نگاهی به کتاب‌های عاشورایی معاصر؛
فصل دوم از مهم‌ترین فصل‌های کتاب است که به تحریفات در واقعه تاریخی کربلا پرداخته شده است. استاد مطهری در روزگار ما پیشگام اصلاح عزاداری بوده و اساسا اصطلاح تحریفات عاشورا را ایشان ابداع کرده است. در این فصل به معنی تحریف و انواع آن پرداخته شده و از کتاب لولوء و مرجان محدث‌نوری به‌نیکی یاد می‌شود. در کتاب حماسه حسینی بسیار از کتاب لولوء و مرجان ستایش شده است. تعابیری که در حماسه حسینی درمورد این کتاب وجود دارد عبارتنداز «فوق‌العاده کتاب خوبی است»، «عجب این مرد تبحر به خرج داده» و تعبیرات دیگری که استاد در ستایش کتاب لولوء و مرجان به‌کار برده‌اند.

به گزارش «سدید»؛ بی‌شک یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین آثار عاشورایی دوره معاصر کتاب حماسه حسینی است. کتابی که از استاد شهید مرتضی مطهری است و سخنرانی‌های ایشان از سال‌های ۴۸ تا ۵۶ را دربرمی‌گیرد. نخستین‌بار بخش‌هایی از این کتاب با عنوان فریاد‌های شهید مطهری بر تحریفات عاشورا در سال ۶۰ توسط محمدحسین حق‌جو تنظیم و منتشر شد؛ بنابراین انتشار این کتاب پس از شهادت استاد بوده است. این کتاب ابتدا در یک دوره ۳ جلدی و بعد‌ها در یک دوره ۲ جلدی عرضه شد. هرکدام بار‌ها به چاپ رسیده و در سال ۷۷ هم نخستین‌بار در جلد ۱۷ مجموعه آثار به‌صورت یک جلدی عرضه شد.


کتاب حماسه حسینی در ۲ بخش تنظیم شده که بخش اول سخنرانی‌ها و بخش دوم یادداشت‌هاست. هرکدام از این دو بخش فصولی دارد. بخش اول کتاب ۷ فصل دارد و یادداشت‌ها ۸ فصل دارد. علت این است که به ازای هر سخنرانی یادداشت‌هایی وجود دارد، اما در یک فصل هم یادداشت‌های متفرقه استاد درج شده است.


در ۷ فصلی که در بخش سخنرانی‌ها آمده، در فصل اول توضیح چرایی نام کتاب، یعنی حماسه حسینی است. از نظر استاد شهید عاشورا یا حادثه کربلا، دو چهره دارد: یک چهره تراژدی و مصیبت و یک چهره حماسه. آنچه در طول تاریخ مدنظر بوده، تراژدی و مصیبت بوده و از حماسه غفلت شده است. درحالی‌که بعد تراژدی واقعه عاشورا را اشقیا رقم زده‌اند و بعد حماسه بوده که توسط اولیا یعنی امام حسین (ع) و یارانش رقم خورده است. اساسا استاد مطهری غلبه نگاه تراژدی به عاشورا نسبت به نگاه حماسه را یک تحریف می‌داند.


فصل دوم از مهم‌ترین فصل‌های کتاب است که به تحریفات در واقعه تاریخی کربلا پرداخته شده است. استاد مطهری در روزگار ما پیشگام اصلاح عزاداری بوده و اساسا اصطلاح تحریفات عاشورا را ایشان ابداع کرده است. در این فصل به معنی تحریف و انواع آن پرداخته شده و از کتاب لولوء و مرجان محدث‌نوری به‌نیکی یاد می‌شود. در کتاب حماسه حسینی بسیار از کتاب لولوء و مرجان ستایش شده است. تعابیری که در حماسه حسینی درمورد این کتاب وجود دارد عبارتنداز «فوق‌العاده کتاب خوبی است»، «عجب این مرد تبحر به خرج داده» و تعبیرات دیگری که استاد در ستایش کتاب لولوء و مرجان به‌کار برده‌اند.


کتاب لولوء و مرجان پیشگام اصلاح عزاداری بود. بعد از دوره گسترش انحراف و تحریفات در مقاتل در دوره قاجار، این کتاب، نقدی جدی بر مقاتل قاجاری کرد و این مسیر را برخی علما ادامه دادند که ازجمله شاگرد محدث‌نوری یعنی شیخ‌عباس قمی است. مرحوم محدث‌نوری بیشتر با رویکرد سلبی به مباحث می‌پرداخت. اما شیخ‌عباس قمی سعی کرد به‌طور ایجابی مقتلی بنویسد که از آن آسیب‌ها خالی باشد و حاصل آن کتاب نفس‌المهموم است. دیگرانی نیز مثل مرحوم سیدمحسن امین در مسیر بوده‌اند. در روزگار ما هم این علم را استاد شهید مرتضی مطهری برداشت.
استاد مطهری در این کتاب نمونه‌هایی از تحریفات را بیان می‌کند و عوامل تحریف را مواردی مانند اغراض دشمن، تمایل بشر به اسطوره‌سازی و... برمی‌شمارد و برخی آثار را آثار تحریف‌ساز معرفی می‌کند. ایشان به‌طور خاص دست روی روضه الشهدا ملاحسین کاشفی و اسرارالشهاده ملاآقا دربندی می‌گذارد. البته در برخی آثار مثل منتخب طریحی و حتی ناسخ‌التواریخ هم به مطالبی ازقبیل عروسی حضرت قاسم (ع) و حضور حضرت لیلا در کربلا پرداخته شده است.
اما آنچه استاد در این فصل بیان می‌کند این است که این موارد تحریفات جزئی است. ما یک‌سری تحریفات معنوی داریم که بسیار خطرناک‌تر از این تحریفات جزئی هستند. مثلا اینکه امام برای کفاره گناهان شیعیان کشته شد. یعنی نگاه شهادت فدیه‌ای به عاشورا دارند که امام حسین (ع) شهادت خاصی داشته و باید مقام شفاعت خاصی هم داشته باشد و بتواند شیعیان را از آتش جهنم نجات دهد.


یا نگاهی که در نزد برخی فق‌ها به‌خصوص در حوزه نجف بوده این است که عاشورا تکلیف خاص بوده است. یعنی امام حسین (ع) تکلیف خاص داشته و کاری که انجام داده، فرافقهی است و قابلیت الگوبرداری ندارد. استاد شهید مطهری این نگاه را هم تحریف بزرگی می‌داند، چون اشکالی که به آن وارد می‌کند این است که این نگاه امام حسین (ع) را از اسوه بودن خارج می‌کند.
سپس استاد مطهری به وظیفه ما در برابر تحریف‌ها می‌پردازد و هم خواص و هم عوام را در برابر این تحریفات مسئول می‌داند. تاکید استاد بر اصلاح عزاداری‌ها در مواضع مختلفی از کتاب، دیده می‌شود و تاکیداتی که استاد شهید در مقوله اصلاح عزاداری و پرهیز از تحریفات داشته در میان علمای انقلابی اثرگذار بوده و یکی از کسانی که راه استاد مطهری را در این روزگار و سال‌ها به‌خصوص پس از انقلاب اسلامی به‌طور جدی ادامه داده، رهبر معظم انقلاب است که بار‌ها در سخنرانی‌های خود به این امر پرداخته‌اند. مثلا ایشان در ۱۷ خرداد ۷۳ به لزوم پرهیز از بیان مطالب سست و شبهه‌افکن در مجالس حسینی تاکید می‌کنند. ایشان همچنین تاکید دارند خواندن متن مقتل، جایگزین مجلس‌آرایی غلط شود. ایشان در سوم خرداد ۷۴ هم به مقابله با تحریف اشاره دارند و توصیه به واقعه‌خوانی و روضه‌خوانی سنتی می‌کنند.


استاد مطهری در فصل سوم کتاب حماسه حسینی به ماهیت قیام حسینی توجه دارد و انتقاد‌هایی را به کتاب شهید جاوید، اثر صالحی‌نجف‌آبادی مطرح می‌کند و در فصل چهارم به تحلیل واقعه عاشورا می‌پردازد. ایشان در فصل پنجم هم شعار‌های عاشورا را مورد بررسی قرار می‌دهند.
بعد از فصول اول و دوم کتاب که به اهمیت آن‌ها اشاره کردیم، یکی از مهم‌ترین فصول کتاب فصل ششم است که استاد مطهری به عنصر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در نهضت حسینی پرداخته و ۳ عامل را برای قیام امام حسین مطرح می‌کند. ایشان عامل دعوت مردم کوفه، عامل رد بیعت و بیعت نکردن و سپس عامل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را مطرح می‌کنند.
در دیدگاه استاد مطهری اینکه ما فکر کنیم اگر مردم کوفه، امام را دعوت نمی‌کردند، امام هم قیام نمی‌کرد، مردود است و می‌گویند امام وظیفه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر داشته و در هرحال براساس این وظیفه، قیام می‌کرده است. استاد مطهری در این کتاب بحث‌های مفصلی درمورد خود امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر دارد، مراحل و اقسام آن و شرایط آن و جایگاه آن در دین اسلام را بیان می‌کند و نقدی هم به کارنامه ما در مساله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کند و سپس به امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در حادثه کربلا می‌پردازد.


نقدی که می‌شود به این فصل داشت این است که وصیتی که از امام حسین (ع) خطاب به محمد حنفیه نقل شده که «من برای اصلاح امت جدم و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر قیام کرده‌ام»، فقط توسط ابن اعثم‌کوفی در الفتوح نقل شده و این روایت از نظر سندی ضعیف است، چون در منابع دیگر نیامده و ابن اعثم آن را بدون سند آورده است.
اشکالات دیگری هم به این روایت از جانب برخی محققان ازجمله استاد محمد اسفندیاری وارد شده که ایشان در کتاب حقیقت عاشورا، به این بحث پرداخته و این روایت را نقد می‌کند و مورد اشکال جدی قرار می‌دهد.
برخی هم این احتمال را مطرح کرده‌اند که تنظیم یک وصیت از سوی امام به محمد حنفیه کار کیسانیه بوده که بخواهند امامت محمد حنفیه را از آن نتیجه بگیرند. به‌هرحال نویسندگان و فعالان عاشورایی معاصر به این روایت زیاد استناد می‌کنند ازجمله خود استاد مطهری یا حتی رهبر انقلاب در ۱۹ خرداد ۷۴ یا ۱۱ مرداد ۶۸ یا حتی محققانی که جدیدتر در این عرصه فعالیت می‌کنند مانند استاد سروش محلاتی، اما این روایت از حیث تاریخی قابل استناد نیست.
از نظر محتوایی هم بحث دیگری که درمورد این بخش از کتاب استاد مطهری وجود دارد این است که عامل دعوت مردم کوفه بیش از حد تنزل داده شده و به آن کم‌توجهی شده که گویی کأن لم یکن است و در قیام امام بی‌تاثیر بوده است. درحالی‌که شهید صدر در کتاب «ائمه اهل‌البیت و دورهم فی تحصین الرساله الإسلامیه» بر این نظر است که اصلا قیام بر امام به‌خاطر دعوت مردم کوفه واجب شد و علت این بود که مردم کوفه صرفا یک دعوت انجام ندادند بلکه دست به اقدام عملی زدند و نماز‌های جمعه و جماعت حاکم کوفه را تحریم کردند؛ لذا امام، چون پیشواست و باید جلوتر از بقیه باشد بر او واجب و لازم می‌آید که خواسته پیروانش را اجابت کند؛ لذا از نظر شهید صدر امام رد فعل کرد و نه فعل؛ یعنی واکنش داشت نه کنش. از خود امام هم نقل شده که با اشاره به نامه‌های کوفیان می‌فرمایند: «هذه کتبهم و رسلهم و قد وجب علی المسیر لقتال اعداء اللّه» یعنی این مسیر برای جنگ با دشمنان خدا بر من واجب شد.


مساله دیگر که از جانب برخی محققان مطرح شده این است که اگر بگوییم تنها هدف یا هدف اصلی امام امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بوده، آن وقت سوال پیش می‌آید که امام تا چه میزان موفق به امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر شد؟ چون اساسا شرایطی محقق نشد که ایشان به کوفه برود و اصلاح جدی انجام دهد و آن سپاهی که در برابر امام بودند، گوش شنوایی برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نداشتند. در پاسخ به این پرسش یک نگاه این است که هرگونه احیای حق، امربه‌معروف و هرگونه اماته باطل، نهی‌ازمنکر است درحالی‌که از نظر مفهوم فقهی برخی این را خارج از مفهوم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌دانند و می‌گویند این می‌تواند تحت مفاهیم وعظ، ارشاد و نصیحت صورت بگیرد و لزوما امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نخواهد بود؛ بنابراین این بحث هم درمورد این دیدگاه استاد مطهری وجود دارد.
استاد شهید در فصل آخر کتاب‌شان به عنصر تبلیغ در نهضت حسینی پرداخته است. ایشان تاکید دارد کلمه تبلیغ کلمه مظلومی بین ماست و مثلا ذهنیت ما از تبلیغ، پیام‌های بازرگانی و غلو و اغراق در ویژگی‌های کالاهاست که چنان با آن برخورد می‌کنیم که این‌ها تبلیغات به معنی دروغ است. درصورتی‌که تبلیغ از مهم‌ترین مفاهیم دینی است و استاد مطهری از این مفهوم دفاع می‌کند و از تحریف این مفهوم و جایگاه عنصر تبلیغ در قیام عاشورا و تفاوت آن با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر سخن می‌گویند که این را در فصل هفتم کتاب توضیح داده‌اند.
کتاب حماسه حسینی کتاب تاثیرگذاری بوده، همان‌طور که اشاره کردیم مثلا حتی رهبر انقلاب از این کتاب تاثیر گرفته و حتی در جایی ایشان در پایان جلسه درس خارج فقه در آستانه محرم ۱۳۸۰ شمسی از عاشورا به‌عنوان بزرگ‌ترین حماسه تاریخ اسلام بلکه بزرگ‌ترین حماسه تاریخ یاد می‌کنند؛ لذا این تعبیری که استاد مطهری به‌کار برده‌اند-یعنی بحث حماسه حسینی- توسط افراد متعددی بعد‌ها استفاده شد. مثلا کتابی از مرحوم آیت‌الله فاضل‌لنکرانی و سیدمحمد شفیعی‌مازندرانی با عنوان عاشورا حماسه جاوید، یا شعری که استاد شهریار با عنوان حماسه حسینی دارند یا مطلبی از استاد مصطفی دلشادتهرانی با عنوان حماسه حسینی و ظهور حقیقت آدمی، این تاثیر را مشخص می‌کند.


از دیگر تاثیرات کتاب حماسه حسینی می‌توانیم به ترجمه آن برای مخاطبان عرب‌زبان، با عنوان الملحمه الحسینیه و به ترجمه آن به زبان ترکی استانبولی اشاره کنیم که نشان‌دهنده اهمیت کتاب است.
از دیگر تاثیرات این کتاب مخالفت‌ها و نقد‌هایی بوده که با این کتاب شده است. در فضای عوام مثلا دیده می‌شود برخی مداحان و واعظان، با این کتاب به‌خصوص درمورد بخش تحریف‌شناسی استاد مطهری، مخالفت می‌کنند. گاه تعابیر تند و ناشایستی هم درمورد استاد شهید به‌کار می‌برند. از آقای علی مطهری نقلی هست که ایشان گفته‌اند پدر من را به‌خاطر همین مطالب تهدید کردند و گفتند به‌خاطر همین حرف‌ها یک روز تو را می‌کشیم. در فضای خواص و فضای علمی هم این کتاب نقد‌هایی را دیده و داشته، ازجمله نقد مرحوم آیت‌الله صالحی‌نجف‌آبادی که ایشان هم خود از جریان تحریف‌ستیز طبقه‌بندی می‌شود، اما زاویه‌ها و اشکالاتی به نگاه استاد شهید مطهری داشته و، چون کتاب حماسه حسینی، کتاب شهید جاوید را از نقد بی‌نصیب نگذاشته، ایشان هم نقدی را بر این کتاب وارد کردند که مستقل به‌صورت کتاب چاپ شده است.
نقد دیگری هم از مرحوم سیدجعفر مرتضی‌عاملی داریم با عنوان کربلا فوق شبهات، که می‌توان گفت نقد نسبتا تندی محسوب می‌شود. ایشان سعی کرده به بخش تحریفات کتاب حماسه حسینی پاسخ بدهد و بگوید این مطالبی که استاد مطهری به‌عنوان تحریفات مصداقی عاشورا ذکر کرده و برخی روایات را ضعیف شمرده، نمی‌توان لزوما اسم این‌ها را تحریف گذاشت، چون در برخی منابع، این اخبار و گزارش‌ها آمده، اگرچه آن منابع متاخر باشند یا اعتبار آن‌ها محل بحث باشد. اما نکته عجیبی که مرحوم علامه جعفر مرتضی‌عاملی ذکر می‌کند، این است که اساسا ایشان در ابتدای کتاب نسبت کتاب حماسه حسینی به شهید مطهری را رد می‌کند و می‌گوید از چنین عالمی بعید است چنین کتاب و مطالبی بیان شود و این‌ها را به ایشان نسبت داده‌اند. این حرف عجیبی است، چون بالاخره این مطالب بعد از شهادت استاد منتشر شده؛ اما به نحوی نیست که فاقد هرگونه مستندات باشد. البته گاه اشکالاتی را می‌توان متوجه کتاب کرد، اما شاید بحث‌هایی که ایشان روی منبر گفته، نظر قطعی ایشان نبوده یا در یادداشت‌ها- یادداشت‌ها یک مساله شخصی است و فرد برای خود مطالبی را یادداشت کرده است- وقتی این‌ها انتشار عمومی پیدا کرده، مخاطب هرگونه مطلبی که در یادداشت‌ها آمده به استاد نسبت می‌دهد، درحالی‌که استاد صرفا یک یادداشت‌برداری کرده و معلوم نیست تمام آنچه در یادداشت‌ها آمده، موردقبول ایشان بوده باشد.
به‌هرحال کتاب حماسه حسینی متنی نیست که بخواهیم آن را نادیده بگیریم و امیدوارم عزاداران سیدالشهدا ساعاتی را هم با مطالعه این کتاب ارزشمند سپری کنند و در فضای مباحث و تحلیل‌های عاشورایی بیش از پیش قرار بگیرند.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha