گفتگویی با استاد جمعیت‌شناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی پیرامون دانشجوی دهه هشتادی؛
متولدان دهه 80 به‌اصطلاح آدم‌های راحتی هستند و علاقه دارند تا با آنها نیز راحت صحبت شود. خواسته آنها هم با متولدان دهه‌های گذشته متفاوت است. نکته دیگر اینکه رهبران این دهه هم عموما دختران بوده و آنچه نسبت به آنها می‌بینیم، این است که سیاست‌گریز بوده و زیست چندگانه‌ای دارند. موضوع دیگر اینکه آنها هویت مشخصی هم ندارند و موضوعات مختلف را هم به‌راحتی می‌پذیرند و همین مساله باعث شده تا بتوانند با هر گروهی به‌آسانی ارتباط بگیرند.

به گزارش «سدید»؛ تفاوت ویژگی‌های نسلی موضوعی است که شاید تا پیش از فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی و رشد تکنولوژی، از سرعت آرامی برخوردار بود تا جایی که شاید سبک زندگی، نگاه به موضوعات مختلف و نوع رفتار میان دو و حتی 3 نسل هم تفاوت چندانی با یکدیگر نداشت، اما امروز به‌واسطه رشد تکنولوژی که تا حدی باعث از بین رفتن مرزهای فرهنگی میان کشورهای مختلف هم شده، شاهد آن هستیم که دیگر نه‌تنها برای تفاوت دیدگاه‌ها نیازی نیست تا گذشتن یک دهه را به انتظار نشست، بلکه تفاوت‌های نسلی از یک دهه هم کمتر شده است. به‌طوری‌که امروز حتی متولدان دهه 80 با متولدان دهه 90 در بسیاری از موضوعات هم‌نظر نبوده و یکسان رفتار نمی‌کنند. اتفاقی که برای درک بهتر آن کافی است به اتفاقات چند ماه اخیر کف دانشگاه‌ها نگاهی بندازیم. برهه‌ای که دانشگاه‌ها به بهانه فوت مهسا امینی به صحنه اعتراضات تبدیل شد اما بعد از مدتی، دانشجویان معترض که آنها را باید در زمره متولدان دهه 80 قلمداد کرد، نشان دادند نه‌تنها شیوه اعتراض‌شان متفاوت است، بلکه حاضر به شنیدن صداهای مقابل هم نیستند، اتفاقی که هر چند درنهایت باعث جدا شدن کف دانشجویان معترض از اغتشاشگران شد، اما نحوه اعتراضات و نوع واکنش دانشجویان به مسائل اجتماعی در سال جاری را نمی‌توان نادیده گرفت. درحال حاضر تا حد زیادی فضای دانشگاهی کشور آرام شده و فضای پرالتهاب گذشته نیست، بهتر است دوباره نگاهی بندازیم به ویژگی‌های شخصیتی و زیست دانشجوی امروز. دانشجویانی که شاید تا پیش از اتفاقات اخیر به اندازه امروز مورد توجه قرار نگرفته بودند و ذائقه و تغییر سبک زندگی‌شان جدی تلقی نمی‌شد، اما امروز شرایط تغییر کرده و باید برنامه‌ریزی درستی نسبت به دانشجوی متولد دهه 80 داشت. اتفاقی که نه‌تنها نباید برای به آن کم‌کاری کرد، بلکه باید با ریل‌گذاری درست در برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی در داخل دانشگاه‌ها، گذشته را هم جبران کرد. در این گزارش به سراغ علی پژهان، عضو هیات‌علمی جمعیت‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی رفتیم تا ضمن تشریح ویژگی‌های جمعیتی دانشجوی دهه 80، از راهکارهای تعامل با این نسل بگوید. 

با توجه به اتفاقات چند ماه اخیر در دانشگاه‌ها، شاهد حضور نسل متفاوتی از دانشجویان هستیم که ویژگی‌های خاص به خودش را دارند، اگر بخواهیم از زاویه جمعیت‌شناسی به دانشجوی امروز بنگریم، آنها را دارای چه ویژگی‌هایی می‌دانید؟

متولدان دهه 80 به‌اصطلاح آدم‌های راحتی هستند و علاقه دارند تا با آنها نیز راحت صحبت شود. خواسته آنها هم با متولدان دهه‌های گذشته متفاوت است. نکته دیگر اینکه رهبران این دهه هم عموما دختران بوده و آنچه نسبت به آنها می‌بینیم، این است که سیاست‌گریز بوده و زیست چندگانه‌ای دارند. موضوع دیگر اینکه آنها هویت مشخصی هم ندارند و موضوعات مختلف را هم به‌راحتی می‌پذیرند و همین مساله باعث شده تا بتوانند با هر گروهی به‌آسانی ارتباط بگیرند. این قشر هوش بالایی داشته و نسبت به متولدان دهه‌های قبل در زبان گفتمان بین‌المللی تسلط بیشتری و درک بین‌المللی خوبی دارند. از ویژگی این افراد که بگذریم، باید عنوان کرد فضای سیاسی در دانشگاه‌های ما کمرنگ شده و علی‌رغم اینکه به سمت فعالیت‌های فرهنگی روی آورده‌ایم، اما نتوانستیم برای این قشر جذابیت‌های لازم را ایجاد کنیم. دانشگاه امروز تنها برای 20 درصد از دانشجویان برنامه فرهنگی و سیاسی دارد و مابقی را رها کرده است، به‌طوری‌که امروز فضای نقد و گفتمان کمتری را در دانشگاه‌ها شاهد هستیم. البته می‌توانیم الگوهای جهادی را در عرصه‌های فرهنگی و سیاسی در فضای دانشگاهی تقویت کرده و برای دانشجویان معرفی کنیم، اما واقعیت این است که در این زمینه هم موفق نبوده‌ایم و کارها به‌صورت کلیشه‌ای انجام شده و به همین دلیل می‌بینیم که برنامه‌های فرهنگی و سیاسی‌مان جذابیت کافی را برای دانشجوی امروز ندارد. 

برای دهه 80 آرمان‌های فردیشان مهم بوده و این نسل، نسل لحظه‌گرا و لذت‌گراست و آرمان‌های جمعی را دنبال نمی‌کند. با این حال نباید فراموش کرد که تغییرات نسلی امری قطعی نیست. مشکل هم اینجاست که ما هنوز می‌خواهیم با لنز قدیم به دانشجویان امروز نگاه کنیم، مثلا می‌گوییم در گذشته دانشجویان هیچ‌گاه فلان اقدام را انجام نمی‌دادند، اما این نگاه غلطی است. دهه 80 نسلی است که به دلیل زیست در شبکه مجازی، اگر فردی اشتباه انجام دهد آن را هویدا می‌کند. موضوع دیگر اینکه جسارت این دهه هم از خانواده‌ها آمده است. خانواده‌ها امروز پشت دهه 80 قرار دارند، هر چند که شاید آنها را در بسیاری از موارد همراهی نکنند. 

 متولدان دهه 80 بیشتر تابع هیجانات هستند

چقدر برنامه‌های فرهنگی دانشگاه‌های کشور در ایجاد شرایط فعلی اثرگذار بوده است؟

دهه 80 امروز خشمگین است و بهترین کار برای آرام کردن آنها، این است که اساتید با آغوش باز از آنها استقبال کرده و ‌انگیزه را در میان آنها ایجاد کند. امروز بخشی از دانشجویان می‌گویند که صرفا به‌خاطر پدرومادرشان به دانشگاه آمده و هیچ جذابیتی از دانشگاه دریافت نمی‌کنند. متاسفانه کمیته‌های علمی ما هم در دانشگاه‌ها به دلیل شرایط مالی چندان قوی نیست و جشنواره‌های زیادی هم در این زمینه نداریم. در حوزه فرهنگی هم برنامه‌هایی مانند شب شعر دیگر برگزار نمی‌شود و همه این مسائل باعث شده تا دانشجو عملا جذب دانشگاه نشود، بلکه برای رفع تکلیف به این محیط‌ها می‌آید. مساله دیگر اینکه متولدان دهه 80 هدفی را دنبال نمی‌کنند و بیشتر تابع هیجانات هستند. شاید بگوییم آنها دین‌گریز شده‌اند، اما واقعیت این است که معنویت‌گریز نبوده و به دنبال عدالت، برابری، صلح و آشتی هستند. مساله دیگر اینکه اساتید ما نتوانستند با دانشجویان ارتباط درستی برقرار کنند. یعنی این قشر هنوز یا رویکرد قدیمی دارند یا به دلیل سن بالایشان نتوانسته‌اند ارتباط بگیرند. گاهی می‌بینیم که اساتید تصور می‌کنند دانشجوی امروز، نسل بی‌ادبی است، درحالی‌که این‌گونه نیست. 

   باید قبل از برگزاری برنامه‌ها از دانشجویان نیازسنجی شود

راهکار دانشگاه‌ها برای دانشجوی دهه 80 با توجه به مختصات خاص به این دانشجویان چه باید باشد؟

اگر بتوانیم با آنها ارتباط دوستانه برقرار کنیم، شرایط متفاوت می‌شود. یعنی باید فاصله بین استاد و دانشجو را برداریم، درست است که قدیم هر چه استاد به دانشجو می‌گفت، دانشجو قبول می‌کرد اما واقعیت این است که امروز این نگاه از بین رفته است. به همین دلیل باید در این زمینه تغییر ایجاد کنیم. در دانشگاه‌هایی مانند هند، کره‌جنوبی و... دانشگاه‌ها برای ایجاد جذابیت، اقدام به ایجاد گروه‌های کوهنوردی با حضور اساتید و دانشجویان می‌کنند، ما هم باید با توجه به شرایط کشور، چنین ارتباطی را برقرار کنیم. باید بتوانیم با برگزاری نشست‌ها و همایش‌های مختلف در حوزه فرهنگی، به‌اصطلاح ذهن دانشجوی امروز را با خود همراه کرده و با آنها درباره مسائل روز صحبت کنیم. از طرفی هم باید نیازسنجی از دانشجویان در حوزه‌های فرهنگی داشته باشیم تا از این طریق حتی برنامه‌هایی که می‌خواهیم در بعد سیاسی برگزار کنیم هم متناسب با ذائقه آنها باشد. مساله دیگر اینکه هنوز یاد نگرفته‌ایم چطور مسائل و همدیگر را نقد کنیم، این مهم در دانشجویان هم وجود دارد و دلیلش هم این است که آموزشی در این باره به او داده نشده است. میزان مطالعه و بحث کردن در میان دانشجویان کاهش یافته و دلیلش هم پایین آمدن فضای گفتمان اجتماعی کمرنگ و ارتباطات اجتماعی کم است. دانشجویان حتی در کلاس‌های درس هم با یکدیگر صحبت نمی‌کنند و همه به شبکه‌های مجازی روی آورده‌اند به‌طوری که در عمل به درون خودشان تبعید شده‌اند. باید کاری کنیم که آنها با دانشگاه آشتی کنند. باید دانشجویان را با حقیقت و مسائل اجتماعی روز آشنا کنیم. گاهی می‌بینیم اساتید اجازه بحث‌های سیاسی را در کلاس‌های خود نمی‌دهند و باید این مساله تغییر کند. یعنی اساتید باید با رویکرد ایرانی مسائل را به دانشجویان بگویند. 

  هنوز گفت‌وگو در دانشگاه‌ها عادت‌واره نشده است

مشکل دیگر این است که اعتمادبه‌نفس در میان اساتید هم کاهش‌یافته، یعنی یا اهل مطالعه نیستند یا مطالعات‌شان در حوزه‌های اجتماعی کاهش یافته و به همین دلیل می‌بینیم که دانشجویان با استفاده از ظرفیت فضای مجازی، جلوتر از آنها حرکت می‌کنند و مطالبه‌گری دانشجویان هم افزایش یافته است و به این دلیل که دانشگاه‌ها در آغوش جامعه و واقعیت‌ها قرار نداشته و بیشتر درکنار دولت‌ها قرار دارند، می‌بینیم که اساتید نمی‌توانند دانشجویان را راضی کنند. همچنین دانشگاه‌ها با زیست‌بوم خودشان ارتباط برقرار نکرده‌اند، درحالی‌که برای کشف مسائل و صحبت درباره آنها باید این اتفاق رخ دهد. گفت‌وگو در دانشگاه‌هایمان هم هنوز عادت‌واره نشده است. قطعا اساتید باید چندین‌بار پوست‌اندازی کنند تا بتوانند خودشان را به دهه‌های 70 و 80 برسانند و نمی‌توان با تفکرات گذشته، دانشجو را به نگاهی دیگر واداشت. ما امروز در جهان متاورس زندگی می‌کنیم، اما فهم پلتفرمی نسبت به مسائل نداریم. 

البته این مساله تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود، بلکه مجموعه دستگاه‌ها باید در برخی موارد انعطاف‌پذیری نشان دهند و حرف نسل جوان را بشنود. به‌عبارت دیگر باید باب مذاکره را با نسل جوان باز کرد، درحالی‌که اگر بخواهیم به‌جای مذاکره، به دانشجو توهین کنیم یا به آنها برچسب بزنیم، شرایط بدتر خواهد شد. ما باید با دانشجو با مهربانی صحبت و به‌حدی جذابیت برایش ایجاد کنیم که به‌جای مهاجرت ترجیح دهد در ایران بماند و کشورش را بسازد. متاسفانه دولت‌ها نه‌تنها امیدی نداده‌اند، بلکه امیدسوزی هم کرده‌اند. ساده‌ترین کار همین بحث سیاست‌های جمعیتی بود، اما در عمل می‌بینیم شرایط به‌گونه‌ای شده که دیگر کسی تمایل به فرزندآوری ندارد. متاسفانه دولت‌ها اعتماد اجتماعی را از بین برده‌اند. مشکل دیگر ما این است که دولت‌ها حتی برای دهه هفتادی‌ها هم نتوانسته‌اند آینده را به‌درستی ترسیم کنند و امروز جوان از ترسیم آینده تحصیلات دانشگاهی‌اش مبهوت است و این مشکل بزرگی است. 

  به جای پژوهش راهکارمان مدیریت بحران است

به‌عنوان جمعیت‌شناس تصور می‌کنید تا چه میزان توانسته‌ایم تغییرات جمعیتی نسل امروز دانشگاهی را پیش‌بینی کنیم؟

ما امروز 12 میلیون و 300 نفر در کشور داریم که متولد دهه 80 هستند و با توجه به ویژگی آنها در جامعه‌شناسی لقب نسل زد را می‌گیرند، یعنی نسلی که بیشتر با فضای مجازی انس گرفته و به‌دنبال یک زندگی مطلوب است، از طرفی هم اصلا مخفی‌کاری ندارند و معتقدم با توجه به این ویژگی‌ها، باید روی شناخت آنها کار کنیم، درحالی‌که این کار را نکرده‌ایم. در سنگاپور و کره‌جنوبی دانشجوی پسادکتری جامعه‌شناسی یا روانشناسی‌شان، روی نسل جدیدشان کار تحقیقاتی می‌کنند تا از این طریق بتوانند راهکارهای برقراری ارتباط با آنها را پیدا کنند، اما متاسفانه ما راهکاری در این زمینه نداریم و مدیریت در کشور ما عموما مدیریت بحران است، یعنی می‌گذاریم اتفاقی در کشور رخ دهد و تازه سراغ علت چرایی آن نمی‌رویم. الان هم نمی‌رویم روی متولدان دهه 90 تحقیق کنیم که چه ذائقه‌ای دارند و بعد بخواهیم مطابق با آن، برنامه داشته باشیم. البته این اتفاق درباره دهه 70 هم رخ داده است. موضوع دیگر این است که امروز بیشترین آمار مهاجرت مربوط به متولدان دهه 80 است، یعنی متولدان نیمه‌دوم دهه 70 و دهه 80، بیشترین آمار مهاجران را به خود اختصاص داده‌اند و هیچ برنامه‌ریزی‌ای برای آنها وجود ندارد، حتی در مدارس هم بیشترین آمار مهاجران مربوط به همین دهه است و اینکه سن مهاجرت از دانشگاه‌ها به دبیرستان‌ها رسیده، یک‌فاجعه محسوب می‌شود؛ چراکه نشان می‌دهد احتمال بازگشت آنها به کشور بسیار پایین است. 

  مهارت‌های لازم برای شنیدن و گفت‌وگو را به دانشجویان آموزش نداده‌ایم

در اتفاقات اخیر دیدیم که دانشجویان معترض حتی حاضر به شنیدن صدای مقابل هم نشده‌اند، این مساله تا چه میزان به ویژگی‌های شخصیتی این دهه برمی‌گردد و چقدر دانشگاه‌ها در آن مقصر هستند؟

امروز می‌بینیم برخی اساتید دانشجویان را به حضور در خارج از کشور تشویق می‌کنند و این گناه بزرگی است؛ چراکه دهه 80 نسل آینده ایران است و حق اوست که در ایران بماند. در چنین وضعیتی باید کاری کنیم که گوشی برای شنیدن و مهارتی برای گفت‌وگو در میان دهه 80 ایجاد کنیم، متاسفانه ما در این زمینه کم‌کاری کرده‌ و نتوانسته‌ایم مهارت‌های مورد نیاز را به آنها آموزش دهیم. این نسل دوست دارد برای خود راهکار و الگو خلق کند و به‌دلیل حضور در بستر فضای مجازی نیازی به راهنما گرفتن هم ندارد. قطعا ما باید در آینده زیست کنیم و نمی‌توان واقعیت‌های موجود را فراموش کرد. موضوع دیگر اینکه باید بپذیریم تفکر امروز پاسخگوی نسل امروز نیست و باید براساس اقتضائات نسل جدید، شرایط را بازسازی و با نسل جدید صحبت کنیم، یعنی تا هنوز امکان دارد بتوانیم شرایط را برای تحول مورد نیاز ایجاد کنیم.  از طرفی می‌بینیم که شکاف بین دولت‌ها و مردم عمیق شده، درحالی‌که باید آن را اصلاح کنیم. ما در سایه آینده زندگی می‌کنیم اما مدل حکمرانی دولت‌ها به‌گونه‌ای است که آینده‌ای را برای دهه 80 رقم نمی‌زنیم، یعنی این نسل نه‌تنها ناامید است، بلکه گاهی می‌بینیم که اصطلاحا فحش‌های بزرگی می‌دهند که حاصل قصه‌های پدر و مادرشان است، یعنی رفتار آنها انعکاس بیداری وجدان خانواده‌هاست، وقتی می‌بینیم در خانواده‌ها از شرایط اقتصادی گلایه می‌کردند، بچه‌ها شاهد آن بودند و امروز اعتراض آنها همان صداهایی است که قبلا در خانه‌ها مطرح می‌شد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر
captcha