در گفتگو با محمدرضا سرشار عنوان شد؛
محمدرضا سرشار گفت:البته من در پویانمایی‌های زیادی به‌عنوان راوی حضور داشتم، اما برای یک مجموعه زنده بزرگسال، این اولین‌بار بود؛ لذا برای خودش تجربه تازه‌ای محسوب می‌شد. به‌هرحال «مستوران» مجموعه‌ای با حال‌وهوای ایرانی است و بنای آن براین است که دوستی و مودت را بین مردم ترویج کند. درحقیقت همان بحث مبارزه خیر و شر را، که مضمون همه داستان‌های قدیمی دنیاست، محور قرار داده است.

به گزارش «سدید»؛  این روز‌ها شبکه یک با سریال «مستوران» میزبان مخاطبان تلویزیون است. سریالی تاریخی که داستان‌های کهن ایرانی را با مولفه‌های اسلامی روایت می‌کند. این سریال محصول سازمان اوج است و براساس رمانی با همین نام تولید شده و قصه‌گویی یکی از ویژگی‌های ممتاز آن است. اما به جز این، یکی از برگ‌برنده‌های «مستوران» راوی آن است. محمدرضا سرشار نویسنده، پژوهشگر و گوینده شناخته‌شده رادیو که سال‌های سال صدای او را در برنامه رادیویی «قصه ظهر جمعه» شنیده‌ایم، روایتگر داستان این سریال است. این انتخاب باعث شده بسیاری از کسانی که این برنامه رادیویی را شنیده‌اند، از همان لحظات ابتدایی که صدای سرشار را می‌شنوند، در فضای یک قصه جدید قرار بگیرند؛ قصه‌ای با حال‌وهوای داستان‌های کهن ایرانی که همچنان جذاب است. به بهانه پخش این سریال، گفت‌وگویی با این نویسنده و گوینده موفق و باسابقه انجام داده‌ایم.

صدا و نام شما با برنامه «قصه ظهر جمعه» در ذهن بسیاری از مخاطبان رادیو ماندنی شده است، راز ماندگاری این برنامه رادیویی چه بود؟
عوامل متعددی در این قضیه موثر بود؛ یکی اینکه انسان به قصه علاقه دارد و این علاقه مربوط به امروز و دیروز نیست و هرگز هم این علاقه از بین نخواهد رفت. شما می‌بینید که بعضی برنامه‌های به‌ظاهر مستند، گفت‌وگومحور و... تلویزیونی همچون یک خط قصه را دنبال می‌کنند و بیننده‌ها و شنونده‌های زیادی را به خود جذب می‌کنند. مثل برنامه «زندگی پس از زندگی» که ماه رمضان پخش می‌شد و به‌دلیل قصه‌محور بودنش مورداقبال قرار گرفت. درست است که، چون از عوالم تازه صحبت می‌کرد، تازگی داشت، ولی اگر قصه‌ای در دل آن نبود نمی‌توانست مخاطب را این‌طور جذب کند. خیلی از برنامه‌های موفقی که گاهی به مناسبت‌های مختلف مثل ماه مبارک رمضان پخش می‌شدند این ویژگی را داشتند. مثلا کسی را دعوت می‌کردند که اعتیاد را ترک کرده بود یا کارآفرینی که از یک زندگی فقیرانه به آن مرحله رسیده بود. تمام این سوژه‌ها قصه‌محور بودند و اولین راز موفقیت آن‌ها همین مساله بود. به‌هرحال قصه، چیزی است که علاقه به آن به‌قدری در وجود انسان ریشه دارد که می‌توان با کمی مبالغه گفت علاقه انسان به قصه، نوعی از علایق فطری است.

یعنی بیشتر از همه، قصه‌گویی باعث محبوبیت «قصه ظهر جمعه» شده بود؟
به جز این، «قصه ظهر جمعه» یک برنامه قدیمی رادیو بود و از اولین هفته بعد از تاسیس رادیو در اردیبهشت ۱۳۱۹ تاسیس شده بود و سابقه طولانی چند ده‌ساله، با مخاطبانی پیگیر داشت، به‌خصوص که من زمانی در رادیو بعد از انقلاب به این کار پرداختم که هنوز شبکه‌های متعدد تلویزیونی با برنامه‌های ۲۴ ساعته، ماهواره، فضای مجازی و سرگرمی‌های دیگری که امروز به وفور در دسترس همه است، وجود نداشت.

یکی از نقاط‌قوت این برنامه درطول تمام این سال‌ها، انتخاب قصه‌های مختلف بود. با چه فیلتر‌هایی این قصه‌ها را انتخاب می‌کردید؟
در «قصه ظهر جمعه» محور اصلی قصه بود. در ۲۴ سالی که گویندگی آن را برعهده داشتم و سال‌های ابتدایی که سردبیری هم برعهده خودم بود، روی انتخاب داستان‌ها وسواس زیادی داشتیم. چون کارم نویسندگی و نقد داستان بود، هر داستانی را در آن برنامه روایت نمی‌کردم. حتی در سال‌هایی که من از رادیو بیرون آمده بودم و فقط این برنامه را اجرا می‌کردم، گاهی پیش می‌آمد داستانی را که ضعف داشت با احترام اجرا نمی‌کردم. یعنی حداقل‌هایی را از نظر سطح ادبی در نظر می‌گرفتم. روی زبان داستان‌ها هم کار می‌کردیم. من با اینکه وظیفه ویراستاری نداشتم، اما ویراستار تمام آن داستان‌ها بودم. هیچ برنامه یا اثر نمایشی نبود که من گویندگی کرده باشم و اجازه ویرایش آن را هم نگرفته باشم و خودم ویرایشش نکرده باشم.

گویندگی در چنین برنامه‌ای چه باید‌ها و نباید‌هایی با خود به همراه دارد؟
اجرای یک متن ادبی زمانی موفق است که شخص با ادبیات آشنا باشد. یعنی ارزش کلمات را بشناسد، بار عاطفی و انرژی نهفته در آن‌ها و جایگاه هر کلمه در متن و جمله را بداند و بتواند در موقع اجرا حس و حال کلمه را به منصه ظهور برساند. این موارد باعث می‌شود مخاطب به داستان توجه کند و علاقه‌مند شود.

مساله قصه‌گویی، یکی از آن مواردی است که عدم‌توجه به آن در سریال‌های ایرانی بسیار چشمگیر است و کمتر اثری در سال‌های اخیر تولید شده که بتواند با قصه، مخاطب را درگیر کند. به نظر شما دلیل این ضعف در آثار نمایشی ما چیست؟
در دوره‌ای در غرب، جریانی به‌اصطلاح آوانگارد مطرح شد که فیلم‌ها و داستان‌هایی را که قصه داشتند تحقیر و سینما و داستان بدون قصه را تبلیغ می‌کرد. تا جایی‌که از تعبیر «سینمای قصه‌گو»، به‌عنوان یک کنایه تحقیرآمیز استفاده می‌شد. منتها این جریان موفق نبود و به جز طیف قلیل روشنفکر را نتوانست به خود جذب کند و درنهایت کنار زده شد. با وجود این، در سینما و مجموعه‌های تلویزیونی ما پس از انقلاب، تعداد قابل‌توجهی از آثار با مشکل قصه‌گویی مواجه بودند، البته منظورم از قصه با داستان فرق می‌کند.

از چه نظر با هم فرق می‌کنند؟
هر داستانی می‌تواند یک قصه داشته باشد، هر فیلم و نمایشی هم می‌تواند یک قصه داشته باشد. قصه پردازی حاصل تخیل قوی است که هرکسی ندارد. متاسفانه این مشکل در سینما و دیگر هنر‌های نمایشی ما وجود دارد که برخی کارگردان‌ها اصرار دارند فیلمنامه‌هایشان را خودشان بنویسند، درحالی‌که برای نوشتن فیلمنامه (نه فقط به دلیل فنی و تکنیکی) مشکل دارند. چون قصه را نمی‌شناسند یا تخیل لازم برای قصه‌پردازی را ندارند. به همین دلیل هم اکثرا نمی‌توانند فیلمنامه‌های خوبی بنویسند. یا حتی برخی افراد دیگر هم که فیلمنامه‌نویس هستند تخیل ضعیفی دارند. درحالی که اساس قصه خوب، تخیل قوی است. مساله تکنیک و شگرد و... مراحل بعدی قضیه است. آفت دیگر این ماجرا موضوعات تکراری و شباهت‌های خیلی زیاد بین قصه‌ها یا پیرنگ‌های مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی مختلف با یکدیگر است؛ مخصوصا در خط سیر اصلی قصه که این امر، مخاطب را دل‌زده می‌کند. اصولا تکرار و تقلید، دو آفت بزرگ هنر است و موضوع، قصه یا فضای هر فیلم یا داستان یا مجموعه جدید باید حتما تازگی داشته باشد.

پس به همین دلیل است که این روز‌ها فیلم‌ها و سریال‌های خارجی با اقبال بیشتری مواجه می‌شوند؟
بله به این دلیل که فضای‌شان تازگی دارد و قصه‌ها نسبت به قصه‌های فیلم‌های ایرانی متفاوت است. اگرچه ممکن است در کشور خودشان این تازگی را برای مردم خودشان نداشته باشد، اما برای مردم کشور ما که با فرهنگی متفاوت زندگی کرده‌اند، جذاب است. آن‌ها «تازگی در آثار» را خیلی رعایت می‌کنند و عناصر جذابیت مختلف یک قصه مثل تعلیق، کشمکش، درگیری (به معنی هنری آن) و... در آثارشان لحاظ می‌شود. از همان ابتدا هم ذهن مخاطب را با موضوع و قصه خود درگیر می‌کنند تا تماشاگر علاقه‌مند شود و مثلا درمورد یک سریال جدید، یک هفته یا یک روز منتظر بمانند تا ادامه آن را ببینند. این‌ها نکات مهمی است که متاسفانه در مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی ما کمتر موردتوجه واقع می‌شوند.

این روز‌ها در «مستوران» به عنوان راوی حضور دارید. چه چیزی باعث شد روایتگر این سریال شوید؟
دو عامل من را برای روایت در «مستوران» ترغیب کرد؛ یکی اینکه پشتیبان و سرمایه‌گذار اصلی آن، موسسه اوج بود که این امر، یک اطمینان نسبی به من می‌داد تا حتی بدون اینکه داستان مجموعه را با دقت خوانده باشم، بدانم که قاعدتا باید مجموعه سالمی باشد. نکته دیگر هم حال و هوای قدیمی و تخیلی این مجموعه بود. روزی که من را برای اجرای متن‌های این مجموعه دعوت کردند، بخش‌هایی از قسمت‌های مختلف را که آماده شده بود، دیدم و حس کردم حال و هوای آن با قصه‌های قدیمی ایرانی همخوانی دارد؛ چیزی شبیه بخشی از برنامه‌های «قصه ظهر جمعه». این دو عامل باعث شد این پیشنهاد را قبول کنم.

بعد از «قصه ظهر جمعه»، شما قصه‌گویی را در مدیوم‌های مختلف تجربه کردید، اما اینکه روایتگر داستان یک سریال باشید چطور تجربه‌ای بود؟
البته من در پویانمایی‌های زیادی به‌عنوان راوی حضور داشتم، اما برای یک مجموعه زنده بزرگسال، این اولین‌بار بود؛ لذا برای خودش تجربه تازه‌ای محسوب می‌شد. به‌هرحال «مستوران» مجموعه‌ای با حال‌وهوای ایرانی است و بنای آن براین است که دوستی و مودت را بین مردم ترویج کند. درحقیقت همان بحث مبارزه خیر و شر را، که مضمون همه داستان‌های قدیمی دنیاست، محور قرار داده است. در جهانی که فضای مجازی درحال حاضر بر همه ارکان زندگی مردم سیطره پیدا کرده، رجعتی به گذشته و زندگی‌های ساده مردم قدیم می‌تواند تنوع جالبی هم باشد.

بخش‌هایی از متن بود که خودتان آن‌ها را ویراستاری یا اصلاح کنید؟
همان‌طور که پیش‌تر گفتم، چه از من بخواهند و چه نخواهند، متن غلط یا دارای ضعف تالیف را اجرا نمی‌کنم. به همین سبب، معمولا به‌طور رایگان، ویراستاری تمام آثاری را که گویندگی آن‌ها را برعهده دارم انجام می‌دهم. در این پروژه نیز ویرایشی جزئی در برخی قسمت‌ها انجام دادم که با موافقت نویسنده و کارگردان آن بود.

شما نویسنده هستید و طبعا اگر متنی کیفیت لازم را نداشته باشد زودتر از همه پی می‌برید. نظرتان راجع‌به کیفیت قصه‌ها یا فیلمنامه سریال «مستوران» چیست؟
درحقیقت من، چون نویسندگان این مجموعه را ندیده‌ام، نقد و نظری با آن‌ها در میان نگذاشته‌ام. ولی وقتی همان اوایل کار چند قسمت آماده‌شده را دیدم حس کردم سریال در سطح پایینی نیست و حداقل‌های کاری را که انتظار می‌رود از شبکه یک تلویزیون ایران پخش شود، دارد و سطح آن‌طوری به نظر نمی‌رسد که لطمه‌ای به حیثیت ادبی کسی که کارش نوشتن است، بزند. قطعا این فیلم ویژگی‌هایی داشته که موسسه‌ای مثل اوج تصمیم گرفته سرمایه‌گذاری بزرگی روی آن انجام دهد و کار را بسازد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha