به گزارش«سدید»؛ «مرداب» یکی از سریالهای این روزهای شبکه نمایش خانگی است که در ژانر درام و معمایی ساخته شده است. این سریال توسط بروز نیکنژاد کارگردانی شده، تهیهکنندگی «مرداب» را هم محمد شایسته برعهده دارد که بیشتر با تهیهکنندگی فیلمهای طنز و کمدی سینما شناخته میشود. نخستین قسمت از این سریال از چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲ در پلتفرم فیلمنت پخش شد. شهرام حقیقتدوست، پانتهآ پناهیها، حامد کمیلی، مجتبی پیرزاده، الهام اخوان و ستاره پسیانی از بازیگران شناخته شده این سریال هستند. مهدی هاشمی هم بهعنوان بازیگر پرکار این روزهای سینما و شبکه نمایش خانگی در سریال «مرداب» هم حضور دارد.
ماجرای مرداب
اما قصه این سریال حول چه موضوعاتی است که مخاطب را جذب خود کند. ماجرای «مرداب» از این قرار است که «با در پیش بودن یک معامله غیرقانونی پر سود، آدمهای مختلفی خواسته و ناخواسته به این موضوع وارد میشوند و تجربیات مختلفی را پشت سر میگذارند.» این کل داستان یک خط سریال است که بعد اتفاقات و داستانکها پیرامون همین یک خط ترسیم شده است. البته قصه از منظر معمایی، توان کشیدن و همراه کردن مخاطب با خود را دارد؛ اما از سوی دیگر این نوع قصه در بین مخاطبان ایرانی چندان محبوب نیست و گویی مخاطب ایرانی فعلا سر آشتی و علاقه به این نوع ژانرها را ندارد.
داستان از کجا شروع میشود؟ مهدی هاشمی (فیاض) با مرگ فرزندش روبهرو میشود، پسرش (پارسا) در دریا غرق شده و او با پیکر بیجانش مواجه میشود. این حادثه قرار است شبیه به خودکشی یا غرق شدن باشد و از همین جاست که شخصیتها پیدرپی معرفی میشوند و با ادامه داستان ارتباط آنها با یکدیگر و تأثیرشان بر روابط حاکم بر قصه بروز و ظهور پیدا میکند. درهمتنیدگی ارتباطات و جزئیاتی که در خلال هر رابطه در نظر گرفته شده، بیننده را وا میدارد که لحظهای چشم از صفحه نمایش برندارد، چون خصوصا در قسمتهای ابتدایی، غفلت از داستان میتواند باعث عدم دریافت درست و سردرگمی در ادامه روند قصه در ذهن مخاطب را در پی داشته باشد.
«مرداب» در مجموع در انتخاب بستر روایی داستان، اتمسفر قصه و لوکیشنهای ماجراجویانهای که برایش انتخاب و طراحی شده است، ترکیب جذابی را به نمایش گذاشته و در بازی گرفتن از بازیگران و نمایان ساختن وجوه پیش از این دیده نشده آنها، موفق عمل کرده است.
اما «مرداب» را برزو نیکنژاد که یکی از فعالترین کارگردانان دو دهه اخیر در ایران محسوب میشود، ساخته است. نیکنژاد سازنده آثار بسیاری در تلویزیون از جمله سریال «دردسرهای عظیم» بوده است و اخیرا هم سریال «آفتابپرست» را در شبکه نمایش خانگی منتشر کرده بود. تقریبا میتوان گفت که هر دو سریال جزو آثار موفق محسوب میشوند که البته از منظر ژانر با «مرداب» متفاوت هستند. در واقع «مرداب» از کارنامه اخیر نیکنژاد ضعیفتر است.
مزایا و معایب «مرداب» نیکنژاد
سریال «مرداب» کمابیش شبیه همان کارهای قلبی نیکنژاد از منظر فرمی و روایی است و بهنوعی جهان فیلمسازی نیکنژاد در این سریال هم تکرار شده است. در واقع «مرداب» مانند اغلب کارهای نیکنژاد، فاقد پیچیدگی است و به اصطلاح، باعث میشود که تماشاگران عام بهراحتی با سریال ارتباط برقرار کنند. از این جهت، میتوان گفت که «مرداب» باید طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جذب میکرد که البته اینگونه نشد. چرا اینگونه نشد؟ باید به مسأله فیلمنامه بپردازیم؛ مانند اغلب کارهای برزو نیکنژاد، بزرگترین مشکل سریال، فیلمنامه است.
فیلمنامهای که پراکنده به موضوعات میپردازد و نمیتواند یک محوریت کلی تعریف کند. در واقع خط داستانی در آثار نیکنژاد گم میشود و نبود قصه، مخاطب را فراری میدهد. نکته دیگر هم که نشأت گرفته از همین ضعف قصه، عدم شخصیتپردازی درست است که شخصیتهایی را در حد تیپ نگه داشته و همین امر باعث میشود مخاطب نتواند به شخصیتها نزدیک شده و احساس همذاتپنداری کند.
سریال «مرداب» سکانسهای عجیب کم ندارد، از بازی عجیب مهدی هاشمی در دقایق ابتدایی سریال تا اسلوموشنهای متعدد که باعث تعجب مخاطبان میشود. تعلیق سریال چندان کاربرد ندارد. با توجه به کلیشههایی که نیکنژاد در «مرداب» روایت کرده، حدس زدن ادامه سریال کار چندان سختی نیست.
نیکنژاد که توانسته بود با مجموعه «دردسرهای عظیم» قدرت کارگردانی خود را نشان دهد و سریال «آفتابپرست» هم در مجموع کار قابلقبولی بود؛ اما در مرداب نتوانست کار قابلتوجهی ارائه دهد. گواه این مسأله هم استقبال اولیه مخاطب و بعد در ادامه رها کردن مخاطب و عدم پیگیری مرداب است که نشان میدهد «مرداب» نتوانسته مخاطب را جذب و نگه دارد و بعد از مدتی از دیدن آن صرفنظر کرده و ترجیح داده وقت خود را صرف این سریال که قصه ضعیف و پراکنده دارد، نکند؛ بنابراین نیکنژاد در تغییر ژانر از طنز به معمایی موفق نبوده است. البته در ابتدای گزارش هم اشاره کردیم که کلا در حوزه معمایی، صنعت سریالسازی ایران چندان قدرتمند نیست و کمتر سریال قابلتوجهی در این ژانر حداقل در سالهای اخیر ساخته شده است؛ بنابراین «مرداب» نتوانسته گرهگشایی دقیقی در روند قصه انجام دهد و بعد از چند قصه اول و مشخص، خط روایی داستان جذاب خود را برای عامه مخاطبان خود از دست داد و تبدیل به یک اثر شکست خورده شد.
نیکنژاد شاید باید در همان ژانر طنز و اجتماعی شانس خود را ادامه دهد یا اگر میخواهد در این ژانر به فعالیت خود ادامه دهد، یک تجدیدنظر اساسی انجام دهد، وگرنه با این تجربه و حضور بازیگرانی که تقریبا هم شناخته شده بودند، دوباره شکست خواهد خورد؛ بنابراین «مرداب» را در قعر جدول کارنامه حرفهای نیکنژاد باید قرار داد که همین اواخر با «آفتابپرست» در شبکه نمایش خانگی توانسته بود توجهها را به خود جلب کند؛ اما «مرداب» تمام نشده فراموش شد و این نشان میدهد که مخاطب نتوانسته با این قصه احساس راحتی کند و علاقهای به دنبال کردن آن نداشته است.
/انتهای پیام/