گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ امروز منطقه ما آبستن تحولات مهمی است که قطع به یقین، آینده آن را رقم خواهد زد. به تعبیر جو بایدن - رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا - وضعیت دو سال آینده منطقه غرب آسیا، سرنوشت بیش از شصت سال آینده را معین خواهد کرد. مهمترین این تحولات در بُعد بینالمللی، عملیات طوفانالاقصی و حماسهای بود که ملت فلسطین در غزه رقم زد. از طرف دیگر، در بُعد داخلی نیز شهادت آیتالله رئیسی وضعیت متفاوتی را میان مردم جامعه در ایران به وجود آورد و بهنوعی مردم با آن عهد نخستین انقلاب اسلامی که امروزه حادثه غزه را پشتیبانی میکند، میثاقی جدید بستند. گزارش بخش نخست کارگاه تحلیلی - آموزشی «در غرب خبری هست» که با موضوع تحلیل وضعیت سیاست در داخل و عرصه جهانی، با تکیه بر دو رخداد مهم حادثه شهادت آیتالله رئیسی و تظاهرات جنبش دانشجویی در آمریکا برگزار شد را خواندید. در بخش نخست، دکتر وحید یامینپور به بررسی تفاوتهای ماهوی سیاست در طرح اسلام و غرب پرداختند و در ادامه نیز کوروش علیانی نیز به مقوله چگونگی روایتسازی درباره غزه پرداخته و مطالبی را بیان داشتند. در بخش دوم، گزارشی از آنچه دکتر سهیل احمدی و دکتر مجید بذرافکن در این نشست ارائه کردند را از نظر میگذرانید.
برای فلسطین چه باید کرد؟
در ابتدا دکتر سهیل احمدی - عضو هیئتعلمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) - به موضوع ریشههای مقابله با استکبار غرب در منطقه غرب آسیا پرداخته و گفت: «نویسنده کتاب «خاورمیانه و غرب»، استدلالی را برای اینکه نشان دهند این منطقه تا چه میزان تحتتأثیر فرهنگ لیبرالی قرار داشته است، مطرح میکند. او میگوید تصور کنید که وارد یک قهوهخانه عربی شدهاید و میبینید چند عرب در آن جا مشغول بازی و قلیان کشیدن هستند. وقتی میخواهید با یکی از افراد حاضر در آنجا صحبت کنید، آیا میگویید نظر تو در مورد استکبار چیست؟ مشخصاً او بهشدت مخالف استکبار است و شروع میکند تمام آرمانهای خود علیه استکبار و اسرائیل را به شما میگوید. اما وقتی از او دور میشوید، میبینید که تیشرت او آمریکایی، شلوار جینش اروپایی و جنس تنباکوی او اروپایی است. نویسنده با این استدلال میگوید آنها خودشان هم نمیدانند اما همگی لیبرال شدهاند. اساساً خاورمیانه یا کشورهای مسلمان در لیبرالیسم هضم شدهاند. سخن «هانتینگتون» در نظریه «برخورد تمدنها» با این حرف متفاوت است. او میگوید شما فرهنگ را نادیده میگیرید و طور دیگری معنا میکنید. فرهنگی که میتواند به یک تمدن منجر شود، قدرت ایستادگی در مقابل استکبار را حتی با تیشرت آمریکایی هم دارد. این یعنی هرچند ظاهر سبک زندگی مسلمانها لیبرال شده است، اما باز هم میایستند و این پدیده مهمی است؛ بنابراین هرچند ما ظواهر نامناسبی را در برخی از ابعاد سبک زندگی مردم منطقه میبینیم، اما در کنار خیلی از روایتهای اندیشمندان، ما تلاش کنیم تا یک نگاه انتقادی داشته و این مباحث را قدری تعدیل کنیم.»
احمدی همچنین با اشاره به تلاش گسترده آمریکا برای استحاله فرهنگی ایران اضافه میکند: «باتوجهبه میزان هزینهای که آمریکا برای تحول فرهنگی در ایران کرده است، هر کشور دیگری بود صدبار تا کنون انقلاب در آن اتفاق افتاده بود. اما این وضعیت، رخ نداده و ما علیرغم وجود چنین سبک زندگی، باز هم در برابر آمریکا میایستیم؛ لذا ریشههای مقاومت در برابر استکبار، بسیار عمیقتر از سطح ظواهر سبک زندگی ما هستند.»
ریشههای مقاومت در برابر استکبار، بسیار عمیقتر از سطح ظواهر سبک زندگی ما هستند.
پرسش جدی که ذهن کنشگران رسانهای و اجتماعی را طی چند ماه گذشته به خود مشغول ساخته، بحث از چگونگی کمککردن به غزه است. احمدی بخش عمدهای از طرح بحث خود را به این موضوع اختصاص داده و گفت: «مشکل اصلی ما بحث روایتسازی است. خداوند در آیه ۱۲۵ سوره مبارکه نحل میفرمایند: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن» یعنی موعظه حسنه، اثبات الفت است. ما اگر میخواهیم کار تبلیغی کنیم، باید الفت را اثبات کنیم. قبل از موعظه حسنه، «حکمت» است. حکمت یعنی همین استعارههای مشترک را پیدا کنیم. ما توضیح، توصیف، خبر و... را جای روایت میگذاریم. روایت هیچکدام از اینها نیست. من معنادادن به رخدادها را قبول دارم.»
قصه را بگوییم، قصه را نفروشیم!
روایت مجموعهای از رخدادهاست که در آخر میفهمید با یکدیگر پیوند داشتهاند. پس روایت، قصه است. اما افزون بر یک قصه، روایت چیز دیگری هم دارد و آن موضوع زیبایی است. شما یک حرفی را میخواهید بزنید؛ قصه گفتن راحت است اما باید با استفاده از روشهای مختلف ارائه با توجه به بستری که در آن قصه جریان دارد، آن را زیبا کرد. پس جمع زیبایی با قصه روایت را میسازد که دست آخر میگوییم موضوع به روایتسازی رسید. پس ما باید به درونمایه روایت که قصه است توجه کنیم و گاه هم باید به امور و پیچیدگیهای اطراف آن حواسمان باشد که میشود که مجموع اینها روایتسازی نام دارد. ما برای ساختن روایت، بسیطترین وضعیت را داریم.
وی با اشاره به وضعیت رسانهها در بُعد بینالمللی افزود: «مانعی که رهبر معظم انقلاب در ارتباط با دانشجوهای انقلاب طرح میکنند، بحث رسانههای جهانی است. اینها را نمیشود از میان برداشت، اما میتوان آنها را دور زد. اگر رسانههای جهانی مانع از شنیدهشدن صدای ما میشوند ایراد کار در خود رسانه نیست؛ چرا که اگر در خود رسانه بود، نباید الجزیره موفق میشد. مسئله، بزرگی رسانههای غربی نیست؛ بلکه ضعف درونی خود ماست که بروز میکند. ما برای دورزدن این رسانهها باید به حوزههای روایی خود سامان بدهیم. سواد روایت خود را باید بالا ببریم. کارهای رسانهای ما چندان روایی نیست.
اگر در خود رسانه بود، نباید الجزیره موفق میشد. مسئله، بزرگی رسانههای غربی نیست؛ بلکه ضعف درونی خود ماست که بروز میکند.
قبل از اینکه رسانههای غربی پیشرفت کنند، ما قصهگوهای خوبی بودیم اما اکنون، قصه فروشهای خوبی شدهایم. آن هم قصههایی که آنها میسازند. طرف مقابل شبکه روایی تشکیل داده که حتی اگر بخواهید برای غزه هم کار کنید، باید مانند او کار کنید و اگر بخواهید مانند او کار کنید، اثر چندانی نخواهید داشت. شبکه روایی او قصههای مصرفزدگی را نشان میدهد. شخص یا خود را میخواهد مطرح کند یا به دنبال کسب درآمد است. شبکه روایی غرب این فضا را پدید آورده است. میکرو مدیاها که دست ما رسیده، ناچار شدهایم روایت فروش شویم. فضای رسانهای غرب در قالب شبکههای مجازی، فرمی را ایجاد کرده که اگر حرفی بزنی، باز هم شنیده نمیشود، بلکه مقوم خود آن است.»
احمدی با اشاره به هماهنگی فرم و روایت در قصهگوییهای سنتی ما گفت: «روایت در قصههای اصیل ما که در قالب فرمهایی همچون منبر، تعزیه، قصههای مادربزرگها و... که روح داشت، دیده میشد. کلام رهبر انقلاب این است که ما ابزارهای تبلیغی زیادی را در اختیار داریم، اما حقایق ما از آنها بینصیب مانده است. اینکه آن حقایق را چگونه وارد این ابزارها کنیم، مسئله اکنون ماست. برای این موضوع باید روایت را بفهمیم. برای فعالیت در شبکههای اجتماعی باید سواد بسیار زیادی داشته باشید. روایت، حدفاصل کلیدواژه و هنر است. هنرمندها، روایتگران قدرتمندی هستند. ما امروزه با این مواجه هستیم که فعالان روایتسازی ما همگی رسانهای بوده و ذوق هنری ندارند. ما باید در خصوص غزه، قصهگوی احقاق حق باشیم. باید بلاگرهای اصیل را پیدا کنیم که به دنبال شهرت نیستند. باید بگردیم ببینیم کدام انسان حقیقتاً مسئلهاش ظلم است.»
دانشجوهای آمریکایی از کجا تغذیه میشوند؟
«مانوئل کاستلز» در کتاب «شبکههای خشم و امید» میگوید انقلاب ایران بر بیداری اسلامی تأثیرگذار بود. بعد برخی در اینجا میگویند اینها بیداریهای عربی است و ربطی به ما ندارد!
وی در گام بعدی بحث، به موضوع روزنامهنگاری دادهمحور اشاره کرده و با ارائه توصیفی از وضعیت مشکلات رسانهای ما گفت: «ما در حوزه روزنامهنگاری دادهمحور، بسیار ضعف داریم. ما نمیدانیم در غرب چه خبر است. افکارسنجی، احساسسنجی و... نداریم. استعارهها که از غیب تولید نمیشوند. من ادبیات مشترک با طرف مقابل را وقتی فهم میکنم که یک مجموعه یا سیستم بیاید به من توضیح دهد که تغذیه فکری این افرادی که در دانشگاههای آمریکا هستند از کجاست؟ اینها چرا اکنون با هم شبکه شدهاند؟
ما دو مدل روزنامهنگاری داریم. روزنامهنگاری سنتی و روزنامهنگاری رادیو - تلویزیونی که میتواند مشکلات ما را حل کند، اما نیاز به داده داریم که در دسترس نیست. باید برای اثرگذاری، موانع ارتباطگیری را حذف کرد. در همین قضیه جنبش والاستریت، بلافاصله گفتند که اینها بسیار همجنسباز هستند. این موضوع به آن دلیل بود که میخواستند ارتباط ما با آنها را قطع کنند. «مانوئل کاستلز» در کتاب «شبکههای خشم و امید» میگوید انقلاب ایران بر بیداری اسلامی تأثیرگذار بود. بعد برخی در اینجا میگویند اینها بیداریهای عربی است و ربطی به ما ندارد! در چنین حالتی کل ارتباط ما با آنها قطع میشود. برای حل این موضوع باید ارتباطات بین فرهنگی انسان را فعال کرد. باید نفس به نفس و سینهبهسینه ارتباط گرفت. اکنون جنبش دانشجویی ما از نظر روابط بینالملل بسیار ضعیف شده است. جبههای از دانشجویان ما که غافل از سیاست خارجی هستند را باید فعال کرد.»
نقطهزنی در عرصه جهانی
ما اگر با سنگ به نقطه درست بزنیم، بهتر است تا آنکه با بالاترین سطح تکنولوژیهای نظامی به نقطه مطلوب نزنیم.
در ادامه این رویداد، دکتر مجید بذرافکن معاون فرهنگی - اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تشریح نحوه صحیح مواجهه ما با مسائل منطقه پرداخت. در گام نخست، وی با تأکید بر همین رخداد امروز فلسطین گفت: «منطق رهبری به ما میگوید لبه جلو نبرد، کار را تمام میکند. هر میزان عملیاتها به لحظه پایانی نزدیک میشود، بهتر است ستاد و صف به هم نزدیکتر شوند؛ لذا من ترجیح دادهام در این جلسه که درباره فلسطین برگزار شده است، شرکت کنم نه جلسهای پیرامون سیاست داخلی.»
همچنین وی افزود: «چگونه است که ما با داشتن رهبری و شهدا، یا دچار تحیر هستیم و یا دچار تعلل؟ رهبر نقطه را مشخص میکند و خون شهدا، گرما و یقین به ما میبخشد؛ لذا ما حق نداریم دچار تحیر و تعلل شویم. لحظهای که رزمنده میخواهد ماشه را بچکاند، نباید در هیچ چیز تعلل کند. ما با خواندن، دیدن و شنیدن کلمات رهبری در ۱۴ خرداد گفتمان انتخابات را انتظار میکشیدیم. چهارچوب نقطهزنی انتخابات رهبری در همین بیانات است؛ نه در مباحث کمپینها و... ما باید بر روی این بیانات تمرکز کنیم.»
بذرافکن در تحلیل نامه رهبری به دانشجویان آمریکایی گفت: «استعارههایی که رهبری در نامه به دانشجویان آمریکایی استفاده کرده است را باید مورد بررسی قرار داد که چه میزان به ذهن ما نزدیک است و چه میزان به شعارهایی که در دانشگاههای آمریکا استفاده شده نزدیک است؟ من که فیلمهای این تظاهرات دانشجویی را در یوتیوب دنبال میکردم با خود فکر میکردم چه کسی گزارش این فیلمها را به رهبری انقلاب داده که این متن تولید شده است؟ تمام کلمات از آپارتاید تا تاریخ باستانی فلسطین در آنجا تکرار میشود. ما از رهبری غیر از این انتظار نداریم؛ اما خودمان چرا اینگونه عمل نمیکنیم؟ ما اگر با سنگ به نقطه درست بزنیم، بهتر است تا آنکه با بالاترین سطح تکنولوژیهای نظامی به نقطه مطلوب نزنیم.»
پلی در برابر هیولا سازها!
وی با درنظرگرفتن غزه بهعنوان یکی از عناصر مقوم وفاق اجتماعی در ایران افزود: «رهبری چند نقطه را هدف قرار دادند. نخست، مسئله غزه است. غزه، قلب همه را تسخیر کرده است. ما گاهی برای گُل هدیهدادن به بخشی از جامعه دچار مشکل هستیم، چراکه دشمن میان گروههای اجتماعی هیولا سازی کرده است. هم ما که گل میدهیم احساس میکنیم به یک هیولا گل میدهیم و هم کسی که گل را میگیرد، احساس میکند از یک هیولا گل میگیرد. پس چه چیزی میان قلبهای ما پل زده است؟ نخست غزه و دوم سوختن آیتالله رئیسی. من ترجیح میدهم از این کلمه استفاده کنم. آیتالله رئیسی صرفاً شهید نشدند، بلکه سوختند و ققنوسوار همه را به آغوش گرفتند. ناامیدی روند بدی در کشور داشت؛ اما با شهادت آیتالله رئیسی، سونامی ایجاد شده اکنون از این طرف بر میگردد.
ما با ابررسانههایی میجنگیم که تعداد و عمرشان از تعداد سنین عمر خود ما و پدرانمان بیشتر است.
غزه توانسته سفیدشویی رسانههای کثیفی که نسلکشی کودکان را تحریف میکنند، رسوا کند. ما با ابررسانههایی میجنگیم که تعداد و عمرشان از تعداد سنین عمر خود ما و پدرانمان بیشتر است. در این بین چون خدا قرار است ما را موفق کند، پیروزی ممکن است. به شرط آنکه نقطهزنی کنید و بدانید کجا را هدف قرار دهید. شهدا اگر الان بودند، ما را به پیروی از رهبری فرامیخواندند. الان رهبری چه نقطهای را هدف قرار دادهاند؟»
بذرافکن افزود: «در نامه رهبری به دانشجویان آمریکا و همچنین در دیدار با دانشجویان المپیادی، ایشان ابعاد انقلاب اسلامی را تشریح کرده و فرمودند ایران حرفش برای جهان معتبر است و دنیا روی حرف ما حساب باز میکند. ممکن است سؤال شود در تراز انتخابات ریاستجمهوری که نزاع کارنامه و برنامه است، نتیجه این سخن چه میشود؟ پاسخ آن است که شما ابعاد انقلاب اسلامی را مشخص کنید. سنخ این کار از امید است. در جهانی که ایران میخواهد نظمش را رقم بزند، کسی که از صندوق بیرون میآید باید با این رویکرد به مسائل بپردازد.»
میدان روایت، وسیعتر از میدان نبرد
طوفانالاقصی یعنی تلاش چهارصد ساله تمدن غرب برای استیلا بر جهان دود شده و به هوا رفته است.
وی با توجه به رویکرد پیوستاری میان انقلاب اسلامی و طوفانالاقصی گفت: «به باور من، وعده صادق بخشی از طوفانالاقصی بود، چرا که طوفانالاقصی هم بخشی از انقلاب اسلامی است. طوفانالاقصی یعنی تلاش چهارصد ساله تمدن غرب برای استیلا بر جهان دود شده و به هوا رفته است. تحلیلگر نظامی روزنامه مشهور اسرائیلی میگوید ما روی صفحه رادار با موشکها و پهپادهایی که ایران به سمت ما شلیک کرده بود روز قیامت را میدیدیم و هزاران سرباز ما در ساختمانها فکر میکردند آیا این بتنها میتواند مانع مرگ ما شود یا خیر؟ میدان جنگ به معنای تام خود در رسانه در حال رخدادن است. وقتی نتوانید آن را روایت کنید، بهراحتی پیروزی میدانی شما را از بین میبرند. راهحل این روایتسازی نیز جهاد در میدان است. ما وقتی میجنگیم خداوند راهها برای ما باز میکند.»
بذرافکن در انتها اشارهای به سنگرهای مقاومت فرهنگی ما در برابر غرب کرده و گفت: «اگر خانههای شهدا، سنگرهایی برای مقاومت نیستند، پس ما در کدام سنگر پناه گرفتهایم؟ اگر خانوادههای شهدا فرماندهان میدان در این نبرد نیستند، بعد از رهبر معظم انقلاب ما در کجا به سر میبریم؟ عمده آنها را که من دیدهام در حال حلوفصل دعوا، پخش کمک مؤمنانه و اموری از این دست هستند. میدان پیش روی ما کاملاً واقعی است. زندگی ما با جنگ ما واقعی شده است. امروز، روزی است که رسانه در کوچکترین حیات مادی ما تبدیل به یک ضربهزننده جدی شده است. یعنی از پخت یک کیک، جنگ میان حق و باطل آغاز میشود و تا موارد دیگر ادامه مییابد.»
/ انتهای پیام /