بررسی خواننده محور بودن موسیقی ایران؛
خواننده چون از کلام و شعر می‌گوید، در طول تاریخ بیشتر مورد توجه و اقبال مردم بوده است براین اساس این نگاه در گذشته هم وجود داشته. به‌طور مثال مردم غلامحسین بنان را بخوبی می‌شناختند اما از نوازندگانی که در ارکستر او ساز می‌نواختند هیچ آشنایی نداشتند.

به گزارش «سدید»؛ علاقه‌مندی و گرایشی که مربوط به امروز و دیروز نبوده و درنسل‌های قبل ترهم وجود داشته. درواقع باید بگوییم، موسیقی حول محورخوانندگی است. آنگونه که علاوه برعلاقه‌مندی برخی از فعالان این حوزه مانند آهنگسازان و نوازندگان به خواندن و خوانندگی که بسیار هم شاهد بودیم، برخی از بازیگران سینما هم علاقه‌مندند در کنار بازیگری، این عرصه را هم تجربه کنند. شاید هم حضور بر صحنه موسیقی در قامت یک خواننده، بر شهرت آنها بیفزاید. اما دراین بین هستند هنرمندانی که سال‌ها به‌صورت جدی درعرصه خوانندگی فعالیت داشته‌اند و تمرکز هنرشان تنها معطوف بر آواز و خواندن بوده. مانندهمایون شجریان، علیرضا قربانی، سالار عقیلی و... که البته دراین بین همایون اقبال بیشتری در بین مردم دارد که شاید بی‌ارتباط با پشتوانه ‌خانوادگی اش نباشد.هنرمند نام آشنا و بسیار پرطرفدار که توانست در بازار امروز موسیقی، رکورد بسیار بالایی دربلیت فروشی کنسرت‌هایش به‌دست آورد. همایون سال‌ ۹۶ در پروژه« سی» ۳۰ شب اجرا را با استقبال بی‌نظیر مردم در کاخ سعد آباد روی صحنه برد که البته در همراهی با حضور هنرمندانی همچون سهراب و تهمورث پورناظری بود و امسال هم با گروه خود «سیاوش» این اجرا را به ۳۰ شب رساند. اجرایی که با کنسرت نمایش «سی صد» برادران پورناظری و دیگر کنسرت‌های موسیقی همچون پاپ همراه شد. همایون در کنسرت «رنگ صدا» که همچنان در حال برگزاری است و تا اوایل مرداد ماه ادامه دارد، سی سانس سالن همایش وزارت کشور را با حدود ۸۰ هزار بلیت به ۲۸هزار خریدار، در سه مرحله، مجموعاً در شش ساعت به فروش رساند و رکورد بالایی ثبت کرد.

 

نقش مؤثر کلام در ارتباط با خواننده و مردم

استاد پشنگ کامکار، نوازنده صاحب سبک سنتوروازبنیانگذاران گروه موسیقی شیدا و همچنین از اعضای گروه شناخته شده کامکارها است که طی سال‌ها فعالیت هنری اش درگروه‌های بزرگ موسیقی، سابقه همکاری با خوانندگان و نوازندگان بیشماری را داشته.او درباره، خواننده محوربودن هنرموسیقی درکشورمان بیان داشت: «به‌طورکلی جایگاه شعر و ادبیات و ارتباط مردم ایران با این هنر بسیار عمیق و تاریخی است و شعر برای فارسی زبانان جایگاه ویژه‌ای دارد اگرچه این نگاه درهمه جای دنیا مرسوم است، چرا که درک شعر و کلام قابل فهم تربوده.براین اساس باید بگویم کلام نقش مؤثری در ارتباط با خواننده و مردم دارد. به‌طور مثال علاقه‌مندی مردم به اشعار شعرایی همچون حافظ، سعدی، مولانا و...را می‌توان در لحظه لحظه زندگی‌مان و حتی امروزه شاهد باشیم. اشعاری که در تصانیف و ردیف‌های آوازیمان بسیار نمود دارد و این نشان از درک آسان و راحت کلام و هنر شعر برای مردم دارد. البته از دیدگاه من استفاده از کلام در موسیقی پاپ امروزی بسیار متفاوت است و این تفاوت در مقایسه با شعر و نسل ترانه سرا‌ها گذشته و حتی موسیقی پاپ قدیم بسیار مشهود بوده است.»

 

تابوشکنی و هتک حرمت کلام در فرآورده‌های جدید موسیقی پاپ

به عقیده این نوازنده سنتور، در ژانر موسیقی چون پاپ از شعر استفاده نمی شود بلکه آنچه ادا و شنیده می شود یک کلام موزون است : «متأسفانه بسیاری از ترانه‌هایی که امروزه در موسیقی پاپ به گوش می‌رسد، بی‌محتوا و بی‌معنا هستند و اخیراً شاهد نوعی تابوشکنی و هتک حرمت کلام در تولیدات و فرآورده‌های جدید این نوع موسیقی هم هستیم که برای نسل من بسیارتعجب برانگیز بوده که چرا این نوع تولیدات این تعداد طرفدار دارد؟ و باید از خود پرسید چرا خواننده‌هایی که این نوع اشعار را می‌خوانند و ترانه سراهایی‌ که این ترانه‌ها را می‌سازند برای مردم محبوب هستند؟

 

البته این نوع بیان و کلام‌ مورد پسند و سلیقه برخی از مردم بوده و حتی با شنیدن این موسیقی‌ها و ترانه‌ها، شاد و خوشحال هستند و این موضوع جای تأمل دارد که طی این سال‌ها چه اتفاقی افتاده که برخی از خواننده‌های پاپ که به مردم بی‌احترامی می‌کنند، اما مردم برای آنها بلیت کنسرت و حتی هواپیما تهیه کرده تا این هتک حرمت ها را بشنوند؟ لازم به ذکراست نقش رسانه‌ها هم درمطرح شدن این نوع موسیقی‌های مبتذل بی‌تأثیر نبوده است.» استاد کامکار موسیقی‌سازی را متفاوت با موسیقی آوازی دانست و گفت: موسیقی بی‌کلام و بدون خواننده برای افراد کمتری قابل درک و شناخت بوده. به‌طور مثال کمتر افرادی با گوشه‌های موسیقی دستگاهی آشنا هستند و یا با موسیقی یا دستگاهی که یک نوازنده ماهر اجرا می‌کند، شناخت دارند.اما باید بدانیم این موسیقی حتی برای نیازهای مختلف مردم هم جوابگو است، برای شادی، عشق، غم، پیروزی و...

 

اما همانطورکه گفته شد درهمه جای دنیا خواننده، محورموسیقی است و کلام می‌تواند با شنونده اش، ارتباط بهتر و بیشتری برقرار کند تا آنکه یک نوازنده بخواهد بدون استفاده از کلام ساز بنوازد. مگر آنکه شنونده، گوش آشنایی با موسیقی جدی داشته و هنرشناس باشد وهنرموسیقی را بخوبی درک کند و ازنواختن این موسیقی‌ها لذت ببرد. اگرچه همانطورکه قبل تر اشاره شد موسیقی کلاسیک و جدی همیشه و درهمه جای دنیا، مخاطبان و علاقه‌مندان کمتری دارد، بویژه در دنیای امروزکه ابتذال آن را فراگرفته است. باید بگویم هرچه سطح هنر موسیقی جدی‌تر باشد، مخاطبانش نیز کمتر خواهد بود.او درباره شهرت یک هنرمند یا خواننده در جذب مخاطب اظهارکرد: متأسفانه امروزه حاشیه موجب شهرت می‌گردد نه هنر واقعی یک هنرمند و این شهرت کاذب در جذب مخاطب، نقش بسیار مهمی دارد و سرمایه گذاری‌های بسیار زیادی برای این نوع هنرها که پول ساز و حاشیه ساز هستند انجام می‌گیرد. اگرچه در برخی از این هنرمندان توانایی هم وجود دارد.اما در مقایسه با هنرمندان بزرگ نسل قبل همچون جلیل شهناز، روح‌الله خالقی، حسین دهلوی، تاج اصفهانی و...که قدرت نوازندگی و خوانندگی آنها نمایان بود، این قیاس کمی دور از انتظار است.

 

همایون نسل جدید موسیقی امروز است و می‌تواند سلیقه خودش را ارائه کند

پشنگ کامکار میراث و پشتوانه هنری را در به تبلور رسیدن توانمندی یک هنرمند بی تأثیر نمی داند و دراین باره گفت:« درباره شهرت خوانندگان نسل جدید که خود یک سرمایه فرهنگی و هنری دارند، مانند همایون شجریان باید بگویم به‌دلیل سرمایه‌ای است که پدرش برای او به جای گذاشته و البته نمی‌توان منکر توانایی و توانمندی او شد که با استفاده از این سرمایه فرهنگی و توانمندی اش می‌تواند کنسرتش را از ۳۰ شب به ۶۰ شب هم برساند و چه خوب است دراین آشفته بازار موسیقی، صدای خوبی هم به گوش برسد. اگرچه باید قبول کرد همایون نسل جدید موسیقی امروز است و می‌تواند سلیقه خودش را ارائه کند و لازم نیست مانند پدرش بخواند و مردم هم به پشتوانه نیک پدرش و هنر خود، استقبال بی‌نظیری ازاو دارند و مشتاقانه در کنسرت‌هایش شرکت می‌کنند. نکته دیگر اینکه مسلماً همایون می‌خواهد مخاطب خود را هم راضی نگه دارد؛ روالی که در دیگر ژانرهای موسیقی هم همین معمول است.»

 

او در پاسخ به این سؤال که آیا در گذشته هم این روال خواننده محوری، مرسوم بوده یا خیر پاسخ داد: «خواننده چون از کلام و شعر می‌گوید، در طول تاریخ بیشتر مورد توجه و اقبال مردم بوده است براین اساس این نگاه در گذشته هم وجود داشته. به‌طور مثال مردم غلامحسین بنان را بخوبی می‌شناختند اما از نوازندگانی که در ارکستر او ساز می‌نواختند هیچ آشنایی نداشتند یا به‌طور مثال جشن هنرشیراز را به شجریان می‌شناسند اما نامی از بقیه گروه برده نمی‌شود در صورتی که همه گروه یک مجموعه به هم پیوسته هستند که خواننده هم عضوی از این گروه بوده است.»

 

هنر خواسته و یا ناخواسته شهرت می‌آفریند

عبدالحسین مختاباد خواننده موسیقی سنتی و آهنگساز هم دراین باره بیان داشت: «علاقه‌مندی به حوزه موسیقی با کلام حسی است که در جوامع مختلف وجود دارد و خاص جامعه ایران نیست و درهمه جای دنیا مرسوم است، چرا که موسیقی هنری است که جذابیت آن بسیار است بویژه در بخش خوانندگی که در نهاد و سرشت انسان قرار دارد و هر فردی در خلوت خود، علاقه‌مند به خواندن است. لذا بسیاری از کسانی که به کار آهنگسازی مشغول هستند، صدایی در گوششان است که بر اساس آن صدا موسیقی خلق می‌‌کنند و برایشان مهم است که این اثر را چه کسی بخواند. براین اساس خواننده محوری اصلی است که در همه دنیا وجود دارد. مانند مسابقه فوتبال که برخی از بازیکنان آن نسبت به مربی شهرت بیشتری پیدا کرده‌اند. البته این موضوع نه نقطه ضعف است و نه نقطه قوت، موضوعی است که بوده و هست.»

او درباره تأثیرگذاری شهرت دراین زمینه گفت: «هنر خواسته و یا ناخواسته شهرت می‌‌آفریند و شهرت عنصر جدایی‌ناپذیر است.شهرت محبوبیت می‌‌آفریند و نقش اصلی را ایفا می‌‌کند حتی در سیاست هم دیده می‌‌شود. البته این چرخ در حال گردش است و ممکن است فردی که در اوج شهرت است بر اثر یک حادثه عادی به ضد خودش تبدیل شود و آثارش فروش نداشته باشد و مورد بی توجهی قرار بگیرد.»

 

ذوق و ذائقه شنیداری مردم با آواز

مسعود کوثری جامعه‌شناس، پژوهشگر ایرانی حوزه ارتباطات، فرهنگ، موسیقی وتوسعه هم دراین‌باره گفت: «سنت موسیقی ایرانی چه در موسیقی کلاسیک یا حتی در موسیقی پاپ یک سنت وکال یا آوازی است و به همین سبب، ذوق و ذائقه شنیداری مردم با آواز، پیوند عمیقی داشته و شنیدن موسیقی بدون آواز برای آنها کمی مشکل است.این نگاه به اصطلاحِ غربی‌ها «وکالیست‌ها»، بتدریج گسترش پیداکرد واین سنت شنیداری، موجب استقبال مردم ازاین هنرشد.البته این اتفاقی است که درجهان، درحال وقوع است اما چون سنت موسیقی‌سازی درآنجا قوی‌تر بوده و مردم به تفکر و تعمق در موسیقی و شنیدن قطعات‌سازی عادت دارند ودراپراها وکارهای ارکسترال شرکت می‌کنند، براین اساس اندکی ذائقه شنیداریشان با موسیقی‌سازی پیوند بیشتری پیدا کرده. اما در ایران، به‌دلیل سنت آواز، این نگاه متفاوت‌تر بوده است. جالب است در موسیقی کلاسیک هم تمرکز بسیاری براین موضوع بوده است.

او در ادامه بیان داشت: اگرچه درموسیقی سنتی ایران، ردیف آموخته می‌شود و تأکید بسیاری برآن است، اما معنای این ردیف‌ها و قطعات درهنگامی که با آوازپیوند می‌خورد، بیشتر نمایان می‌شود، بویژه درمواردی، آمیختگی برخی از ردیف‌ها با آواز آنقدر نزدیک است که گویا آموزش آن، همانند هم بوده و قطعات آوازی مسلط درآموزش این دستگاه‌ها، برجسته وثبت و ضبط شده است.»

 

هنر، صحنه میراث خواران یا میراث داران است

کوثری عقیده دارد سنت شنیداری موسیقی سازی نسبت به آوازی ضعیف است و دراین باره گفت:« جای تأسف است در کشوری چون ایران، سنت شنیداری موسیقی‌سازی بسیارضعیف است وعادت شنیدن این آثاربسیار اندک است، بویژه قطعات پیچیده و یا قطعاتی که زمان بیشتری درآن صرف می‌شود، به گوش ایرانی آمیخته نیستند و برای شنیدن این قطعات، تحمل کمتری دارند. بنابراین طبیعی است که این موضوع به یک سلطه صدای انسانی یا وکال یا آواز منجر شود. اگرچه همان‌طور که اشاره کردم این امر، یک پدیده جهانی است و سلطه آوازخوان‌ها بیشتر از نوازنده‌ها و یا تنظیم‌کننده‌ها به چشم می‌خورد. حتی اگر از مردم سؤال شود این آهنگ‌ها را با خواننده اثر به یاد دارند یا آهنگساز یا تنظیم‌کننده! متأسفانه در پاسخ نام خواننده را خواهند برد.»

این پژوهشگر، شهرت بیشتر یک هنرمند یا خواننده ای همچون همایون شجریان را درجذب مردم و مخاطب بسیار تأثیرگذار دانست و افزود: نقش شهرت این خواننده را نمی‌توان نادیده نگرفت، بویژه با مرگ استاد آواز ایران، این موضوع داغ ترهم شد و طبیعتاً سایه‌ای برسر همایون شجریان به‌عنوان ادامه دهنده این سنت انداخته شده است تا آنجا که می‌توان انتظار داشت اگرخود آقای شجریان هم زنده بود، چنین اتفاقی هم برای خود ایشان می‌افتاد و کنسرت‌هایشان با استقبال فراوانی روبه‌رو می‌شد. درواقع هنر، صحنه میراث خواران یا میراث داران است و این میراث امروز از پدر به پسر رسیده و هاله‌ای از هنرمندی و شهرت به دور همایون تنیده می‌شود. اما مسأله اصلی این است که بازارموسیقی ایرانی بازار بسیار کوچک و خردی است و این بازار، معمولاً به حذف خیلی‌ها منجر خواهد شد.اما اگر بازار بزرگتری بود، شاید امکان رشد افراد دیگر هم وجود داشت.البته کوچکی این بازار، دلایل سیاسی و فرهنگی دارد و تنها به‌دلیل عدم استقبال مردم نیست و قطعاً محدودیت‌های فرهنگی و سیاسی در کوچک کردن آن دخالت داشته‌اند و بار دیگر تأکید می‌کنم اگراین بازار بزرگتر شود، تعداد خوانندگان بیشتری معرفی خواهند شد.

 

موسیقی سنتی ایران دررقابت با موسیقی پاپ یا شبه سنتی یا پاپ لس آنجلسی

مسعود کوثری در ادامه صحبت‌هایش به گرایش اغلب هنرمندان به موسیقی پاپ اشاره کرد و افزود: متأسفانه چند سالی است در یک نقطه بحرانی قرارگرفته ایم، چرا که ممکن است موسیقی کلاسیک و یا موسیقی سنتی ایران دریک رقابت با موسیقی پاپ یا شبه سنتی یا پاپ لس آنجلسی یا پاپ زیر زمینی، میدان را ببازد. به این دلیل که توجه بسیار مخاطبان به این نوع ژانرها، ممکن است از توجه به موسیقی سنتی بکاهد و براین اساس دراین وجه، تعداد افرادی که می‌توانند شاخص شوند و بازار خوبی داشته باشند، پایین خواهد آمد. یعنی ظرفیتی که در حال حاضر برای مخاطبان، نسبت به موسیقی سنتی وجود دارد، ممکن است با یک یا دو نفر پر شود و این اتفاق، به‌دلیل وضعیت بحرانی یا چالش برانگیز موسیقی سنتی در جامعه ماست که به عقیده من خود موزیسین‌ها ویا اجرا کنندگان و حتی استادان موسیقی باید تدبیری برای این موضوع داشته باشند تا بدین طریق بتوانند با مخاطب عام ارتباط بیشتری برقرار کنند.

 

نباید بگذاریم موسیقی سنتی ازصحنه حذف شود

این استاد دانشگاه به گرایش نسل جوان موسیقی به موسیقی پاپ اشاره کرد و افزود:« جوان‌ها، به موسیقی پاپ گرایش پیدا کرده‌اند و این گرایش، رشد این موسیقی را ارتقا داده و در مقابل موسیقی سنتی، موسیقی پاپ را به قطب مسلطی در میدان تولید و مصرف موسیقی تبدیل کرده است. بنابراین این ظرفیت به‌صورت کوچک وجود خواهد داشت که توسط یک یا دو نفراز هنرمندان این سبک از موسیقی پر می‌ شود.

به‌طور مثال در بخش تک نوازی‌ها استادانی چون آقای کلهر یا علیزاده مطرح می‌شوند و درآواز همایون شجریان و بعد‌تر علیرضا قربانی، سالار عقیلی یا افراد دیگری که می‌توانند این ظرفیت را پر کنند و این سهم اندکی از این بازار کوچک است.در یکی دو دهه اخیر مشاهده می‌شود، اغلب خواننده‌های موسیقی آوازی یا سنتی، مطابق با سلیقه جامعه، به موسیقی پاپ گرایش پیدا کرده‌اند و حتی برخی از این دوستان فاتحه آواز خوانی را هم خوانده‌اند.

 

این استاد دانشگاه درباره این علاقه‌مند به موسیقی پاپ بیان داشت: این روندی است که در حال وقوع است و البته جای تأسفی ندارد اما باید سهم هرکدام از این ژانرها در این بازار چند گفتمانی مشخص شود. مانند اینکه در اروپا موسیقی کلاسیک، موسیقی مسلط نیست ولی هنوز هم مشتری خودش را دارد ودر یک جاهایی یارانه هم دریافت می‌کند وحمایت می‌شود. اما این قسمتی از سهم بازار است و تمام سهم بازار نیست و طبیعتاً این وضع برای موسیقی سنتی ایران هم اتفاق افتاده و می‌افتد. مهم این است که این موسیقی از صحنه موسیقی حذف نشود و مشتری های خودش را داشته باشد. ضمن اینکه افراد و گروه‌ها در مسیر سنی‌شان تغییر مسیر می‌دهند.به‌طور مثال ممکن است فردی در دوره جوانی به موسیقی پاپ علاقه‌مند باشد اما در سنین ۴۰-۵۰ سال گرایشش به موسیقی سنتی یا عرفانی بیشتر شود. این افراد هم در مسیر زندگیشان ممکن است در یک دوره موسیقی کوچه بازاری گوش بدهند و یک دوره موسیقی پاپ یا سنتی.مهم این است موسیقی سنتی از این بازار و سبد شنیداری حذف نشود.

 

/انتهای پیام/

منبع: روزنامه ایران

ارسال نظر
captcha