درنشست تخصصی «حکمرانی جهانی و هوش مصنوعی؛ خوانشی فرهنگی و اجتماعی»مطرح شد؛
امروز در زمینه هوش مصنوعی باید ده‌ها کتاب با ایده‌های داخلی داشتیم. باید سعی کنیم خودمان فکر کنیم و بنویسیم. این مسئله مبنای هرمنوتیکی دارد. هرمنوتیک امری کاملاً محلی است که اگر آن را متوجه می‌شدیم، خیلی از مباحث علوم ما حتی مباحث فنی و پزشکی تغییر می‌کردند. این مسئله امروز شامل حال هوش مصنوعی نیز می‌شود.

به گزارش«سدید»؛ نشست تخصصی «حکمرانی جهانی و هوش مصنوعی؛ خوانشی فرهنگی و اجتماعی» سه‌شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ با حضور ابراهیم فیاض (عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران)، مجتبی صمدی (پژوهشگر فرهنگ و رسانه) و محمدحسین ضمیریان (آینده‌پژوه و معاون اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی) و دبیری مهدی اکبری گلزار (پژوهشگر و مترجم حوزه تکنولوژی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای این برنامه ابراهیم فیاض پرداختن به هوش مصنوعی را مقوله‌ای با مبنای هرمنوتیکی دانست و اظهار داشت: ما تألیفی در کشور نداریم. امروز در زمینه هوش مصنوعی باید ده‌ها کتاب با ایده‌های داخلی داشتیم. باید سعی کنیم خودمان فکر کنیم و بنویسیم. این مسئله مبنای هرمنوتیکی دارد. هرمنوتیک امری کاملاً محلی است که اگر آن را متوجه می‌شدیم، خیلی از مباحث علوم ما حتی مباحث فنی و پزشکی تغییر می‌کردند. این مسئله امروز شامل حال هوش مصنوعی نیز می‌شود. یکی از دلایلی که امروز سردمداران غرب هوش مصنوعی را خطرناک می‌دانند این است که به نفع دنیای غیر غرب در حال بازتولید است و آن‌ها این را نمی‌خواهند. به همین دلیل از آن انتقاد می‌کنند و ما نیز به اشتباه، حرف‌های آن‌ها را تکرار می‌کنیم در حالی که خیلی باید حواسمان به این موضوع باشد.

او با بیان اینکه هر تکنولوژی ادامه حس یا اندام‌های انسانی است، ادامه داد: بشر تکنولوژی را خلق می‌کند که حس یا اندام خود را بسط دهد. هوش مصنوعی هم در ادامه قوه‌ای انسانی به نام حافظه ساخته شده است. کار این تکنولوژی پردازش است و تفاوت آن با تکنولوژی‌های قبلی در این است که پردازش بیشتری دارد و احتمالات را بیشتر به کار می‌برد. این تکنولوژی با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده از هر فرد در بازدید سایت‌ها و ...، شخصیت‌ها را تحلیل می‌کند و می‌تواند نسخه‌ای از فرد ارائه دهد.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران درباره برخی اثرات هوش مصنوعی گفت: امروز هوش مصنوعی همه‌چیز را ارزان تولید و توزیع می‌کند. زمان دسترسی را به‌شدت کوتاه و گستره آن را وسعت می‌بخشد. اگر امروز کسی به این تکنولوژی مسلط نباشد، اقتصادش ورشکسته و در سیاست هم رودست خواهد خورد. یکی از مسائل این حوزه، اوج‌گرفتن ارتباطات میان‌دینی در شرایط هوش مصنوعی است که اگر برای آن آماده نباشیم، انحرافات دینی اوج می‌گیرد. در شرایط امروز، دانشگاه به‌عنوان سازمان در حال ریزش است. علم هم ساختار متصلب علم تجربی را ندارد که در این خصوص می‌توان به نقش پارادایم اشاره کرد. پارادایم خاصیت تراکمی علم را از بین برد. اتفاقاً در هوش مصنوعی هم انقلاب پارادایمی زیاد رخ می‌دهد. هوش مصنوعی کاری می‌کند که از دانش و سپس بینش رد شویم و به «ایده» برسیم. ایده، تفکر مطلوب به آینده است و آینده را شکل می‌دهد؛ بنابراین فرزندان ما نیز در آینده مسخ خواهند شد. ما می‌توانیم با ایده‌پردازی، مدخل‌های هوش مصنوعی را پیدا کنیم و وارد ساختار هوش مصنوعی شویم. برای تسلط بر هوش مصنوعی باید فراتر از آن رفت و با مدخل‌سازی، ابزار‌های لازم در این مسیر را پیدا کرد.

فیاض در پاسخ سوالی درباره نسبت تغییر و تحولات هوش مصنوعی با تحولات زبان، خاطرنشان کرد: یک بعد استراتژیک در هوش مصنوعی، دین و زبان است. تمرکز بر دین بدون توجه به زبان، موجب بنیادگرایی و تمرکز بر زبان بدون توجه به دین، به سکولاریسم منجر خواهد شد. ترکیب دین و زبان هویت فرهنگی ایجاد می‌کند. امروز ساختار فرهنگ سیال است که اگر نتوانیم آن را عقلانی کنیم، حتماً شکست می‌خوریم. فرهنگ مانند اقیانوس است، اما جامعه مانند ساحل ثبات دارد. ما باید ماهواره و اینترنت را اجتماعی می‌کردیم، اما نتوانستیم. کار زبان نهیلیسم است و همه چیز را نسبی می‌کند. نسبیت‌های زبانی که نسبیت‌های فرهنگی هم برآمده از آن است، خطرناک هستند، اما فطرت ما را از این نسبیت‌ها رها می‌کند که متأسفانه چیزی از فطرت نمی‌دانیم. پردازش زبانی تابعی از پردازش جهان‌پدیداری است و جهان‌پدیداری نیز تابع دین است. جهان‌پدیداری بر اساس میان‌ذهنیت‌ها شکل می‌گیرد. پس نسبیت‌های زبانی زمانی شکسته می‌شود که ما به تفاهم برسیم و تفاهم، همان میان‌ذهنیت است که راه آن، دین است. در ارتباطات میان‌دینی، دینی برنده است که تفاهم ایجاد کند و تنها دینی که می‌تواند این کار را انجام دهد، اسلام و مذهب تشیع است. سرمایه‌داری جهانی امروز در هوش مصنوعی می‌شکند و دیگر نمی‌تواند سلطه گفتمانی داشته باشد. یعنی امروز با این صنعت دیجیتال همه گفتار‌ها وارد گفتگو و سپس گفتمان می‌شوند و نهایتاً حکمرانی‌ای شکل می‌گیرد که صرفاً متعلق به سرمایه‌داری نیست. ما در عصر هوش مصنوعی شاهد گفتمان‌های متکثر و تمدن‌های قاره‌ای خواهیم بود.

محمدحسین ضمیریان دومین سخنران این برنامه با استناد به کتاب عصر هوش مصنوعی هنری کسینجر گفت: این کتاب محصول کنش‌های طولانی‌مدت کسینجر و برگزاری چندین جلسه و دعوت از افراد شاخص است که در واقع دستورالعملی انضمامی درباره آینده حکمرانی و سیستم بین‌المللی است. ما در این کتاب لایه‌هایی پنهانی از کسینجر را متوجه می‌شویم و آن اینکه امکان تداوم قانون مور وجود ندارد. بر اساس این قانون هر دو سال یک بار حجم مدار‌های مشترک الکترونیک کاهش و بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شد. تقریباً ۵ سال است که امکان کوچک‌سازی این قانون وجود ندارد. همه آنچه که تمدن فناوری و سیلیکونی نامیده می‌شود و تمدن غرب مبتنی بر آن است، به دلیل اینکه دیگر شرایط رشد آن وجود ندارد، امروز به پایان خود رسیده است؛ بنابراین مسئله اول در حوزه هوش مصنوعی و رایانش ابری این است که دیگر امکان کوچک‌سازی وجود ندارد.

وی افزود: معتقدم همان‌طور که روچیر شارما روزنامه‌نگار هندی‌الاصل و نویسنده کتاب «ظهور و سقوط ملت‌ها» می‌گوید، همیشه گزاف‌پردازی‌های داغ درباره اقتصاد آتی معمولاً اشتباه از آب درمی‌آید؛ بنابراین بزرگ‌نمایی‌های هوش مصنوعی نباید ما را به این اشتباه بیندازد که این تکنولوژی در آینده همه‌کاره جهان خواهد بود.

مجتبی صمدی سخنران سوم این نشست شرایط ایجاد شده حاصل از هوش مصنوعی را شرایط پیش‌آمده با پیامد‌های قابل تأمل دانست و ابراز کرد: در حال حاضر هشدار‌هایی نسبت به تغییر و تحولات پیش آمده از هوش مصنوعی در دنیا صورت گرفته که اعتراضات شکل‌گرفته در هالیوود و بیانیه افرادی، چون ایلان ماسک و یووال هراری از جمله آن‌هاست. این افراد آینده تکامل بشری را با تحولات هوش مصنوعی پیوند می‌زنند و درباره لزوم توجه به پیامد‌های تحولات برآمده از هوش مصنوعی که می‌تواند بر آینده بشر تأثیر بگذارد، هشدار می‌دهند. امروز این هشدار‌ها پر رنگ است و فضای گفتمانی درباره هوش مصنوعی در عرصه بین‌المللی در حال شکل‌گیری است. بخشی از تغییر و تحولاتی که هوش مصنوعی در فضای عمومی جهانی ایجاد می‌کند، متأثر از تحولات در عالم زبانی است. جنبه‌ای که نیاز به بازنگری دارد این است که آینده‌ای که در آن زندگی خواهیم کرد، هوش مصنوعی در آن جهان‌پدیداری ما را متأثر خواهد کرد. بحث هنر در بازتولید مکانیکی در نظریه والتر بنیامین یکی از محور‌هایی است که با تغییر و تحولات فناوری در حوزه هوش مصنوعی گره خورده است؛ بنابراین با تحولاتی که در حوزه اجتماعی و فرهنگی رقم خواهد خورد، ما چالش تولیدات و محصولات فرهنگی و اجتماعی خواهیم داشت که در آن‌ها خلاقیت و اصالت سابق نخواهد بود و ایده‌های انسانی در آن گم خواهد شد. این مدل پردازش زبانی و معانی تولیدشده خارج از میدان کنش انسانی پیامد‌های جدی خواهد داشت که جعل معنی توسط هوش مصنوعی یکی از آن‌هاست. ما باید نسبت به این تغییر و تحولات سازوکاری تعریف و نحوه مواجهه خود با آن را دقیق‌تر کنیم.

/انتهای پیام/

منبع: پژوهشگاه فرهنگ هنر وارتباطات

ارسال نظر
captcha
پرونده ها