گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ در تعریف سینمای سیاسی میتوان گفت: سینمایی است که بهمنظور اطلاعرسانی یا تحریک تماشاگر، رویدادهای تاریخی یا شرایط اجتماعی فعلی را به تصویر میکشد. سینمای سیاسی به اشکال مختلفی از جمله: مستند، فیلم بلند یا حتی فیلمهای انیمیشن و تجربی نیز وجود دارد. مبارزه علیه نظامهای سیاسی ستمگر، مقابله با ظالمان، به تصویر کشیدن جهل، فقر و فلاکت از مهم ترین مضامین سینمای سیاسی به حساب میآیند. امروز سینمای سیاسی نسبت نزدیکتری با نظامهای سیاسی نسبت به گذشته دارد. زیرا نظامهای سیاسی میتوانند ارزشهای مورد نظر خود را از طریق زبان سینما سادهتر و بهتر به شهروندان خود منتقل کنند. اما پرسش اینجا است که سینمای سیاسی در ایران چه وضعیتی دارد و جریان انقلاب اسلامی تا چه اندازه توانسته از آن برای انتقال مفاهیم خود بهره بگیرد؟
آیا سینمای سیاسی جذابیت دارد؟
برای مخاطب امروز جامعه ایرانی که با مشکلات اقتصادی و سیاسی قابل توجهی دستوپنجهنرم میکند؛ سینمای سیاسی میتواند؛ جذابیتهای خاص خود را داشته باشد. بررسی روند موضوعی ساخت آثار سیاسی در سینمای پس از انقلاب نشان میدهد که بسیاری از موضوعاتی که میتوانستند دستمایه ساخت آثار سیاسی باشند؛ مغفول ماندهاند. مبارزات قبل از انقلاب، گروههای سیاسی و فعالیتهای آنها، اتفاقات رخ داده در نسبت با نظام پادشاهی پهلوی و حوادث اجتماعی و تاریخی در آن دوران که صبغه سیاسی داشتهاند؛ از جمله مضامینی هستند که درباره آنها تاکنون آثار قابل توجهی تولید نشدهاست. به علاوه اتفاقات پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آمد و شد دولتهای مخلتف و حواشی آنها همگی از جمله موضوعاتی هستند که به دلایل مختلف، برای ساخت آثار سینمایی مورد توجه واقع نشدهاند. به همین خاطر، سینمای سیاسی اگرچه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به قبل، از نظر کمی و کیفی رشد قابل توجهی داشته؛ اما همچنان نسبت به وضعیت مطلوب خود فاصله زیادی دارد.
آیا سینما در قبال سیاست و جامعه مسئولیت دارد؟
دو کلمه «سینما» و «سیاست» تقریبا عبارت هنر برای هنر را که ممکن است عقیده برخی باشد؛ خنثی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که سینما به ابزاری، برای پیشبرد سیاست تبدیل می شود؛ بلکه در حقیقت از جایگاه والا و متعالی هنر و تاثیرگذاری بالای آن بر جامعه کمک گرفته میشود تا موضوعی که با سیاست مرتبط است؛ بهتر و دقیقتر انعکاس پیدا کند
میدانیم که بهطور کلی، خلق آثار هنری و به ویژه آثار سینمایی براساس مسئلهای که ذهن هنرمند را مشغول کرده؛ صورت میگیرد. پس نمیتوان انتظار داشت که یک کارگردان سینما، صرفا بر اساس درخواستهایی که نهادها و یا سازمانها از او میکنند؛ اقدام به تولید فیلم به طور عام و فیلم سیاسی به طور خاص بکند؛ مگر اینکه خودش هم با آن سوژه پیشنهادی همدل باشد. برای موضوعاتی که اجتماعی و سیاسی هستند؛ احتمالا علاوه بر علاقه شخصی کارگردان، احساس مسئولیت وی نسبت به جامعه نیز در انتخاب سوژه نقش دارد. کارگردان یک فیلم سیاسی به دنبال نشان دادن مسائلی است که یا مستقیما به سیاست ارتباط پیدا میکنند و یا در هرحال به نحوی با سیاست ارتباط دارند. با سیطره دولت مدرن، دیگر شاید کمتر عرصهای باقی مانده باشد که از سیاست تاثیر نگرفته و یا با آن بدون ارتباط باشد. پیوند دو کلمه «سینما» و «سیاست» تقریبا عبارت هنر برای هنر را که ممکن است عقیده برخی باشد؛ خنثی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که سینما به ابزاری، برای پیشبرد سیاست تبدیل میشود؛ بلکه در حقیقت از جایگاه والا و متعالی هنر و تاثیرگذاری بالای آن بر جامعه کمک گرفته میشود تا موضوعی که با سیاست مرتبط است؛ بهتر و دقیقتر انعکاس پیدا کند. پس قدرت تاثیری که هنر و به ویژه سینما دارد؛ باعث میشود تا خواه و ناخواه مسئولیتهایی هم در قبال جامعه و سیاست متوجه آن باشد.
آیا سینمای سیاسی همان سینمای ایدئولوژیک است؟
اگرچه معنای دقیق سینمای ایدئولوژیک مشخص نیست و معمولا کسانی که آن را در داخل کشور به کار میبرند؛ منظورشان سینمای حاکمیتی است؛ اما باید گفت که اولا سینمای ایدئولوژیک هرگز به معنای سینمای حاکمیتی نیست و ثانیا سینمای سیاسی هم ضرورتا همان سینمای ایدئولوژیک نیست. اگر بپذیریم که سینمای ایدئولوژیک، سینمایی است که پیرامون ایدئولوژیهای مشخص شکل میگیرد، آنگاه فیلم ایدئولوژیک هم فیلمی است که بر مبنای ایدئولوژی مشخصی خلق شده باشد. پس از آنجایی که «ایدئولوژی» مفهومی عام است؛ فیلم ایدئولوژیک هم میتواند با هر موضوعی ساخته شود و هر ایدئولوژی معینی را دربرداشته باشد. ایدئولوژیها میتوانند دینی باشند یا ضددینی، سیاسی باشند یا ضدسیاسی، اخلاقی باشند یا غیراخلاقی و... از سوی دیگر سینمای سیاسی با سینمای حاکمیتی هم یکی نیست؛ سینمای حاکمیتی اگر فرض را بر آن بگیریم که وجود داشتهباشد؛ به سینمایی گفته میشود که یک حکومت مشخص از طریق نهادها، سازمانها، موسسات و افراد معین مرتبط با خود آثارش را میآفریند. امروزه به خاطر قدرتی که سینما دارد، تمام حکومتها سعی میکنند به نوعی از آن برای معرفی خود، تغییر جایگاه خود در ذهن شهروندان و تغییر نگرشهای آنها استفاده کنند. اما حقیقت آن است که نوع سینما را نمیتوان بر اساس منبع تامین بودجه آن مشخص کرد. یک فیلم حکومتی که با دخالت افراد حکومتی و با بودجه حکومتی ساخته میشود؛ ممکن است اتفاقا فیلم بسیار مهم و تاثیرگذاری هم باشد؛ کمااینکه در کارنامه برخی کشورهای مهم جهان چنین فیلمهایی به وضوح دیده میشود. یک فیلم خوب و اثرگذار باید شامل شاخصههای فنی و محتوایی باشد و ضرورتا با برچسبزنیهای سیاسی نمیتوان با آن مواجه شد.
چگونه میتوان از طریق سینما انقلاب اسلامی را معرفی کرد؟
در حالی که بسیاری از کلمات و مفاهیم انقلابی به دلیل استفاده نادرست و نابجا ممکن است کارکرد خود را از دست داده باشند، اما همچنان زبان هنر، زبانی مناسب برای انتقال مفاهیم سیاسی و انقلابی در ایران بهشمار می رود و از این جهت میتواند مورد توجه فعالان فرهنگی و سیاسی جریان انقلاب قرار بگیرد
اگر بپذیریم که جمهوری اسلامی نظامی بر مبنای ارزشهای انقلاب اسلامی است و مبارزه با استکبار جهانی هم یکی از اصلی ترین آرمانهای آن است؛ پس باید پذیرفت که سینمای سیاسی در ایران میتواند به مثابه ابزاری برای مبارزه با نظام سلطه در جهان به کار گرفته شود. موضوعی که تاکنون نسبت به آن توجهی نشده است و به جرات میتوان گفت که آثار سینمایی شاخصی که بتوانند جنبه مبارزه با نظام سلطه داشتهباشند، تولید نشده است. این در حالی است که غرب و به ویژه ایالات متحده تاکنون فیلمهای ضد ایرانی زیادی ساخته و سعی کرده که عظمت و شکوه ایران را در جهان خدشهدار سازد.
در حالی که بسیاری از کلمات و مفاهیم انقلابی به دلیل استفاده نادرست و نابجا ممکن است کارکرد خود را از دست داده باشند؛ اما همچنان زبان هنر، زبانی مناسب برای انتقال مفاهیم سیاسی و انقلابی در ایران بهشمار میرود و از این جهت میتواند مورد توجه فعالان فرهنگی و سیاسی جریان انقلاب قرار بگیرد. به نظر میرسد که در حال حاضر انتخاب مضامین سیاسی برای فیلمهای سینمایی چندان مورد توجه سینماگران نیست؛ به ویژه در سالهای اخیر ساخت فیلمهای سیاسی با تاوانهای زیادی برای سازندگانشان، همراه بوده و برخلاف تصور، اتفاقا در مواردی که فیلمسازان سعی کردهاند در صدد حمایت از نظام برآیند؛ تاوان بیشتری را دادهاند. این موضوع خود سبب شده تا سینمای سیاسی از رونق چندانی برخوردار نباشد.
چرا سینماگر سیاسی به اندازه کافی نداریم؟
موضوع دیگر در ارتباط با سینمای سیاسی در ایران، ضرورت تربیت فیلمنامه نویسان سیاسی-اجتماعی است. اگر بپذیریم که سینمای سیاسی میتواند به مثابه ابزاری برای بیان ارزشهای فرهنگی و سیاسی باشد، آنگاه، باید نسبت به تربیت نیروهای کارآمد و توانمند سینماگر اهتمام ویژهای به خرج داد. در حال حاضر اغلب کسانی که در حوزه سیاسی فیلم میسازند، کسانیاند که به خاطر علایق شخصی و یا از سر سود و منفعت این کار را انجام میدهند. این در حالی است که آموزشگاهها و موسساتی که منحصرا بر این حوزه متمرکز باشند؛ وجود ندارد و عمده آموزشگاههای موجود نیز با نگاه غیرسیاسی و یا بعضا ضد سیاسی کلاسهای خود را برگزار میکنند. بنابراین پیشبینی میشود افق سینمای سیاسی در ایران در سالهای پیشرو، چندان گشایشی نداشته باشد.
/انتهایپیام/