گفت‌وگو با مرتضی جابریان درباره نمایشگاه عکس «غمی دگر»؛
نمایشگاه «غمی دگر» با ۳۶ عکس از ۱۲ عکاس این روز‌ها در حوزه هنری درحال برگزاری است. این نمایشگاه به مناسبت چهلمین روز حادثه تلخ متروپل برپا شده است. در این نمایشگاه عکس‌هایی از امین نظری، علی محمدی، محمدامین انصاری، فاطمه رحیماویان، حسین عبدالله‌اصل، میلاد حمادی، مونا صیافی‌زاده، مرتضی جابریان، رضا سلیمانی، سیدخلیل موسوی، شایان حاجی‌نجف و هادی آبیار به نمایش درآمده است.

به گزارش «سدید»؛  نمایشگاه «غمی دگر» با ۳۶ عکس از ۱۲ عکاس این روز‌ها در حوزه هنری درحال برگزاری است. این نمایشگاه به مناسبت چهلمین روز حادثه تلخ متروپل برپا شده است. در این نمایشگاه عکس‌هایی از امین نظری، علی محمدی، محمدامین انصاری، فاطمه رحیماویان، حسین عبدالله‌اصل، میلاد حمادی، مونا صیافی‌زاده، مرتضی جابریان، رضا سلیمانی، سیدخلیل موسوی، شایان حاجی‌نجف و هادی آبیار به نمایش درآمده است. گرده‌آورنده این نمایشگاه مرتضی جابریان است که درباره این نمایشگاه با او گفتگو کرده‌ایم و او به «صبح‌نو» از غم، اندوه و همدلی مردم آبادان در حادثه متروپل چنین می‌گوید:


کمی بیشتر خودتان را برای مخاطبان «صبح‌نو» معرفی کنید!
من از نیمه دوم سال‌۱۳۸۸ عکاسی را شروع کردم. پدرم به عکاسی علاقه زیادی داشت و همیشه دوربین‌های مختلفی می‌خرید. من نیز به این واسطه به عکاسی علاقه‌مند شدم. ابتدا با خبرنگاری شروع کردم و بعد به‌صورت حرفه‌ای عکاسی را یاد گرفتم. در این سال‌ها با خبرگزاری‌های مختلفی ازجمله ایسنا، مهر، تسنیم و در مقطعی نیز با روزنامه ایران همکاری داشتم. در این سال‌ها در جشنواره‌های زیادی شرکت کرده‌ام و در نمایشگاه‌های گروهی زیادی نیز حضور داشتم. در سال ۹۸ موفق شدم نشان سال عکاسی مطبوعاتی ایران را کسب کنم و در سال ۱۴۰۰ نیز برگزیده چهاردهمین دوره هنر‌های تجسمی فجر در بخش عکاسی با موضوع ایثار و فداکاری شدم.

چه شد که تصمیم گرفتید نمایشگاه «غمی دگر» را در تهران برگزار کنید؟
پیشنهاد برگزاری این نمایشگاه ازسوی خانه عکاسان بود. آقای سیداحسان باقری، مدیر خانه عکاسان ایران با من تماس گرفت و پیشنهاد داد به مناسبت چهملین روز حادثه متروپل آبادان نمایشگاه عکسی را برگزار کنیم. هدف از این نمایشگاه تنها نشان دادن وسعت غم و اندوه این حادثه نبود، بلکه قصدمان این بود که همراهی مردم را هم نشان دهیم. این نمایشگاه روایتی کامل از غم، اندوه و همراهی مردم آبادان است. می‌خواستیم با برگزاری این نمایشگاه ادای دینی به مردم آبادان و خوزستان داشته باشیم که در این سال‌ها غم‌های زیادی دیده‌اند.

آیا خودتان در محل این حادثه حضور داشتید؟ کمی از عکاسی در آن شرایط بگویید.
بله، حضور داشتم. عکاسی از این حوادث بسیار سخت است. در این حادثه ما بیش از ۴۰ عزیز را از دست دادیم. یکی از سختی‌های عکاسی از متروپل ناایمن بودن ساختمان بود، هر آن ممکن بود بخش‌هایی از ساختمان روی نیرو‌های امدادی و عکاسان بریزد. به همین دلیل نیرو‌های امنیتی در مواردی برای حفاظت از جان مردم اجازه عکاسی نمی‌دادند. دیدن خانواده‌های داغدار که منتظرند تا پیکر عزیزان‌شان از زیر آوار بیرون بیاید نیز بخش دیگری از سختی این ماجرا بود. غم و اندوهی که آنجا بود ما را مجاب می‌کرد تا دوربین را کنار بگذاریم و عکاسی نکنیم. دیدن پیکر‌هایی که بعد از چندین روز از زیر آوار خارج می‌شدند و امید خانواده‌ای را ناامید می‌کردند نیز بسیار سخت بود. به‌طورکلی در شرایطی که غم و اندوه حاکم است، عکاسی کار سختی است.

یک عکاس بحران در حوادثی مانند متروپل باید به چه ملاک‌هایی برای عکاسی توجه کند؟
حوادثی مانند پلاسکو یا متروپل بسیار سخت هستند. غم و اندوه در این حوادث آن‌قدر بالاست که من به شخصه به خودم می‌گفتم نباید عکس بگیرم. دیدن گریه‌های یک مادر و پدر یا شنیدن فریاد‌های یک خواهر و برادر آن‌قدر ناراحت‌کننده است که ترجیح می‌دهم دوربینم را پایین بیاورم و عکاسی نکنم. به نظرم در این شرایط اخلاق بسیار مهم‌تر از عکاسی است. نباید به هر قیمتی عکس گرفت؛ مثلا وقتی پیکر‌ها بعد از چندین روز از زیر آوار خارج می‌شوند نباید از آن‌ها عکس گرفت. در شرایطی مانند حادثه متروپل نگرانی زیادی برای بنای ناامین داشتیم که هر آن ممکن بود جان کسی را بگیرد و از سوی دیگر، نگران خانواده‌های داغدار بودیم. در این شرایط، حفظ کرامت انسان‌هایی که درگیر غم و اندوه هستند از عکس گرفتن مهم‌تر است.

چرا ژانر عکاسی بحران را انتخاب کردید؟ این ژانر چه جذابیتی برای شما دارد؟
عکاسی بحران بخشی از عکاسی خبری محسوب می‌شود. این ژانر عکاسی برای من به‌شخصه جذابیتی ندارد؛ زیرا با غم و اندوه آدم‌ها سروکار داریم. در عکاسی بحران باید از مردمی که خانه‌های‌شان را سیل یا زلزله خراب کرده عکس بگیرید، باید از مردمی که منتظرند تا عزیزشان از زیر آوار بیرون بیاید عکس بگیرید و این کار واقعا جذابیتی ندارد. درگیری با این حوادث روی خود عکاس هم تاثیر می‌گذارد. مثلا دیدن پیکری که بعد از ۱۰ روز از زیر آوار خارج می‌شود تصویری نیست که به‌راحتی فراموش شود. عکاسانی هستند که وقتی از این شرایط عکس می‌گیرند خودشان نیز می‌گریند. دیدن بدبختی و غم و اندوه مردم هیچ جذابیتی ندارد. در عکاسی بحران جان عکاس نیز در خطر است. مثلا در حادثه متروپل قسمت نا ایمن ساختمان ممکن بود روی سر عکاسان ریزش کند یا در عکاسی از سیل، تجهیزات بعضی از دوستان در آب افتاده و ممکن بود خودشان نیز دچار حادثه شوند.

سخت‌ترین بحرانی که از آن عکاسی کرده‌اید چه بود؟
بحرانی‌ترین جایی که عکاسی کردم در حادثه تروریستی ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در اهواز بود که ممکن بود هر لحظه یکی از تیر‌ها به ما برخورد کند. در آن شرایط ما در بحرانی‌ترین جای ممکن بودیم.

بیشتر به چه ژانری در عکاسی علاقه‌مند هستید و چرا؟
ژانری که در آن عکاسی می‌کنم خبری و مستند است که بسیار آن را دوست دارم. عکاسی خبری و مستند ارتباط مستقیمی با مردم دارد و من این ارتباط را دوست دارم. در مواردی غم و اندوه در این ژانر زیاد می‌شود، اما همین ارتباط با مردم به عکاس درس زندگی می‌دهد. این ژانر یک نوع مردم‌نگاری و به نمایش گذاشتن زندگی مردم است.

کمی بیشتر عکاسان این مجموعه را برای مخاطبان «صبح‌نو» معرفی کنید!
این مجموعه همه از استان خوزستان و شهر‌های اهواز و آبادان هستند. همه رزومه‌هایی قوی دارند به‌خصوص آقای امین نظری که یکی از شاخص‌ترین عکاسان خوزستان و در سطح کشور نیز شناخته شده است. سعی کردیم این نمایشگاه را با حضور عکاسان با تجربه یا درحال کسب تجربه برگزار کنیم. در اینجا از همه عزیزانی که در این کار همراه بودند نیز تشکر می‌کنم. از آقای باقری، مدیر خانه عکاسان نیز به دلیل حمایت‌های‌شان سپاسگزارم.

 

انتهای پیام/

منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha