تواضع و مراتب آن از نگاه قرآن؛
تواضع، حالت نفسانی و باطنی در درون انسان است که در رفتار‌ها و گفتار‌های شخص در ساحات اجتماعی به خوبی خودنمایی می‌کند.از نظر قرآن مهم‌ترین نشانه تواضع، پرهیز شخص از هر گونه تکبر و خودبرتربینی و تکریم و احترام دیگری در معاشرت‌های اجتماعی است.

به گزارش «سدید»؛ تواضع در رفتار و معاشرت اجتماعی امری پسندیده است، به شرطی که بستری برای ظلم و تکبر دیگران فراهم نیاورد. تواضع در برابر امور و افراد یکسان نیست، بلکه با توجه به مقتضیات زمان و مکان و امور و افراد متفاوت است. بنابراین، فهم دقیق آن بر اساس آموزه‌های قرآن می‌تواند به ما در دستیابی به سبک زندگی قرآنی یاری رساند. بر این اساس نویسنده به سراغ آموزه‌های قرآن رفته تا اهمیت تواضع و نیز ابعاد گوناگون تواضع مطلوب قرآنی را تبیین کند.

خدا در بیان حکمت‌های قرآنی که به ساحات فلسفه و سبک زندگی قرآنی اشاره دارد، تواضع را در گفتار و رفتار با اهمیت دانسته و آن را نشانه‌ای از انسان الهی بر می‌شمارد؛ زیرا حکمت‌های قرآنی برآن است تا انسانی را بسازد که دنبال حسنات بوده و از سیئات زشت و مکروه، پاک و منزه است. بنابراین، وقتی قرآن، تواضع در گفتار و رفتار را به عنوان حکمت عملی بیان می‌کند که انسان مومن باید بدان آراسته باشد، به این معنا است که شخص مومن با این حکمت‌های عملی خود را از هر گونه سیئات مکروه در امان نگه داشته است. (اسراء، آیات ۳۷ تا ۳۹)
از نظر قرآن، انسان فروتن کسی است که به دور از هر گونه نخوت و تکبر گام برمی‌دارد؛ زیرا نخوت غیر از «وقار» در رفتار و گفتار است؛ چرا که نخوت‌گرایان در زمین چنان گام بر می‌دارند که گویی با گام‌های خویش زمین را می‌شکافند و در گردن‌کشی، خود را بر فراز قله‌ها قرار می‌دهند (اسراء، آیه ۳۷)؛ در حالی که انسان با «وقار» به دور از چنین توهماتی با سنگینی و متانت بر آن است تا اجازه ندهد کسی از گفتار و رفتارش سوءاستفاده کند و با سبک‌سازی خویش اعتبار و احترام خود را از میان ببرد و خوار و ذلیل و خفیف در میان مردمان باشد.


انسان نخوت گرا و متکبر کسی است که وقتی در میان مردم گام بر‌می‌دارد، چنان خرامان و با نخوت حرکت می‌کند که گویی در زمین گام بر‌نمی‌دارد، بلکه با تخیلات واهی و موهوم خویش در آسمان‌ها پرواز می‌کند و مردمان همگی در زیر گام‌هایش قرار دارند. (لقمان، آیه ۱۸)
از نظر قرآن، ریشه این تکبر و نخوت، «مختال فخور» بودن اوست. مختال از ریشه «خیل» به معنای خیالباف است؛ پس متکبر، انسانی خیالباف است و با واقعیت‌ها و حقایق سروکاری ندارد؛ یعنی همان طوری که ساحران با سحر خویش در چشمان مردمان ایجاد امری خیالی می‌کنند که ریسمان، گویی، چون ماری در حرکت است (طه، آیه ۶۶)، هوا‌های نفسانی و وسوسه‌های شیطانی در ذهن و قلب این افراد چنین حالتی را ایجاد می‌کند که گویی او برترین انسان است و در هوا گام بر‌می‌دارد. کسی که به این خیالبافی می‌رسد، گویی از دماغ فیل افتاده است و با فخر و تفاخر در میان مردم حرکت کرده و معاشرت‌های او بر این منوال خواهد بود و صدای خویش را بر دیگران بلند می‌کند و تندی و تشر می‌زند و صدا در گلو می‌چرخاند.
در حالی که انسان فروتن، چون حقیقت فقر وجودی خویش را می‌بیند و هیچ برتری در خود نمی‌یابد، با دیگران رفتار مناسب و به دور از خیالبافی و فخرفروشی دارد. از این رو صدای خویش را
فرو می‌گیرد و با نرمی و متانت سخن می‌گوید و از داد و فریاد و تندی و تشر پرهیز می‌کند. (لقمان، آیات ۱۸ و ۱۹)
خدا در آیات دیگر، در‌باره مومنان به این نکته توجه می‌دهد که آنان همانند رسول‌الله (ص) که اسوه حسنه الهی است (احزاب، آیه ۶)، در گفتار خویش با اصل «سلام» معاشرت خویش را آغاز می‌کنند و سپس به بیان مطلب یا پیام خود اقدام می‌ورزند (انعام، آیه ۵۴)؛ زیرا آغاز معاشرت با سلام، نشانه رحمت است. (همان)
همچنین آنان هرگز صدای خویش را بلند نمی‌کنند و به گونه‌ای برای بیان مطلب وحقیقتی صدایشان را چنان بالا نمی‌برند که طرف مقابل تحت تاثیر آن صدای بلند قرار گیرد. (حجرات، آیه ۲)
از نظر قرآن، تواضع در گفتار و رفتار این‌گونه تحقق می‌یابد که شخص، در سخن گفتن، «غضّ» (فروآوردن صدا) را مراعات می‌کند و به دوراز داد و فریاد سخن می‌گوید (همان) و «قصد» (میانه‌روی) و نیز «هون» (نرمی) را در رفتار پیش می‌گیرد تا جایی که اگر جاهل غیرعالم یا غیرعاقلی با او سخنی تند و ناروا گوید، با سلام و صلح و رحمت و نرمی و ملایمت از او عبور می‌کند و پاسخ جاهلان را با تندی در کلام نمی‌دهد. (فرقان، آیه ۶۳)
به سخن دیگر، انسان متواضع که خدا او را جزو «عبادالرحمن» می‌شمارد، کسی است که در گفتار حتی با جاهلان بر عناصری، چون «سلام» و «غضّ» اهتمام می‌ورزد و در رفتار نیز بر نرمی گام بر‌می‌دارد. بنابراین، در گفتار اهل تواضع صدای بلند و تند نیست و در رفتار نیز به دور از نخوت راه می‌روند و اهل خیالبافی و فخر‌فروشی نیست.
اهل ایمان در برابر فشار‌های ضد اخلاقی جاهلان بدزبان و بدرفتار، که نوعی اذیت و آزار گفتاری و رفتاری است، باید با صبر و استقامت بر حق از میدان حق و حقیقت خارج نشده و حالت تواضع خویش را کنار نگذارند. (فرقان، آیات ۶۳ و ۷۵)


انواع و اقسام معاشرت فروتنانه
از نظر آموزه‌های وحیانی، معاشرت فروتنانه با افراد یکسان نیست، بلکه دارای مراتب و درجات متنوع است؛ زیرا تواضع نیز مانند نور و ایمان و تقوا دارای مراتب و درجات متفاوت است. برخی از مراتب که در قرآن بیان شده عبارتند از:
۱. تواضع در برابر خدا و حق: تواضع در برابر حق باید اوج تواضع و فروتنی باشد؛ زیرا از نظر قرآن، آنچه مبنای تواضع است، همان حق است؛ و انسان باید در برابر حق، تواضع و فروتنی کامل داشته باشد. پس اوج تواضع باید در برابر حق باشد.
بنابراین، وقتی حقی را می‌یابد، بس خوشحالی می‌کند و از سرور و خوشحالی، اشک شوق می‌ریزد که موجب چشم روشنی است؛ زیرا اشک‌های شوق خنک است و مایه چشم روشنی و دل روشنی می‌شود. (مائده، آیات ۸۲ و ۸۳)
البته فرقی میان حق و خدا نیست؛ زیرا خدا همان تمام حق و حقیقت است: أَنَّهُ الْحَقُّ (فصلت، آیه ۵۳)، و: بِأَنَّ الله هُوَ الْحَقُّ. (حج، آیه ۶) بنابراین، وقتی می‌گوییم که انسان باید در برابر حق اوج تواضع داشته باشد، به این معنا است که در برابر خدا تواضع داشته باشد؛ زیرا هر حقی از خدا نشأت می‌گیرد و خدا خاستگاه هر حقی است. (هود، آیه ۱۷؛ یونس، آیه ۹۴) آموزه‌های قرآن و احکام و دستور‌های آن همگی، چون از حق تعالی نشأت گرفته، حق مطلق است و انسان باید در برابر آن تواضع داشته و بی‌چون و چرا به عنوان یک حکم فطری عقلانی بپذیرد و به آن گردن نهد و هیچ‌گونه تکبر و استکباری نورزد. (سجده، آیه ۱۵)
البته همه هستی در برابر حق تعالی و هر چه از او نشات می‌گیرد، خاضع و خاشع و متواضع هستند و به آن گردن می‌نهند و سجده اطاعت می‌برند.
(اعراف، آیه ۲۰۶؛ نحل، آیه ۴۹؛ انبیاء، آیه ۱۹) و انسان نیز باید این‌گونه در برابر حق و خدا تواضع و فروتنی داشته باشد. (سجده، آیه ۱۵)
۲. تواضع در برابر پیامبر (ص): پیامبر (ص) هیچ سخنی جز سخن حق تعالی نمی‌گوید (نجم، آیات ۳ و ۴)، و هیچ کاری جز کار خدا نمی‌کند (انفال، آیه ۱۷) و در خیال و قلبش جز خدا نیست (حج، آیه ۵۲؛ نجم، آیه ۱۱)، از همین رو معصوم مطلق بوده (احزاب، آیه ۳۳) و می‌تواند معیار حق باشد و اسوه حسنه الهی (احزاب، آیه ۲۱) که طاعتش عین طاعت خدا و محبت به او عین محبت به خدا است. (آل‌عمران، آیات ۳۱ و ۳۲) بر این اساس، تواضع در برابر پیامبر (ص) می‌بایست در اوج همان تواضعی باشد که نسبت به خدا و حق داریم و نباید سخنی بگوییم که او را بیازارد، یا تخلفی کنیم یا سخنی به درشتی بر زبان آریم یا صدای خویش بلند کنیم؛ زیرا نشانه‌ای از بی‌عقلی و جهالت محض است که رفتاری به دور از تواضع در برابر پیامبری داشته باشیم که معیار حق و عین حق است. (حجرات، آیه ۴)
۳- تواضع در برابر مومنان: مومنان حقیقی که از اسوه حسنه پیروی می‌کنند، در همین مرتبه و درجه قرار می‌گیرند و باید نسبت به آنان تواضع داشته باشیم و بال‌های محبت خویش را بر آنان بگسترانیم و با «خفض الجناح» همچون پیامبر (ص) با آنان مواجه شویم (حجر، آیه ۸۸؛ شعراء، آیه ۲۱۵) و اگر جهالتی داشتند با بزرگواری و کرامت از آن عبور کرده و ایثارگری خویش را به نمایش گذاریم. (انعام، آیه ۵۴؛ مائده، آیه ۵۴)


۴- تواضع در برابر استاد و معلم: یکی از مهم‌ترین افرادی که نقش اساسی در رشد علمی و تزکیه نفس ما دارد، معلم و استاد است که به انسان اموری را می‌آموزد که او را به تعقل و تفقه و تدبر و تذکر می‌کشاند و موجبات رشد علمی را فراهم می‌آورد که تجلی کامل آن در دینداری و پذیرش احکام اسلام و قرآن است؛ این افراد انسان را از جهالت و سفاهت برون می‌برند و به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند که عین رشد و کمال یابی انسان و دستیابی به خلافت الهی است. (کهف، آیه ۶۶؛ بقره، آیه ۱۳۰؛ حجرات، آیه ۷) از نشانه‌های تواضع در برابر معلم آن است که تا سخن نگفته و اجازه نداده، سخنی نگوییم و سکوت و خاموشی پیشه گیریم و به اطاعت از او پردازیم. بی‌گمان بزرگ‌ترین معلمان انسان همان پیامبران به‌ویژه پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هستند که از علومی به ما می‌آموزند که جز ایشان و وحی الهی راهی برای آن نیست. (بقره، آیات ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۲)
۵- تواضع در برابر والدین: والدین درجایگاهی بس بلند هستند که می‌توان آنان را نمادی از ربوبیت و پروردگاری خدا دانست و از این جهت خلافت الهی را به شکل اسمی از خدا به ارث برده‌اند؛ یعنی همین که ایشان را والدین خواندند به این مقام اسمی رسیده‌اند که به عنوان خلیفه‌الله در مقام ربوبیت و پروردگاری قرار گیرند. اقتضای این ربوبیت والدین آن است که در برابر آنان به عنوان تجلی حق تعالی و ربوبیت خدایی تواضع کنیم. از همین رو خدا می‌فرماید:
و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت کن چنان‌که مرا در خردى پروردند. (اسراء، آیه ۲۴) باید توجه داشت «خفض‌الجناح» کنایه از شدت تواضع و خضوع است. (المیزان، ج ۱۳، ص ۸۰) همچنین باید توجه داشت که این حکم درباره والدین جزئی از حکمت عملی قرآن است که باید در سبک زندگی قرآنی مورد اهتمام مومنان قرار گیرد.


(اسراء، آیه ۳۷)
۶- تواضع در برابر توده مردم: تواضع خاص موارد بالا نیست، بلکه می‌بایست فروتنی حتی نسبت به توده‌های مردم خواه کافر و مومن، زن و مرد، خرد و کلان، پیر و جوان، کودک و نوجوان، سیاه و سفید و مانند آن‌ها مراعات شود؛ زیرا از نظر قرآن، هر انسانی از کرامت ذاتی برخوردار است (اسراء، آیه ۷۰) و باید این کرامت همچنان حفظ و صیانت شود و کسی نمی‌تواند با بی‌احترامی و تکبر حق الهی را از آنان سلب کند. باید توجه داشت تواضع مومنان در برابر مردمان نه تنها موجب ذلت نیست، بلکه عین عزت است؛ البته در برابر کافر حربی و مجادله‌گر باید به نوعی برخورد کرد که موجب سوءاستفاده نباشد؛ بنابراین بهتر آن است که تواضع با عبور کریمانه با مخاطب جاهلی، چون کافران همراه باشد که همان سلام و عبور کریمانه است. (لقمان، آیات ۱۷ و ۱۸؛ فرقان، آیات ۶۳ و ۷۲)

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha