر است، اما با تلخی زندگی‌اش را به‌پیش‌می‌برد. من این ترس را به جذابیت تعبیر می‌کنم. ستایش یک ملودرام قوی با یک داستان جذاب و کاراکتر‌های جذاب است.

زنان بخش مهم و موثر جامعه هستند
تعبیر‌های ضد زن درباره سریال ستایش و یاور اصلا درست نیست. زن‌ها بخش مهم و نیمه‌موثری از اجتماع ما را تشکیل می‌دهند و این‌که به مسائل‌شان بپردازیم و مشکلات‌شان را تعریف کنیم، دلیل بر فمینیست‌بودن یا ضدزن‌بودن نیست. قبل از هر چیز من به قصه نگاه می‌کنم. قصه باید دارای ظرفیت باشد و الفبای ابتدایی درستی داشته باشد. من آن قصه را انتخاب می‌کنم، کار می‌کنم و به این تعابیر توجه زیادی ندارم.

 

انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha