به گزارش «سدید»؛ اردشیر گراوند، پژوهشگر اجتماعی و جامعهشناس میگوید: سبک زندگی امروز با قدیم تفاوت کرده و یکسری مواردی که تجملات نامگذاری میشود، به دلیل تغییرات پیش آمده است. وی معتقد است: اساساً یکسری ارزشها در جامعه قالب شدهاند که ضدارزش هستند و سبک زندگی اجتماعی نیز به گونهای شده است که افراد جامعه بر اساس داراییهای ظاهری قضاوت میکنند. ماحصل گفتگو با این جامعهشناس درپی میآید.
در برخی زمانها یک موضوع بنیادی در نظام اجتماعی رخ میدهد که اگر سرعت فراگیری موضوع بالا باشد، کل نظام اجتماعی و افکار افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد. این موضوع بنیادی در ۳۰ سال اخیر به خصوص در ۲۵ سال اخیر که میزان تحصیلات افراد بالاتر رفت، نوع و سبک زندگی مردم ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. باسوادی، تحصیلکردگی، مهاجرت، شهرنشینی، توسعه مشاغل خدماتی و قدرت یافتن سیستم اداری و دولتی باعث شد افراد به گونهای دیگر زندگی را دریابند. من خاطرم هست در سال ۱۳۷۵ که ازدواج کردم یکدرصد از افراد هم ماشین نداشتند، اما همه اطرافیان و رفقا بعد از چند سال خانه خریدند. آن زمان تجمل در جهیزیه، یخچال، گاز یا فرش ماشینی و دستباف بود، اما امروز تجمل به برند ماشین رسیده است. نکته دیگر باز شدن چشم و گوش افراد به دنیاست. همین باعث شد اعتمادبهنفس بالایی به افراد داده شود که هر آنچه میخواهند را میتوانند به دست آورند. از سویی زن امروز مثل زن قدیم نیست که سبک زندگی خانهنشینی داشته باشد. زن امروزی که صبح تا شب در تلاش و فعالیت است، سرعت بیشتری برای کارهای منزل نیاز دارد، در نتیجه درگیر وسایلی میشود که در صورت افراط تجملاتی نامیده میشود.
در واقع ماشین برای نسل امروز تجمل نیست. مایکروفر و ماشین ظرفشویی و لباس تجمل نیست بلکه یک سبک زندگی است، اما برعکس مسکن شاید اولویت افراد نباشد چراکه نسل امروز به راحتی مهاجرت میکند و حتی شرایط کاری خود را برای رفتن به شهر دیگر متغیر قرار میدهد.
مثال دیگر این است که زمان قدیم معتقد بودند بالای پنج فرزند داشته باشند، در حالی که امروز افراد چنین اعتقادی ندارند. در واقع ضرورتها تغییر کرده است. در قدیم بنا به اقتضای زندگی روستایی همچون کشاورزی و دامداری نیاز به حضور فرزند بیشتر احساس میشد، اما امروز افراد چنین ضرورتی را حس نمیکنند، لذا بیشتر به خودشان میپردازند.
با همه اینها، اساساً یکسری ارزشها در جامعه قالب شدهاند که ضدارزش هستند و سبک زندگی اجتماعی به گونهای شده است که شما را بر اساس داراییهای ظاهری قضاوت میکنند. ملانصرالدین روزی به جشنی در همسایگی خود دعوت شد، وقتی وارد مجلس شد با اینکه لباسهایش تمیز بود، اما کهنه بود و فاخر نبود، مورد توجه میزبان و سایر میهمانهای حاضر قرار نگرفت و جایی در پایین سفره به او دادند. به ملا برخورد به خانه برگشت و از یکی همسایهها یک لباس بسیار پرزرق و برق قرض کرد و با لباس جدید به میهمانی بازگشت، این بار همه او را تحویل گرفتند و جایی در بالای مجلس به او دادند، وقتی غذا را آوردند، ملانصرالدین با صدای بلند به صورتی که همه بشنوند گفت: «آستین نو بخور پلو».
در واقع این نشان میدهد ظاهر برای افراد مهم است. وقتی جامعه به سمتی رفته است که افراد بر اساس ظاهر قضاوت میشوند، ناخواسته همه به سمتی میروند که اولویتهای ظاهری را تعیین کنند. رفتارهای اجتماعی باید برخی مواقع از دو بلا مصون بمانند که یکی مصونیت از بلای فضای فرهنگ اجتماعی و دیگری مصونیت از بلای اقتصادی است. منظور از فضای اقتصادی این است که ببینیم چرا هر آنچه سرمایه داریم باید برای ماشین و خانه و امثالهم برود؟ مورد دیگر بلای فرهنگی بوده که جامعه به آن مبتلا شده و متأسفانه به جای تولید، خدمات ارزش شده است. به نظر من ساختار اقتصادی و ساختار اجتماعی و فرهنگی باید در هر دو مورد اصلاح شود.
منبع: روزنامه جوان